پل های وقفی زنجان در دوره قاجاریه(پل میر بها ،پل سردار وپل سید): تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «مؤلف:علی نوراللهی ==چکيده== علي نوراللهي؛ دانشجوي دکتراي باستانشناسي دان...» ایجاد کرد) |
جز («پل های وقفی زنجان در دوره قاجاریه(پل میر بها ،پل سردار وپل سید)» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بیپایان) [انتقال=تنها مدیران] (بیپ...) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۸
مؤلف:علی نوراللهی
محتویات
چکيده
علي نوراللهي؛ دانشجوي دکتراي باستانشناسي دانشگاه علوم و تحقيقات تهران بشر از روزي که پا بر عرصه وجود گذاشت تلاش داشت تا بر موانع طبيعي فايق آيد. يکي از اين موانع رودها و رودخانهها بودند که بشر توانست با راههاي گوناگون از جمله با استفاده منابع ابتدايي مانند تنه درختان و خيکهاي پوستي اين مانع را پشت سر بگذارد. اما با ازدياد جمعيت و گسترش جوامع انساني و شکلگيري ارتباطات تجاري و جنگها، نياز به پلها براي تسريع اين ارتباطات پيش از پيش سبب ساختن پلهاي عظيمي بر روي رودها توسط معماران و مهندسان شد. در اين نوع سازه با پيشرفت بشر تکنيکها و نوآوريهاي زيادي صورت گرفت تا بتوانند در مقابل قهر طبيعت دوام بياورند. در سرزمين ايران به علت ارتفاع زياد و داشتن رودهاي متعدد که داري بستري با شيب و جريان تند بوده، موانع عمدهاي بر سر راه اين تبادلات فرهنگي و تجاري ايجاد ميشده است از اين روست که قديميترين پلها در فلات ايران بر روي رودها ايجاد شدهاند و در طول تاريخ پلسازي به موازت ساير شاخههاي معماري به سير تکاملي خود ادامه داده است. در اين مقاله، سه پل از اين پلها که بر روي رودخانه زنجانرود در دوره قاجاريه ايجاد شده، مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته و به علل فرهنگي موثر در شکلگيري اين بناها جدا از نيازهاي اقتصادي و رابطه آنها با بازار پرداخته شده است. کليدواژهها زنجان، پل مير بها، پل سيد محمد، پل سردار، وقف.
مقدمه
سرزمين پهناور ايران، فلاتي مرتفع با پستي و بلنديهاي متعدد است. قسمت مرکزي ايران را بيابان کوير دشت لوت تشکيل داده، رشته کوههاي البرز در شمال و کوههاي زاگرس در غرب و کوههاي شرقي آن را محصور کرده است. وجود اين پستي و بلنديهاي متعدد، تنوع آب و هوايي را موجب گرديده است. بدين صورت که در نواحي شمال و غرب مقدار بارندگي نسبتا فراوان و در نواحي مرکزي بارندگي بسيار کم است. با اين وجود ايران داراي شبکه گسترده و وسيعي از آبهاي روان چه به صورت رودهاي دائمي و چه به صورت رودخانههاي فصلي است. از ديرباز رودخانهها موانع بزرگ و عديدهاي بر سر راههاي کاروان رو و روابط انساني بودند. با گسترش روابط انساني، تجارت و پيشرفت راه سازي نياز به ساخت پل بر روي رودخانهها و رودها براي تسهيل اين امور بيش از پيش احساس گرديد. شايد اولين تلاشها براي پل سازي با گذاشتن سنگها و تنه درختان در رودخانه براي عبور و مرور آغاز شد. هرچند در برخي از نواحي ايران براي عبور از رودخانه يا رودها از کلکهاي درست شده از پوست و خيک استفاده ميکردند. اما در ادوار بسيار کهن يعني زماني که بشر توانست با ايجاد کانالها و بندها مسير رودخانهها را تغيير بدهد انديشه ساخت پل شکل و شيوه جديدي به خود گرفت. اما اين پلهاي اوليه و ابتدايي به علت عدم آگاهي کامل از فنون معماري سازههاي آبي و نبود امکانات نگهداري و مرمت و بهعلت تأثير عوامل طبيعي تقريبا از بين رفتهاند. منابع و متون تاريخي به ساخت و استفاده از پلها در زمان آشوريان اشاره دارند بر اساس همين منابع نخستين پل در زمان تيگلات پيلسر اول، بيست و ششمين فرمانرواي آشور، در سال 1120 پ.م صورت گرفته است [۱]
