درهم تنیدگی باورهای مذهبی وفعالیت های اقتصادی(نمونه موردی کاروانسراهای وقفی شهر آمل)
دکتر شهرام یوسفی فر(استاد تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی) معصومه یدالله پور(کارشناس ارشد ایران شناسی-دانشگاه شهید بهشتی)
محتویات
چکيده
وقف در پيوند دادن نهادهاي اقتصادي و اجتماعي شهرها به صورت مفصلي مهم عمل نموده و بينش اسلامي در ساخت بسياري از تأسيسات شهري ايران چون کاروانسراها تأثيرگذار بوده است و همزمان با رشد شهرها با توجه به اوضاع اجتماعي، اقتصادي و سياسي در دورههاي مختلف تاريخي شکل و توسعه مييافت. موقوفه بودن برخي از آنها به مانند ديگر عناصر اقتصادي و اجتماعي شهر سبب شد تا باورهاي ديني در جامعه به شکل نهادينه شدهاي با فعاليتهاي اقتصادي پيوند بخورد. از اين روي در اين پژوهش با مطالعه موردي کاروانسراهاي وقفي شهر آمل، اين درهمتنيدگي باورهاي مذهبي و فعاليتهاي اقتصادي شهرهاي ايران مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. کليد واژهها بازار، کاروانسرا، آمل، وقف، عناصر اقتصادي.
مقدمه
ايران در مسير تجارت بينالمللي قرار داشت و بخش عمدهاي از مسير جاده تجاري ابريشم از سرحدات شمالي ايران ميگذشت، تأمين امنيت و رفاه بازرگانان در اين مسير طولاني که منبع کسب درآمد مهمي براي دولت بوده، امري ضروري بود [۱] از اين رو در مسير راههاي مهم بين شهري کاروانسراها به فاصله مسافتي که کاروان در يک روز ميتوانسته طي کند، ساخته ميشدند. [۲] رونق تجارت داخلي و خارجي و اهميت دادن به راهها و شهرهاي زيارتي سبب شد که کاروانسراهاي زيادي در اينگونه جادهها ساخته شود. [۳] در زمان صفويه کاروانسراهاي درون شهري توسعه يافته و از اهميت ويژهاي برخوردار گرديد تا جايي که در هر يک از کاروانسراها کالاي بهخصوصي معامله ميشد و تجار در ارتباط با مالالتجاره خود ميتوانستند در کاروانسراها رفت و آمد کرده، به دادوستد بپردازند [۴]
و در دوره قاجار تيم و تيمچه اهميت يافت [۵] که کارکردي شبيه به کاروانسراها داشتند. درواقع ايستگاههاي کارواني به صورتهاي متفاوت معرفي شده و مفهوم آنها يکي است. کلمه کاروانسرا به معناي خانه يا توقف موقتي است که از زمان صفويه معمول گرديد [۶] و به رباطهاي بزرگ و جامع- در شهر و بيرون از آن - کاروانسرا ميگفتند. [۷] پيشينه آن به دوره هخامنشي برميگردد. کاروانسراها در مسير شريانهاي ارتباطي و عناصر شهري بهعنوان يکي از پديدههاي بارز جغرافيايي همزمان با شکوفايي صنعت و کشاورزي در حوزه اسلامي افزوني يافت و بينش اسلامي در شکل ظاهري و ايجاد و دوام کاروانسراها اثر زيادي نهاد که بسياري از نهادهاي اقتصادي، اجتماعي شهر در مجموعهاي به نام بازار به صورت وقف بوده است و با توجه به اينکه وقف يکي از ارکان جامعه اسلامي است بسياري از موقوفات آن صرف امور مذهبي شده است. از اين رو در اين نوشتار سعي بر آن است تا درهم تنيدگي باورهاي مذهبي و فعاليتهاي اقتصادي شهرهاي ايران را به صورت موردي (کاروانسراهاي وقفي شهر آمل) بررسي کند. شهر آمل در گذشته داراي کاروانسراهاي متعدد بود که در بازار و يا محدوده بازار آمل، مجاورت دروازههاي شهر و در مسير تجاري جاده آمل قرار داشتند. برخي از اين عناصر به مانند ديگر عناصر اقتصادي- اجتماعي شهر (دکان، حمام و...) به صورت موقوفه بوده است و موضوع وقف در رابطه با کاروانسراها بهعنوان مفصلي مهم براي پيوند دو نهاد اقتصادي و مذهبي عمل ميکرد.
