نقش مقام صدارت (ریاست بر اوقاف )در حکومت صفویه: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «مؤلف:نفیسه مرتضوی ==چکيده== بر اساس آثار و اسناد مربوط به وقف در ايران، مو...» ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
<div style="font-family:B Nazanin; font-size:20px;text-align:justify">
 +
 
مؤلف:[[نفیسه مرتضوی]]
 
مؤلف:[[نفیسه مرتضوی]]
==چکيده==  
+
==چکیده==  
بر اساس آثار و اسناد مربوط به [[وقف]] در ايران، موقوفات منقول و غير منقول از زمان ورود [[اسلام]] به ايران و پيش از آن وجود داشته که بسياري از آنها با حمله ي مغول به تاراج رفته است. با روي کارآمدن حکومت هاي ايراني و بازسازي سازمان اوقاف به ويژه در زمان صفويه، تحت مديريت عالمان دين شناس ـ که در رأس آنان مقام صدارت قرار داشت ـ روند وقف و نحوه ي مديريت اوقاف رشد فزاينده اي يافت.  
+
بر اساس آثار و اسناد مربوط به [[وقف]] در [[ایران]]، موقوفات [[منقول]] و [[غیر منقول]] از زمان ورود [[اسلام]] به [[ایران]] و پیش از آن وجود داشته که بسیاری از آنها با حمله ی مغول به تاراج رفته است. با روی کارآمدن حکومت های ایرانی و بازسازی سازمان اوقاف به ویژه در زمان صفویه، تحت مدیریت عالمان دین شناس ـ که در رأس آنان مقام صدارت قرار داشت ـ روند [[وقف]] و نحوه ی مدیریت اوقاف رشد فزاینده ای یافت.  
با ايجاد يک ساختار ديواني ديني در حکومت صفويه، تمام موقوفات سلطنتي و غير سلطنتي کشور تحت نظارت منصب صدارت قرار گرفت و متصدي اين سِمت که «صدر» ناميده مي شد، بر کار متوليان ونحوه ي مصرف عوايد [[وقف]] نظارت کامل داشت.  
+
 
همراهي ساختار ديني با ساختار سياسي در حکومت صفوي سبب افزايش موقوفات بزرگ به دست اعضاي خاندان سلطنتي شد. شاه عباس اول را مي توان واقفي بزرگ به شمار آورد؛ زيرا همه ي املاک سلطنتي وخالصه جات خود را وقف دوازده امام کرد و بسياري از بزرگان نيز به پيروي از هيأت حاکمه، به وقف پرداختند، به گونه اي که شمار اوقاف در اين دوره به بالاترين حد خود رسيد.  
+
با ایجاد یک ساختار دیوانی دینی در [[حکومت صفویه]]، تمام موقوفات سلطنتی و غیر سلطنتی کشور تحت نظارت منصب صدارت قرار گرفت و متصدی این سِمت که «صدر» نامیده می شد، بر کار متولیان ونحوه ی مصرف عواید [[وقف]] نظارت کامل داشت.
''کليد واژه ها'' وقف، ايران، صفويه، صدارت، صدر، وزير موقوفات، مستوفي موقوفات، سرکار فيض آثار
+
 +
همراهی ساختار دینی با ساختار سیاسی در حکومت صفوی سبب افزایش موقوفات بزرگ به دست اعضای خاندان سلطنتی شد. [[شاه عباس اول]] را می توان واقفی بزرگ به شمار آورد؛ زیرا همه ی املاک سلطنتی وخالصه جات خود را [[وقف]] دوازده امام کرد و بسیاری از بزرگان نیز به پیروی از هیأت حاکمه، به [[وقف]] پرداختند، به گونه ای که شمار اوقاف در این دوره به بالاترین حد خود رسید.  
 +
 
 +
''کلید واژه ها''
 +
 
 +
[[وقف]]، [[ایران]]، صفویه، صدارت، صدر، وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، سرکار فیض آثار
 
==مقدمه==  
 
==مقدمه==  
خاندان صفوي بعد از ارتقا به مقام شهرياري، ساختار ديواني کهن ايراني را که در يک سده ي قبل از صفويان، منصب صدارت در آن به عنوان منصبي برجسته پذيرفته شده بود، در خدمت اهداف سياسي و مذهبي خود قرار دادند. اوقاف دراين دوره با ترويج مذهب تشيع گسترش يافت و شمار فراواني از مدارس، مساجد، امامزاده ها، تکيه ها و ساير مؤسسات ديني و غير ديني، در عمل با درآمد موقوفات اداره مي شدند.  
+
خاندان صفوی بعد از ارتقا به مقام شهریاری، ساختار دیوانی کهن [[ایران]]ی را که در یک سده ی قبل از صفویان، منصب صدارت در آن به عنوان منصبی برجسته پذیرفته شده بود، در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی خود قرار دادند. اوقاف دراین دوره با ترویج [[مذهب تشیع]] گسترش یافت و شمار فراوانی از مدارس، مساجد، امامزاده ها، تکیه ها و سایر مؤسسات دینی و غیر دینی، در عمل با درآمد موقوفات اداره می شدند.  
در مدارس، مدرّسان و طلاب از درآمد موقوفات بهره مي بردند؛ و هر چه شمار مدارس زيادتر مي شد و بنيانگذاران بر شمار موقوفات آنها مي افزودند، که اين امر به رونق علم و بهبود زندگي اهل علم کمک مي کرد.  
+
 
اين روند به تدريج سبب پديدآمدن يک ساختار ديوانيِ ديني شد که متشکل از شمار فراواني از اعضا و داراي سلسله مراتب بود که بنا بر تشکيلات ديواني صفوي، هر شخص منصبي خاص داشت. دارندگان اين مناصب، همانند ديگر اعضاء ديوان سالاري صفوي از مواجب ساليانه برخوردار مي شدند و مجموعه ي عظيم موقوفات سلطنتي و مردمي از طريق يک شبکه ي منظم ديوانيِ ديني به ساختار نهاد [[وقف]] پيوند مي يافت.  
+
در مدارس، مدرّسان و [[طلاب]] از درآمد موقوفات بهره می بردند؛ و هر چه شمار مدارس زیادتر می شد و بنیانگذاران بر شمار موقوفات آنها می افزودند، که این امر به رونق علم و بهبود زندگی اهل علم کمک می کرد. این روند به تدریج سبب پدیدآمدن یک ساختار دیوانی دینی شد که متشکل از شمار فراوانی از اعضا و دارای سلسله مراتب بود که بنا بر تشکیلات دیوانی صفوی، هر شخص منصبی خاص داشت. دارندگان این مناصب، همانند دیگر اعضاء دیوان سالاری صفوی از مواجب سالیانه برخوردار می شدند و مجموعه ی عظیم موقوفات سلطنتی و مردمی از طریق یک شبکه ی منظم دیوانی دینی به ساختار نهاد [[وقف]] پیوند می یافت.  
مهم ترين و برجسته ترين عضو ساختار ديوانيِ ديني، يعني «صدر»، مسئوِل ارشد اوقاف بود و همه ي آنچه در ساختار نهاد [[وقف]] مي گذشت، جز با تأييد نهائي وي صورت اجرايي نمي يافت.  
+
 