به عقيده برخي از مورخين و باستانشناسان اولين پلي که تا حدي جنبه مهندسي داشته، پلي بوده که بر روي رودخانه فرات در شهر بابل ايجاد شده بود. هرودت اين پل را به نيتو گريس نسبت داده است. عدهاي ديگر نيز باني اين پل را نبوکد نازار ميدانند. در ايران امروزي و در شمال غرب ايران، قديميترين پلي که آثاري از آن برجاي مانده است، پلي است که از دوره اورارتو بر روي رود ارس بنا شده است. اين پل در قرن هشتم پ.م ويران شده است. اما با استفاده از آثار بجا مانده از آن ميتوان به وجود پل و طرح و اندازه آن پي برد. اين پل براي ايجاد ارتباط بين دهکده مهاجر نشين ورهرام و استحکامات قلعه ساخته شده، تاج پل نقش معبر ورودي به دروازه استحکامات قلعه را داشته است. در کرانه مربوط به ايران يک پايه به اندازه 10×10 متر از سنگهاي بزرگ، در يک محل خشک وجود دارد که فاصله آن با تاج پل 13 متر است. در سمت مربوط به جمهوري آذربايجان، در محور طولي پل توده سنگي بهصورت پايه و بخشي از تاج در قسمتهاي سيلابي به وضوح قابل رويت است [۲] [۳]
در دوره مادها آثاري از پلها باقي نمانده است. دردوره هخامنشي با گسترش امپراطوري و تأسيس راهها نياز به بر طرف کردن موانعي که رودها ايجاد ميکرد باعث ساخت پلهاي متعددي شده که امروزه آثاري از آنها در تخت جمشيد از جمله بقاياي پلي در محدوده کاخها و باغهاي پاسارگاد باقي مانده است که مربوط به قرن چهارم و پنجم پ.م. است. عرض اين پل، 16 متر بر سه رديف پايه که هر رديف شامل 5 ستون سنگي است، بنا شده، گذرگاه و سطح اين پل از چوب بوده است. دو پل و بند ديگر مربوط به اين دوره عبارتند از پل بند برد برديده و بند دختر که داراي دو تاق جناغي که بخشي از آن در صخره و بقيه از سنگهاي بزرگ ساخته شده است [۴]
از دوره اشکانيان نيز آثاري از پل سازي بهدست نيامده، اما با توجه به حکومت طولاني و گسترش راه ابريشم در اين دوره ميتوان گفت که ساختوساز پلها همچنان رواج داشته است. اما اوج پل سازي ايران در دوره ساسانيان بوده است که امروزه بقاياي اين پلها بر روي رودهاي بزرگ در همه جاي ايران باقي مانده است. اين پلها از نظر فنآوري و مهندسي پل سازي در دوره اسلامي به عنوان الگويي کامل مورد تقليد قرار گرفتند و همچنين بسياري از اين پلها مجدد بازسازي و مورد بهرهبرداري قرار گرفتند.
از دوران آغازين اسلامي تا دوره صفويه پل سازي رونق چنداني نيافت. اما با روي کار آمدن اين سلسله پل سازي دوباره به اوج خود رسيد، پلهاي سي و سه پل و پل خواجو در شهر اصفهان و همچنين پلهاي متعدد بر روي رودهاي سراسر ايران، نشان از تلاش و کوشش براي گسترش راهسازي در اين دوره است که دولت مرکزي خود حامي اين طرحها بود. در دوره افشاريه با توجه به اوضاع سياسي اقدامي در اين زمينه صورت نگرفت. در دوره زنديه در سايه آرامش نسبي که کريمخان ايجاد کرده بود، چندين پل ساخته شد که يکي از آنها پل خاتون خوي که متون تاريخي ساخت آن را به جعفرخان دنبلي حاکم خوي در دوره زنديه منسوب ميکنند
در دوره قاجار برعکس دوره صفوي که حکومت متولي ساخت و گسترش اين بناها بود، بهعلت اين که شاهان و دربار قاجار در يک دوره طولاني گرفتار درگيريها و سياستبازيهاي دول قدرتمند آن زمان بودند. در چنين اوضاعي که مردم ايران با فقر و تنگدستي و نابسامانيهاي اجتماعي گريبانگير شده بود و تمامي ثروت ملي در جهات هزينههاي دربار و جنگ و سوء استفاده قرار داشت [۶] اقدام مهمي در زمينه اصلاحات کشور صورت نپذيرفت. فقط در زمان کوتاه ميرزا تقيخان اميرکبير جاده و پلهاي قديمي مرمت شد. تقريبا در همه مناطق بيشتر بناهاي عام المنفعه توسط خود مردم ساخته ميشوند، اين خود انعکاسي از فرهنگ عميق مذهبي وقف در ساختار اجتماعي مردم بوده است.
