معرفی قلک کتیبه دار موقوفه ی آستان قدس رضوی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: نغمه حسین قزوینی کارشناس ارشد وکارمند موزهی ملی ایران

چکيده

در گنجينه‌ي موزه‌ي ملي ايران قلکي وجود دارد که به استناد کتيبه‌ي آن اين اثر، موقوفه‌ي آستان قدس رضوي عليه‌السلام در عصر صفوي است. در اين پژوهش ابتدا با ذکر پيشينهاي از ظروف ذخيره سازي مسکوکات، به معرفي قلک موقوفه آستان قدس رضوي عليه‌السلام موجود در موزه ملي ايران پرداخته شده است. در ادامه پژوهش کتيبه‌هاي حک شده بر قلک نقل و بررسي گرديده‌اند که نتايج حاصل از اين بررسي مي‌تواند پاره‌اي از نواقص موجود در تاريخ توليت منتشره از آستان قدس رضوي عليه‌السلام را برطرف نمايند. کليد واژه‌ها: قلک، موقوفه، آستان قدس رضوي، ظروف ذخيره سازي مسکوکات، دوره صفويه، کتيبه، متولي

مقدمه

در لغتنامه‌ي دهخدا واژه هاي قلک، غولک، غلک، غلهدان، گولک، و غله مترادفند؛ و به معناي ظروفي براي ذخيره سازي مسکوکات هستند؛ اين ظروف يا به شکل کوزه سر تنگ (گاهي سرکوزهاي را چرم ميگرفتند و در آن شکافي جهت ريختن مسکوکات ايجاد مي-کردند) و يا ظرف‌ها يا صندوقچه هايي با يک شکاف جهت ريختن سکه ميباشند. اين ظروف از جنس فلز يا سفال و مورد استفاده خادمان مزارات و بقاع متبرکه، دکانداران، راهداران و يا حتي کودکان بودهاست. در پارهاي از اشعار فارسي به وجود ظروف جمعآوري مسکوکات اشاره شدهاست؛ يکي از اين نمونه‌ها از مخزن الاسرار نظامي است، متن اين شعر چنين است:

باز کش اين مسند از آسودگان غسل ده اين منبر از آلودگان

خانه غولند بپردازشان در غلهدان عدم اندازشان

کم کن اجري که زيادت خورند خاص کن اقطاع که غارتگرند

و يا در مثنوي معنوي مولوي بلخي چنين آمده است:

خلق ديوانند و شهوت سلسله ميکشدشان سوي دکان و غله

همچنين محتشم کاشاني (شاعر مرثيه سراي عصر صفوي)، در شعري که در مدح و منقبت حضرت امير المومنين علي عليه‌السلام سروده، نيز عبارت قلک ديده مي‌شود:

بهر جمعيت خدام مزارش هر صبح فکند سيم کواکب فلک اندر قلک

در ميان اشياء دوران اسلامي ايران، ظروفي که شکافي در آن براي ريختن مسکوکات تعبيه شده باشد، بسيار کم است. يکي از اين نوع ظروف، ظرف سفالي بدون لعاب، مکشوفه از نيشابور، متعلق به قرن 4 و 5 هـ.ق است، که در آن شکافي براي ريختن مسکوکات تعبيه شده است. بنا به گزارش ويلکينسون [۱] نمونه‌هاي ديگري نيز مانند اين قلک در کاوش‌هاي نيشابور به دست آمدهاست [۲] نمونه‌ي ديگري که ميتوان به آن اشاره نمود، قلک فلزي موقوفه آستان قدس رضوي عليه‌السلام موجود در گنجينه‌ي موزه‌ي ملي ايران است، که در اين مقاله به معرفي اين اثر پرداخته خواهد شد.

