اشتغال، مصداق کار خیر
فصلنامه خیر ماندگار در گفت و گویی با جناب آقای محمدرضا دیانی رئیس محترم مجمع کار آفرینان ایران و رئیس هیئت مدیره گروه توسعه و یرمایه گذاری انتخاب، به موضوع کارآفرینی و فعالیت های خیرخواهانه در کشور پرداخت، در ادامه مشروح این گفت و گو را میخوانید.
محتویات
- ۱ 1.نقش فعالیتهای خیرخواهانه خیرین و خیریهها را در تولید اشتغال چه میدانید؟
- ۲ 2.تفاوت کارآفرینی و اشتغالی که یک خیریه ایجاد میکند با یک شرکت اقتصادی چیست؟
- ۳ 3.کارآفرینی اجتماعی از مباحث روز در حل معضلات اجتماعی است. جایگاه آن را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
- ۴ 4.مهمترین چالشهای پیش روی کارآفرین اجتماعی چیست؟ خیریهها در این راستا چه کمکی میتوانند کنند؟
- ۵ 5.در حال حاضر با توجه به وجود مجمعهای خیرین مختلف چون مدرسهساز، مسکنساز، مسجد ساز و ... مجمع خیرین کارآفرین در ایران بهصورت ملی وجود ندارد، آیا تشکیل آن ضرورت دارد؟
- ۶ 6.در این بخش میتوان دو نگاه داشت خیرین کارآفرین و یا کارآفرینان خیر. کدام ترجیح دارند؟ چه پیوندی بین این دو برقرار است؟
- ۷ 7.آیا مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصادی میتواند ایجاد اشتغال قرار گیرد؟
1.نقش فعالیتهای خیرخواهانه خیرین و خیریهها را در تولید اشتغال چه میدانید؟
در شرایط امروز ایران که بیکاری خود به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و حتی ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است، اشتغال یک امر بسیار مهم و اولویتدار است. ازاینرو اگر با نیت الهی و انسانی انجام شود قطعاً مصداق فعالیت خیر است. اما هنگامیکه از ورود خیریهها و خیرین در کارآفرینی صحبت میکنیم باید چند تفاوت را مدنظر داشته باشیم. خیریه و خیر در مقامی که قرار گرفته است اهدافی دارد که اهداف آنها هرچه باشد بهنوعی به حل یا کاهش معضلات و آسیبهای جامعه و یا رشد بخشهایی از جامعه که مورد بیتوجهی قرارگرفتهاند منجر خواهد شد. برای مثال خیر مدرسهساز معضلی را شناسایی کرده است با عنوان عدم وجود مدرسه در بخشهایی از کشور ، آنها از بین راهحلهای مختلف، ساخت مدرسه را برای محصلین آن مناطق در نظر گرفتهاند تا به رشد آموزش و حل معضل بیسوادی کمک کرده باشند، درحالیکه شاید میتوانست برای کودکان یک بخش یک مینیبوس به استخدام درآورد تا آنها را به نزدیکترین مدرسه برساند و بازگرداند. ازاینرو هدف رشد آموزش و حل مشکل بیسوادی مناطق محروم است، و روش مدرسهسازی است. هر خیریه دیگری همانند این مثال یک هدف کلان و اصلی دارد که توسط یک روش به حل آن میپردازد.