بدين گونه قسمت عمده ي فعاليت «صدر» صرف نظارت کامل بر کار متوليان اوقاف و نحوه ي جمع آوري و مصرف عوايد موقوفات مي شد.   
+
مهم ترین و برجسته ترین عضو ساختار دیوانی دینی، یعنی «صدر»، مسئوِل ارشد اوقاف بود و همه ی آنچه در ساختار نهاد [[وقف]] می گذشت، جز با تأیید نهائی وی صورت اجرایی نمی یافت.  
ما در اين مقاله ابتدا به مرور اجمالي وضعيت [[وقف]] در دوران قبل از صفويه مي پردازيم؛ آنگاه به نقش «صدر» به عنوان رئيس اوقاف و بررسي عملکرد وي و کارکنان اوقاف در دوره ي صفويه خواهيم پرداخت.
+
 
==وقف قبل از دوره ي صفويان==  
+
بدین گونه قسمت عمده ی فعالیت «صدر» صرف نظارت کامل بر کار متولیان اوقاف و نحوه ی جمع آوری و مصرف عواید موقوفات می شد.   
موقوفه از کلمه ي [[وقف]] اشتقاق يافته که از جمله به معني «پابرجا» است؛ و اصطلاحاً به معني چيزي است که نمي توان آن را تغيير داد و در آن دخل و تصرف کرد. در اصطلاح ديني چيزي است که نذر [[مسجد]] و اماکن مقدس و اعمال مذهبي شده باشد
+
ما در این مقاله ابتدا به مرور اجمالی وضعیت [[وقف]] در دوران قبل از صفویه می پردازیم؛ آنگاه به نقش «صدر» به عنوان رئیس اوقاف و بررسی عملکرد وی و کارکنان اوقاف در دوره ی صفویه خواهیم پرداخت.
 +
==وقف قبل از دوره ی صفویان==  
 +
موقوفه از کلمه ی [[وقف]] اشتقاق یافته که از جمله به معنی «پابرجا» است؛ و اصطلاحاً به معنی چیزی است که نمی توان آن را تغییر داد و در آن دخل و تصرف کرد. در اصطلاح دینی چیزی است که [[نذر]] [[مسجد]] و اماکن مقدس و اعمال مذهبی شده باشد
 
<ref>
 
<ref>
 
شاردن ، سفرنامه شاردن ،ج4،ص1377.
 
شاردن ، سفرنامه شاردن ،ج4،ص1377.
 
</ref>
 
</ref>
از صدر اسلام تا زمان حمله ي مغول کم و بيش اوقاف وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به ايران و قتل و غارت همه گير، اموال موقوفه ي منقول و غير منقول به تاراج رفت و خان ها و سرکردگان ايلات املاک وقفي را تصاحب کردند؛ و چنان شد که ديگر از وقف و موقوفه جز نامي باقي نماند.  
+
از صدر [[اسلام]] تا زمان حمله ی [[مغول]] کم و بیش اوقاف وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به [[ایران]] و قتل و غارت همه گیر، اموال موقوفه ی منقول و غیر منقول به تاراج رفت و خان ها و سرکردگان ایلات املاک وقفی را تصاحب کردند؛ و چنان شد که دیگر از [[وقف]] و موقوفه جز نامی باقی نماند.  
اين مسئله تا زمان اسلام آوردن ايلخانان ادامه يافت و ستيز بين طبقه ي روحاني و اشراف فئودال ايلي بر سر املاک وقفي باقي بود؛ زيرا گروه دوم در صدد دست اندازي به املاک و مؤسسات وقفي بودند و موفقيت نيز با آنها بود.  
+
 
گوياترين گواه بر اين مدعا دفتر کوچک منظومي به نام «کارنامه ي اوقاف» است که آن را شاعري دلسوخته به نام تاج الدين نسايي در قالب مثنوي به سال 667 هـ..ق سروده است و چگونگي برافتادن سازمان اوقاف و ابعاد دخل و تصرف هاي عمّال جور را بر ما آشکار ساخته است.  
+
این مسئله تا زمان [[اسلام]] آوردن ایلخانان ادامه یافت و ستیز بین طبقه ی روحانی و اشراف فئودال ایلی بر سر املاک وقفی باقی بود؛ زیرا گروه دوم در صدد دست اندازی به املاک و مؤسسات وقفی بودند و موفقیت نیز با آنها بود.  
خلاصه ي کلام وي آن است که در عهد عزّالدين طاهرِ وزير و فرزندش وجيه الدين زنگي، در منطقه ي خواف کار اوقاف مرتب و منظم شد و قوام الدين نامي که از جانب آن وزير مأمور کار بود توانست اين مهم را به انجام رساند:  
+
 
 +
گویاترین گواه بر این مدعا دفتر کوچک منظومی به نام «کارنامه ی اوقاف» است که آن را شاعری دلسوخته به نام [[تاج الدین نسایی]] در قالب مثنوی به سال 667 هـ..ق سروده است و چگونگی برافتادن سازمان اوقاف و ابعاد دخل و تصرف های عمّال جور را بر ما آشکار ساخته است.  
 +
 
 +
خلاصه ی کلام وی آن است که در عهد عزّالدین طاهرِ وزیر و فرزندش وجیه الدین زنگی، در منطقه ی خواف کار اوقاف مرتب و منظم شد و قوام الدین نامی که از جانب آن وزیر مأمور کار بود توانست این مهم را به انجام رساند:  
 
   
 
   
وقف را رونقي پديد آمد  
+
وقف را رونقی پدید آمد  
وين درِ بسته را کليد آمد  
+
وین درِ بسته را کلید آمد  
 
   
 
   
ولي مفت خواراني که از مال اوقاف مي خوردند، در اين ناحيه همچنان فراوان بودند و کاري جز لهو و لعب و بي ناموسي و بي عفتي نداشتند.تا آنکه به تدريج ديوانيان ايران موفق به تسلّط بر امور شدند و روحانيون را از گوشه و کنار گرد آوردند. تشکيلات اوقاف بازسازي شد و ضعف مغولان در ناتواني امور ديواني، به فرهيختگان ايراني همچون دو برادر جويني، خواجه نصير الدين طوسي و... مجال داد تا فرهنگ ملّي و انديشه ي ديني [[اسلام]] را که به سرعت راه زوال مي پيمود احيا کنند.  
+
ولی مفت خوارانی که از مال اوقاف می خوردند، در این ناحیه همچنان فراوان بودند و کاری جز لهو و لعب و بی ناموسی و بی عفتی نداشتند.تا آنکه به تدریج دیوانیان [[ایران]] موفق به تسلّط بر امور شدند و روحانیون را از گوشه و کنار گرد آوردند. تشکیلات اوقاف بازسازی شد و ضعف مغولان در ناتوانی امور دیوانی، به فرهیختگان ایرانی همچون دو برادر جوینی، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] و... مجال داد تا فرهنگ ملّی و اندیشه ی دینی [[اسلام]] را که به سرعت راه زوال می پیمود احیا کنند.  
خواجه نصير الدين به منظور احياي اوقاف، تصدي غير رسمي تشکيلات آن را بر عهده گرفت و کارگزاراني به سراسر مملکت گسيل داشت و دفاتر گوناگون و منظمي ترتيب داد تا املاک وقفي از نوع زمين هاي مزروعي، حمام ها، دکّان ها، کاروانسراها، کارگاه هاي صنعتي، نهرها، آسياها و غيره بار ديگر شناسايي و در دفاتر ضبط گردند.  
+
 