معرفي ساختار و تکنيک ساخت قلک

استفاده از قلک در بقاع متبرکه عصر صفوي براي جمعآوري مسکوکات نذري مردم به استناد شعر محتشم کاشاني (ذکر شده در سطور بالا) و همچنين فرهنگ لغت‌هاي عصر صفوي (همچون فرهنگ لغات برهان قاطع و جهانگيري) وجود داشته است. حرم امام رضا عليه‌السلام نيز با توجه به علاقه و ارادت مردم اين عهد نيز از اين قاعده مستثني نبوده و تشکيلات منظم اداري آستان قدس در عصر صفوي حتماً تمهيداتي براي اين منظور به وجود آورده -بودند. قلک موجود در گنجينه‌ي موزه‌ي ملي ايران به استناد کتيبه‌ي آن احتمالاً يکي از قلک‌هاي تشکيلات عظيم آستان قدس رضوي در عصر صفوي مي‌باشد. اين قلک داراي هشت ضلع با هشت پايه و دو دسته مي‌باشد. ارتفاع اين قلک 29س.م است، که در قسمت بالاي آن شکافي (با طول 3س.م) براي ريختن مسکوکات دارد. در يکي از اضلاع اين قلک يک درب کشويي براي خارج کردن مسکوکات نذري و همچنين چهار حلقه قفل براي قفل کردن اين درب کشويي تعبيه شدهاست. در قسمت بالاي هر يک از اضلاع اين قلک تاجي مشبک با نقش گياهي است(البته قسمت‌هايي از آن از بين رفته است) و گوي‌هايي براي جدا کردن هر ضلع از ضلع ديگر ديده مي‌شود. اين قطعات مشبک تاج به صورت حاشيه‌هاي تزييني اضلاع بدنه قلک به کار برده شده است. لازم به ذکر است که اين قطعات مشبک را با استفاده از تکنيک لحيم کاري بر حاشيه اضلاع اين قلک چسبانيده و فضاهاي کم عمق‌تر ايجاد شده را با تکنيک سياه قلم آراسته‌اند. در ادامه توضيحات کلي راجع به ساختار اصلي و ويژگي‌هاي کلي اين قلک، جا دارد به نکات منحصر به فردي که در اين قلک به کار رفته شده (هم از ديدگاه زيبايي شناسي و هم از نظر روش تزيين) پرداخت. يکي از اين نکات جالب توجه در ساختار و تزيين اين قلک استفاده‌ي هوشمندانه از نمادهاي آشناي شيعه مذهبان مي‌باشد؛ همچون انتخاب هشت ضلع به مناسبت اختصاص اين قلک به آستان هشتمين امام شيعيان و همچنين استفاده از عناصر تزييني مرسوم در قسمت بالاي ضريح بقاع متبرکه همچون تاج مشبک بالاي ضريح و گوي‌هاي جدا کننده آن، در قسمت فوقاني قلک موقوفه آستان قدس رضوي عليه‌السلام. نکته جالب توجه ديگري که در ساخت اين قلک به کار رفته، روش تزيين بدنه‌ي قلک است که به روش لحيم کاري (چسبانيدن نقوش مشبک موجود در قسمت بالاي قلک) انجام شده و سپس براي تأکيد بر نقوش و انسجام بيش‌ترش با بدنه قلک از روش سياه قلم استفاده شده است. در نگاه اول با توجه به مرسوم بودن روش قلمزني و سياه قلم در فلزکاري عصر صفويه ابتدا تزيينات موجود بر بدنه قلک نيز به همين روش (يعني روش قلمزني و سياه قلم) به نظر ميرسد. ولي با دقت بيشتر متوجه مي‌شويم نقوش مشبک فوقاني قلک در قسمت