ازاینرو خیریهها و خیرین معمولاً هنگامی که وارد حوزه کارآفرینی میشوند تلاش دارند افرادی را که دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند همانند محرومین، معلولین، معتادان بازیابی شده، زندانیان آزاده شد و یا دیگر آسیب دیدگان اجتماعی را تحت آموزش دهند تا این افراد توانمند شده و بتوانند به زندگی عادی در جامعه بازگردند. ازاینرو در اکثریت خیریههایی که در تلاش برای ایجاد اشتغالاند، مخاطبین آنها همانند هر خیریه دیگری بهنوعی آسیب دیدگان اجتماعیاند نه افراد و مردم عادی که البته شاید بتوان گفت یکی از بهترین و مؤثرترین روشهای توانمندسازی آسیب دیدگان همین آموزش و اشتغال برای آنهاست که از قدیم گفتهاند بهجای دادن ماهی ، ماهیگیری را یاد دهید اما در کنار این موضوع حتماً باید توجه شود که در بعضی از افراد یا مناطق، آسیبهای اجتماعی ریشه در بیکاری ندارد و دلایل خاص دیگری دارد، از این رو دقت نظر و مطالعه علمی در حوزه شناسایی ریشههای مشکلات و برخورد علمی با ریشه هر مشکل از اهمیت بسیاری برخوردار است. البته در نگاهی دیگر که بعضی از خیرین و خیریهها در پیشگرفتهاند نظرشان بر این است که وظیفه ما ایجاد شغل رفع معضل بیکاری است از آن جهت که واقعاً بیکاری گریبان گیر همه جامعه شده است فقط معضل قشر خاص یا منطقه خاصی نیست هدف خود را تولید اشتغال برای همه آحاد قرار دادهاند، ازاینرو در حوزههای تولید و فناورانه به ثبت شرکتهای اقتصادی میپردازند اما این شرکتها در نیت و هدف سرمایهگذار یک تفاوت عمده با دیگر شرکتها دارند که هدف آنها انباشت سرمایه و کسب سود توسط سرمایهگذاران نیست بلکه سود این کسبوکار برای ایجاد اشتغال بیشتر و یا اهداف خیرخواهانه مانند رشد آموزش و بهداشت هزینه میشود.
2.تفاوت کارآفرینی و اشتغالی که یک خیریه ایجاد میکند با یک شرکت اقتصادی چیست؟
اصلیترین تفاوت همانطور که اشاره شد همان هدف و نیت از ایجاد اشتغال است، آنچه خدا به آن بها میدهد و بر اساس آن به فعالیت سرمایهگذار ارزش قائل خواهد شد، نیت و هدف شما از فعالیت اقتصادی است، شما تنها به دنبال سود بودید؟ آنچه در دنیای سرمایهگذاری بهعنوان غایت مدیریت شناخته میشود و در بعضی از موارد کسب سود به هر روش، اما اگر روشمان هم صحیح باشد باز کسب سود تنها غایت از مدیریت است اما به آنچه توجه نمیشود این است که کسب سود یک هدف میانی است. کسب سود برای چه مقصدی؟ خوشگذرانی و کسب قدرت از طریق ثروت؟
یا ایجاد اشتغال و تبدیلشدن بهواسطه ای برای رساندن رزق و روزی خداوند به بندگان خدا و حل ریشهای آسیبهای اجتماعی؟، ازاینرو اصلیترین موضوع هدف و نیت است. اما بازهم همانطور که اشاره شد تفاوتهای روشی هم بین آنها موجود است، تفاوتهایی مانند تفاوت در مخاطب اشتغال، تفاوت در نوع شغلهای ایجادشده که معمولاً خیریهها به اشتغالهای خرد و خانگی توجه دارند و دیگر تفاوتهایی که شاید خود مجالی برای یک بررسی علمی و پژوهشی باشد.