پرسش پژوهش
1-آيا در سازوکار موجود، ارتباط فعاليت اقتصادي با باور ديني در موقوفهها به درستي تبيين ميشد يا خير؟
کاروانسراها، ساختار و کارکردها
کاروانسراها را شهر مينياتوري اسلامي لقب دادند زيرا تمام آنچه را که در يک شهر اسلامي وجود داشت (مسجد، حمام، بازار و آب انبار) در خود جاي داده بود. [۸] يک کاروان بزرگ اغلب دهها و حتي صدها چهارپا را شامل ميشد که يک يا چند خانواده کامل را نقل مکان ميداد و بهطور معمول بازرگانان با کالاهاي قيمتي و حتي زائران نيز همراه اين کاروانها بودند. علاوه بر اين بسيار اتفاق ميافتاد، همراه کاروان مردگاني را ميبردند که قرار بود در مکانهاي مقدس (بقعه و امامزاده) دفن نمايند. به همين سبب است که اغلب در کنار کاروانسراها قبرستاني هم وجود دارد. [۹] کاروانسراها از لحاظ ساختاري به چند دسته تقسيم ميشود: 1- کاروانسراهاي شهري؛ محل مبادلات کالاهاي بازرگاني بود و مکاني هم براي اقامت مسافران داشت. [۱۰] 2- کاروانسراي کوهستاني؛ شامل اطاقهاي کوچکي است که به آساني گرم ميشود و در شبهاي سرد زمستان پناهگاه خوبي بهشمار ميرود و در بين راههايي که از ميان کوهستانها عبور ميکند، تعداد آنها زياد است. [۱۱] 3- کاروانسرهاي دشت؛ از ايام بسيار کهن در ايران وجود داشت. اين ساختمانها از يک سو محل اقامت موقت و استراحت براي مسافران و کاروانيان بود و از سوي ديگر مکانهاي بسيار مناسبي براي دفاع در برابر راهزنان به شمار ميرفت. [۱۲] در مجموعه بناهاي شهرهاي اسلامي، کاروانسراها در رابطه با بافت مرکزي شهر و شريانهاي ارتباطي شهر و روستا فضاي گستردهاي را اشغال ميکرد. اغلب در مجاورت دروازههاي شهر و در امتداد خيابانهاي اصلي، بازار و مسجد جامع شبکه بارزي از کاروانسرا وجود داشت. [۱۳]
دروازههاي مختلف بر حسب اهميت و کاروان رو بودن و همين طور وابستگي اقتصادي به بيرون يکي از اين دروازهها در شکلدهي بازار سهم مهمي داشتند. [۱۴] کاروانسراهاي شهري، هم بهعنوان مرکز توقف کاروانيان و هم به منزله کانون فعاليتهاي بازرگاني مورد استفاده بود و حتي برخي از آنها به منزله بخشي از بازار بهشمار ميآمد. بنابراين کاروانسراها همطراز با ديگر عناصر شهري مهم مانند مسجد، مدرسه، بازار به گونهاي چشمگير، فضاي گستردهاي را به خود اختصاص ميداد. در گذشته به سبب اهميتي که براي کاروانسرا بهمنزله يک عنصر شهري قائل بودند، در هنگام بنيان شهر جديد يا گسترش و نوسازي شهرهاي پيشين، به احداث کاروانسرا توجه زيادي ميشد. گرچه پس از جانشيني وسايل نقليه موتوري به جاي نيروي حيواني در طول پنجاه سال اخير، کاروانسراها نقش پيشين خود را از دست دادند ولي هنوز بهعنوان مراکز بازرگاني و صنايع محلي و انباري کاربرد دارد و گاه از برخي از آنها بهعنوان حسينيه و جايگاه برگزاري آيينهاي مذهبي استفاده ميشود. [۱۵] درواقع در بازار تيمچههايي وجود دارد که وسعت قابل توجهي دارند و سرپوشيدهاند و در آنجا کالاهاي مختلفي انبار شده که در ساعات روز معامله ميشود و در اطراف آن حجرههايي که بهصورت دفتر بازرگانان بهشمار ميرود و حتي ميتوان در آن اقامت اختيار کرد به همين دليل است که برخي از جهانگردان اين دو نوع ساختمان را به جاي هم گرفتند. [۱۶] اين مکان به فرقه خاصي تعلق نداشت. هر مسافري که در کاروانسرا مهمان ميشد حبيب خدا بود همين موضوع سبب شد حضور افراد از ساير اقوام و ملل در کاروانسراهاي آن زمان زمينه گفتوگو ميان تمدنها و اديان گوناگون را فراهم آورد. خود اين تبادل انديشه در کاروانسراها سبب ميشد که ايدههاي گوناگون از طريق جادهها و ديگر کاروانسراها به نقاط دوردست منتقل شود. برخي از محققان غربي برآنند؛ رنسانس در اروپا مديون فعاليت کاروانسراها در ايران است زيرا در همين کارونسراها بود که تمدن اروپا پس از رنسانس پيريزي شد. [۱۷]
کاروانسراها در شهر آمل