مهمترين بناهاي مذهبي و غير مذهبي که در اين دوران ساخته ميشود بيشتر وقفي و مربوط به بخش خصوصي است که انعکاسي از شرايط اجتناب ناپذير آن زمان است. که نگاهي به کتيبهها و افراد سازنده پل مير بها، پل سردار و پل سيدمحمد بر روي زنجانرود خود مويد اين مطلب است.
جغرافياي زنجان
استان زنجان در شمال غرب فلات مرکزي ايران قرار داشته و مرکز اين استان کهنسال در قبل از اسلام زنگان يا زنديگان (و به معناي منسوب به کتاب زند) نام داشته که پس از استيلاي اعراب بنا به ضرورت تلفظ معرب به زنجان تغيير يافته است. همچنين حمدالله مستوفي از شهر زنجان به نام شهين ياد کرده است [۷] همچنين جغرافيدانان و مورخان اسلامي قرن چهارم هجري اشاره کردهاند که نواحي ابهر و زنجان به پهلوي راست صحبت ميکردهاند [۸] زيرا در اين دوران اين مناطق جزو ايالت پهله و بعد جزو ايالت جبال يا کوهستان به حساب ميآمدهاند [۹]
اين استان به سبب قرار گرفتن در حاشيه جاده ابريشم و راه تجاري مسير هند و چين به اروپا داراي اهميت خاصي بوده است. استان زنجان با مساحت 22164 کيلومتر مربع در حوزه شمال غرب ايران قرار گرفته است. اين استان از شمال به استانهاي گيلان، اردبيل و آذربايجان شرقي و از مغرب به استانهاي آذربايجان غربي و کردستان، از جنوب به استان همدان و از شرق به استان قزوين محدود ميشود. مهمترين کوههاي اين منطقه شامل قره داغ، آق داغ، کوههاي خانچايي و طارم، کوه قيزقلعه، کوه چله خانه و کوهاي ديگر ميشوند. رودخانههاي آن شامل قزل اوزن، زنجانرود، ابهررود و سجاس ميباشند.
پل مير بهاءالدين
اين پل تاريخي در ضلع جنوبي شهر بر روي رودخانه زنجان رود در مسير راه کارواني زنجان به کردستان ساخته شده است. پل مير بهاءالدين [۱۰] که به پل کهنه يا پل اژدهاتو معروف ميباشد، از نظر قدمت متعلق به اواسط دوره قاجار و به زمان حکومت ناصرالدين شاه قاجار بازميگردد که توسط يکي از متمکنين به نام حاج ميرزا بهاءالدين زنجاني که از تجار به نام ناحيه خمسه بود، به سال 1312 هجري قمري ساخته شده است. پل تاريخي مير بهاءالدين تماماً آجري ميباشد که در نماي داخلي بزرگترين طاق آن به خط معقلي بسيار زيبا تاريخ ساخت آن همراه با عبارت «ياعلي» بهصورت قرينه نقش شده است. دهانههاي طاقهاي پل، عريض و به سبک جناغي يا ضربي بهصورت قرينه کار شده است. همچنين به منظور مهار بار اضافي طاقها، چهار چشمه طاق يا کنوي آشکار بهصورت دو اشکوبه با قوسهاي جناغي و هلالي به موازات هم و در اطراف بزرگترين طاق ساخته شده است. اين کانه يا کنوها براي تخت کردن سطح پل لازم است که فرو رفتگي موجود در پشت طاق يا مابين طاقها و روي پايهها به گونهاي پر شود که فشار وارده بر پايه را به حداقل برساند و جلوي رانش پاطاقها را بگيرد. بههمين جهت، بر روي پايهها و اغلب عمود بر آنها دهليزهايي ساخته ميشد. طول پل حدود 100 متر است و عرض آن با احتساب جانپناهها به 70 / 6 متر ميرسد. ارتفاع پل در بلندترين نقطه آن از سطح رودخانه حدود 11 متر است. پل داراي سه دهانه با طاق جناغي است. دهانه مياني از دو دهانه ديگر بزرگتر است. اين پل، عمود بر رودخانه ساخته شده و براي قرارگرفتن در راستاي جاده، انحنايي به دو انتهاي آن دادهاند. يايههاي پل از سنگهاي