3.کارآفرینی اجتماعی از مباحث روز در حل معضلات اجتماعی است. جایگاه آن را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر کارآفرینی اجتماعی را ایجاد کسبوکارهایی که باعث حل معضلات اجتماعی میشوند تعریف کنیم بهنوعی در سؤال قبل به این سوال پاسخ داده شد. یعنی ایجاد کسبوکار برای اشتغال آسیب دیدگان اجتماعی، ایجاد کسبوکار با هدف ایجاد اشتغال نه هدف کسب سود. اما مدل سومی هم وجود دارد که به آن اشاره نشد ایجاد کسبوکارهایی است که محصولات آن مشکلات محرومین را کاهش میدهد. شاید از این نمونه در ایران کم داشته باشیم اما در جهان نمونههای بسیاری از آن وجود دارد برای مثال تولید ماست مغذی ارزان قیمت برای کودکان بنگلادشی برای حل مشکلات سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از کمبود ویتامین و مواد معدنی که به ماست افزوده شده است. در این نوع کسبوکار، ماست توسط محرومین خریداری میشود و مجانی توزیع نمیشود اما سود به دست آمده از فروش به حدی پایین میآید که کسبوکار بتواند پایدار بماند ازاینرو قیمت نهایی ارائه شده به خریداران بسیار کاهش پیدا میکند. ایجاد اجاقهای خورشیدی و یا وسایل دستی مخصوص حملونقل آب برای مناطقی که از گاز و آب محروماند از نمونههای دیگر آن است.
در ایران نیز این رویکرد، جوان و روبهپیشرفت است. هرچند بسیاری از خیریهها و خیرین قبل از آنکه این امر به یک تئوری علمی تبدیل شود به این نوع کارآفرینی مشغول بودهاند، اما علمی شدن این موضوع و گسترش آن در دانشگاهها باعث شده است توجه بیشتری به این امر مهم شود.
4.مهمترین چالشهای پیش روی کارآفرین اجتماعی چیست؟ خیریهها در این راستا چه کمکی میتوانند کنند؟
بعضی از مشکلات کارآفرینان اجتماعی با مشکلات کارآفرینان بهطور عام تفاوتی ندارد. مشکلاتی چون عدم شناخت کافی از فرایند راهاندازی کسبوکار و تجاریسازی ایدههای موردنظرشان، عدم موفقیت در جذب سرمایه برای شروع کسبوکار و یا عدم موفقیت در کسب سهمی از بازار، مشکلات عام کارآفرینان است. اما شاید بهتر است عدم شناخت کافی از شرایط اجتماعی مناطق یا مخاطبین کسبوکار را به آن اضافه کرد. مهمترین کمک خیریهها همانند مراکز رشد و شتابدهنده کسبوکار، میتواند شبکهسازی کارآفرینان اجتماعی با مخاطبین، خیرین و راهنمایی و یاری آنها در فرآیندهای اداری و سازمانی باشد. از سوی دیگر دانش ضمنی خیریهها در شناسایی ریشههای آسیبهای اجتماعی و معضلات مناطق و مخاطبین مختلف میتواند برای کارآفرین راه گشا باشد.
5.در حال حاضر با توجه به وجود مجمعهای خیرین مختلف چون مدرسهساز، مسکنساز، مسجد ساز و ... مجمع خیرین کارآفرین در ایران بهصورت ملی وجود ندارد، آیا تشکیل آن ضرورت دارد؟
به نظر میآید اگر بتوانیم قبل از ایجاد اینگونه مجمعها چند عامل را بررسی و مشخص کنیم. آنگاه تصمیم بهتری در این مورد میتوان گرفت. در ابتدا نمونههای موفق و مدلهای کاری این نمونههای موفق را بررسی کنیم. سپس نقاط قوت و ضعف این نمونههای موفق احصا شود و در نهایت کارکردهای این مجمعها موردبررسی قرار گیرد تا بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که آیا توسط این راهحل یعنی ایجاد مجمع خیرین کارآفرین میتواند در این حوزه تأثیرگذار باشد یا خیر. با پاسخ دادن به این سؤالات بهطور متقن تری میتوان در این مورد اظهار نظر کرد. اما کلیت موضوع که ایجاد یک تشکل، مجمع، اتحادیه و یا هر عنوان دیگر در این حوزه میتواند راهگشا باشد قطعاً همینطور است اگر با برنامهریزی صحیح و تعریف کارکردهای مناسب آن باشد.