تعداد کاروانسراها در سواحل جنوبي درياي مازندران در مقايسه با ساير مناطق اقليمي ايران به نسبت کمتر است. در اين سواحل به سبب بارندگي زياد، شرايط آب و هوايي معتدل، آباد بودن کل منطقه، جمعيت به نسبت زياد، نزديک بودن مراکز جمعيت سبب شده تا نيازي به کاروانسراهاي بين راهي به تعداد بسيار نباشد. با توجه به کاروانسراهاي باقي مانده مشاهده ميشود اغلب کاروانسراها در اين منطقه در مسير ارتباطي بين فلات مرکزي ايران و شهرهاي اين سواحل بوده است [۱۸] که به احتمال بسيار زياد اين کارونسراها توسط معماران و بنايان شهرهاي فلات مرکزي ايران ساخته شد و مصالح مورد استفاده نيز برخلاف مصالح بومي که عمدتاً چوب و الياف گياهي بوده از مصالح پايدار مانند آجر، سنگ و ملاتهايي از نوع آبي مانند آهک و ساروج که در مقابل رطوبت و بارندگي مقاوم ميباشند، بوده است. [۱۹] در گذشته در سواحل درياي مازندران کاروانسراهاي متعددي وجود داشته ولي امروزه اثري از آنها ديده نميشود زيرا اين ساختمانها بيشتر از چوب بوده و از بين رفتند. با اين حال بعضي از نمونههاي آن در نواحي کوهستاني هنوز بر جاي هستند [۲۰] شاه عباس اول بهدليل علاقهاي که به منطقه مازندران داشت راههاي ساحلي را آباد کرد، پل و کاروانسراهاي متعددي ساخت و در نواحي باتلاقي راههاي سنگفرش به وجود آورد. از اين رو از استرآباد به بعد، ايستگاههايي در کردمحله، اشرف، ساري، آمل و... وجود داشت. [۲۱] اين ساختمانها گاهي به باني آن منصوب ميشد و گاهي به نام اشخاصي شهرت پيدا ميکرد که به افتخار آنان اين کاروانسراها را ساخته بودند. گاهي نيز کاروانسراها نام شهري را به خود گرفته است که در آن واقع بوده است يا مردم شهري را که از آن استفاده ميکردند (کاروانسراي تبريزي). گاهي نيز به مناسبت کالاهايي که در آن انبار يا پياده ميشدند نام بهخصوصي بدانها ميدادند (زغال چوب). گاهي نيز نام مصالحي که آن کارونسرا با آن ساخته شده بود، موضوع نامگذاري روي آن ميگرديد (کارونسراي سنگي). کاروانسراها در ايران به دلايل تجاري، اقتصادي، سياسي، مذهبي و جغرافيايي احداث ميشده است. [۲۲] سابقه داشتن کاروانسرا در شهر آمل به پيشينه تاريخي و اقتصادي آن برميگردد. وجود بازار و تجارت داخلي و خارجي (برنج و ابريشم)، مشاهد بزرگان (مقبره ميربزرگ، گنبد ناصر کبير و...) و زيارتگاهها (امامزادهها) از مهمترين عامل گستردگي کاروانسراهاي شهري و برون شهري در آمل و جاده آمل است. موقعيت استراتژيکي آن نيز در ايجاد اين گونه تأسيسات شهري تأثيرگذار بود. کاروانسرامحله يکي از محلههاي شهر آمل بود که ملگونف از آن نام برده است. [۲۳]
بسياري از کاروانسراهاي شهر آمل با تکيه بر منابع و تحقيقات ميداني در نزديکي رودخانه هراز و مجاورت آن قرار داشتند زيرا مناسبترين شرايط براي ايجاد يک کاروانسرا اين است که در کنار چشمهاي يا رودخانهاي قرار داشته باشد [۲۴] بنابراين نام بسياري از کاروانسراهاي شهر آمل از باني و مکاني که در آن قرار داشتند، برگرفته شده است. در زمينه معماري کاروانسراهاي شهر آمل اطلاعي در دست نيست چون هيچ نشاني از آنها نمانده است اما با مطالعه وقفنامه متوجه ميشويم که برخي از اين کاروانسراها در کنار قبرستان قرار داشتند که از لحاظ کارکرد مهم به نظر ميرسد. از کاروانسراهاي معروف آن: ميرزا شفيع، کاروانسراي وزيري، قيصريه و ديگر کاروانسراهاي قديمي آمل که نام آنها در کتب قدما ذکر شده است، اثري در دست نيست. [۲۵] در نزديکي پل دوازده پله آثار قلعهاي قديمي وجود داشت که از آن بهعنوان کاروانسرا استفاده ميشد. [۲۶]
کاروانسراي حاجي حبيبالله اسکي، کاروانسراي ملاعباسقلي اسکي، کاروانسراي محمدابراهيم بهرستاقي، کاروانسراي حاجي محمدقلي اسکي معروف به دولتشاه واقع در بازار هارونمحله را ميتوان نام برد. [۲۷] برخي از اين کاروانسراهاي قديمي در جريان نوسازي دوره رضاشاه تخريب و به جاي آنها بيمارستان شير و خورشيد آمل احداث شد. [۲۸] کاروانسراهايي نيز در ميان راه دماوند به آمل و در دامنه شمالي جبال و روي گردنه امامزاده هاشم ساخته شدند زيرا در اين مکان بهمنهاي متعدد و طوفانهاي شديدي راه را بر کاروانيان مسدود مينمود. اين کاروانسراها عبارتند از: 1- امامزاده هاشم؛ اين کارونسرا در کنار امامزاده واقع است و به دستور شاه عباس اول بر پا شد.