تراشيده با ملات آهکي ساخته شده و تا ارتفاع 40 / 1 متري سطح آب بالا آمده است. در اين ارتفاع، پاکار طاق و بدنه اصلي پل با آجرهايي به ابعاد 5×24×24 سانتيمتر شروع ميشود عرض پايهها در پايينترين قسمت آن حدود 80 / 6 متر است. معمار با ايجاد اين پايههاي عريض از لنگر انداختن طاقها جلوگيري کرده است. برروي هر کدام از پايهها، دو غرفه يا کنو بر روي يکديگر ساخته شده است. کنوي زيرين که کوتاهتر و داراي طاق گهوارهاي است 4 متر عرض و 3 / 2 متر ارتفاع دارد. کنوي فوقاني با طاق جناغي پنج و هفت 60 / 4 متر ارتفاع و 4 متر عرض دارد. اين کنوها که روي پايههاي ديگر نيز تکرار شده، علاوه بر عبور دادن آبهاي طغياني، وزن و فشار وارد بر پايهها را هم کم ميکند. علاوه بر اين تمهيد، براي کاهش وزن پل فضاهاي جانبي سه دهانه بزرگ پل را به صورت توخالي درآوردهاند تا طاقها توان بيشتري براي تحمل فشار داشته باشد. غرفههاي پايه جنوبي توسط راه پله مارپيچ شکلي به هم ارتباط دارد. در دو سمت پايههاي پل، آبشکنهايي از سنگ براي تسهيل جريان آب ايجاد شده است. آبشکنهاي بالا دست پل، چند ضلعي و آبشکنهاي پايين دست نيم دايره شکل داده شدهاند. افزايش مقطع طولي پل و سنگينتر نمودن پايهها جهت خنثي سازي رانش حاصل از طاقهاي بزرگ، نقش استحکامي پل در مقابل فشارهاي سرسامآور آب در هنگام طغيان رودخانهها و هدايت مناسب آب که از لحاظ مکانيکي و مهندسي در دوام پل تأثير بسياري دارد، از جمله کاربردهاي مهم آببرها هستند [۱۱] که در اين سازه به خوبي از آن استفاده شده است. دهانه مياني و بزرگتر پل 14 متر عرض و 5 / 8 متر ارتفاع - از تيزه طاق تا سطح آب - دارد. دهانههاي کناري نيز داراي 15 / 12 متر عرض و حدود 7 متر ارتفاع هستند. پل تاريخي مير بهاءالدين قديميترين و بزرگترين پل بر جاي مانده بر روي زنجان رود است که بيش از يکصد سال قدمت دارد و در فهرست آثار ملي به شماره 1448 به ثبت رسيده است. اين پل در ساليان اخير توسط سازمان ميراث فرهنگي مورد مرمت قرار گرفته است.
پل سردار
پل تاريخي سردار در محور جنوب غربي حومه شهر زنجان بر روي رودخانه زنجانرود واقع گرديده، و به سال 1333 هجري قمري توسط ذوالفقارخان اسعدالدوله پسر حسين قليخان نظامالعداله ساخته شده است. ذوالفقارخان اسعدالدوله از متمکنين و متنفذين ولايت خمسه در عهد قاجار بوده که سرکردکي برخي از افواج اين ناحيه نيز به وي واگذار شد و به روايتي ديگر، در دوره قاجار توسط حاجيه خانم قمرتاج نامي [۱۲] ساخته شده است. پل سردار در ميان پلهاي سهگانهاي که بر روي زنجان رود ساخته شده تنها پلي است که داراي تزيينات معقلي زيبا در حاشيه طاقها و چشمه طاقها است. اين پل در گذشته به دليل نزديکي آن به دروازه جنوبي شهر به پل دروازه قلتوق نيز معروف بوده، تاريخ ساخت بناي پل سردار بر روي بدنه داخلي بزرگترين طاق و در داخل قاب آجر چيني شده زيبا که عبارت «ياعلي» بهصورت قرينه آن را در بر گرفته نقش شده است. طول پل حدود 5 / 79 متر و ارتفاع آن در بالاترين نقطه از سطح بستر رودخانه حدود 12 متر و عرض آن حدود 6 / 4 متر است. پل داراي سه دهانه با طاقهاي جناغي است که دهانه مياني از دهانههاي ديگر بزرگتر است. برروي پايههاي پل نيز دو کنوي يک طبقه