نقش وقف در توسعه کالبدی شهر های ایلخانان؛ نمونه موردی، تبریز، سلطانیه واوجان

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: دکتر حسن کریمیان-بهزاد مهدی زاده دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران-دانش آموخته کارشناسی ارشد باستانشناسی دانشگاه تهران

چکيده

بي‌ترديد سنت حسنه وقف را مي‌توان يکي از اثرگذارترين عوامل در شکل‌يابي، توسعه و پايداري شهرهاي اسلامي به حساب آورد. در دوره ايلخاني به دليل تسامح مذهبي پادشاهان و همچنين سياست خاص آنان در گسترش فضاهاي وقفي(به‌خصوص اوقاف دولتي)، آثار وقفي متعددي در بافت شهرها به‌وجود آمدند، که گاهي شالوده شهر را سامان مي‌بخشيدند. به عنوان نمونه، بخش قابل توجهي از هويت کالبدي شهرهاي تبريز، سلطانيه و اوجان(در نزديکي تبريز) به‌واسطه آثار و ابنيه وقفي فرم يافته بودند. اين تأثير تا بدان حد بود که شکل‌يابي و توسعه شهر اوجان با ايجاد يک مجموعه وقفي به‌نام ابواب البّر(وقف خاصِ دوره ي ايلخاني) مرتبط مي‌گشت. از آن‌جايي که سه شهر مذکور از جمله شهرهاي کليدي اين دوران به‌شمار مي‌آيند و بيشترين تأثير را بر ساير شهرهاي ايران گذاشته‌اند، در نوشتار حاضر تلاش مي‌شود تا تأثير وقف بر فرم‌يابي و توسعه آنها سنجيده شود. بدين منظور کليه منابع مکتوب و شواهد باستان شناسانه مرتبط با اين سه شهر در دوران ايلخاني مورد بررسي قرار گرفته‌اند. در نتيجه پژوهش حاضر مشخص گرديد که اگرچه محلات مشهوري در تبريز و سلطانيه با دخالت واقفان بزرگ فرم يافتند، ليکن سياسي شدن سنت حسنه وقف در عصر ايلخانان، زمينه بي‌توجهي حاکمان تيموري به مجموعه‌هاي وقفي مذکور و تخريب آنها را فراهم ساخت. اين خرابي تا بدان حد بود که تلاش‌هاي سازمان يافته متصديان وقفي عصر صفوي نيز در احياء عناصر کالبدي وقفي شهرهاي مذکور مفيد فايده واقع نگشت. کليد واژه‌ها: شهرهاي ايلخاني، وقف، کالبد شهر، تبريز عصر ايلخاني، سلطانيه، اوجان.

درآمد

عليرغم آن که ايلخانان(750-654 ه.ق) در آغاز مراغه و سپس تبريز را به پايتختي برگزيدند، ليکن انديشه ايجاد شهري جديد که نمادي از امپراتوري آنان تلقي گردد آنها را به ساخت سلطانيه ترغيب نمود. طرح غازان‌خان در ايجاد اين پايتخت نوساز به روزگار فرمانروايي سلطان محمد خدابنده اجرا و به مدت 10 سال(704-713 ه.ق) به طول انجاميد. توسعه سريع اين مرکز امپراطوري ايلخانان سبب گشت تا در اندک زماني در زمره مهم‌ترين شهرهاي ايران درآيد. شکوهي که تا پايان فرمانروايي جلايريان(835- 740 ه. ق) کماکان استمرار يافت؛ ليکن متعاقب تهاجم تيمور گورکاني(786 ه. ق) روند انحطاط و زوال خود را طي نمود تا اين که از آن پايتخت عظيم، تنها آثار معدودي بر جاي مانده است. شهرک اوجان يکي ديگر از شهرهاي جديد الاحداث ايلخانان در حوالي تبريز است که خرابه‌هاي آن تا به امروز بدون مطالعه باقي مانده است. فضاها و بناهاي وقفي از اصلي‌ترين عناصر کالبدي شهرهاي کهن ايران به شمار مي‌آيند. پديده وقف به عنوان يکي از عناصر چهره‌پرداز شهرهاي ايراني- اسلامي تأثير چشمگيري در شکل‌دهي به محيط‌هاي مصنوع انساني و فضاهاي کالبدي شهرها داشته است. از آنجا که عناصر اصلي بافت شهرهاي ايران نظير مسجد، مرکز حکومتي و بازار به‌صورت عميق و تنگاتنگ با وقف در ارتباط بوده‌اند [۱] ؛ بنابراين نظام وقف مي‌توانست به نحو موثري در ساماندهي فضاهاي شهري ايفاي نقش نمايد. جالب آن است که رابطه نزديکي بين ماندگاري بافت‌هاي کهن شهري با وقفي بودن آنها وجود دارد [۲] در خصوص چگونگي فرم‌يابي و سازمان فضايي شهرهاي ايلخاني و نيز روند شکل‌يابي، توسعه و اضمحلال آنها پرسش‌هاي فراواني قابليت طرح مي‌يابد. پژوهش حاضر در پي آن است تا با اتکاء به منابع مکتوب و شواهد باستان‌شناسانه نقش وقف را بر ظهور و توسعه شهرهاي ايلخاني مورد کنکاش قرار دهد. بدين منظور سه شهر تبريز، سلطانيه و اوجان به عنوان نمونه‌هاي موردي براي مطالعه انتخاب گرديده‌اند. در قرن 7 ه.ق با روي کار آمدن ايلخانان موقوفات در مقياس چشمگيري به‌وجود آمده و گسترش يافتند. يکي از ويژگي‌هاي موقوفاتي نظير شنب غازان و مجموعه ربع رشيدي در تبريز، آن بود که نام شاهان ايلخاني را نيز زنده نگه مي‌داشتند [۳] از آنجا که بافت‌هاي تاريخي هر شهر حافظه و سابقه آن شهر محسوب مي‌شود، بناهاي وقفي نيز به عنوان بخشي از اين حافظه هستند، بنابراين نوع شکل‌گيري و تداوم آنها در وضعيت بافت شهرهاي تاريخي تأثير بسزايي دارد. با توجه به دخالت بزرگان دولت ايلخاني در توسعه پديده وقف و احداث بناهاي وقفي و رونق شهرسازي به نظر مي‌رسد که رابطه‌اي معنادار بين اين عناصر وجود داشته باشد. ساخت شهرهاي جديدي نظير سلطانيه و اوجان توسط خان‌هاي مغولي تأييدي است بر اين مدعا. برآمدن دولت ايلخاني در ايران، با برهم‌زدن بسياري از نظامات اجتماعي و ديني همراه بود. به عنوان مثال، حذف سياسي خلافت عباسي بغداد -که نگاه قالبي و تعريف شده از شريعت داشت- و برآمدن و گسترش شاخه‌هاي ديني و عرفاني [۴] را مي‌توان از جمله تحولات اساسي در ساختار اجتماعي اين دوران دانست. با تمرکز حاکميت ايلخانان، مصادره بسياري از املاک وقفي [۵] در نقاط مختلف ايران، که توسط حکام مغول صورت مي‌گرفت، به تدريج کاهش يافت و بعدها ايلخانان خود اشاعه‌گران فرهنگ وقف نيز شدند.