2- گامبوش؛ با قلوه سنگ و آهک ساخته شده و بر روي گردنهاي بين دو راه بسيار خطرناک قرار گرفته است. بناي آن قديمي است زيرا گوشوارهاي چهار طرف گنبد نشانهاي از اصول ساختماني معمولي در زمان سلجوقيان است اما مردم محل اين پناهگاه را از زمان شاه عباس ميدانند.
3- پلور؛ در پايين کاروانسراي گامبوش در کنار رودخانه لار و نزديک يک چشمه گوارا ساخته شد. اين کاروانسرا از عهد شاه عباس بزرگ است.
4- ميرزاعبدالله خان؛ اين کاروانسرا به فاصله 300 متر از امامزاده هاشم قرار گرفت و هنگامي که در عهد ناصرالدين شاه در اينجا راه ميساختند اين پناهگاه را بر پا نمودند. در اين موقع چند کاروانسراي ديگر روي همين خط بر پا شد که بيشتر آنها بين اميريه و آمل واقعاند (براي شرح اين موارد رجوع شود به کاروانسراهاي ايران و ساختمانهاي کوچک ميان راهها، ماکسيم سيرو). و در آخر ميتوان گفت بنا بر منابع تاريخي و اسناد به دست آمده کاروانسراهاي شهرستان آمل از نظر نوع مالکيت به چهار دسته تقسيم ميشود: 1- کاروانسراي شاهي، 2- کاروانسراي خصوصي، 3- ==کاروانسراي خيريه== [۲۹] 4- کاروانسراي وقفي. [۳۰] شايسته يادآوري است که در شهرستان آمل به جز در نواحي کوهستاني از کاروانسراها اثري باقي نمانده است.
وقف و موقوفه در اسلام و ايران
در اديان الهي صدقه جاريه جايگاه خاصي داشته و در تاريخ ايران روند ويژهاي را طي کرده است. وقف در جهان اسلام با رسالت پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) تحقق پيدا نمود و موقوفات به صورت گسترده و در زمينههاي متنوع در جامعه آشکار شد. [۳۱] نقش وقف در فرايند شهرآفريني سرزمينهاي اسلامي بااهميت است و در دوران عثماني و صفويه به اوج خود ميرسد. سبک اصفهان تحقق آرمان شهر صفوي است که بناهاي بازارهاي سنتي ايران الهام گرفته از اين مکتب است. [۳۲] موقوفاتي که براي اين مجموعه در نظر گرفته ميشد همزمان با فعاليت اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، عامل مهم در تضمين تحرک و پويايي و شکوفايي شهرها بودند. [۳۳] وقف بر مساجد و مدارس و امور عام المنفعه (ساختن کاروانسرا، پل، حفر قنات و نيز وقف بر دستگيري از فقرا) در ميان تمام ملل مسلمان رواج داشت اما وقف بر مراسم تعزيهداري سيدالشهدا (عليهالسلام) و روضهخواني و... در بين تمام مسلمانان معمول نبود و فقط شيعيان به انجام چنين موقوفاتي مبادرت کردند و البته آن هم در شرايطي شکل ميگرفت که شرايط سياسي و اجتماعي کاملا مساعد باشد که رسميت يافتن آيين تشيع در ايران در اندکمدتي توانست موقوفات را جهت دهد. [۳۴] بازار بهعنوان عنصر مهم اقتصادي در نظام شهري ايران (صفويه) جايگاه پراهميتي يافت [۳۵] و نقش مذهبي مؤثري در شهرهاي ايراني و پيوندي ناگسستني با معنويت و باورهاي مذهبي جامعه داشت که مسجد جزء لاينفک آن به حساب ميآيد و قدرت اقتصادي آن متأثر از نياز جامعه و مردم بوده و بيش از هر عنصري متکي به اقتصاد مردمي است. [۳۶] بسياري از موقوفات شهر آمل (مساجد، امامزادهها، بقاع، حمام، کاروانسرا و دکان) به صورت مجتمع در کنار هم و اغلب در بخش تجاري (بازار) و در بافت قديمي شهر قرار گرفته و عوايد بسياري از آنها به عزاداري امام حسين (عليهالسلام) اختصاص يافته است که علت آن را ميتوان در نقش تشيع در جهت دهي به موقوفات اين شهر دانست. از اين روي تأثير نهاد آموزشي ديني و نهادهاي اقتصادي را ميتوان در بازارهاي سنتي ايران جستوجو نمود.
