حکم حسد (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

حسد، به معنای آرزوی زوال نعمت‌ها و داشته های دیگران بوده و از رذایل اخلاقی بوده و ابراز کردن آن از گناهان کبیره می‌باشد.


معنای حسد

یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعددی را در پی دارد، «حسد» است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین می‌گوید: «الحسد تمنی زوال نعمة من مستحق لها و ربما کان مع ذلک سعی فی ازالتها؛ حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه همراه این آرزو تلاشی هم در زوال نعمت انجام می‌گیرد.» [۱] در روایات نیز به این معنی اشاره شده است. از جمله امام علی علیه‌السّلام می‌فرماید: «الحاسد یری ان زوال النعمة عمن یحسده نعمة علیه؛ حسود (زوال نعمت را از دیگران آرزو می‌کند و (فکر می‌کند زوال نعمت از (دیگران و (کسی که به او حسادت ورزیده، نعمتی برای اوست (در حالی که چنین نیست). » [۲] و در چهل حدیث امام خمینی رحمه الله می‌خوانیم: «حسد، حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزو می‌کند سلب کمال و نعمت متوهمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن غیر از «غبطه» است؛ چه که صاحب آن (غبطه) می‌خواهد از برای خود نعمتی را که در غیر توهم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد.» آنچه از گناهان کبیره شمرده می‌شود، حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد، مثل اینکه قبولی فرزند فردی را در دانشگاه نمی‌تواند ببیند، بگوید: با داشتن پارتی قبول شده است. و اما حالت نفسانی حسادت با آنکه زیانها و ضررهای فراوانی را برای روح و جسم انسان دارد؛ ولی تا زمانی که ظهور و بروز نیافته، از گناهان کبیره محسوب نمی‌شود.

مراتب حسد و حکم آن

علمای اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده‌اند که برخی از آنها از این قرار است:

خطور قلبی

اولین مرحله این است که در لحظه‌ای که با خبر می‌شود فلان نعمت به کسی و یا فردی که رقیب او می‌باشد، رسیده، بی اختیار ناراحتی در قلب او خطور می‌کند و آرزوی زوال آن نعمت را می‌نماید. همه گرفتار این مرحله‌اند و گناهی بر آن بار نیست. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: «ثلاث لا ینجو منهن احد الظن و الطیرة و الحسد و ساحدثکم بالمخرج من ذلک اذا ظننت فلا تحقق و اذا تطیرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ؛ سه چیز است که هیچ کس از آنها رهایی ندارد: گمان (بد)، فال بد و حسد. و من راه نجات از آنها را برای شما بازگو می‌کنم. هنگامی که گمان (بد) درباره کسی بردی، به آن، ترتیب اثر مده و هنگامی که فال بد زدی، اعتنا مکن و به کار خود ادامه بده و هنگامی که حسد ورزیدی، ستم نکن (و در عمل آن را دنبال نکن)! » [۳]

مشغول داشتن دل

مرحله دوم را که برخی اختیاری دانسته‌اند و باید از آن دوری جست، این است که انسان دل را به آن مشغول دارد و مرتب خطورات قلبی را در ذهن تکرار نماید. این را هم برخی گناه شمرده‌اند؛ چنان که مرحوم نراقی می‌گوید: «هرگاه حسد، آدمی را به افعال و گفتار ناپسند وادار کند... گناه کرده. همچنین اگر از اظهار و ابراز آن خویشتن داری نماید و از رفتار و گفتاری که دلالت بر حسد نماید، پرهیز کند، ولی در باطن زوال نعمت محسود را طالب و به درد و رنج او راغب باشد و از این نظر احساس ناراحتی نکند و بر خود خشمگین نباشد، باز گناه کرده است.» و اگر در روایتی آمده: «و قل من ینجو منهن؛ کمند کسانی که از حسد و گمان بد و فال بد نجات می‌یابند.» شاید منظور همین قسم دوم باشد؛ چون از قسم اول هیچ فردی رهایی ندارد؛ یعنی غیر اختیاری است و قسم دوم است که اختیاری می‌باشد و از آن راه نجاتی وجود دارد.

ابراز حسد

مرحله سوم این است که حالت قبلی از کنترل انسان خارج شود و با سخنان و اعمال خلاف همچون غیبت و... آن را بروز دهد و عملا برای زوال نعمت و انتقام تلاش کند. این همان حسدی است که بالاتفاق حرام و از گناهان کبیره می‌باشد و آثار زیان بار پیش گفته بر آن مترتب می‌شود و در روایتی از امام صادق علیه‌السّلام به آن اشاره شده است: «... الا ان الموءمن لا یستعمل حسده؛ مؤمن حسدش را به کار نمی‌بندد (و عملا به دنبال تخریب دیگران نمی‌رود). » [۴]

حرمت حسد

حسادت به دیگران حرام است. ‌ام یحسدون الناس علی ما ءاتـهم الله من فضله فقد ءاتینا ءال ابرهیم الکتـب والحکمة وءاتینـهم ملکـا عظیمـا. [۵] «قل اعوذ برب الفلق• من شر ما خلق• ومن شر حاسد اذا حسد؛ [۶] [۷] [۸] بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده صبح • از شرّ تمام آنچه آفریده است •و از شرّ هر حسودی هنگامی که حسد می‌ورزد».

چشم دوزی به اموال دیگران

چشم دوزی به اموال دیگران، از روی حسادت حرام است. «لا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازوجـا منهم...؛ [۹] (بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه‌هایی از آنها (کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر». (احتمال دارد مقصود، چشم دوختن به اموال دیگران از روی حسادت و به قصد تملک غاصبانه باشد. ) [۱۰] ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به ازوجـا منهم زهرة الحیوة الدنیا لنفتنهم فیه ورزق ربک خیر وابقی. [۱۱]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم حسد»

پانویس