اهداف پژوهش

از آنجا که برخي بناها و مجموعه‌هاي وقفي اين دوران توانسته‌اند موجوديت و حريم تاريخي خود را تا به امروز حفظ کرده و تداوم بخشند و در قالب نظام در طرح‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي امروزي نيز مورد توجه قرار گيرند، در اين مقاله سعي خواهد شد ميزان و شيوه‌هاي تأثيرگذاري اين بناها بر بافت دو پايتخت اصلي ايلخانان(تبريز و سلطانيه) و يک شهر جديد الاحداث ديگر در حوالي تبريز(اوجان) مورد ارزيابي، بحث و بررسي قرار گيرد [۶]

پرسش و فرضيه تحقيق

دوره ايلخاني به لحاظ گستردگي نهادهاي وقفي و همچنين توجه زياد به شهرسازي از اهمييت ويژه‌اي برخوردار است. اينک، با توجه به احداث بناهاي وقفي فراوان در اين دوران و به‌ويژه پس از «اصلاحات غازاني»، دو پرسش اصلي که قابليت طرح مي‌يابند عبارتند از:

1- سياست‌هاي اصلاحي غازاني در قبال نهاد وقف، به چه ميزان در گسترش نهاد وقف و فرم‌يابي فضاهاي معماري و بافت شهرها اثر گذار بوده است؟

2- بناهاي وقفي در اين دوره به چه شکل و در چه جهاتي، بر بافت شهرها تأثيرگذار بوده‌اند؟ فرض بر آن است که عليرغم اثرگذار بودن سياست‌هاي ايلخانان در افزايش کمي فضاهاي وقفي و تأثيرات گسترده اين سنت حسنه بر جنبه‌هاي اقتصادي، مذهبي، سياسي و اجتماعي و نيز فرم شهرهاي ايران، سياسي شدن اين عمل خداپسندانه استمرار آن را با مشکل مواجه ساخته بود. در نتيجه همزمان با سرنگوني اين سلسله آثار وقفي احداث شده در اين دوران نيز به سرعت تخريب گرديدند.

شهرسازي دوره ايلخاني

تاريخ نويسان شهري، شهرها را چون روند مداوم توسعه ترسيم کرده‌اند که از دوره‌هاي متوالي و سبک‌هاي گوناگون تشکيل شده است، لذا هر دوره مفهوم توسعه‌اي خاص خود، روش‌هاي اعمال قدرت ويژه خود و شيوه‌هاي توليد مخصوص به خود و ساختار و بافت کالبدي خود را دارد که سعي مي‌کنند عوامل و دلايل کاميابي يا زوال را در روند تحولات تاريخي بررسي و نقد کنند [۷] آن گونه که استاد محمديوسف کياني اعتقاد دارد، شهرسازي در ادوار اسلامي به قدرت حکومت بستگي زيادي دارد و ظهور و سقوط و توسعه يک شهر با جريانات سياسي در ارتباط بوده است [۸] خان‌هاي مغول تا مدت‌ها در کنار اسکان در شهرها به زندگي چادرنشيني نيز ادامه مي‌دادند و نمونه‌هاي آن اقامتگاه‌هاي موقت آنها (ييلاق و قشلاق) در آذربايجان و سرزمين عراق عرب بود. شهرهاي ساخته ي آنها نيز اکثرا در مکان‌هايي بوجود مي‌آمد که قبلا اقامتگاه موقت بود [۹] اين بدان سبب بود که آنها زندگي صحرانشيني را برتر مي‌شمردند [۱۰] با گذشت زمان از شدت علاقه آنها به اين نوع زندگي کاسته مي‌شد. تا جايي که آنها خود اقدام به ساختن شهرها و شهرک‌ها مي‌کردند [۱۱] اعطاي اعتبار مالي و نظارت بر ساخت آثار عظيمي چون سلطانيه، مسجد جامع ورامين، فرومد، ارک عليشاه تبريز، مسجد ملک و پامنار کرمان و... نشان‌دهنده توسعه معماري و شهرسازي در اين دوره است [۱۲] بي ترديد عصر ايلخانان را مي‌توان يکي از ادوار درخشان در تاريخ شهرسازي ايران و سرآغازي ديگر در ايجاد سبک‌هاي جديد در ايجاد و توسعه فضاهاي شهري به شمار آورد [۱۳] سبکي که با تغيير الگوهاي جامعه ايلاتيِ مغولان فرم يافت و در انتقال از واحه نشيني به‌سوي زندگي مدني، شهرهايي را به‌وجود آورد [۱۴] اين سبک شتابان به سوي آفرينش شهرک‌هاي سلطنتي چون غازانيه و سلطانيه و مادرشهر استراتژيکي چون تبريز- که تجلي‌گاه آرمان‌ها و تفکرات شهرسازي ايلخانان مغول است شتافت [۱۵] محققاني که تحولات شهرسازي ايران را مطالعه نموده‌اند، عصر ايلخاني را به لحاظ شهرسازي دوره گذار از شيوه آذري به مکتب اصفهان دانسته‌اند و چون عمدتا اولين مجموعه‌ها و بناها در منطقه آذربايجان احداث شده‌اند، سبک معماري اين دوره به «شيوه آذري» معروف است و آغاز اين سبک را نيز از دوره غازان خان بيان کرده‌اند [۱۶] في الواقع، رويکرد اصلاحات غازاني را بايد منتج از دگرگوني‌هايي در ساختار سياسي، مذهبي و اقتصادي اين عصر دانست. به عنوان مثال، اموري چون رعيت پروري به عنوان عامل اساسي سازندگي عمل کرده و به بازسازي زيرساخت‌هاي کشاورزي انجاميده است. هم‌زمان، حاکميت نيز به ساماندهي امور مالي، تأمين امنيت راه‌ها و مراکز شهري و روستايي، احياي زيرساخت‌هاي زندگي اجتماعي و اقتصادي، احداث مساجد و حمام‌ها، حفر نهر و قنات، پايه‌گذاري شهرهاي جديد و بازسازي بنيادهاي عام المنفعه و... اهتمام ورزيده است [۱۷] در کنار اين همه، بي‌ترديد مي‌توان احياء و تقويت سنت حسنه وقف را يکي ديگر از عوامل موثر توسعه فضاهاي شهري در عصر ايلخانان محسوب کرد. رشيدالدين فضل الله همداني ضمن اشاره به احداث بناهاي مذهبي چون خانقاه، مسجد و غيره در شهرهاي مختلف ايران، موضوع تعيين موقوفات را به جهت تأمين مالي براي نگهدار آنها را مورد تأکيد قرار داده است [۱۸] بدين ترتيب، مکتب شهرسازي ايلخاني با خلق ساختار شهري متکي بر توسعه پايدار و تأکيد بر توسعه موقوفات و استفاده از در آمدهاي رقبات در حفظ و احياء آثار احداثي، الگويي تأثيرگذار بر توسعه شهرها در ايران را فرم مي‌بخشد [۱۹] شهري که عمده‌ترين ويژگي‌هاي آن در جدول شماره 1 درج گرديده است.