بدين ترتيب تا زمان وفات وي کار اوقاف تا حدودي سر و سامان يافت، هر چند خيلي کسان به تيغ فرزندان چنگيزخان جان باختند. سرانجام با مسلمان شدن برخي از ايلخانان چون اولجايتو، غازان و... و برچيدن بساط آيين هاي بودايي و شمني از اين گستره، آن هم به دست خودشان، و به تبع آن، اقدام به انجام اصلاحات عديده به دست همين فاتحان، زمينه هاي استقرار فرهنگ اسلامي مجدداً فراهم شد، که اين همه از به ثمر نشستن تلاش ايرانيان و کاميابي تاريخي آنها در واداشتن فاتحان به تبعيت از فرهنگ و تمدن اسلامي حکايت مي کند.  
+
[[خواجه نصیر الدین]] به منظور احیای اوقاف، تصدی غیر رسمی تشکیلات آن را بر عهده گرفت و کارگزارانی به سراسر مملکت گسیل داشت و دفاتر گوناگون و منظمی ترتیب داد تا املاک وقفی از نوع زمین های مزروعی، حمام ها، دکّان ها، کاروانسراها، کارگاه های صنعتی، نهرها، آسیاها و غیره بار دیگر شناسایی و در دفاتر ضبط گردند.  
اين امر به ويژه در زمان غازان خان عينيت يافت؛ چه، در زمان وي دين اسلام رسميت خود را به نحو قاطع بازيافت و فراميني جديد به منظور تقويت مراکز دين و مؤسسات وابسته به آن صادر گرديد.  
+
 
غازان خان براي روحانيون تشکيلاتي جديد ايجاد کرد و يک نفر را به عنوان صدر بزرگ تعيين نمود.  
+
بدین ترتیب تا زمان وفات وی کار اوقاف تا حدودی سر و سامان یافت، هر چند خیلی کسان به تیغ فرزندان چنگیزخان جان باختند. سرانجام با مسلمان شدن برخی از ایلخانان چون [[اولجایتو]]، غازان و... و برچیدن بساط آیین های بودایی و شمنی از این گستره، آن هم به دست خودشان، و به تبع آن، اقدام به انجام اصلاحات عدیده به دست همین فاتحان، زمینه های استقرار فرهنگ اسلامی مجدداً فراهم شد، که این همه از به ثمر نشستن تلاش ایرانیان و کامیابی تاریخی آنها در واداشتن فاتحان به تبعیت از فرهنگ و تمدن اسلامی حکایت می کند.  
صدر، قضات ولايات را به قضاوت منصوب مي کرد؛ همچنين تعيين امامان جماعت، مدرّسان مدارس و متوليان اوقاف عمومي کشور را نيز عهده دار بود.  
+
 
در دوره ي تيموريان، آق قويونلوها و قرا قويونلوها، با توسعه ي اوقاف، نظارت بر آنها نيز به عهده ي مقامات مذهبي گذاشته شد و موقعيت صدر بيش از پيش تحکيم گشت
+
این امر به ویژه در زمان غازان خان عینیت یافت؛ چه، در زمان وی دین [[اسلام]] رسمیت خود را به نحو قاطع بازیافت و فرامینی جدید به منظور تقویت مراکز دین و مؤسسات وابسته به آن صادر گردید.  
 +
 
 +
[[غازان خان]] برای روحانیون تشکیلاتی جدید ایجاد کرد و یک نفر را به عنوان صدر بزرگ تعیین نمود.  
 +
 
 +
صدر، قضات ولایات را به قضاوت منصوب می کرد؛ همچنین تعیین امامان جماعت، مدرّسان مدارس و متولیان اوقاف عمومی کشور را نیز عهده دار بود.  
 +
در دوره ی تیموریان، [[آق قویونلو]]ها و [[قرا قویونلو]]ها، با توسعه ی اوقاف، نظارت بر آنها نیز به عهده ی مقامات مذهبی گذاشته شد و موقعیت صدر بیش از پیش تحکیم گشت
 
<ref>
 
<ref>
 
همان ، ص530.
 
همان ، ص530.
 
</ref>
 
</ref>
در اين رابطه ويلم فلور مي نويسد: «طي دوره ي زمامداري تيموريان، همچنين در دوره ي حکومت قراقويونلوها و آق قويونلوها، "صدر" به مهم ترين مقام مذهبي مبدل گشته بود. صدر رئيس تمام مقامات مذهبي (مناصب شرعيه) و نيز متصدي تمام موقوفات مذهبي بود؛ و به همين دليل تأکيد مي شد که صدر بايد فردي سيد فرهيخته و اسوه ي رفتاري و مديري مجرب باشد.  
+
 
در دوره ي تيموريان، صدر در رأس متوليان خاص و عام، متصديان امور شرعيه، اهل امامت و نقبا، سادات، قضات، محتسبان، خطبا، ائمه، مدرسان، اصحاب فتوا، متوليان و متصديان امور اوقاف قرار داشت. او اين مقامات مختلف زيردست را منصوب يا عزل مي کرد و نسبت به عملکرد آنان مسؤوليت داشت. همچنين مي بايست بر ميزان برخورداري آنان از رفاه اجتماعي نظارت مي کرد. علاوه بر اين، صدر وظيفه داشت که رفتار و کردار صحيح مذهبي را در اجتماع گسترش دهد و مواظب باشد که احکام مذهبي در جامعه ملحوظ و عملي گردد.   
+
در این رابطه [[ویلم فلور]] می نویسد: «طی دوره ی زمامداری تیموریان، همچنین در دوره ی حکومت [[قراقویونلو]]ها و [[آق قویونلو]]ها، "صدر" به مهم ترین مقام مذهبی مبدل گشته بود. صدر رئیس تمام مقامات مذهبی (مناصب شرعیه) و نیز متصدی تمام موقوفات مذهبی بود؛ و به همین دلیل تأکید می شد که صدر باید فردی سید فرهیخته و اسوه ی رفتاری و مدیری مجرب باشد.  
صدر متصدي ادارة موقوفات هم بود و بايد مراقبت مي کرد که موقوفات ـ اعم از دولتي و شخصي ـ به خوبي اداره شوند.  
+
 
صدر همچنين مسؤول انتصاب تمام اشخاصي بود که استحقاق اداره ي امور را داشتند. اداره ي [[مساجد]] و مدارس، و رسيدگي به اوضاع واحوال افرادي نظير: سادات، فقها و شيوخ و نيز دستگيري از فقرا، نيازمندان و ايتام از جمله وظايف او بود. اين منصب غالب اوقات به بيش از يک نفر واگذار مي شد»
+
در دوره ی تیموریان، صدر در رأس متولیان خاص و عام، متصدیان امور شرعیه، اهل امامت و نقبا، سادات، قضات، محتسبان، خطبا، ائمه، مدرسان، اصحاب فتوا، متولیان و متصدیان امور اوقاف قرار داشت. او این مقامات مختلف زیردست را منصوب یا عزل می کرد و نسبت به عملکرد آنان مسؤولیت داشت. همچنین می بایست بر میزان برخورداری آنان از رفاه اجتماعی نظارت می کرد. علاوه بر این، صدر وظیفه داشت که رفتار و کردار صحیح مذهبی را در اجتماع گسترش دهد و مواظب باشد که احکام مذهبی در جامعه ملحوظ و عملی گردد.   
 +
 
 +
صدر متصدی ادارة موقوفات هم بود و باید مراقبت می کرد که موقوفات ـ اعم از دولتی و شخصی ـ به خوبی اداره شوند.  
 +
صدر همچنین مسؤول انتصاب تمام اشخاصی بود که استحقاق اداره ی امور را داشتند. اداره ی [[مساجد]] و مدارس، و رسیدگی به اوضاع واحوال افرادی نظیر: سادات، فقها و شیوخ و نیز دستگیری از فقرا، نیازمندان و ایتام از جمله وظایف او بود. این منصب غالب اوقات به بیش از یک نفر واگذار می شد»
 
<ref>
 
<ref>
 
فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص95.
 
فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص95.
 
</ref>
 
</ref>
==«صدر» رئيس اوقاف در دوره ي صفويه==  
+
==«صدر» رئیس اوقاف در دوره ی صفویه==  
در فرمانروايي صفويان، به دليل دگرگوني هاي چشمگير سياسي و مذهبي ايران، ساختار و کارکردهاي نهاد [[وقف]] تا اندازه ي زيادي با ادوار پيش از آن تفاوت يافت.  
+
در فرمانروایی صفویان، به دلیل دگرگونی های چشمگیر سیاسی و مذهبی ایران، ساختار و کارکردهای نهاد [[وقف]] تا اندازه ی زیادی با ادوار پیش از آن تفاوت یافت.  
در دوره ي صفويه با گسترش و ترويج مذهب تشيع، اوقاف رشد فزاينده اي يافت و شاه اسماعيل اول براي اداره ي جامعه اسلامي ايران به عالم و فقيهي نياز داشت تا هماهنگ با سياست هاي او، امور ديني جامعه را اداره کند. بدين جهت از ميان عالمان سيد، يکي را به عنوان «صدر» برگزيد تا به طور رسمي ناظر بر مسائل ديني و اوقاف و پشتوانه ي علمي و فکري او در اقداماتش باشد.  
+
 
چنين مقامي تقريباَ از اوان تشکيل دولت صفوي مهم ترين مقام مذهبي ايران بوده است و بيان شده که شاه اسماعيل مؤسس اين مقام در ميان صفويان بوده است، اگر چه قبل از آن نيز اين مقام در دولت هاي تيموري و ترکمان وجود داشته است
+
در دوره ی صفویه با گسترش و ترویج مذهب تشیع، اوقاف رشد فزاینده ای یافت و شاه اسماعیل اول برای اداره ی جامعه اسلامی ایران به عالم و فقیهی نیاز داشت تا هماهنگ با سیاست های او، امور دینی جامعه را اداره کند. بدین جهت از میان عالمان سید، یکی را به عنوان «صدر» برگزید تا به طور رسمی ناظر بر مسائل دینی و اوقاف و پشتوانه ی علمی و فکری او در اقداماتش باشد.  
 +
چنین مقامی تقریباَ از اوان تشکیل دولت صفوی مهم ترین مقام مذهبی ایران بوده است و بیان شده که شاه اسماعیل مؤسس این مقام در میان صفویان بوده است، اگر چه قبل از آن نیز این مقام در دولت های تیموری و ترکمان وجود داشته است
 
<ref>
 
<ref>
 
جعفریان ، صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست،ج2،ص194.
 
جعفریان ، صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست،ج2،ص194.
 
</ref>
 
</ref>
کمپفر نيز با اشاره به موقعيت «صدر» مي نويسد:   
+
کمپفر نیز با اشاره به موقعیت «صدر» می نویسد:   
«قسمت عمده ي فعاليت اداري وي [[وقف]] آن است که عوايد حاصل از موقوفات ديني را به مصرف صحيح برساند. او که بر تمام [[مساجد]]، موقوفات و اماکن متبرکه رياست فائقه دارد، محقّ است که شهريه و حقوق براي متولّيان، کارکنان، خدّام، مدرّسان، طلاب، وعاظ و روحانيون ـ از هر درجه و مرتبه ـ به تشخيص خود و برحسب کفايت آنها تعيين کند؛ بر آن بيفزايد؛ از آن بکاهد و يا به طور کلي آن را قطع کند. به همين ترتيب وي شخصاً بر حسب تشخيص خود روحانيون عالي مقام شيعه را به کار منصوب مي دارد و يا دستور مي دهد که روحانيون برجسته ي محلي آنها را منصوب کنند»
+
«قسمت عمده ی فعالیت اداری وی [[وقف]] آن است که عواید حاصل از موقوفات دینی را به مصرف صحیح برساند. او که بر تمام [[مساجد]]، موقوفات و اماکن متبرکه ریاست فائقه دارد، محقّ است که شهریه و حقوق برای متولّیان، کارکنان، خدّام، مدرّسان، طلاب، وعاظ و روحانیون ـ از هر درجه و مرتبه ـ به تشخیص خود و برحسب کفایت آنها تعیین کند؛ بر آن بیفزاید؛ از آن بکاهد و یا به طور کلی آن را قطع کند. به همین ترتیب وی شخصاً بر حسب تشخیص خود روحانیون عالی مقام شیعه را به کار منصوب می دارد و یا دستور می دهد که روحانیون برجسته ی محلی آنها را منصوب کنند»
 
<ref>
 
<ref>
 
کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص121-122.
 
کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص121-122.
 
</ref>
 
</ref>
به طور کلي در دوره ي صفويه، صدر به عنوان فقيهي که به طور طبيعي حکم مرجع تقليد رسمي کشوررا داشت مطرح بود و غالباً به دليل نظارت گسترده ي صدر بر بخش موقوفات، به او «صدر موقوفات» هم گفته مي شد.   
+
 
در تاريخ عالم آراي عباسي وظايف «صدر» چنين بيان شده است: «چون در اين دودمانِ ولايت نشان، منصب صدارت عبارت از تقديم سادات و ارباب عمايم و تکفّل مهمات ايشان و ضبط اوقاف و رسانيدن وجوه بر معارف شرعيه است، به جز سادات عظيم القدر فاضل، به ديگري تفويض نمي يابد»
+
به طور کلی در دوره ی صفویه، صدر به عنوان فقیهی که به طور طبیعی حکم مرجع تقلید رسمی کشوررا داشت مطرح بود و غالباً به دلیل نظارت گسترده ی صدر بر بخش موقوفات، به او «صدر موقوفات» هم گفته می شد.   
 +
در تاریخ عالم آرای عباسی وظایف «صدر» چنین بیان شده است: «چون در این دودمانِ ولایت نشان، منصب صدارت عبارت از تقدیم سادات و ارباب عمایم و تکفّل مهمات ایشان و ضبط اوقاف و رسانیدن وجوه بر معارف شرعیه است، به جز سادات عظیم القدر فاضل، به دیگری تفویض نمی یابد»
 
<ref>
 
<ref>
 
تاریخ عالم آرای عباسی،ج1،ص69.
 