کاروانسراهاي وقفي آمل
تعدد کاروانسرا در ايران نشان دهنده اهميت شهر در گذشته است. هارونمحله که قسمتي از محله پل به يور بود، در ابتداي دروازه شرقي شهر آمل قرار دارد. در گذشته جنبه استراحتگاهي و اتراق کاروانها را داشت. [۳۷] دروازههاي هر شهر نقش بزرگي در محل فعاليتهاي تجاري داشتند. بسياري از تجمعهاي دادوستد در کنار (بيرون يا داخل) دروازهها شکل گرفتند از اين روي محورهاي کارواني درون شهري بستر مناسبي براي گسترش خطي بازارها بودند چنان که در بسياري از شهرها (آمل) بازارها دروازهاي را به دروازه ديگر ميپيوستند. [۳۸] علاوه بر علت تجاري و اقتصادي و جغرافيايي ايجاد کاروانسراها، توقف مسافران براي انجام دادن فرايض مذهبي (نظير نماز، روزه و...) و گاه عامل وجود اماکن متبرکه و زيارت نياز به محلي براي استقرار در اين مدت را در پي داشت. [۳۹] مالکيت برخي از کاروانسراهاي شهر آمل به صورت وقف بوده است. کاروانسراي وقفي؛ جزو اوقاف بودند و عوايد آن به خرج بناهاي مذهبي ميرسيد (مسجد، مدارس و صومعهها). [۴۰] دو وقفنامه به دست آمده از کاروانسراهاي واقع در بازار هارونمحله آمل به صورت رونوشت از اصل است و واقفان آنها محمدقلي اسکي و حاجي محمدابراهيم بهرستاقي هستند که به ترتيب شش دانگ دکان و شش دانگ کاروانسرا و يک باب دکان و يک باب کاروانسراي شمالي با همه ملحقات آن را وقف نمودند تا بعد از تعميرات براي مجلس عزا و روضهخواني حضرت امام حسين (عليهالسلام) صرف شود. باور بازاريان آمل به نهاد وقف چنان بوده است که آن را در فعاليتهاي اقتصادي محترم ميشمارند و خود را موظف به انجام نيات واقف ميدانند. [۴۱] در حال حاضر اين نوع از بناهاي موقوفه با توجه به شرايط و نياز مردم شهر آمل تغيير کاربري دادند. در ادامه در رابطه با پژوهش حاضر، دو سند از کاروانسراهاي واقع در بازار هارونمحله و يک سند از دکان واقع در بازار چهارسو از آقاميرزا علياکبر تاجر آملي استنساخ شده است:
اسناد موقوفه
[سند شماره 1]: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر و الصلوة علي محمد ذي الشرف و الافاخر و علي آله الذين يکونون حجج الله علي کل صالح و فاجر و بعد از آنجايي که جناب خيرالحاج حاجي محمدقلي اسکي دولتشاه در هميشه از ايام مورد فيوضات و توفيقات حضرت فياض المطلق بود و از صميم قلب راغب خيرات و مبرات بود و از اين عالم ترقي نمود خواست که صدقات جاريه از او جاري شود لذا حاضر شد در نزد اين احقر خدمه شرع انور در حالي که صفوف تصرفات از او ممضي بود وکيل نموده حقير را که وقف نمايم تمامي ششدانگ دکان و ششدانگ کاروانسراي ايشان که واقعند در هارونمحله آمل به اين جهت که بعد از وضع مخارج تعميرات ساليانه هر چه از منافع و وجه اجاره آن باقيمانده مخارج مجلس عزا و روضه خواني حضرت حسين روحي ارواح العالمين له الفداء شود و توليت آن به خود واقف و بعده به اولاد القابل والا به عالم البلد ميباشد و حقير هم بنهج مذکور اجراي صيغه وقف ايجاباً و قبولًا نمودم فالعينان صار تا موقوفتين مقبوضتين فلا... ان تباعا و ترهنا بل هما ثابتتان و ثواب تثبيتهما راجع الي الواقف و ينفعه يوم لا ينفع مال و لا بنون و علي مبدلهما اثم و خذلان و بعد من رحمه الله قم هذا او قد اجريت صيغته الوقف في ثمانيه من شهر ذيعقده الحرام من شهور 1311 به شماره 171--- 18 / 12 / ... ثبت دفتر وقفامجات آمل گرديد- دفتر فرهنگ آمل- علوي رونوشت با اصل يکسان است. [امضا: ناخوانا] [حاشيه بالا وسط]: قد اقرا الواقف بالوقف علي الجهه المرقومه في الورقه... 