نقش وقف در توسعه کالبدي شهرهاي تبريز، سلطانيه و اوجان

از نظر کالبدي نقش وقف را مي‌توان در ايجاد و احداث خردترين عناصر کالبدي شهر نظير مساجد، مدارس، حمام‌ها، آب انبارها، سقاخانه‌ها و بازارچه‌ها تا شکل‌گيري کلانترين فضاها مثل بازارها و مجموعه‌هاي وقفي مشاهده کرد. نحوه قرارگيري و پراکندگي بناهاي وقفي در شهرهاي اسلامي ايران به دو نوع گسسته(غير متشکل) و پيوسته(متشکل) بوده است. در نوع اول، بناهاي وقفي هيچ گونه وابستگي عملکردي و فضايي با يکديگر ندارند. موقوفات اين نوع عموما فاقد رقبه‌اند و تقريبا در تمامي محلات شهرها پراکنده‌اند. در نوع دوم(الگوي متشکل)، بناهاي وقفي به همراه رقبات خود به‌صورت يک مجموعه به هم پيوسته - که از نظر عملکردي و کالبدي با يکديگر مرتبط هستند - در منطقه‌اي از شهر تمرکز يافته‌اند. نمونه آن مجموعه‌هاي ربع رشيدي و شنب غازان در تبريز است. در تاريخ شهرهاي ايراني- اسلامي، مجموعه‌هاي کالبدي پيوسته و همبسته از مقياس مرکز محله تا مقياس مرکز شهر با نقش سنت وقف سر و کار داشته‌اند. حتي بسياري از شهرهاي کوچک مثل اوجان در دوره ايلخاني با ايجاد يک مجموعه وقفي(ابواب البر) گسترش يافته‌اند [۲۰] اطلاعات تاريخي مويد آن است که به موازات گسترش موقوفات در عصر ايلخانان، اين بناها مورد تصرفات حکام، وابستگان سلطنتي و خاندان‌هاي وابسته به دولت قرار مي‌گرفتند. به‌علاوه، از آنجايي که موقوفات و بنيادهاي خيريه مشمول پرداخت ماليات نبودند [۲۱] و [۲۲] ، تصرف و استفاده از آنها بهره افزوده براي متصرف ايجاد مي‌نمود.

جدول شماره 1- ويژگي‌هاي کلي سازمان فضايي شهرهاي دوره ايلخاني

عنوان: تأکيد بر شهر جديد - توضيحات: محور آباداني و اجراي طرح‌هاي شهرسازي سازماندهي فضايي مجموعه‌هاي جديد شهري بود. عنوان: تأکيد بر توازن و هماهنگي فضايي بناها - توضيحات: بيانگر نقش عملکردگرا و کارکردي فضاها که در ارتباط با هم کليت و يگانگي هدف مجموعه را بيان مي‌کردند. عنوان: شکل‌گيري مجموعه بناهاي جديد با هدف تبليغ حاکميت - توضيحات: مثل مقبره اولجايتو در سلطانيه و هسته مرکزي بافت اوجان عنوان: شکل‌گيري شهرهاي دو هسته‌اي - توضيحات: هسته قديم به مرکزيت بازار و مسجد جامع و هسته جديد به مرکزيت مقابر. عنوان: شکل‌گيري محلات بر اساس تمايزات قومي، مذهبي و اجتماعي - توضيحات: در اکثر شهرهاي اين دوره به چشم مي‌خورد. عنوان: اجراي اصل وحدت در عين کثرت - توضيحات: منظور از اين ويژگي حفظ استقلال عمل کل مجموعه جدا از اجزاء و وحدت‌گرايي و يکپارچگي آن در ارتباط با هم است. عنوان: تغييير مفهوم ربض - توضيحات: در دوره ايلخاني هر چند ربض حداقل «اسما» در شهرها وجود دارد، ولي ديگر جايگاه و منزلت سابق را ندارد و در برخي شهرها اين مفهوم به کلي از بين رفته و تشخيص محدود آن غيرممکن بوده است. عنوان: جايگزيني کهندژ با مجموعه مذهبي- وقفي - توضيحات: در اغلب شهرهاي جديد الاحداث، کهندژ جاي خود را به مجموعه‌اي «مذهبي- موقوفي» مي‌دهد که مسجد جامع و مدرسه پيرامون آن قرار مي‌گيرند. عنوان: در هم تنيدگي شهرستان با بازار - توضيحات: شهرستان، فضاي در برگيرنده محلات با عنصر مهم بازار که در دوره ايلخاني بسيار مهم بود، گره خورده و شهرستان- بازار- دروازه‌ها به صورت در هم تنيده درآمدند. عنوان: گستردگي عرصه حضور گرمابه، کاروانسرا و دارالضيافه‌ها - توضيحات: گسترش روابط سياسي، اقتصادي و امنيت راه‌ها از عوامل گسترش اين بناها هستند، اين گسترش در بافت شهرها تأثيرات گسترده‌اي از خود به جا مي‌گذاشت؛ عموما کاروانسراها در پيرامون شهرستان و دروازه؛ حمام‌ها در داخل شهرستان و دارالضيافه در ارتباط با هسته مرکزي شهر. در ادامه، نقش وقف بر فرم‌يابي و توسعه سه شهر تبريز، سلطانيه و اوجان مورد بررسي قرار مي‌گيرند. انتخاب اين شهرها بدان سبب است که هر سه شهر به لحاظ شهرسازي شاخص‌هاي لازم در احراز رتبه پايتختي(جدول شماره 2) را کسب نموده بودند. جدول شماره 2- ملاک‌هاي ايلخانان در گزينش پايتخت‌هايشان

دلايل انتخاب: جغرافيايي - توضيحات: توجه به مناطق خوش آب و هوا با پوشش جنگلي و گياهي زياد دلايل انتخاب: اقتصادي و بازرگاني - توضيحات: توجه به امر تجارت و ساخت کاروانسراها براي اين منظور؛ توجه به مسير جاده ابريشم در مکان گزيني شهرها. دلايل انتخاب: سياسي و حکومتي - توضيحات: برخي از شهرهاي حاکم نشين (اوجان و سلطانيه) به عنوان نمادي از قدرت امپراطوري ايلخان ايفاي نقش مي‌نمودند.