تاریخ عالم آرای عباسی،ج1،ص69.
 
</ref>
 
</ref>
اما به مرور با افزايش کارهاي اداري و حکومتي، به خصوص رسيدگي به امور اوقاف و قضا از يک سو و برآمدن منصب شيخ الاسلام از سوي ديگر، ارزش اجتماعي «صدر» در حد يک مقام رسمي درباري تنزّل يافت.  
+
اما به مرور با افزایش کارهای اداری و حکومتی، به خصوص رسیدگی به امور اوقاف و قضا از یک سو و برآمدن منصب شیخ الاسلام از سوی دیگر، ارزش اجتماعی «صدر» در حد یک مقام رسمی درباری تنزّل یافت.  
طي دوران طولاني فرمانروائي شاه طهماسب اول، همراه با شکل گيري و تثبيت نهاد ديني در ايران، نهاد [[وقف]] نيز رفته رفته گسترش يافت. براساس آگاهي هاي موجود، او مقدار زيادي موقوفه براي آستانه ي [[حضرت عبدالعظم]] در ري و قم معين کرد
+
طی دوران طولانی فرمانروائی شاه طهماسب اول، همراه با شکل گیری و تثبیت نهاد دینی در ایران، نهاد [[وقف]] نیز رفته رفته گسترش یافت. براساس آگاهی های موجود، او مقدار زیادی موقوفه برای آستانه ی [[حضرت عبدالعظم]] در ری و قم معین کرد
 
<ref>
 
<ref>
 
جعفریان ،صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست ،ج2، ص196.
 
جعفریان ،صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست ،ج2، ص196.
 
</ref>
 
</ref>
و در اين زمان، مقام «صدر» به دو نفر تفويض شد: صدر خاصه و صدر عامه.  
+
و در این زمان، مقام «صدر» به دو نفر تفویض شد: صدر خاصه و صدر عامه.  
صدر خاصه، سرحد شاخص قدرت در مسائل مربوط به پيشواي روحانيون، اداره ي موقوفات سلطنتي و نماينده ي شرع در محکمه ي ديوان بيگي بود؛ و صدر عامه يا صدر الممالک نظارت بر اوقاف غير دولتي را بر عهده داشت (اين تقسيم بندي جداي از چيزي است که در نيمه ي دوم روزگار صفوي مطرح شد، که در اين زمان هنوز وظايف صدور تفکيک نشده بود). مقام «صدر خاصه» برتر از مقام «صدر عامه» بود و در مجامع و بارهاي عام دست راست سلطان قرار مي گرفت
+
صدر خاصه، سرحد شاخص قدرت در مسائل مربوط به پیشوای روحانیون، اداره ی موقوفات سلطنتی و نماینده ی شرع در محکمه ی دیوان بیگی بود؛ و صدر عامه یا صدر الممالک نظارت بر اوقاف غیر دولتی را بر عهده داشت (این تقسیم بندی جدای از چیزی است که در نیمه ی دوم روزگار صفوی مطرح شد، که در این زمان هنوز وظایف صدور تفکیک نشده بود). مقام «صدر خاصه» برتر از مقام «صدر عامه» بود و در مجامع و بارهای عام دست راست سلطان قرار می گرفت
 
<ref>
 
<ref>
 
شاردن ، سفرنامه شاردن ، ج6 ، ص408.
 
شاردن ، سفرنامه شاردن ، ج6 ، ص408.
 
</ref>
 
</ref>
در اين مورد تاورنيه بيان مي کند: «منصب صدارت در شخص واحدي محدود و متمرکز نيست. گاهي ممکن است دو نفر صدر باشند؛ چون موقوفات در ايران بر دو قسم است: يکي موقوفات سلطنتي و ديگر موقوفات متفرقه. بدين واسطه گاهي صدر هم دو تا مي شود. آنکه رئيس موقوفات سلطنتي است ملقب به صدر خاصه و آنکه رئيس موقوفات است ملقب به صدر موقوفات (عامه) مي باشد»
+
در این مورد [[تاورنیه]] بیان می کند: «منصب صدارت در شخص واحدی محدود و متمرکز نیست. گاهی ممکن است دو نفر صدر باشند؛ چون موقوفات در [[ایران]] بر دو قسم است: یکی موقوفات سلطنتی و دیگر موقوفات متفرقه. بدین واسطه گاهی صدر هم دو تا می شود. آنکه رئیس موقوفات سلطنتی است ملقب به صدر خاصه و آنکه رئیس موقوفات است ملقب به صدر موقوفات (عامه) می باشد»
 
<ref>
 
<ref>
 
تاورنیه ، سفرنامه تاورنیه،ص588.
 
تاورنیه ، سفرنامه تاورنیه،ص588.
 
</ref>
 
</ref>
تذکره ي الملوک نيز در مورد صدر خاصه و عامه بيان مي کند:  
+
 
«امور سرکار فيض آثار متعلق و مختص عالي جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخليتي نيست. عالي جاه صدر خاصه روز شنبه و يکشنبه با ديوان بيگي در کشيک خانه ي عالي قاپوي ديوان مي نشيند و در محالّ ايران، حکام شرع يزد و ابرقو و نايين و اردستان و قومس و نطنز و محلات و دليجان و خوانسار، برو جرد و فريدن و رار و مزدج و کيار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه، مازندران، استرآباد، کرايلي، نايب الصداره و ساير مباشرين صدر خاصه متوجه مي شده اند. عالي جاه صدر ممالک صاحب اختيار تعيين حکام شرع و مباشرين موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد غيرهم، از کل ممالک محروسه از آذربايجان و فارس و عراق و خراسان مي باشد. سواي آنچه تحت اسم صدر خاصه تفضل يافت، با صدر الممالک است؛ و در بعضي از ازمنه ي سلاطين، صدارت خاصه و عامه با يک شخص بوده»
+
تذکره ی الملوک نیز در مورد صدر خاصه و عامه بیان می کند:  
 +
«امور سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالی جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. عالی جاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیگی در کشیک خانه ی عالی قاپوی دیوان می نشیند و در محالّ ایران، حکام شرع یزد و ابرقو و نایین و اردستان و قومس و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار، برو جرد و فریدن و رار و مزدج و کیار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه، مازندران، استرآباد، کرایلی، نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالی جاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد غیرهم، از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد. سوای آنچه تحت اسم صدر خاصه تفضل یافت، با صدر الممالک است؛ و در بعضی از ازمنه ی سلاطین، صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده»
 
<ref>
 
<ref>
 
تذکره ی الملوک ،ص2-3.  
 
تذکره ی الملوک ،ص2-3.  
 