1311، محل مهر: عبده اسمعيل حسني [حاشيه بالا چپ]: بسم الله تعالي، قد حضر جناب الحاج المذکور لدي الاحقر... و وکلّني باجراي صيغته الوقف فالحقير اجريت الصيغه ايجاباً و قبولاً في تاريخ المتن فالعينان مذکورتان موقوفتان بلاريب و شبهه و اشکال، 1311، محل مهر: يا احمد؛ محل مهر: لا يقرء؛ محل مهر: طاهر ابن شفيع؛ محل مهر: حاجي ابن عبدالله؛ د-7 [سند شماره 2]: بسم الله و الحمد الحمدلله و الصلواة و السلام علي رسول الله غب الحمد و الصلوة غرض از نگارش و تحرير اين وريقه شرعيه آنکه حاضر شد عالماً عامداً خيرالحاج و العمارالحاج حاجي محمدابراهيم بهرستاقي من طايفه اردشير در صورتي که جميع اقارير شرعيه او ممضي و نافذ بود و من غير شايبه الاکراه والاجبار بل بالطوع والرغبه والاختيار و جوازالتصرف و بعدالحضور دانسته و فهميده و رسيده مصالحه صحيحه شرعيه منجزها اسلاميه نمود همگي و تمامت يکباب دکان قبلي و يکباب کاروانسراي شمالي ابتياعي خود را که واقع و کائن ميباشند در بازار قريه هارونمحله مع کافه ملحقات و عامه مضافات و منضمات آن من الممر و المدخل و رهگذر و آبگذر و باغچه جنب دکان و کل ما يتعلق بهما را مع باغچه جنب کاروانسرا را آنچه شايسته ملکيت دارد ذکر او لم يذکر سمّي اولم يسّم من غير استثنا شيً مما ذکر بدارنده اين وريقه شرعيه خيرالحاج والعمار حاجي محمدقلي اسکي ملقب بدولت شاه بمالالمصالحه مبلغ پنجاه تومان وجه رواج ناصرالدين شاهي دام اقباله مع اسقاط کافه خيارات نيز خيارالغبن و لو کان فاحشاً بلافحش مال المصالحه نيز في مجلس العقد و الصلح عايد و واصل مصالح مزبور گرديد کما اينکه مصالح مزبور اخراج يد ملکانه نمود در مصالح عنه و بتصرف متصالح درآورد و له التصرف في المصالح عنه کتصرف الملاک في املاکهم و ذوي الحقوق في حقهم باي نحوشاً و اراد و بعد ذلک مصالح مزبور خود را ضامن درک شرعي قرار داد که عند ظهور المدعي و خروج المستحق از عهده کلي و جزيي در مصالح عنه بيرون آيد صيغته المصالحه الصحيحه الشرعيه مع اجتماع شرايط المصالحه بالعربيّه و الفارسيّه مشتمله علي الايجاب و القبول الشرعين کما قررت في الشريعه سمت جريان و حصول پذيرفته و کان وقوع ذلک في هجدهم... رونوشت با اصل يکسان است، [امضا: ناخوانا] [حاشيه بالا وسط]: المصالح المرقوم قد اقرو اعترف بالصلح المزبور و اخذ مال المصالحه سلخ ربيع الثاني 10 شهريور 1304، محل مهر: لا يقرء [حاشيه بالا چپ]: قد وقعت المصالحه المزبوره في الوريقه بتمامها واحد مالها لدي الاحقر 1304، محل مهر: لا يقرء [حاشيه بالا راست]: قد اعترف... محل مهر: عبده عباسعلي محل مهر: عبده آقاجان؛ محل مهر: عبده ميرزا آقا؛ محل مهر: سلام علي ابراهيم؛ محل مهر: محمدعلي، بقي لا يقرء [حاشيه وسط راست]: حدود دکان، حدي متصل بکاروانسراي حاجي حبيبالله اسکي، حدي متصل بکاروانسراي ملاعباسقلي اسکي، حدي متصل بشارع عام پشت دکان؛ حد کاروانسرا، حد متصل بدکان ميرزا آقاجان اسکي، حد متصل بکاروانسراي حاجي حبيبالله اسکي، حد متصل بقبر مرحوم حاجي ملاعلي، محل مهر: لا يقرء؛ د- 7 [سند شماره 3]: بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر والصلوة والسلام علي محمد و آله خير الاوائل و الاواخر و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين في يوم تبلي السرائر. و بعد غرض از تحرير اين وريقه و باعث بر تسطير اين... آنکه توفيق رفيق شامل احوال جناب مستطاب عمدةالاشراف والتجار آقاميرزا علياکبر تاجر آملي گرديد که براي ذخيره يومالحاجه که يوم لاينفع مال ولابنون الا من اني اله بقلب سليم و براي.... و موجب شفاعه و رفاهيه فراهم نمايد لذا بمقتضي حديث شريف اذ مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلث که از آنهاست صدقه جاريه لذا حاضر شد جناب معظم اليه و بعد الحضور وقف مؤبد و حبس مخلد.... طلباً لمرضات..... و تمامت نصف يک