1- تبريز تبريز، با قرار گرفتن در مسير تجاري شرق- غرب و واقع شدن بر مسير حرکتي اردو و دارا بودن موقعيت استراتژيک، از امتياز کافي براي انتقال پايتخت از مراغه برخوردار بود [۲۳] قديمي‌ترين منبعي که از تبريز نام برده، فتوح البلدان بلاذري(تأليف 255 ق) است. بعد از آن، ناصر خسرو قبادياني اين شهر را توصيف و جمعيت آن را در سال 438 هجري قمري حدود صد و بيست هزار نفر و مساحت تقريبي شهر را 19600 گام رقم زده است [۲۴] ابن حوقل نيز تبريز را پايتخت جانشينان هلاکو بيان کرده [۲۵] و مستوفي مردمان آن را سفيد چهره، شافعي مذهب و متمول توصيف مي‌کند. مستوفي قزويني تصويري از سازمان فضايي شهر ارائه کرده و آن را قبل از اصلاحات غازان شهري داراي ده دروازه [۲۶] با جمعيتي در حدود شصت هزار تن ذکر مي‌کند [۲۷] به نظر مي‌رسد که اين کاهش جمعيت به دليل وقوع زلزله هولناک سال 434 ه.ق بوده و توصيف مستوفي مربوط به قبل از احداث باروي غازاني باشد. به هر روي، استعدادهاي شهر تبريز در عصر ايلخانان زمنيه‌هاي شکل‌گيري سبک معماري خاصِ دوره ايلخاني «سبک آذري» را در آن فراهم آورد. در سبک شهرسازانه تبريز، بازار به عنوان محور و شهرک‌هاي اقماري و مجموعه‌هاي علمي- رفاهي در حومه شهر قرار مي‌گرفتند. اما در کنار اينها بايد در نظر داشت که اين پديده شهرسازي متکي به دانش و پختگي فرهنگي ساکنان شهر بوده است و عوامل ديگر مکمل آن محسوب مي‌شده‌اند [۲۸] همان گونه که در جدول شماره 3 ديده مي‌شود، در شهر تبريز ايلخاني سه شيوه شهرسازي: شهر- مرتع، مجموعه سازي در حومه شهر، و شهر تپه با اهداف مختلف به‌وجود آمده بود [۲۹]

جدول شماره 3- شيوه‌هاي شهرسازي تبريز در دوره ايلخاني شيوه‌هاي شهرسازي در تبريز عهد ايلخاني: شيوه شهر- مرتع(عهد ارغون) - ويژگي‌هاي فضايي سبک‌ها: توسعه شهر با ايجاد بناها و مجموعه‌ها در کنار مراتع اطراف شهر براي دسترسي ايل‌هاي مغولي به نيازهاي روزمره، نمونه بارز آن شام غازان شيوه‌هاي شهرسازي در تبريز عهد ايلخاني: شيوه مجموعه سازي در حومه شهر (آغاز آن از دوره غازان خان) - ويژگي‌هاي فضايي سبک‌ها: در پي رشد جمعيت شهر و افزايش مهاجرتها به شهر، مجموعه‌ها در حومه شهر ايجاد مي‌شدند مثل مجموعه‌هاي دومنار و سيد حمزه شيوه‌هاي شهرسازي در تبريز عهد ايلخاني: شيوه شهر- تپه (عهد غازان خان) - ويژگي‌هاي فضايي سبک‌ها: با هدف دسترسي به مسير تجاري شرق به غرب و مسلط بر شهر، مثل مجموعه ربع رشيدي اما قسمت اعظم توسعه و آباداني تبريز شامل اصلاحاتي بود که در دوره غازان خان به اجرا درآمد؛ در پي اصلاحات شهرسازي وي، تبريز نقش مهم تاريخيِ خود را در توسعه صنايع، بازرگاني و روابط تجاري با ممالک دوردست ايفا کرد. شکل‌گيري هدفمند مجموعه‌هاي صنعتي- تجاري و مراکز اجتماعي همراه با فضاهاي باز در نقاط مرکزي شهر، در بافت شهر نقش بنيادي را داشته است. از طرف ديگر جايگزيني هدفمند و مستمر مجموعه‌هاي بزرگ در ميانه شهر به ساختار شهر نظم و تعادل خاصي مي‌بخشيده است [۳۰] در اين دوره تک بناها و مجموعه‌هاي وقفي متعددي در شهر تبريز احداث گرديدند که در جدول شماره 4 ذکر شده‌اند. همان گونه که در جدول مذکور قابل رويت است، محور اصلي شهر تبريز ايلخاني از تعدادي مجموعه‌هاي وقفي فرم يافته بود و ساير موقوفات به صورت تک بناها هستند. اين بناها در فضابندي کالبد شهر به عنوان هسته مرکزي شکل دهنده محلات پيراموني شهر قديم طبق برنامه توسعه شهري محله محور بودند. مجموعه «دومنار» در محله سرخاب(شمال شرق تبريز)؛ مجموعه «سيد حمزه» در محله سرخاب تبريز(شمال شرق شهر)؛ مجموعه وقفي «ارگ عليشاه» در محله مهاد مهين(جنوب غرب تبريز)؛ مجموعه غياثيه در مسير دروازه موکله(شرق تبريز)؛ مجموعه ربع رشيدي در محله باغميشه(شرق و شمال شرق شهر)؛ مجموعه شام غازان در دروازه استانبول(غرب تبريز)؛ مجموعه صاحبيه در ميدان صاحب آباد(هسته مرکزي بافت قديم)؛ البته به اين ليست بايد بسياري از بناهاي کوچک و متوسط را نيز اضافه کرد که به دليل کم اهميّت بودنشان اشارات چنداني به آنها در منابع نشده است، اما با توجه به موقوفات زيادي که بناهاي وقفي داشته‌اند، مي‌توان تصور کرد که کل بافت شهر به نوعي با مسئله وقف درگير بوده است؛ همچنان که امروزه نيز موقوفات در شهرهاي باسابقه ايراني همچنان حضور فعال دارند.