آشکار با قوس تزييني تعبيه شده است. پايههاي پل به عرض 6 متر از سنگهاي تراشيده ساخته شده و از کف رودخانه حدود 2 متر ارتفاع دارد. پايهها در هر دو جهت داراي آببر يا آبشکن هستند. آبشکنهاي جانب بالادست که در جهت جريان آب ساخته شدهاند بهصورت زاويهدار و بهصورت چند ضلعي ساخته شدهاند تا آب را به دهانهها و چشمههاي پل هدايت نموده و همچنين از فشار جريان آب بر پايههاي پل بکاهند و آبشکنهاي پاييندست به شکل نيم دايره شکل گرفتهاند. دهانه اصلي و بزرگ پل 60 / 11 متر عرض و حدود 5 / 8 متر از سطح آب ارتفاع دارد. دهانههاي کوچکتر نيز 50 / 5 متر عرض و 10 / 5 متر از سطح آب ارتفاع دارد. در اين پل براي سبک کردن بنا، کاهش بار اضافي و صرفه جويي در مصالح ساختماني، علاوه بر ايجاد دو کنو ي آشکار (که به صورت پلهاي رو به بالا بر دامنهشان افزوده ميشود تا به طاقي گرد در يک قاب گوشهدار ميرسند)، در اطراف طاق و هسته پل، کنوهاي پنهان يا داخلي با فضاهاي توخالي زيادي ايجاد کردهاند. نکته قابل توجه در ساختمان اين پل، دو فضاي طاقداري است که در پايههاي متکي به کنارههاي رودخانه- همانند دهانههاي کوچکتر پل- ايجاد شده است. اين دهانهها امروزه از هر دو جهت پوشيده است. اين طاقهاي مسدود شده براي پر کردن فضاي پشت طاقهاي کوچکتر که به دو کرانه رودخانه منتهي ميشده است ايجاد گرديده و همچنين احتمالا کاربريهاي ديگر آن را در نظر گرفتهاند از جمله کاهش فشار بر پايهها و سبکتر کردن قسمتهاي فوقاني سازه و جلوگيري از رانش و لنگر انداختن طاقهاي کوچکتر. معلوم نيست به چه علت يا عللي اين کنوهاي کناري بعدا مسدود شدهاند. اين نوع کنوها و دهانهها در ساير پلهاي تاريخي از جمله پل مير بهاءالدين و پل سيد محمد نيز تعبيه شدهاند تا هنگامي که فشار آب بر اثر سيل زياد ميشود، آب اضافي از اين قسمتها عبور نمايد و مانع شکستن و فروريختن پل بر اثر فشار آب شوند. در طاقها و بدنه بنا، آجرهايي به ابعاد 5×25×25 سانتيمتر به کار رفته است. سطح گذرگاه پل به جهت ارتفاع زياد دهانه مياني، از وسط به دو جانب داراي شيب نسبتا تندي است. براي ساخت پل ابتدا بستر رودخانه را با استفاده از سنگ و ملاط ساروج تا حدود زيادي بالا ميآوردند تا پايههاي پل بر روي شالودهاي محکم بنا شود. با توجه به حجم آب رودخانه زنجانرود در زمستان و بهار، معماران و سازندگان، اين پلها را در تابستان و پاييز ساختهاند يا ميتوان گفت که پايهها و بستر سنگي آنها را در اين دو فصل ساختهاند. از ديگر نکات قابل توجه پل سردار، تزيينات کاشي و آجري نماي شرقي آن است که در پلهاي ديگر کمتر ديده ميشود. در ضلع شرقي پل، تزييناتي با کاشي بر بالاي دهليزها و نوارهايي از کاشي در اطراف دهانههاي پل وجود دارد که نوار دهانه مياني، يک نوار 25 سانتيمتري از کاشي و آجر لعابدار است و نوار دهانههاي کناري، يک رديف 5 سانتيمتري از کاشي به رنگ آبي است. در ضلع جنوبي دهانه مياني، در يک کادر مستطيل شکل، کتيبهاي از آجر برجسته وجود دارد که در دو طرف آن، تاريخ 1333 و عبارت «ياعلي» به خط کوفي نوشته شده است. اين پل بر اساس کتيبه آن در اواخر دوره قاجار احداث گرديده است. اين اثر به شماره 1485 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.