</ref>
 
</ref>
شاه اسماعيل دوم نيز به سال 985 ق منصب صدارت را ميان دو نفر تقسيم کرد.   
+
شاه اسماعیل دوم نیز به سال 985 ق منصب صدارت را میان دو نفر تقسیم کرد.   
در اين مورد خلاصه ي التواريخ مي گويد: «در اين روز منصب جليل القدر صدارت را به سيادت و نقابت پناه شاه عنايت الله نقيب که از سادات رفيع الدرجات و نقباي کثير البرکات اصفهان بود ارزاني داشت، و حلّ و عقد و قبض و بسط و نظم و نسق اين امر خطير را بدو تفويض فرمود؛ و مقرر شد که در رواج اوامر دين و تمشيت امور شرع سيد المرسلين و تعمير بقاع خيرات و توقير زروع و رُبوع مَحالّ موقوفات، مساعي جميله ي مشکوره به ظهور رساند»
+
در این مورد خلاصه ی التواریخ می گوید: «در این روز منصب جلیل القدر صدارت را به سیادت و نقابت پناه شاه عنایت الله نقیب که از سادات رفیع الدرجات و نقبای کثیر البرکات اصفهان بود ارزانی داشت، و حلّ و عقد و قبض و بسط و نظم و نسق این امر خطیر را بدو تفویض فرمود؛ و مقرر شد که در رواج اوامر دین و تمشیت امور شرع سید المرسلین و تعمیر بقاع خیرات و توقیر زروع و رُبوع مَحالّ موقوفات، مساعی جمیله ی مشکوره به ظهور رساند»
 
<ref>
 
<ref>
 
خلاصه ی التواریخ ، ج2، ص648.
 
خلاصه ی التواریخ ، ج2، ص648.
 
</ref>
 
</ref>
در زمان [[محمد خدابنده]] بار ديگر موقعيت صدر بالاتر رفت تا جايي که به نوشته قاضي احمد قمي: «هيچ زماني "صدور" به اين استقلال و شوکت و حشمت نبودند. تمامي نذورات، خمس و وجوهات وقفي که در خزانه ي عامره بود، تمام به رقم وي به مصرف مي رسيد و توليت اوقاف سر کار حضرات چهارده [[معصوم عليهم السلام]] که شرعاً بدان اعلي حضرت تعلق داشت، به اسلام پناه مذکور عنايت کردند که آنرا به رقم خود به ارباب استحقاق رساند. مهمات شرعي و وقفي تمام به گفته ونوشته ي وي ساخته بود و احتياج به عرض نبود»
+
 
 +
در زمان [[محمد خدابنده]] بار دیگر موقعیت صدر بالاتر رفت تا جایی که به نوشته قاضی احمد قمی: «هیچ زمانی "صدور" به این استقلال و شوکت و حشمت نبودند. تمامی نذورات، خمس و وجوهات وقفی که در خزانه ی عامره بود، تمام به رقم وی به مصرف می رسید و تولیت اوقاف سر کار حضرات چهارده [[معصوم علیهم السلام]] که شرعاً بدان اعلی حضرت تعلق داشت، به اسلام پناه مذکور عنایت کردند که آنرا به رقم خود به ارباب استحقاق رساند. مهمات شرعی و وقفی تمام به گفته ونوشته ی وی ساخته بود و احتیاج به عرض نبود»
 
<ref>
 
<ref>
 
همان، ص670.
 
همان، ص670.
 
</ref>  
 
</ref>  
در سال 1015هـ ق شاه عباس تصميم گرفت کليه ي زمين هاي متعلق به خود و همچنين بناهاي گوناگون در اصفهان و اطراف آن را [[وقف]] دوازده امام، [[حضرت محمد صلي الله عليه وآله]] و [[حضرت فاطمه سلام الله عليها]] کند. او توليت اين موقوفات را خود بر عهده گرفت و قدرت اجرائي و قدرت معنوي را به طور کلي به خود اختصاص داد. اين موقوفات چنان چشمگير بود که در ساختار ديوان صفويان منصبي ويژه براي اداره ي آن تأسيس شد که وزير موقوفات چهارده معصوم نام گرفت.  
+
در سال 1015هـ ق شاه عباس تصمیم گرفت کلیه ی زمین های متعلق به خود و همچنین بناهای گوناگون در اصفهان و اطراف آن را [[وقف]] دوازده امام، [[حضرت محمد صلی الله علیه وآله]] و [[حضرت فاطمه سلام الله علیها]] کند. او تولیت این موقوفات را خود بر عهده گرفت و قدرت اجرائی و قدرت معنوی را به طور کلی به خود اختصاص داد. این موقوفات چنان چشمگیر بود که در ساختار دیوان صفویان منصبی ویژه برای اداره ی آن تأسیس شد که وزیر موقوفات چهارده معصوم نام گرفت.  
در عين حال شاه عباس اول در عصر خويش سعي کرد از قدرت علما و قدرت اجرائي «صدور» بکاهد و موفق شد که نهادهاي سياسي را بر نهادهاي مذهبي غالب سازد.  
+
در عین حال شاه عباس اول در عصر خویش سعی کرد از قدرت علما و قدرت اجرائی «صدور» بکاهد و موفق شد که نهادهای سیاسی را بر نهادهای مذهبی غالب سازد.  
در اين زمان صدور در سمت چپ شاه مي نشستند و اين امر نشانگر برتري نهاد سياسي بر نهاد مذهبي بود
+
در این زمان صدور در سمت چپ شاه می نشستند و این امر نشانگر برتری نهاد سیاسی بر نهاد مذهبی بود
 
<ref>
 
<ref>
 
دستور الملوک، ص351.
 
دستور الملوک، ص351.
 
</ref>  
 
</ref>  
در اين باره در تاريخ جهان آراي عباسي آمده است: «و هم در اين سال توفيق خاصه يافته، تمامت املاک مکتسبي را که در تصرف شرعي آن حضرت درآمده بود وقف حضرات عالياتِ عرش درجاتِ [[چهارده معصوم عليهم السلام]] فرمودند. وقف نامچه ي شرعيه در آن باب به خط مرحوم شيخ بهاءالدين محمد عاملي قلمي شد. حاصل آنکه مطابق سنه ي هزار و هفتاد وچهار هجري است. همه جهت دوساله به تسعير وسط، قريب به چهارده هزارتومان مي شود؛ و رسيد هر يک از سرکاران حضرات ساميات ائمه ي معصومين عليهم السلام را مشخص فرموده، چهارده مُهر به اسم سامي گرامي حضرات مطهرات منقوش فرمودند که رسيد هر يک به مُهر مخصوص آن حضرت داد و ستد شود؛ و بندهاي مرصع به جهت مهر مبارک ترتيب يافته، به صدر سپرده شد»
+
در این باره در تاریخ جهان آرای عباسی آمده است: «و هم در این سال توفیق خاصه یافته، تمامت املاک مکتسبی را که در تصرف شرعی آن حضرت درآمده بود وقف حضرات عالیاتِ عرش درجاتِ [[چهارده معصوم علیهم السلام]] فرمودند. وقف نامچه ی شرعیه در آن باب به خط مرحوم شیخ بهاءالدین محمد عاملی قلمی شد. حاصل آنکه مطابق سنه ی هزار و هفتاد وچهار هجری است. همه جهت دوساله به تسعیر وسط، قریب به چهارده هزارتومان می شود؛ و رسید هر یک از سرکاران حضرات سامیات ائمه ی معصومین علیهم السلام را مشخص فرموده، چهارده مُهر به اسم سامی گرامی حضرات مطهرات منقوش فرمودند که رسید هر یک به مُهر مخصوص آن حضرت داد و ستد شود؛ و بندهای مرصع به جهت مهر مبارک ترتیب یافته، به صدر سپرده شد»
 
<ref>
 
<ref>
 
وحید قزوینی ، تاریخ جهان آرای عباسی ، ص169.
 