اگر به لحاظ «وقفي بودن» بخواهيم روند و جهات توسعه شهر تبريز را در دوره ايلخاني نشان دهيم، قسمت شرق شهر بيشترين تغيير و تحولات کالبدي را به خود ديده است؛ به‌خصوص مجموعه ربع رشيدي که قسمت اعظمي از شرق و شمال شرق شهر را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ علاوه بر اين مجموعه‌هاي سيد حمزه، دو منار و غياثيه نيز در قسمت شرق شهر تحت عنوان نهاد وقف رشد يافته‌اند. مسئله مهم اين است که اکثر بناهاي وقفي در اين دوره خارج از بافت مرکزي شهر ايجاد شده‌اند، و تنها بنايي که درون هسته مرکزي بافت قديم به‌وجود آمده «ارگ عليشاه» است که اتفاقا تنها بناي وقفي از دوره ايلخاني است که تا به امروز موجوديت فضايي خود را حفظ کرده است، اما عملکرد فضايي آن زماني را ندارد، حتي امروزه عملکرد فرهنگي خود را از جهت ميراث مادي و معنوي بودن از دست داده است، اما همچنان در بافت مرکزي شهر خودنمايي مي‌کند. مجموعه موقوفه «شام غازان» يا غازانيه تنها بناي وقفي مهم در قسمت غرب تبريز است که با شيوه شهر- مرتع ساخته شده است و توسعه شهر در اين قسمت با هدف ايجاد بناها و مجموعه‌ها در کنار مراتع اطراف شهر براي دسترسي ايل‌هاي مغولي به نيازهاي روزمره بوده است [۳۱] ، و براي تداوم و پابرجايي آن صفت وقف نيز به آن اضافه شده است. مجموعه ربع رشيدي در شرق تبريز با سبک شهر- تپه ايجاد شده است؛ چرا که بلندي‌هاي اين قسمت از شهر با اهداف خواجه فضل الله همداني از ساخت اين مجموعه هم‌خواني داشته است. بناهاي دومنار، سيد حمزه و غياثيه در شرق بافت تبريز در راستاي سياست مجموعه‌سازي در حومه شهر بودند و آغاز ساخت آنها نيز به دوره غازان خان برمي‌گردد [۳۲] مجموعه ارگ عليشاه نيز که در بافت مرکزي شهر قرار گرفته بود در راستاي سياست شهرسازي شهر دو هسته‌اي و سياست جايگزيني کهندژ با مجموعه مذهبي- وقفي قرار داشت [۳۳] ؛ در اين شيوه بافت مرکزي شهر با ايجاد يک مجموعه وقفي عظيم بنام ارگ عليشاه بازسازي شده بود، چرا که هدف ايلخانان در قسمت مرکزي شهرها بر بازسازي آن قرار داشت؛ هر چند که مجموعه ارک بناي جديدي محسوب مي‌شد، اما کارکرد آن به عنوان مسجد جامع در راستاي همين بازسازي‌هاي هسته مرکزي شهر قرار مي‌گرفت.

جدول شماره 4- بناهاي وقفي تبريز در دوره ايلخانان مجموعه‌هاي وقفي تبريز: دو منار - باني: خواجه سعدالدين اوجي - موقعيت مکاني در شهر: محله سرخاب - منبع: کربلايي تبريزي، 570 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: سيد حمزه - باني: امير صدرالدين حمزه - موقعيت مکاني در شهر: در مسير منتهي به محله سرخاب - منبع: کربلايي تبريزي، 570 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: عليشاه جيلاني - باني: عليشاه جيلاني - موقعيت مکاني در شهر: در مسير محله مهاد مهين(جنوب غرب شهر) - منبع: تاريخ وصاف، 77،ابن بطوطه، 226 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: غياثيه - باني: غياث‌الدين محد فرزند رشيدالدين - موقعيت مکاني در شهر: در مسير دروازه موکله/ خيابان امروزي - منبع: کربلايي تبريزي، 573 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: دمشقيه - باني: بغداد خاتون - موقعيت مکاني در شهر: در مسير دروازه ري(مارالان امروزي) - منبع: کربلايي تبريزي، 570 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: رشيديه - باني: خواجه رشيدالدين فضل الله - موقعيت مکاني در شهر: در محله باغميشه - منبع: وقفنامه ربع رشيدي، فصل 16 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: غازانيه - باني: غازان خان - موقعيت مکاني در شهر: قره آغاج امروزي(غرب شهر) - منبع: تاريخ وصاف، 230 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: سيواس - باني: شمس‌الدين جويني - موقعيت مکاني در شهر: در کنار ارگ سيواس - منبع: کربلائي تبريزي، 570 مجموعه‌هاي وقفي تبريز: صاحبيه - باني: شمس‌الدين جويني - موقعيت مکاني در شهر: ميدان صاحب آباد - منبع: کربلائي تبريزي، 571

1- ربع رشيدي، 2- غياثيه، 3- دمشقيه، 4- ارک عليشاه، 5- غازانيه، 6- صاحبيه، 7- دو منار، 8- سيد حمزه

2- سلطانيه سومين پايتخت ايلخانان(سلطانيه) در محلي احداث گرديد که در دوره حکومت ارغون کارکرد شکارگاهي داشت و به همين دليل مغولان به آن «قنقورا ولانک» [۳۴] و يا «ايقرئولن» به معني شکارگاه و چمنزار مي‌گفته‌اند. چنان که در منابع تاريخي آمده است، بناي شهر سلطانيه در اين مکان به سال 704 هجري قمري نهاده شد و ساخت آن به مدت ده سال طول کشيد [۳۵] در احداث و گسترش اين شهر بناهاي وقفي و به‌خصوص پديده شهري «ابواب البّر» نقش تعيين کننده داشتند. شهر سلطانيه تداوم روش نوين(توسعه شهرسازي با عنصر سازمان دهنده‌اي موسوم به ابواب البّر) و آخرين آنها نيز مي‌باشد [۳۶]

از آنجايي که وقف تأثير خود را بر شکل‌گيري استخوان‌بندي اين شهر نيز از طريق سيستم «ابواب البّر» گذاشته بود، آن را مي‌توان شهري وقفي به حساب آورد. شهري با محله‌هاي وقفي، بازار وقفي، مقابر وقفي، مدارس وقفي، حمام‌هاي وقفي و در يک کلام، شهري وقفي که اکثر بناهاي آن با دخالت مستقيم خاندان شاهي مغولي ساخته شده بودند. آن گونه که از توزيع مکاني مجموعه‌ها و بناهاي وقفي اين شهر مي‌توان فهميد، در سلطانيه بر خلاف تبريز، بناهاي وقفي از هم منفک شده‌اند و بازار وقفي نيز نقش ميانجي را در اين انقطاع بر عهده گرفته است. 
 

3- اوجان بر طبق تاريخ وصاف اين شهر در سال 698 ه.ق به دستور غازان خان با عنوان «شهر اسلام اوجان» ساخته شده است [۳۷] ياقوت حَموي آن را چنين توصيف کرده است: «... اُوجان شهرکي است در آذربايجان و به ده فرسخي تبريز(60 کيلومتر) در راه ري، آن را ديدم که ديواره‌اي بر گرد آن است و بازاري دارد ولي ويرانه‌هايش بيشتر است» [۳۸] حمداللّه مستوفي در نزهة ‌القلوب مي‌نويسد: «... آن را بيژن بن گيو بن گودرز ساخت و غازان‌خان تجديد عمارتش کرد؛ از سنگ و گچ بارو کشيد و شهر اسلام خواند و دارالملک ساخت.... دورِ باروي غازاني سه هزار گام(5 / 4 کيلومتر) بود.... و غله نيکو دارد و با حاصل شهر به هم وقف ابواب البّر غازاني تعلق دارد و آنچه از معظمات قراي آن حدود است، چون «سرمان و جنقان» [۳۹] اولياء چلبي سياح معروف ترک در بازديد خود از اوجان آن را چنين توصيف کرده است: «... در دامنه کوه اوجان قلعه مربع شکلي وجود دارد. محيط اين قلعه دو هزار گام(3 کيلومتر) است. به طرف شرق يک در آهني دارد. قلعه به قدر سه هزار خانه گلي، هفت باب مسجد، سه حمام و هفت مهمانسرا و 600 دکان دارد» [۴۰] در شناخت بافت اوجان نقاشي نصوح مطرقچي نيز کمک شاياني مي‌کند. بر طبق اين روايات بافت شهر به اين شکل بازسازي مي شود:

الف) احداث تختگاه مربع شکل به عنوان هسته مرکزي شهر(ابواب البّر اوجان).