پل حاج سيد محمد
اين پل در جنوب شرقي زنجان، بر روي رودخانه زنجانرود و در مسير زنجان به همدان قرار گرفته و در حدود سال 1300 هـ.ق توسط حاج سيد محمد - از تجار و متمولين زنجان در دوره ناصرالدين شاه - ساخته شده است. درازاي پل حدود 195 و عرض آن 5 / 6 متر است. پل داراي سه چشمه يا دهانه بزرگ و دو دهانه کوچک برروي پايههاي سنگي، با طاقهاي جناغي است. پايههاي پل تا ارتفاع 2 متر با سنگهاي سفيد به ابعاد 55×10 سانتيمتر و ملات ساروج ساخته شده و در داخل و هسته پايهها، از سنگهاي درشت رودخانه استفاده شده است. پايههاي پل را که در مسير جريان رودخانه بوده، بهصورت آبشکن يا آببرهاي زاويهدار که نوک آن بهصورت مثلثي در آمده است ساختهاند تا مانع از فشار جريان آب بر پل شوند. سمت ديگر اين پايهها بهشکل نيم دايره گرد ساخته شدهاند. چشمه مياني پل که بزرگتر از ديگر دهانههاست، 10 / 9 متر عرض و از سطح آب حدود 5 / 6 متر ارتفاع دارد. چشمههاي جانبي پل نيز 80 / 4 متر ارتفاع - از سطح آب - و 90 / 4 متر پهنا دارد. در ميانه چشمههاي اصلي پل و برروي پايهها، دو کنو يا دهانه کوچکتر نيز با طاق جناغي و عرض 30 / 2 متر ساخته شده است. از ايجاد و ساخت اين کنوها اهداف مختلفي مورد نظر بوده است از جمله پرکردن فضاي پشت طاقهاي بزرگ، جلوگيري از رانش و لنگر انداختن پا طاقها، کاهش وزن پل و صرفه جويي در مصالح، هدايت آبهاي اضافي ناشي از سيل. اين پل مانند دو پل ديگر داراي کنوهاي پنهان و فضاهاي خالي است. در هسته آجري اين پل نيز کنوهاي پنهان زيادي ايجاد شده که اين امر باعث سبکي وزن پل، کاهش فشار بر پايهها و قسمتهاي پاييني پل و صرفه جويي در مصالح ميشود. تعداد اين فضاها 12 عدد است، که در پايههاي کنارههاي رودخانه و در فاصله بين چشمههاي پل تعبيه شده است. در پايههاي اين پل از سنگ و ملاط ساروج استفاده شده و سازه اصلي بدنه و طاقهاي پل با آجرهايي به ابعاد 5×25×25 سانتيمتر ساخته شده است. براي تراز کردن و بستر سازي پل سازندگان ابتدا بستر رودخانه را با سنگ و ملاط گچ نيمکوب يا ساروج تا حد معيني بالا آوردهاند، تا علاوه بر قرارگيري پايههاي پل بر بستري مستحکم، سرعت جريان آب را به حداقل برساند. سطح گذرگاه پل، جانپناههايي در طرفين دارد و به جهت ارتفاع زياد دهانه مياني، از وسط به طرفين شيب ملايمي دارد و با قلوه سنگهاي رودخانهاي سنگ فرش شده است. اين پل در سالهاي اخير توسط سازمان ميراث فرهنگي مرمت شده و به شماره 1486 به ثبت تاريخي رسيده است.
جمع بندي
استان زنجان بهصورت کريدوري فلات ايران را به آسياي صغير وصل مينمايد که اين کريدور در مسير جاده ابريشم قرار داشته است که تجار پيش از اسلام و بعد از آن مالالتجاره خود را از اين راه، از غرب آسيا به آسياي صغير و کشورهاي ديگر منقل ميکردند. وجود رودهاي پر آب در اين منطقه همواره مانع عديدهاي در سر راه کاروانها ايجاد ميکرده است بنابر اين يکي از دغدقههاي حکام (حکومتهاي محلي و کشوري) ايجاد پلهايي بر روي اين رودها و رودخانهها براي تسهيل حمل و نقل بوده است. آثار پلهاي مربوط پيش از اسلام و اوايل اسلامي و دورههاي بعد از آن بر روي رود قزل اوزن و ديگر سر شاخههاي آن در منطقه زنجان خود شاهدي گويا بر اين موضوع است. به هر روي امروز جز آثاري از پلهاي دوره ايلخاني و صفوي، چيزي باقي نيست. از پلهاي دورههاي قبلتر فقط در نوشتههاي جغرافيدانان اسلامي آمده است. اما سه پل که در اين نوشتار مورد بررسي و مطالعه قرار گرفتهاند مربوط به دوره قاجار هستند و همزمان با بازار و تجديد بناي شهر زنجان توسط اشخاصي که پل بهنام آنها معروف شده است و از تجار صاحب نام زنجان بوده، وقف گرديدهاند. اما نکتهاي که