کارآفرینان ناخواسته

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

سال ها پیش بازرگانی که در هواپیما کنار ما نشسته بود، خاطره ای برای ما تعریف کرد و توضیح داد چگونه هنگامی که در میانه دهه ۱۹۷۰، پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته مدیریت بازرگانی در ایالات متحده، به هند باز گشته بود، عموی وی، او را بیرون برده بود تا یک درس واقعی کارآفرینی به او بیاموزد. صبح خیلی زود او به همراه عموی خود به سوی بورس اوراق بهادار بمبئی به راه افتادند. اما به جای رفتن به برج مدرنی که مرکز خرید و فروش سهام بود، عموی بازرگان از او خواست چهار زنی را مشاهده کند که در پیاده رو خیابان روبه روی ساختمان بورس نشسته بودند. بازرگان مشتاق و عمویش برای چند لحظه به تماشای آنها ایستادند. زنان تقریبا هیچ کاری انجام نمی دادند. اما گه گاه، زمانی که رفت و آمد کمتر می شد، از جای برخاسته، چیزی را از جاده برداشته و آن را می ساییدند و پیش از اینکه به جای خود بازگردند، آنها را درون کیسه های پلاستیکی که در کنارشان قرار داشت، می انداختند. پس از اینکه چند بار این فرایند تکرار شد، عمو از او پرسید آیا الگوی کسب و کار این زنان را فهمیدی؟

او اعتراف کرد که گیج شده است. بنابر این عمو مجبور شد توضیح دهد: این زنان هر روز صبح پیش از برآمدن آفتاب به ساحل می روند و شن و ماسه مرطوب دریا را گردآوری می کنند. آنها سپس ماسه ها را در کف خیابان، پیش از اینکه رفت و آمد واقعی آغاز شود، پخش می کنند. هنگامی که خودروها از روی شن و ماسه ها رد می شوند، گرمای چرخ ها آنها را خشک می کند. اکنون تمام کاری که لازم است انجام دهند این است که ماسه های خشک شده را میان کهنه ای بپیچند. این زن ها با نه با ده بار گردآوری، به مقدار کافی ماسه خشک دارند تا به زاغه های شان ببرند و آنها را در بسته های کوچکی که از روزنامه های دور ریخته تهیه کرده اند، به فروش برسانند. زنان محلی از ماسه خشک برای شست و شوی ظرف های خود استفاده می کنند. عمو این کار را یک کارآفرینی واقعی به حساب می آورد:

اگر چیزی ندارید که به کار آید، با استفاده از نبوغ خود از هیچ چیزی به وجود آورید. زنان زاغه نشین که تلاش می کنند برای گذران زندگی، به معنی واقعی، از چرخ های تجارت بمبئی استفاده کنند، تجسم روحیه باورنکردنی نوآوری و کارآفرینی فقرا هستند که اغلب به نمایش می گذارند. این کتاب به آسانی می توانست پر از داستان هایی از خلاقیت و انعطاف پذیری صاحبان کسب و کارهای خرد شود. چنین تصاویری برای جنبش اخیر «تأمین مالی خرد و کسب و کار اجتماعی»، انگیزه ای قدرتمند بوده است. این جنبش با پیش فرضی آغاز می شود که فقرا به طور ذاتی کارآفرین به دنیا آمده اند و ما می توانیم با ایجاد محیطی مناسب و اندکی یاری در آغاز کار، فقر را نابود کنیم. به گفته جان هچ[۱]، مدیر عامل فينكا[۲]، یکی از بزرگ ترین مؤسسات تأمین مالی خرد در جهان: «به جوامع فقير فرصت دهید و سپس از سر راه آنها کنار روید.» با این حال، برخی نمونه های شاید شگفت آور وجود دارد که پس از کنار رفتن از سر راه فقرا، به نظر نمی رسد آن ها حرکتی کرده و پیشرفتی داشته باشند. از سال ۲۰۰۷ به این سو، ما با الامانه، یکی از بزرگ ترین مؤسسات خدمت رسانی مالی به فقرا، همکاری کرده ایم تا تأثیر دسترسی به اعتبارات خرد را در جوامع روستایی ارزیابی کنیم؛ جوامعی که پیش از آن به طور کامل از منابع مالی رسمی محروم بودند. پس از گذشت حدود دو سال، آشکار شد که الامانه، آن تعداد مشتری روستایی را که پیش بینی شده بود، جذب نکرده است. به رغم نبود نهادهای تأمین مالی جایگزین، کمتر از یک ششم خانواده های واجد شرایط، به دریافت وام علاقه مند بودند. به منظور یافتن دلیل این موضوع، به همراه تعدادی از کارکنان الامانه برای مصاحبه با چند خانواده، به روستای حفرت بن طیب[۳]رفتیم که در آن هیچ فردی وام دریافت نکرده بود. علال بن سدان، پدر سه پسر و دو دختر که همه بزرگسال بودند، از ما پذیرایی کرد. او صاحب چهار گاو، یک الاغ و هشتاد درخت زیتون بود. یکی از پسران او در ارتش کار می کرد؛ دیگری از حیوانات مراقبت می کرد و سومی اغلب بیکار بود فعالیت اصلی او گردآوری حلزون در فصل شکار آنها بود). ما نظر بن سدان را درباره دریافت وام برای خرید تعدادی کار بیشتر، که پسر بیکار او از آنها نگهداری کند، پرسیدیم. او توضیح داد که مزرعه اش بیش از اندازه کوچک است و اگر گاوهای بیشتری خریداری کند، جایی برای چریدن نخواهند داشت. پیش از ترک کردن وی، از او پرسیدیم آیا کار دیگری وجود دارد که بتواند با دریافت وام آن را انجام دهد. پاسخ داد:

«نه. هیچ کاری نیست. ما را همین بس است. ما گاو داریم و آنها را می فروشیم، زیتون هم برای فروش داریم. اینها برای خانواده ما کافی هستند.»

چند روز بعد با فؤاد عبد المؤمنی[۴]، بنیانگذار (و سپس مدیر عامل الامانه، انسانی خون گرم و باهوش، دیدار کردیم. او در گذشته به عنوان یک کوشنده سیاسی سال ها در زندان به سر برده و اکنون زندگی خود را به طور کامل وقف بهبود زندگی فقرا کرده بود. ما درباره تقاضای اعتبارات خرد که به شکل شگفت آوری پایین بود، گفت و گو کردیم. به طور خاص، به داستان بن سدان اشاره کردیم و اینکه او مطمئن بود مورد استفاده ای برای پول بیشتر ندارد. فؤاد یک طرح کسب و کار روشن و عملی برای او ترسیم کرد. او می توانست وامی بگیرد، اصطبلی بسازد و چهار گاو جوان بخرد. آنها برای چریدن گاوها به مزرعه نیاز نداشتند: می توانستند در اصطبل به گاوها غذا دهند. طی هشت ماه، او می توانست گاوها را با سود هنگفتی بفروشد. فؤاد به این باور رسیده بود اگر کسی این موارد را به بن سدان توضیح دهد، او حکمت این طرح را دریافته و وام را خواهد گرفت.

ما در تضاد میان شور و حال فؤاد و پافشاری بن سدان به اینکه خانواده اش به هیچ چیز نیاز ندارند، گیر افتاده بودیم. با این حال بن سدان نمی خواست بپذیرد که فقیر مانده است: او به پسرش که آموزش پرستاری دیده بود و به شغل پیراپزشکی در ارتش مشغول بود، بسیار افتخار می کرد و عقیده داشت پسرش، شانس بسیاری برای یک زندگی بهتر دارد. بنابراین پرسش این است که آیا حق با فؤاد است که باور داشت تنها باید بن سدان را به سمت یک طرح کسب و کار سوق دهیم؟ یا با بن سدان، که گذشته از همه چیز، بیشتر عمر خود را در کسب و کار گاو داری سپری کرده بود و حرف های مهمی برای گفتن داشت؟

محمد یونس، مؤسس بانک گرامین با شهرت جهانی، فقرا را اغلب کارآفرینان طبیعی توصیف می کند. ترکیب این وصف با توصیه استاد فقید کسب و کار، سی. کا. پراهالدا[۵]به بازرگانان در مورد تمرکز بیشتر بر آنچه او «پایین هرم»[۲۴۲] می نامد، ایده فقرای کارآفرین کمک می کند تا درون گفتمان سیاست های کلی مبارزه با فقر، فضایی ایجاد شود تا بنگاه های بزرگ و نهادهای مالی گسترده از حضور در آن آسوده خاطر باشند.

راهبردهای سنتی اقدام عمومی با اقدامات خصوصی در حال تکمیل است که اغلب از سوی برخی از رهبران شرکت های بزرگ جهان (مانند پیر امیدیار از ای بی) هدایت می شوند و به فقرا برای تحقق بخشیدن به پتانسیل واقعی آنها به عنوان کارآفرین یاری می رساند.

فرض اساسی در نگاه یونس به جهان، که عده بسیاری نیز در جنبش تأمین مالی خرد با آن هم نظر هستند، این است که هر فرد فرصتی دارد تا به کارآفرین موفق تبدیل شود. مشخص تر اینکه به دو دلیل روشن احتمال آن که فقرا فرصت های شگفت انگیزی به دست آورند، بیشتر است. نخست، چون تاکنون شانسی به آنها داده نشده است، بنابراین احتمالا ایده هایی تازه تر و بکرتر دارند. دوم، بازار تاکنون در بیشتر حالات، پایین هرم را نادیده گرفته است. در نتیجه، این گونه استدلال می شود که نوآوری هایی که زندگی فقرا را بهبود می بخشد باید قابلیت دسترسی آسان تر و کم خرج تر داشته باشند و قطعا هیچ فردی بهتر از خود فقرا توانایی های آنها را نمی شناسد و از اینکه توانایی انجام چه کارهایی را دارند آگاه نیست.

پانویــس

  1. John Hatch
  2. FINCA
  3. Hafret Ben Tayeb
  4. Fouad Abdelmoumni
  5. C. K. Prahalad