بدنه به گونه قالبي و آماده (در برخي قسمت‌ها با فاصله و بدون ابتدا و انتها) تکرار شده است. چنانچه در نقوش قلمزني فلزي اين عصر نقوش ابتدا و انتهاي هر نقش اسليمي مشخص است و همچنين فاصلهاي بين نقوش آن‌ها ديده نميشود. ولي در نقوش تزييني بدنه اين قلک، فاصله هاي موجود در بين نقوش يعني نداشتن ابتدا و انتهاي مشخص، قالبي و آماده بودن اين نقوش را مي‌رساند. لازم به ذکر است که روش لحيم کاري براي تزيين ظروف فلزي عصر صفوي کمتر اعمال شده و مي‌توان اين ظرف را از موارد کم نظير دانست. روش لحيم کاري به استناد فرهنگ‌هاي عصر صفوي همچون جهانگيري، رشيدي، برهان قاطع، مجمع الفرس از روش‌هاي مرسوم و متداول فلزکاري و ترميم فلزات در عصر صفوي بوده و با واژه‌هايي همچون کفشير، لحيم، بوره، تنکار، ارزيز و قلعي، به عنوان ماده چسباننده فلزات در فرهنگ‌هاي مذکور ذکر شده‌اند. اين مواد چسباننده فلزات چنانچه از فرهنگ‌هاي لغت عصر صفوي برداشت مي‌شود، دو گونه اصلي است؛ يکي فلز قلع بوده که عموماً براي ترميم و چسبانيدن ظروف شکسته‌ي فلزي بهره مي‌بردند و ماده چسباننده‌ي ديگر داروي نمک مانندي است که براي اتصالات ظريف‌تر فلزاتي مانند طلا، نقره، مس و برنج به کار برده مي‌شده است. در مورد داروي نمک مانند که اتصالات ظريف‌تر را به هم متصل مي‌کرده لازم به ذکر است که دو نوع طبيعي و مصنوعي داشته و براي تکميل سخن، معناي واژه تنکار از برهان قاطع نقل مي‌شود: «تنکار، دارويي باشد که طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن را بدان پيوند کنند و آن معدني و مصنوعي هر دو مي‌باشد، معدني از چشمه برمي‌آيد و مانند برف و يخ، و مصنوعي آن است که يک جزو نمک و يک جزو قليا و سه جزو بوره در ديگ ريزند و شير گاوميش، آن مقدارکه اجزاء را بپوشاند، در ديگ کنند و چندان بجوشانند که سخت شود و آن را به عربي ملح الصناعه خوانند.» [۳] احتمالاً، با توجه به ظرافت و همچنين اهميت خاص اين شيء، براي چسبانيدن حاشيه‌هاي مشبک آماده از ماده‌ي چسباننده نمک مانند که براي اتصلات ظريف‌تر به کار برده مي‌شده، استفاده نموده‌اند. در آخر لازم به ذکر است، که براي تأکيد و برجسته نمايي بيشتر نقوش مشبک اسليمي چسبانيده شده بر بدنه‌ي قلک و همچنين حصول يکدستي بيشتر بين نقوش چسبانده شده با بدنه قلک از روش سياه قلم استفاه شده است. روش سياه قلم روشي مرسوم و متداول در فلزکاري عصر صفويه است و روش اجراي آن بدين گونه بوده که قسمت‌هاي کم عمق‌تر قلمزني را براي جلوه‌گري بيشتر نقوش برجسته، ابتدا حاشورهايي اطراف نقوش برجسته ايجاد مي‌نمايند و سپس آن را مواد سياه‌رنگي که عموماً از ترکيب مس و نقره و سرب بوده پر مي‌کردند.