بايد در نظر داشت حکومت سلسله قاجار عليرغم معضلات و مشکلات زيادي که داشت توانسته بود يک امنيت نسبي در بخشهاي مختلف کشور ايجاد کند. اين منطقه در پرتو اين امنيت رونق تجاري يافت (عليرغم اين که اين شهر بعدها چندين بار توسط قواي حکومت تخريب و سرکوب شد). با ايجاد بازار زنجان که بهصورت يک ايستگاه کالاهايي که از نواحي و ايالات داخليتر ايران به شمال غرب حمل و به اين منطقه آورده ميشده و مورد مبادله قرار ميگرفتند. بازار پر رونقي براي فروش کالاهاي بومي به تجار و کاروانهاي عبوري فراهم ميآورد و مواد و لوازم مورد احتياج ساکنان شهر، روستاييان و عشاير که خود قادر به تأمين آن بودند را نيز تأمين ميکرد. همچنين از دلايل ايجاد اين پلها روابط گسترده تجاري با بازارهاي پر رونق مرکز، غرب و شمال غرب ايران از جمله سلطان آباد، همدان، سنندج، بيجار، ميانه، تبريز و ديگر ايالات همجوار بوده است. همچنين اين پلها بر روي زنجانرود که از حاشيه جنوبي شهر زنجان ميگذرد ميتوانست بر رونق بيشتر اين منطقه بيافزايد. و عبور و مرور کاروانها را در تمام طول سال تسهيل و ممکن نمايد. از نظر معماري، اين پلها شاخص نبوده و افول معماري ايراني را نشان ميدهند. زيرا برعکس دوره صفويه که حکوت خود باني اين طرحهاي عام المنفعه بود، در دوره قاجار به علت عدم علاقه شاهان به اين امور ما ديگر شاهد بناهاي باشکوه نيستيم و بناها چون با هزينه شخصي افراد و بدون دخالت حکومت ساخته ميشوند ديگر اثري از شکوه معماري گذشته در آنها ديده نميشود بلکه صرفا براي رفع نياز ساکنان و کاروانها ايجاد ميشدهاند. بنابراين در اين پلها تزيينات و کاشيکاري بسيار محدود بوده و از نظر ابعاد و مصالح از کيفيت چندان بالاي برخوردار نيستند. اين موضوعات سبب نشد که معماران و سازندگان اين پلها از کارکرد اصلي پل و دوام آن چشم بپوشد. بلکه معماران خلاقانه توانستهاند با ايجاد کنوها، آببرها و آبشکن فشار و سنگيني پل را کم و هم بر دوام آن در مقابل سيلها و طغيانهاي رودخانه بيفزايند. اين شيوه معماري که برگرفته از معماري سنتي ايران بود در دوره بعد يعني پهلوي اول ادامه نيافت بلکه از شيوههاي پلزني به سبک اروپا با مصالح سنگ تراشيده شده با طاقهاي هلالي(رومي) ادامه يافت که چون با وضعيت رودخانههاي منطقه(طغيان فصلي، جريان تند و شيب زياد بستر رودخانهها) سازگار نبود، در مقابل جريان طبيعي رودخانهها دوام چنداني نياوردند. از جمله اين پلها مي توان به پل ياسو کندي پايين در 75 کيلومتري مسير زنجان - بيجار اشاره کرد که امروزه چشمههاي سنگي آن فرو ريخته است. از طرف ديگر در بحث شهرسازي، پلها را نميتوان جدا از المانهاي ديگر شهري نظير کاروانسرا، بازار و غيره بررسي و مطالعه کرد.
جمع بندي ويژه
يکي از محرکات و انگيزههاي ويژه براي ساخت اين پلها، علاوه بر انگيزه اقتصادي بانيان آنها، انگيزه ديني و مذهبي بوده است که در سنت حسنه وقف تجلي يافته است. بنابراين ساخت اين سه پل در نتيجه فرهنگ وقف بوده است که ريشه در فرهنگ ايراني دارد و سابقه آن به گذشتههاي دور و پيش از اسلام ميرسد. از طرفي در دوره قاجار ما در ولايات و بخشهاي مختلف کشور با گسترش اين پديده فرهنگي و ديني روبرو هستيم که ميتوان دلايلي چند را براي براي آن بر شمرد:
1- حکومت قاجار در بين مردم از پايگاه اجتماعي قوي و مشروعيت چنداني برخوردار نبود. مردم عمال دولتي به چشم غاصبان و چپاولگران مينگريستند و حاضر نبودند که هزينه و سرمايه ساخت اين بناها را در اختيار آنها بگذارند. بههمين دليل خود اين وظيفه را بر عهده ميگرفتند. همچنين مالياتها به جاي آن که صرف آباداني کشور شود صرف تجملات درباري و مسافرتهاي گاه و بيگاه فرنگ ميشد.