وحید قزوینی ، تاریخ جهان آرای عباسی ، ص169.
 
</ref>  
 
</ref>  
در اين باره اسکندر بيک ترکمان گزارش مي دهد: «همچنين بر جميع مستملکات سرکار خاصه ي شريفه رقم وقفيت کشيده، به نوعي در اين باب مبالغه فرمودند که مکرراً از زبان الهام بيان آن حضرت شنوده شد که مي فرمود: جميع اشياءِ سرکار من و آنچه اطلاق مالکيت بر آن توان کرد حتي اين دو انگشتري که در دست دارم وقف است، ليکن مشروط بر آن است که به هر مصرفي که رأي صواب نماي اشرف ـ که متولي آنهاست ـ اقتضا نمايد، در راه [[دين]] و دولت صرف نمايند»
+
در این باره اسکندر بیک ترکمان گزارش می دهد: «همچنین بر جمیع مستملکات سرکار خاصه ی شریفه رقم وقفیت کشیده، به نوعی در این باب مبالغه فرمودند که مکرراً از زبان الهام بیان آن حضرت شنوده شد که می فرمود: جمیع اشیاءِ سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت بر آن توان کرد حتی این دو انگشتری که در دست دارم وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رأی صواب نمای اشرف ـ که متولی آنهاست ـ اقتضا نماید، در راه [[دین]] و دولت صرف نمایند»
 
<ref>
 
<ref>
 
تاریخ عالم آرای عباسی،ص761.
 
تاریخ عالم آرای عباسی،ص761.
 
</ref>  
 
</ref>  
لمبتون نيز بيان مي کند: «صفويان بسياري از اراضي کشور را براي مقاصد خير به خصوص براي کمک به بقاع شيعه، بالاخص حرم [[امام رضا]] در [[مشهد]] و خواهرش در قم جزو اوقاف تعيين کردند. برخي از اين اراضي وقفي متعلق به خانواده ي صفويان قبل از رسيدن به حکومت در ايران بوده است. البته شايد بيش از هر دوره ي ديگر، در دوره ي شاه عباس اول شمار املاک موقوفه اضافه شده است»
+
لمبتون نیز بیان می کند: «صفویان بسیاری از اراضی کشور را برای مقاصد خیر به خصوص برای کمک به بقاع شیعه، بالاخص حرم [[امام رضا]] در [[مشهد]] و خواهرش در قم جزو اوقاف تعیین کردند. برخی از این اراضی وقفی متعلق به خانواده ی صفویان قبل از رسیدن به حکومت در ایران بوده است. البته شاید بیش از هر دوره ی دیگر، در دوره ی شاه عباس اول شمار املاک موقوفه اضافه شده است»
 
<ref>
 
<ref>
 
لمبتون ،مالک وزارع ،ص236.
 
لمبتون ،مالک وزارع ،ص236.
 
</ref>
 
</ref>
طي دوران فرمانروائي شاه صفي، نهاد [[وقف]] بر مبناي همان شالوده اي که در زمان شاه عباس اول بود استمرار يافت.   
+
طی دوران فرمانروائی شاه صفی، نهاد [[وقف]] بر مبنای همان شالوده ای که در زمان شاه عباس اول بود استمرار یافت.   
در زمان شاه عباس دوم، نخستين نشانه هاي آشکار آشفتگي در امر موقوفات به چشم مي خورد؛ زيرا او تصميم گرفت خود موقوفات را در اختيار گيرد. سيوري در اين مورد گزارش مي دهد: «شاه عباس دوم مقام صدر را حذف کرده، مصمم شد تا خود تمامي موقوفات را در اختيار گيرد. وي صدر خود را به نخست وزيري گماشت و براي هيجده ماه پايان سلطنتش اساساً صدر نداشت»
+
در زمان شاه عباس دوم، نخستین نشانه های آشکار آشفتگی در امر موقوفات به چشم می خورد؛ زیرا او تصمیم گرفت خود موقوفات را در اختیار گیرد. سیوری در این مورد گزارش می دهد: «شاه عباس دوم مقام صدر را حذف کرده، مصمم شد تا خود تمامی موقوفات را در اختیار گیرد. وی صدر خود را به نخست وزیری گماشت و برای هیجده ماه پایان سلطنتش اساساً صدر نداشت»
 
<ref>
 
<ref>
 
سیوری،در باب صفویان ، ص202/
 
سیوری،در باب صفویان ، ص202/
 
</ref>
 
</ref>
اما به هر حال ساختار نهاد [[وقف]] در عصر شاه عباس دوم تا روي کار آمدن شاه سليمان همچنان پراهميت ماند. تا اينکه شاه سليمان صدارت را به دو قسمت خاصه و عامه تقسيم کرد: صدر خاصه مسؤول اداره ي امور خالصه ي ديني، و صدر عامه مأمور تنظيم کارهاي موقوفاتي شد.  
+
اما به هر حال ساختار نهاد [[وقف]] در عصر شاه عباس دوم تا روی کار آمدن شاه سلیمان همچنان پراهمیت ماند. تا اینکه شاه سلیمان صدارت را به دو قسمت خاصه و عامه تقسیم کرد: صدر خاصه مسؤول اداره ی امور خالصه ی دینی، و صدر عامه مأمور تنظیم کارهای موقوفاتی شد.  
در اين باره راجر سيوري مي گويد: «شاه سليمان صدارت را به دو شاخه ي خاصه و مماليک تقسيم کرد. اگر چه با توجه به اهميت افزايش يافته ي شاخه ي خاصه از بخش اداري کشور، اين کار گاهي منطقي بود، اما تقسيم مقام به معناي اشتراک و بنا بر اين تضعيف قدرت بود. صدر همچنان مسؤول اداره ي موقوفات بود»
+
در این باره راجر سیوری می گوید: «شاه سلیمان صدارت را به دو شاخه ی خاصه و ممالیک تقسیم کرد. اگر چه با توجه به اهمیت افزایش یافته ی شاخه ی خاصه از بخش اداری کشور، این کار گاهی منطقی بود، اما تقسیم مقام به معنای اشتراک و بنا بر این تضعیف قدرت بود. صدر همچنان مسؤول اداره ی موقوفات بود»
 
<ref>
 
<ref>
 
سیوری،ایران عصر صفوی،ص238.
 
سیوری،ایران عصر صفوی،ص238.
 
</ref>  
 
</ref>  
بر خلاف دوره ي شاه سليمان که چندان گرايشي به ايجاد موقوفات بزرگ نداشت، دوره ي فرمانروائي شاه سلطان حسين را از ديدگاهي مي توان دوران احيا و شکوفائي ساختار اوقاف صفوي تلقي کرد؛ زيرا طي سلطنت سي ساله ي او موقوفات سلطنتي رونق گرفت. بهترين نمونه ي آن اوقافي بود که براي مدرسه ي سلطاني برقرار کرد
+
بر خلاف دوره ی شاه سلیمان که چندان گرایشی به ایجاد موقوفات بزرگ نداشت، دوره ی فرمانروائی شاه سلطان حسین را از دیدگاهی می توان دوران احیا و شکوفائی ساختار اوقاف صفوی تلقی کرد؛ زیرا طی سلطنت سی ساله ی او موقوفات سلطنتی رونق گرفت. بهترین نمونه ی آن اوقافی بود که برای مدرسه ی سلطانی برقرار کرد
 
<ref>
 
<ref>
 
صفت گل، ساختار نهاد واندیشه ی  دینی ،ص325.  
 