باب دکان واقعه در چهارسوق آمل را که تحديد آن در حاشيه ورقه مسطور خواهد شد با جمع توابع شرعيه و لواحق عرفيه از..... و رقبه کل مايتعلق بها... الارض الي عنان السماء براي صرف در مطلق وجود... في سبيل الله تعالي از صرف در عزاداري حضرت سيدالشهدا و آبا و اولاد طاهرين و اصحاب کرام الجناب ارواحناه فداه... در خانه خود..... در هر زمان و افتخار..... و ابناءالسبيل و در تعميرات مساجد و حمامات...... آنکه چنانچه خداي نخواسته از اولاد و احفاد و بطون لاحقه واقف مسطور و مرحوم آقامحمد اخوي ايشان از مصاديق و مصرف وجوه... عنوان..... مصرف خود نمايند بالجمله متولي در هر طبقه مختار باشد در هر مصرف بر.... اسلامي صرف نمايد و توليت آن مادامالحيوة با خود قرار داده بعد از خود به اولاد ذکور خود نسلاً بعد نسلٍ و بطناً بعد بطنٍ بشرط القابليه و الصلاحيه حتي آنکه اگر بطن بعيد صالح باشد با وجود بطن قريب بغير صالح بعيد صالح مقدم خواهد بود در صورت فساد... جز اکبر ارشد قريب مقدم بر غير اينهاست ثم بعد الانقراض... به اولاد ذکور از اناث ثم بر فرض انقراض با عالم صالح بلده آمل از طايفه آملي ميباشد و بايد منافع موقوفه بعد از مخارج لازمه و تعميرات صرف در مصارف... توضيح آنکه نصف نصف دکان را که عبارت باشد از يکربع از بابت ثلثيه مرحوم مغفور آقامحمد الواقف و واقف معظم وقف شد باستحضار و اذن وقتي ديگر آنمرحوم جناب... ملا محمدصادق و ربع ديگر را خود واقف نمودند به استحضار و اذن سه نفر اولاد او و هم... ميرزا حاجي علي و آقا امانالله و صيغه الواقف حبسما رقم جاري گرديد و قبض که از شرائط صحه واقف باشد به حصول موصول شد فالوقف علي حسب بالوقفها...... في شهر الصفر الخير 1344 [حاشيه بالا چپ]: بسم الله الرحمن الرحيم، اجريت صيغه الوقف علي ما رقم حبسما رقم وجعل توليه حسب بامطر و قدمتم بالقبض فصار وقفاً صحيحاً شرعياً لايباع و لايوهب و لايرهن فمن بدله بعد ما سمعه فانها... في شهر صفرال...؛ [امضا: ناخوانا]؛ [سجع مهر: ناخوانا] [حاشيه بالا راست]: قد صحه بما..... محمدصادق 1342، [سجع مهر: ناخوانا] [حاشيه وسط راست]: وقفت الوقف بما رقم في الوريقه انا... احمد [سجع مهر: احمد] [حاشيه پايين راست]: توضيح آنکه دکان مزبور... به استاد... قصاب آملي به جنوب و شمال موقوفه سادات شاهانداشت و دکان موقوفه آب انبار و شرق و غرب بمعبر بازار و پشت بازار في تاريخ المتن 1342
نتيجه
کاروانسراهاي شهر آمل در گذشته در بازار يا در مسير ارتباطي و بازرگاني شهرهاي ايران قرار داشت و علاوه بر عملکرد اقتصادي همواره مکاني براي آشنايي و رد و بدل کردن اطلاعات و مسايل مربوط به بازار و جامعه ايران بود. مالکيت برخي از اين نوع تأسيسات شهري به صورت وقف بوده است که تأمل در اسناد به دست آمده نشان ميدهد موقوفات در شهر آمل پشتوانه نهادهاي مذهبي و اقتصادي شهر هستند و در پيوند دادن اين دو نهاد، نقش مهمي را در اين شهر از گذشتههاي دور ايفا مينمايد به نحوي که ميتوان گفت بازاريان به درست ادا شدن حق موقوفهها پايبند هستند و با توجه به اينکه عوايد به دست آمده از نهادهاي اقتصادي شهر آمل (دکاکين، کاروانسرا و...) صرف بناهاي مذهبي يا امور مذهبي چون عزاداري امام حسين (عليهالسلام) ميشده است افراد خير و معتقد براي رشد و توسعه شهرشان اين گونه مکانها را وقف مينمودند تا براي تاجران و کساني که براي دادوستد به شهر آمل ميآمدند، مکاني براي استراحت و انجام عبادت باشد. امروزه اين گونه از بناهاي موقوفه در شهر آمل با توجه به نيازهاي جامعه تغيير کاربري دادند.
منابع
کتاب
1. از آستارا تا استارباد، منوچهر ستوده، مجلد چهارم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366.