2- مردم هنوز عميقا به باورهاي مذهبي پايبند بودند و آن را عاملي براي فرار از ظلم و جور حکام و کارداران آنها ميدانستند. در اين دوره در زنجان، بناهاي غير مذهبي و بيشتر بناهاي مذهبي توسط مردم ساخته ميشوند. سپاسگزاري در پايان لازم ميدانم از سرکار خانم هما ميرزاخاني مسئول کتابخانه اداره کل ميراث فرهنگي و گردشگري زنجان تشکر نمايم که در تهيه منابع براي اين مقاله با سعه صدر نگارنده را ياري و تقبل زحمت کردند.
منابع
1- پرونده ثبتي پل سردار، آنژلا بيوکيانس، آرشيو اداره کل ميراث فرهنگي، معاونت ثبت. تهران، منتشر نشده، 1336.
2- شهر زنجان، هوشنگ ثبوتي، شهرهاي ايران، جلد چهارم، به کوشش محمد يوسف کياني، جهاد دانشگاهي، تهران، 1370.
3- ايران در دوره سلطنت قاجار قرن سيزدهم و نيمه اول قرن چهاردهم هجري قمري، علي اصغر شميم، انتشارات علمي، تهران، 1371.
4- تمدن اورارتو، بخش دوم باستانشناسي اورارتويي پس از سال 1960، حميد خطيب شهيدي، پژوهشکده باستانشناسي، تهران، 1383.
5- پلها، محمد علي مخلصي، معماري اسلامي، گردآورنده: محمد يوسف کياني، انتشارات سمت، تهران، 1387.
6- پلهاي قديمي ايران، ج 1، محمد علي مخلصي، تهران، انتشارات سازمان ميراث فرهنگي(پژوهشگاه)، 1379.
7- قلمرو جغرافياي تاريخي کردستان، پيک بيستون، ضميمه مجله ئاوينه، محمدعبدالله گروسي، شماره 26 - 27، 1375.
8- جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، گاي لسترنج، ترجمه: محمود عرفان، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، 1374.
9- سبک معماري و نحوه استفاده از مصالح و عناصر معماري (نيارش) در بناي مدرسه - مسجد خانم شهر زنجان، علي نوراللهي و سارا علي لو، مجموعه مقالات اولين همايش علمي سراسري مساجد و جهان اسلام به کوشش صدرالله طيبي، ياسوج، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1391.
10- شرح زندگاني دانشمندان روات رجال لشگري و کشوري استان زنجان، کريم نيرومند، انتشارات عود زنجان، زنجان، 1385.
11- پلانها و برشها برگرفته از آرشيو ميراث فرهنگي استان زنجان ميباشد.
پانویس
- ↑ پل های قدیمی ایران ،ج1،ص198.
- ↑ همان،ص199.
- ↑ تمدن اوارارتو،بخش دوم باستان شناسی اورارتویی پس از سال1960،ص357.
- ↑ پل های قدیمی ایران،ج1،ص199.
- ↑ همان،ص205.
- ↑ برای آگاهی از وضعیت کشور وبه خصوص راهسازی در این دوره بنگریدبه فصل هشتم کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار نوشته علی اصغر شمیم ،1371،تهران،انتشارات علمی،صص124-176وص287.
- ↑ شهر زنجان در کتاب شهر های ایران ،ج4،ص206.
- ↑ جغرافیای سرزمین های خلافت شرقی،صص239-240و نقشه 5.
- ↑ پیک بیستون،ضمیمه مجله ئاوینه ،شماره 26-27،صص116-120.
- ↑ میر بهاءالدین یکی از متنفذین زنجان در دوره قاجار است که وقفیات دیگری از جمله حمام میر بها در زنجان نیز از وی باقی است .
- ↑ پل های قدیمی ایران ،ج1،ص208.
- ↑ علی قلی خان معروف به سردار اسعد یکی از سرداران آزادی خواه صدر مشروطیت ویکی از متنفذین زنجان می باشد .عده ای از باستان شناسان بنای این پل را به حاجیه خانم قمر تاج نامی نسبت می دهند (همان ،ج1،ص356). مسجد –مدرسه خانم در داخل شهر زنجان نیز به وسیله همین خانم در سال 1332 ساخته شده و وقف گردید ه است (مجموعه مقالات اولین همایش علمی سراسری مساجد وجهان اسلام ،ص255).از طرف دیگر این پل همراه با پل سید ومیر بها در سال 1336هجری شمسی توسط خانم آنژلا بیو کیانس مورد بررسی قرار گرفته ودر همان سال ثبت ملی شده است . در گزارشی که خانم بیو کیانس ارائه داده نامی از قمر تاج وجود ندارد بلکه بانی آن را حسین قلی خان فرزند حسن قلی خان فرزند ذ والفقار خان آورده است .(پرونده ثبتی پل سردار ،بیو کیانس،1336).