6.در این بخش میتوان دو نگاه داشت خیرین کارآفرین و یا کارآفرینان خیر. کدام ترجیح دارند؟ چه پیوندی بین این دو برقرار است؟
به نظر میآید بحث از اینکه کدام ترجیح دارند صحیح نباشد، در صورتی میتوان گفت کدام مرجحاند که مصادیق فعالیتهای خیر در یک تلاش علمی احصا و اولویتبندی شده باشد. برای مثال اگر مشخص باشد که در حال حاضر برای مثال در استان تهران 1000 خیریه حوزه نگهداری عقبماندگان ذهنی داریم که مخاطب ندارند اما تنها 50 خیریه برای سرطانیها داریم که ظرفیت آنها نسبت به بیماران بسیار کمتر است، آنگاه با دانستن
این اطلاعات میتوانیم تصمیمگیری کنیم که اولویت کار خیر کدام است. اما در حال حاضر در کشور حتی تعداد خیریهها مشخص نیست تا برسد به اینکه پراکنش جغرافیایی و موضوعی و ظرفیت خدمتدهی آنها مشخص باشد. ازاینرو تصمیمها بیشتر بر اساس تجربیات افراد و تحلیل آنها گرفته میشود تا آمار دقیق و صحیح. ازاینرو شما زمانی میتوانید از ارجحیت صحبت کنید که آمار و شاخصهای صحیح برای اولویتبندی داشته باشید. اما بهطورکلی میتوان گفت کارکرد و هدف خیر کارآفرین و کارآفرین خیر باهم متفاوت است کارآفرین خیر برای اعتلای ایران در اشتغال و پیشرفت اقتصادی در تلاش است که در کنار آن به حل معضلات اجتماعی و توجه به محرومین هم اهتمام دارد اما خیر کارآفرین، کارآفرینی را راهحل آسیبهای اجتماعی میداند.
7.آیا مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصادی میتواند ایجاد اشتغال قرار گیرد؟
مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی یک امر پذیرفتهشده جهانی است که در ایران باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد تا در بین شرکتهای اقتصادی گسترش بیشتری یابد. البته باید توجه داشت که باز در اینجا نیت جایگاه مهمی دارد. در تئوریهای علمی مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی راهی است برای کسب سود بیشتر و در تحلیلهای مدیریتی این را بررسی میکنند که شرکتهایی که دارای مسئولیت اجتماعی هستند به چه میزان فروششان رشد داشته است و یا به چه میزان وفاداری مشتری به برند آنها بیشتر شده است.
این موارد اگر بهعنوان نتایج باشد ایرادی ندارد اما اگر هدف و نیت مان شد ازنظر نگاه دینی مورد اشکال است . به عبارتی اگر هدفمان حل آسیبهای اجتماعی برای رضایت الهی باشد آنگاه نتایجی مثل افزایش فروش هم عاید شرکت شود از نظر اخروی و الهی سود بردهایم اما اگر نیت و هدفمان مانند دنیای سرمایهداری تنها کسب سود و افزایش فروش شد از نظر دینی بهرهای نمیبریم. بااینحال نیت و هدف یک امر درونی است که به صاحبان شرکت بازمیگردد ازاینرو وظیفه ما گسترش و ترویج بیشازپیش مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی است تا بتوان معضلات و آسیبهای اجتماعی را کاهش داد. در جمعبندی باید گفت هر چند مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی امری علمی و پذیرفته شده است که حتی بر مبنای آن استاندارد ایزو 26000 که یک استاندارد اختیاری است طراحی شده است. یعنی ایزو استانداردی تهیه کرده است که شما بر اساس آن در حوزه مسئولیت اجتماعی فعالیت کنید اما به شما گواهی نمیدهد زیرا ممکن است شرکتها از این گواهی سوءاستفاده کنند. ازاینرو مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی یک پتانسیل بزرگ برای سرمایهگذاری در حل و کاهش آسیبهای اجتماعی است که یک بخش آن میتواند اشتغال، آموزش و توانمندسازی آسیب دیدگان خصوصاً در مناطق محروم و یا مخاطبین خاص مانند معلولین باشد.