معرفي کتيبه‌هاي موجود بر قلک

در قلک موقوفه‌ي آستان قدس رضوي عليه‌السلام موجود در موزه‌ي ملي ايران کتيبه‌هايي وجود دارد، يکي از آن‌ها کتيبه‌اي است به خط نستعليق و در ضلعي که درب کشويي تعبيه شده ديده مي‌شود. متن اين کتيبه چنين است: «عمل حسين هروي» که احتمالاً اين نام، نام سازنده‌ي اين قلک مي‌باشد. همچنين بر روي يکي از اضلاع اين قلک وقفنامه‌اي به خط نستعليق کنده شده که متن کامل اين کتيبه چنين است: «وقف کرد تراب عتبه رضوي درويش الصفوي الحسيني اين قلک را که در ايام توليت خود در مشهد معلي زکي ترتيب داد بر آستانه مقدسه منوره صفيه صفويه حقت بالانوار القدسيه مشروط بر آن که از روضه مطهره بيرون نبرند الا به موضعي که از براي نذورات و ضبط آن معين است وقف صحيح شرعي مخلد و مويد بر دوام تحريراً في التاريخ شهر شعبان المعظم سنه تسع و خمسين و تسعمائه»

محل نگهداري: موزه‌ي ملي ايران، شماره شيء:4139

معرفي درويش الصفوي الحسيني به عنوان متولي آستان قدس رضوي عليه‌السلام در سال 959 هـ.ق به استناد کتيبه‌ي قلک: با شروع حکومت شيعي محور صفوي، حرم مطهر رضوي عليه‌السلام مورد توجه بيش از پيش حکام قرار گرفت و باعث شد که تشکيلات اداري- رسمي آستان قدس پيريزي شود. اين تشکيلات منظم با توجه به املاک وقفي زياد و کارمندان فراوان احتياج به مقامي داشت که بتواند به اداره‌ي اين تشکيلات منظم بپردازد. مقام متولي، مقامي بود که توسط پادشاهان صفوي به برخي از علماء و روحانيون جهت اداره‌ي آستان قدس رضوي عليه‌السلام اعطاء مي‌گرديد [۴] چون اين افراد از ميان علماء و روحانيون نصب مي‌شدند، در ميان عامه مردم نيز اين افراد (متوليان) از محبوبيتي خاص برخوردار بودند، اين بيت شعر از محمد فضولي [۵] نمايانگر اين امر است، متن بيت چنين است:

در صدف صدق جناب متولي کز راي منيرش عتباتست منور

نام متوليان آستان قدس رضوي عليه‌السلام، از آنجا که سمت توليت آستان قدس، يکي از مناصب مهم دولتي بوده، از ابتداي تعريف اين سمت يعني عصر صفوي تا عصر حاضر در لا به لاي متون تاريخي و همچنين اسناد آستان قدس ثبت شده است. البته لازم به ذکر است که در پارهاي موارد به علت فقدان اسناد و منابع کافي در مورد سال توليت برخي از متوليان نواقصي وجود دارد. نام متولي نگاشته شده بر کتيبه‌ي قلک موقوفه‌ي آستان قدس موجود در موزه‌ي ملي ايران، درويش صفوي الحسيني است. در اينجا لازم به ذکر است که نام اين متولي در ليست اولين متوليان آستان قدس رضوي عليه‌السلام ديده ميشود؛ طبق سند منتشر شده از آستان قدس رضوي عليه‌السلام، نام متوليان آستان قدس (که با تاريخ مندرج بر قلک يعني سال 959 هـ.ق مطابقت ميکند) چنين است [۶]

«امير بيک کججي: سال توليت او مشخص نيست، اما قبل از سال 958 بوده است. خواجه عنايت الله (؟- 958): وزير سابق بهرام ميرزا که بعد از امير بيک کجج به عنوان توليت انتخاب شده است. مير درويش صفوي (؟-962): سال به توليت رسيدن وي معلوم نيست، اما در سال 962 عزل شده است.» با توجه به تاريخ مندرج بر قلک موقوفه‌ي آستان قدس موجود در موزه‌ي ملي ايران، مي‌توان جواب علامت سوال سند منتشره از آستان قدس در مورد آغاز توليت ميردرويش صفوي، که تاريخي از سال 958 تا 962 هـ.ق را در بر مي‌گيرد، به سال 958 يا 959 هـ.ق منحصر نمود. بنابراين پاسخ علامت سوال، يعني آغاز توليت مير درويش صفوي، طبق سند موجود در موزه‌ي ملي ايران، مي‌تواند 958يا 959هـ. ق باشد.

پانویس

  1. حفار نیشابور ونویسنده کتاب Nishapur.
  2. Wilkinson Charleskyrle/Nishapur/1973.
  3. برهان قاطع.
  4. حسن آبادی، تاریخچه ی تشکیلات اداری آستان قدس رضوی علیه السلام در دوره صفویه، کتاب ماه تاریخ وجغرافیا، شماره71-70، ص42-35.
  5. شاعر وعارف معروف عصر صفوی، وفات سال 970 ه ق.
  6. حسن آبادی، متولیات آستان قدس رضوی علیه السلام از دوره صفویه تا افشاریه، دفتر اسناد ج2و3، ص88.