ب) ايجاد دو محور عمود بر هم که تعيين کننده شکل کلي شهر بوده و در مکان گزيني ساير بناها مؤثر مي‌باشد.

پ) محصور شدن کوشک و ساير بناها توسط باغ‌ها.

ث) طراحي معابر(ممر) دروني و تأکيد بر آن با کاشت درختان بيد و سپيدار در اطرافش به عنوان نمونه‌اي از الگوهاي چهار باغ [۴۱] آن‌چنان که معلوم گشت، اوجان شهري بود با قلعه حکومتي و منطقه‌اي مسکوني به محوريت دو خيابان عمود بر هم که به عنوان شهري مختص خاندان ايلخاني در نزديکي پايتخت(تبريز) ساخته شده بود تا شاهزادگان و حرم آنها در مواقعي از سال در آن مستقر شوند و در عين حال به دليل موقعيت تجاري خاص آن به فعاليت‌هاي تجاري در شهر بپردازند. شهري که در احداث آن، دو پديده «ابواب البّر» و «املاک اينجو» به عنوان سياست‌هاي وقفيِ حکومت ايلخاني به بهترين شکل ممکن خود را نشان داده‌اند. بر طبق نقاشي مطرقچي مي‌توان بناهاي زير را در زيرمجموعه «ابواب البّرِ» اوجان ترسيم کرد: 1- کوشک غازان خان، 2- رودخانه «اوجان چايي»، 3- قلعه يا ارگ، 4- واحه‌هاي انباشت آب [۴۲] حمدالله مستوفي يکي از کساني است که به وقفي بودن هسته مرکزي شهر اشاره کرده و آورده است که همه محصولات شهر وقف «ابواب البّر غازاني» بوده. حتي زمين‌هاي کشاورزي و روستاهاي اطراف شهر- که احتمالا توسط حکام ايلخاني اداره مي‌شده‌اند - وقفِ مجموعه شام غازان بوده است [۴۳] شهر اوجان در دوره ايلخاني با سياست‌هاي خاص غازان خان به نوعي تبديل به «شهري وقفي» شد، به‌خصوص بحث بناهاي «ابواب البّر» و «املاک اينجو» [۴۴] ، که پايه‌هاي اصليِ توسعه و گسترش بافت اين شهر را رقم مي‌زده‌اند؛ به اين دليل مي‌توان به اين شهر لقب «شهرِ وقفي» را اطلاق کرد. حتي متولي ساخت بناهاي شهر، خانواده شاهي ايلخانان بوده‌اند که هر يک زير نظر غازان خان مسئوليت و توليت ساخت يک قسمت از بافت شهر را عهده‌دار گشته بودند. اين پديده ويژه شهرسازي مغولها در ايران است [۴۵]

1- کوشک غازان خان،

2- رودخانه اوجان،

3- قلعه حکومتي،

4- واحه انباشت آب اگرچه بيشتر بناهاي اوجان وقفِ شام غازان در تبريز بوده‌اند، اما باز نمي‌توان از نقش وقف در ساخت آنها غافل شد. زيرا اين موقوفات نيز بخشي از ساختار و سازمان وقفي را تکميل مي‌نمودند. به‌علاوه، بر حسب وصيت غازان خان بخشي از املاک اينجوي وي، پس از مرگش به وقف خاص درآمد [۴۶] در بررسي ميداني شهرستان بستان آباد(اوجان قديم) نيز که به سرپرستي دکتر رحيم ولايتي انجام پذيرفته، قسمتي از بافت اين شهر شناسايي و معرفي گشته است [۴۷]

بحث و نتيجه گيري

با آنچه آورديم روشن شد که گسترش ساخت بناهاي وقفي به روزگار ايلخانان سبب رشد و توسعه شهرسازي در اين دوره گرديد. آن‌چنان که در هر سه شهر مورد مطالعه معلوم گشت، احداث بناهاي وقفي مي‌توانست زمينه تحقق آمال شهرسازي مغولان را فراهم آورد. در شيوه شهر- مرتع، بناي موقوفه غازانيه اين امر را محقق مي‌کرد که همسو با آمال و آرزوهاي ايلي و مرتع نشيني مغولان بود؛ در شيوه شهر- تپه مجموعه ربع رشيدي در شرق تبريز بيانگر تحقق اين سبک شهرسازي بود که با گرايشات شهرسازي و سياست رونق شهرنشيني مغولان هم‌خواني پيدا کرده بود؛ در شيوه مجموعه‌سازي نيز مجموعه چلبي اوغلو در سلطانيه به عنوان يک مجموعه الگو عرض اندام کرده بود و گسترش بافت شهر در قسمت جنوب را تحقق بخشيده بود. با اين همه، سياست‌هاي شهرسازي دوران شکوه و عظمت دولت ايلخاني، در اوجان جامه عمل پوشيده بود. اوجان شهري کاملا مغولي و منطبق با خواسته‌هاي آنها بود که وقفي کردن بناهاي آن بدون دخالت مالي و سياسي حکمرانان ايلخاني امکانپذير نبود. بي ترديد، موقوفات شهر تبريز در دوره ايلخاني را مي‌توان به عنوان الگوي بناهاي وقفي ايران در دوران اسلامي معرفي نمود. علاوه بر موقوفات متعددي که به‌صورت تک بنا در سطح شهر و حومه آن ساخته شده بود، مجموعه‌هاي وقفي نيز در سطح کلان بافت شهر را تحت تأثير خود قرار مي‌دادند. صرف نظر از اين که چرا مجموعه‌هاي وقفي بزرگي مانند ربع رشيدي و شنب غازان نتوانستند در مقابل تحولات زمان ادامه حيات دهند، بايد پذيرفت که پديده وقف تأثير شگرفي در فرم‌يابي آثار معماري و فضاهاي تبريز ايفا نموده است. در پاسخ به دليل ناپايداري آثار وقفي ايلخانان، علت را بايد در سياسي شدن عمل خدا پسندانه وقف و نحوه تشکيل و توزيع فضايي عناصر تشکيل دهنده آنها جستجو کرد. بدين ترتيب که، هر چه ارتباطات فضايي- کالبدي مجموعه‌هاي وقفي با ساير بناهاي شهر بيشتر و کارکردي‌تر باشد، به همان ميزان در شکل نهايي بافت شهر نقش بيشتر و مهم تري را بر عهده خواهد داشت. اين وضع در سلطانيه نمود بيشتري داشت زيرا اين شهر محصول روي کار آمدن ايلخانان مغول در صحنه سياسي بود. به‌خصوص رسم ساخت ابواب البر در مرکز بافت شهر، جهت‌هاي توسعه شهر و نحوه قرارگيري بناهاي شهر را رقم مي‌زده است. آنچه که سلطانيه را از تبريز متمايز مي‌ساخت، وجود تک بناهاي وقفي و به‌ويژه بناهاي مذهبي در بافت وسيع سلطانيه بود(نموادر 1). اگر چه سياسي شدن عمل خداپسندانه وقف در عصر ايلخانان، بهايي جز تخريب بناها و مجموعه‌هاي وقفي نداشت، ليکن در شهرهايي مانند اوجان پديده شهري ابواب البّر و املاک اينجو(وقفِ خاص ايلخاني) نام شهر را با خاندان ايلخاني گره زد. اين دقيقا همان چيزي بود که در شنب غازانيه روي داد. شايد اگر نبود اين بناها، نام‌هاي غازان خان ايلخاني و خواجه رشيدالدين فضل الله به اين شکل و گستردگي در اذهان مردم معاصر متبلور نمي‌شد؛ و در مقابل اگر «وقف» به اين شکل در جامعه عصر ايلخاني رونق پيدا نمي‌کرد، شايد دين اسلام نيز به اين گستردگي در ميان خاندان مغول رسوخ نمي‌يافت. مذهب در اين دوره با صفت اسلامي «وقف» گسترش پيدا مي‌کرد و تبليغ مي‌شد.