2. آشنايي با معماري اسلامي ايران (ساختمانهاي درون شهري و برون شهري)، محمدکريم پيرنيا، 1388.
3. بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، وحيد قباديان، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
4. ريختشناسي بازار، آزيتا رجبي، تهران، آگاه، 1385.
5. کاروانسراهاي ايران و ساختمانهاي کوچک ميان راهها، ماکسيسم سيرو، ترجمه: عيسي بهنام، سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران، 1949م.
6. مازندران و استرآباد، رابينو، ه.ل؛ ترجمه: غلامعلي وحيد مازندراني، تهران، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1365.
7. مراةالبلدان، محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، ج 4، بهتصحيح: عبدالحسيننوايي و ميرهاشم محدث، تهران، دانشگاه تهران، 1367.
8. نظريههايي درباره شهرهاي قلمرو فرهنگ اسلامي، اشرفالسادات باقري، تهران، اميرکبير، 1386.
مقاله
1. به شهر مينياتوري خوش آمدي؛ پيدايش کاروانسراها و نقش آنها در گردآوري و گسترش دانش بشري، سعيدقلي کردي، رشد معلم، شماره 8، 1384.
2. بينش اسلامي و جغرافياي شهري، عباس سعيدي رضواني، تحقيقات جغرافيايي، شماره 8، 1367.
3. تجارت خارجي در دوره صفويه، حکيمه اميري، تاريخ روابط خارجي، شماره 7و8، 1380.
4. تشيع و وقف در عصر صفوي، نزهت احمدي، دانشکده ادبيات و علوم انساني اصفهان، شماره 40، 1384.
5. کاروانسراها؛ جلوهاي از معماري ايراني- اسلامي، سيد ابوالفضل جعفري نژاد، نامه انجمن، شماره 24، 1385.
6. مدخل بازار، اردوان اميرشاهي، دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج 11، 1381. مرکز آرشيوي اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان آمل
مصاحبه
1. رضا عطارزاده، عطار، مکان مصاحبه: بازار چهارسو، عطاري بابونه حسن عطارزاده، 17 / 10 / 1387، ساعت مصاحبه 1-3 بعدازظهر
2. قدرتالله هدايتي، موکتفروش، مکان مصاحبه: راسته نمدمالان، جنب مسجد آقاعباس، فروشگاه فرش و موکت بابک، تاريخ مصاحبه: 22 / 7 / 1387، روز مصاحبه: دوشنبه، ساعت مصاحبه: 5 / 9 - 5 / 11 صبح
پانویس
- ↑ بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، صص338-339.
- ↑ همان، ص338.
- ↑ نامه انجمن، شماره 24، ص130.
- ↑ همان، ص131.
- ↑ ریخت شناسی بازار، ص50.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص54.
- ↑ آشنایی با معماری اسلامی ایران(ساختمان های درون شهری وبرون شهری)، ص232.
- ↑ رشد معلم، شماره 8، ص51.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص69.
- ↑ همان، ص209.
- ↑ همان، ص74.
- ↑ همان، صص88-89.
- ↑ تحقیقات جغرافیایی، شماره 8، صص28-29.
- ↑ آشنایی با معماری اسلامی ایران(ساختمان های درون شهری وبرون شهری)، ص133.
- ↑ تحقیقات جغرافیایی، شماره 8، صص28-29.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص210.
- ↑ رشد معلم، شماره 8، ص51.
- ↑ بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، ص340.
- ↑ همان، ص342.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص38.
- ↑ همان، ص52.
- ↑ ریخت شناسی بازار، ص91.
- ↑ از آستارا تا استارباد، مجلد چهارم، ص26.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص215.
- ↑ رجوع شود به کتاب از آستارا تا استارباد ، منوچهر ستوده.
- ↑ مراة البلدان، ج 4، ص20.
- ↑ وقفنامه.
- ↑ از آستارا تا استارباد، مجلد چهارم، ص71.
- ↑ کاروانسراهای ایران وساختمان های کوچک میان راهها، ص54.
- ↑ همان، ص63.
- ↑ نطریه هایی درباره شهرهای قلمروفرهنگ اسلامی، صص155-156.
- ↑ ریخت شناسی بازار، ص43.
- ↑ نظریه هایی درباره شهرهای قلمروفرهنگ اسلامی، صص157-158.
- ↑ دانشکده ادبیات وعلوم انسانی اصفهان، شماره 40، ص50.
- ↑ ریخت شناسی بازار، ص41.
- ↑ همان، ص70.
- ↑ از آستارا تا استارباد، مجلد چهارم، ص72؛ مازندران واسترآباد، ص70.
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج11، صص136-137.
- ↑ ریخت شناسی بازار، ص91.
- ↑ همان، ص63.
- ↑ عطار زاده وهدایتی؛ عطار وموکت فروش.