فهرست منابع

1. صورة الارض، محمد ابن حوقل؛ ترجمه جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ ايران، 1345.

2. اولياء چلبي سياحتنامه سي، محمد ظلي بن درويش اولياء چلبي؛ استانبول، اقدام مطبع سي، 1314.

3. تحليلي بر بازتاب اصلاحات غازاني در روند بازسازي مراکز شهري ايران(694- 703 هجري)، فريدون اللهياري؛ مجله دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان، شماره 36 و 37، 1383.

4. هنر و معماري اسلامي(2)، شيلا بلر و جاناتان بلوم؛ ترجمه يعقوب آژند، تهران، نشر سمت، 1381.

5. تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران از آغاز تا دوران قاجار، جهانشاه پاکزاد؛ تهران، نشر آرمانشهر، 1390.

6. بررسي آثار تاريخي سلطانيه، هوشنگ ثبوتي؛ زنجان، نشر ستاره، 1369.

7. تاريخ جهانگشاي، علاءالدين عطاملک جويني؛ تصحيح محمد بن عبدالوهاب قزويني، ليدن، مطبعه بريل، 1355 ه.ق.

8. نقش وقف در شکل‌يابي فضاهاي معماري و حفاظت بافت کهن شهر تهران، محدوده ارک و بازار، محمدجعفر حاتميان؛ پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشکده علوم انساني دانشگاه تهران، 1386.

9. هماآوايي نور و رنگ در فضاي شهري ايراني، فرح حبيب؛ مجله هنرهاي زيبا، شماره27، 1385.

10. تحليلي از عرصه‌هاي شهري در شيوه آذري؛ نمونه موردي شهر آرماني خواجه رشيدالدين فضل الله- ربع رشيدي، فرح حبيب؛ مجله هنرهاي زيبا، شماره 41، 1389.

11. مُعجم البدان(جلد اول، بخش اول)، ياقوت حَمَوي بغدادي؛ ترجمه علينقي منزوي، تهران، نشر سازمان ميراث فرهنگي کشور، پژوهشکده باستانشناسي، 1380.

12. ساختار حيات شهري در عصر ايلخانان، سيد ابوالفضل رضوي؛ مجله کتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 123، مرداد ماه، 1387.

13. نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراث‌هاي هنري و معماري جهان، محمدتقي سالک بيرجندي؛ مجله وقف ميراث جاويدان، شماره 40-39، سال10، 1381.

14. تاريخ مختصر شهر و شهرنشيني در ايران(از دوره باستان تا 1355 ه.ش)؛ حسين سلطان زاده؛ تهران، نشر معراج، 1390.

15. يافته‌هايي از طرح شنب غازان، پديده شهري عصر ايلخاني به نام ابواب البّر، جواد شکاري نيري؛ هنرهاي زيبا، شماره24، زمستان، 1384.

16. بررسي مجموعه علمي- مذهبي و تحقيقاتي ربع رشيدي، جواد شکاري نيري؛ پايان‌نامه دکتري، دانشکده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، 1383.

17. نفائس الفنون في عرايس العيون، محمد شمس‌الدين آملي؛ به تصحيح ابوالحسن نوايي، تهران، نشر اسلاميه، 1381.

18. روضات الجنان و جنات الجنان(995 ه.ق)، حافظ حسين کربلايي تبريزي؛ تصحيح جعفر سلطان القرايي، تهران، نشر ستوده، 1383.

19. دو شهر، دو شيوه، دو مکتب: از تبريز تا اصفهان، از ايلخانان تا صفويان، حسن کريميان، زهرا ابطحي و رضا سلمانپور؛ مجموعه مقالات منتخب اولين همايش معماري و شهرسازي اسلامي، تبريز: دانشگاه هنر اسلامي تبريز، 1390.

20. نظري اجمالي به شهرنشيني و شهرسازي در ايران، محمديوسف کياني؛ تهران، نشر وزارت ارشاد اسلامي، 1365.

21. تاريخ هنر معماري ايران در دوره اسلامي، محمديوسف کياني؛ تهران، نشر سمت، 1387.

22. بازآفريني ربع رشيدي بر اساس متون تاريخي، محمدعلي کي نژاد و آزيتا بلالي اسکويي؛ نشر متن، 1390.

23. ايران در اوايل عهد ايلخانان- رنسانس ايراني، لين جورج؛ ترجمه س. ا. رضوي، تهران، نشر اميرکبير، 1389.

24. بررسي موقوفات ايران در قرون 8 تا 6 هجري، لمبتون، آن نيوتون کرک؛ ترجمه مجتبي کياني، مجله وقف ميراث جاويدان، سال13، شماره49، 1384.

25. تحليل نقش متقابل وقف و شهرسازي، برنامه‌ريزي فضايي- کالبدي راهبردي جديد در توسعه و بهره‌وري بهينه موقوفات، محمود محمدي؛ فصلنامه وقف ميراث جاويدان، سال8، شماره30، 1379.

26. وقف، الگوي نظارت و ارزيابي اقدامات شهرسازي و حفاظت شهري پايدار، اصغر محمد مرادي، فاطمه مهدي‌زاده ديزج و سکينه تاج الديني؛ مجموعه مقالات منتخب اولين همايش معماري و شهرسازي اسلامي، تبريز: دانشگاه هنر اسلامي تبريز، 1390.

27. تأثير مکتب شهرسازي ايلخاني بر تکوين نظام ساختاري شهرهاي عثماني طي قرن چهاردهم ميلادي، مطالعه تطبيقي تبريز و بورسا، اصغر محمدمرادي و ساناز جعفرپورِ ناصر؛ مجموعه مقالات منتخب اولين همايش معماري و شهرسازي اسلامي، تبريز: دانشگاه هنر اسلامي تبريز، 1390.

28. نزهة القلوب، حمدالله مستوفي؛ به اهتمام و تصحيح گاي ليسترانج، نشر دنياي کتاب، 1362.

29. تاريخ تبريز تا پايان قرن 9 هجري، محمدجواد مشکور؛ نشر انجمن آثار ملي، 1352.

30. املاک اينجو و وقف خاص در دوران ايلخانان؛ نمونه فارس، محمد حسين منظور؛ فصلنامه وقف ميراث جاويدان، سال3، شماره2، 1374.

31. بيان منازل، نصوح مطراقچي؛ ترجمه و تعليق رحيم رئيس نيا، تهران، سازمان ميراث فرهنگي کشور، 1379.

32. خانقاه و آرامگاه چلبي اوغلو تجربه اي در مرمت و احياء، محمدرضا نيک بخت؛ نشر گنج هنر، 1388.

33. معماري اسلامي ايران در دوره ايلخانان، دونالدن ويلبر؛ ترجمه عبدالله فريار، بنگاه ترجمه کتاب فرانکلين، 1346.

34. تاريخ وصاف: در احوال سلاطين مغول، وصاف الحضره(فضل الله شيرازي)؛ نشر ابن سينا، 1338.

35. گزارش بررسي باستانشناسي منطقه بستان آباد، مرحله دوم، رحيم ولايتي؛ با همکاري سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري استان آذربايجان شرقي و مؤسسه باستانشناسي دانشگاه تهران، 1392.

36. معماري اسلامي ايران، رابرت هيلن براند؛ مجله هنر، ترجمه فرشاد بهزاد، شماره28، 1374.

37. The Mongol Capital of Sultaniyya , The imperial. Iran, Sheila S Blair , vol. 24, London: British Institute of Persian Studies, pp. 139-151, 1986.

38. Notiz zur Alishah Moschee (Ark) in Tabriz, W Kleiss, AMI; Band 14, 1981.

پانویس

  1. مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ص835.
  2. نقش وقف در شکل یابی فضاهای معماری وحفاظت بافت کهن شهر تهران، محدود، ارگ وبازار، ص4.
  3. مجله وقف میراث جاویدان، شماره 40-39، ص39.
  4. مجله کتاب ماه تاریخ وجغرافیا، شماره123، ص6.
  5. در ابتدای حکومت ایلخانان در ایران تمامی زمین های دولتی ونیمه دولتی ووقفی که تقریباًبی صاحب بودند با نام هایمختلف مثل املاک ، دیواتی، خالصه وخانی وبه نفعحکومت مصادره می شدند که البته این رسم دائمی همه حکومت های ایران بوده است(مجله وقف میراث جاویدان، شماره 49، ص76).
  6. پژوهش حاضر خلاصه بخشی از پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد بهزادمهدی زاده است که در تابستان سال 1392 در دانشگاه تهران تحت راهنمایی نگارنده اول به انجام رسید.
  7. مجله هنرهای زیبا، شماره 27، ص27.
  8. نظری اجمالی به شهرنشینی وشهر سازی در ایران، ص205.
  9. معماری ایرانی اسلامی در دوره ایلخانان، ص12.
  10. هنر ومعماری اسلامی ج2، ص13.
  11. تاریخ شهر وشهر نشینی در ایران از آغاز تا دوران قاجار، ص321.
  12. تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، ص56.
  13. مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ص897.
  14. .British institute of Persian studies pp139
  15. هنرهای زیبا، شماره 24، ص74؛ ایران در اوایل عهد ایلخانان –رنسانس ایرانی، ص15.
  16. مجله هنرهای زیبا، شماره41، ص92.
  17. تاریخ مختصر شهر وشهر نشینی در ایران، ص112.
  18. مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره37و36، ص47.
  19. مجموعه مقالاتمنتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ص940.
  20. فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 30، ص96.
  21. وصاف گفته است: قانون مغولی«یاسا» نیز در معافیت بناهای وقفی از مالیات های دولتی تأکید می کرد(تاریخ وصاف، ص284).
  22. تاریخ جهانگشایی، ج1، ص11.
  23. مجله کتاب ماه تاریخ وجغرافیا، شماره 123، ص8.
  24. تاریخ تبریز تا پایان قرن 9 هجری، ص49.
  25. صورة الارض، سال 1345.
  26. دروازه های توصیفی مستوفیبه نام های زیر هستند: 1-ری، 2-قلعه، 3-ستجاران، 4-طاق، 5-در وب جو(درب جو)، 6-متر، 7-دستی شاه، 8-تارمیان، 9-تویره، 10-موکله(هوکله)، در دوره غازان خان با احداث یاروی جدید دروازه های این یارو به 6 عددمی رسد(نزهة القلوب: ص75).
  27. همان، ص76.
  28. مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ‏12:22 ق.ظ ص905.
  29. مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ص31.
  30. باز آفرینی ربع رشیدی براساس متون تاریخی، ص111.
  31. مجموعه مقالات منتخب اولین همایش معماری وشهرسازی اسلامی تبریز، ص931.
  32. همان، ص932.
  33. باز آفرینی ربع رشیدی براساس متون تاریخی، ص111 به بعد.
  34. این نام همچنین از طایفه ای به نام قنغیر است که در ناحیه سلطانیه ساکن شده بودند وکلمه آلتگ در لغت ترکی به معنی چمنزار است (بررسی آثار تاریخی سلطانیه، ص78).
  35. تاریخ وصاف: در احوال سلاطین مغول، سال 1338؛ تقاسن القتول فی عرایس العیون، ص7.
  36. بررسی مجموعه علمی-مذهبی وتحقیقاتی ربع رشیدی، ص128.
  37. تاریخ وصاف، ص248.
  38. یاقوت، معجم البدان، ج اول، ص123.
  39. نزهه القلوب، ص127.
  40. اولیاء چلیی سیاحتنامه سی، سال 1314.
  41. باز آفرینی ربع رشیدی براساس متون تاریخی، ص185.
  42. نصوح، بیان منازل، ص77.
  43. نزهه القلوب، ص80.
  44. در مورد«املاک ایتجو»باید گفت که ایتجو کلمه ای مغولی است که به املاک سلطنتی خاندان مغول اطلاق می شود. این املاک در بحث شهر سازی این دوره به معنی متصرفات متعلق به شاهزادگان خاندان چنگیزی به اتصام تمامی کسانی که جزو آن متصرفات قلمداد می شده اند بوده وعواید آنها در اموری به تشخیص خود شیطان به مصرف می رسیده که از آن جمله امور بناهای وقفی بوده است املاک ایتجو به دلیل این که می توانستند به ارث گذاشته شوند در نتیجه همیشه آباد وپر رونق بوده اند (املاک ایتجو ووقف خاص در دوره ایلخانان: ص68).
  45. رجوع شود به رفرنس36، ص120.
  46. فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 2، ص68.
  47. گزارش بررسی باستانشناسی منطقه بستان آباد، ص428.