صفت گل، ساختار نهاد واندیشه ی  دینی ،ص325.  
 
</ref>
 
</ref>
تفاوت عمده اي که اين عصر با دوره هاي قبل از خود داشت اين بود که شاه سلطان حسين مقامي جديد به نام ملاباشي را جانشين مقام صدر کرد
+
تفاوت عمده ای که این عصر با دوره های قبل از خود داشت این بود که شاه سلطان حسین مقامی جدید به نام ملاباشی را جانشین مقام صدر کرد
 
<ref>
 
<ref>
 
میر احمدی ، دین ودولت در عصر صفوی ،ص125.
 
میر احمدی ، دین ودولت در عصر صفوی ،ص125.
 
</ref>
 
</ref>
 
==کارکنان اوقاف==  
 
==کارکنان اوقاف==  
وظايف خاص «صدور» بيش از هر چيز با ماهيت اداره ي موقوفات و زير مجموعه ي آن مرتبط بوده است. صدر براي آن که بتواند تشکيلات اداري نهادهاي ديني دولتي را اداره کند، نياز به زيردستاني داشت که شامل وزير موقوفات، مستوفي موقوفات، متوليان، سرکار فيض آثار و... بود که همه در ديواني به نام «ديوان موقوفات» زير نظر صدر به کار مي پرداختند.   
+
وظایف خاص «صدور» بیش از هر چیز با ماهیت اداره ی موقوفات و زیر مجموعه ی آن مرتبط بوده است. صدر برای آن که بتواند تشکیلات اداری نهادهای دینی دولتی را اداره کند، نیاز به زیردستانی داشت که شامل وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، متولیان، سرکار فیض آثار و... بود که همه در دیوانی به نام «دیوان موقوفات» زیر نظر صدر به کار می پرداختند.   
ديواني که درآمد حاصل از موقوفات را جمع آوري و حسابرسي مي کرد «دفتر موقوفات» نام داشت. دفتر موقوفات مانند ديوان محاسبات کل کشور داراي دو اداره ي جداگانه بود که وظيفه ي يکي از آنها رسيدگي به کليه ي امور خاصه ي موقوفات سلطنتي، و وظيفه ي ديگري رسيدگي به امور موقوفات عامه بود. همه ي وزرا و مستوفيان و متصديان و متوليان و مباشران موقوفات خاصه و مماليک مي بايست محاسبه ي خود را براي مميزي به دفتر موقوفات تسليم کنند. از بعضي موقوفات هم حق التوليه و حق النظاره در وجه صدر عامه و خاصه گرفته مي شد.   
+
دیوانی که درآمد حاصل از موقوفات را جمع آوری و حسابرسی می کرد «دفتر موقوفات» نام داشت. دفتر موقوفات مانند دیوان محاسبات کل کشور دارای دو اداره ی جداگانه بود که وظیفه ی یکی از آنها رسیدگی به کلیه ی امور خاصه ی موقوفات سلطنتی، و وظیفه ی دیگری رسیدگی به امور موقوفات عامه بود. همه ی وزرا و مستوفیان و متصدیان و متولیان و مباشران موقوفات خاصه و ممالیک می بایست محاسبه ی خود را برای ممیزی به دفتر موقوفات تسلیم کنند. از بعضی موقوفات هم حق التولیه و حق النظاره در وجه صدر عامه و خاصه گرفته می شد.   
متصدي موقوفات مطابق با دستور صدر، اختيار درآمد موقوفات را به دست داشت. اين درآمد ظاهراً بايد در سال بر يکصد هزار تومان بالغ مي شد که مبلغي قابل توجه بود. اين مبلغ سالي يک بار در حضور شاه رسيدگي مي شد: «اين رسمي است مسلّم، اما غالباً شاه در اين کار شرکت نمي جويد. در اين صورت در حضور صدر يا معاون وي صورتي تنظيم و به شاه تقديم مي کنند. شاه آن صورت را بررسي و دستور لازم را صادر مي کند و براي اجرا به دفتر موقوفات مي فرستد. طرز استفاده از درآمد موقوفات دو گونه است: يا به صورت مستمري است که موقتي است و متصديان مربوط تحت شرايط و ضوابطي مي توانند آن را قطع کنند؛ وديگري مادام العمر مي باشد و مصارف آنها از عوايد اراضي و املاک تأمين مي گردد. و اين مهم ترين حواله ي براتي است که به همان صورت که ديوان محاسبات سالي يک بار به افراد حقوق بگير مي دهد، در دسترس مستمري بگيران مي نهد و اينان در مواقع معين به دفتر موقوفات مراجعه مي کنند و حواله ي برات خود را مي گيرند. اما اگر مستمري بگيران افراد محترم و مهم باشند، قبلاً نزد صدر يا معاون وي که در هر ايالت مي باشند مي روند؛ اسناد و مدارک خود را نشان مي دهند و پس از اينکه اجازه ي صدور برات در ذيل سند مربوط نوشته شد، به دفتر موقوفات مي روند و حواله ي خويش را دريافت مي کنند. اما چنان که دفتر موقوفات به جهاتي از مستمري بگير ناراضي باشد، همه ي سندهايش را مي گيرد؛ و اين کار به مثابه قطع مستمري است.   
+
 
مستمري بگيران هر پنج سال يک بار اسناد و مدارک مربوط را به نظر متصديان دفتر موقوفات مي رسانند. از جمله ضوابط شگفت انگيز اينکه صدر و همچنين دفتر موقوفات مجاز است اسناد و مدارک استفاده کنندگان موقوفات را بگيرند و روحانيون را از آن درآمد محروم بدارند.   
+
متصدی موقوفات مطابق با دستور صدر، اختیار درآمد موقوفات را به دست داشت. این درآمد ظاهراً باید در سال بر یکصد هزار تومان بالغ می شد که مبلغی قابل توجه بود. این مبلغ سالی یک بار در حضور شاه رسیدگی می شد: «این رسمی است مسلّم، اما غالباً شاه در این کار شرکت نمی جوید. در این صورت در حضور صدر یا معاون وی صورتی تنظیم و به شاه تقدیم می کنند. شاه آن صورت را بررسی و دستور لازم را صادر می کند و برای اجرا به دفتر موقوفات می فرستد. طرز استفاده از درآمد موقوفات دو گونه است: یا به صورت مستمری است که موقتی است و متصدیان مربوط تحت شرایط و ضوابطی می توانند آن را قطع کنند؛ ودیگری مادام العمر می باشد و مصارف آنها از عواید اراضی و املاک تأمین می گردد. و این مهم ترین حواله ی براتی است که به همان صورت که دیوان محاسبات سالی یک بار به افراد حقوق بگیر می دهد، در دسترس مستمری بگیران می نهد و اینان در مواقع معین به دفتر موقوفات مراجعه می کنند و حواله ی برات خود را می گیرند. اما اگر مستمری بگیران افراد محترم و مهم باشند، قبلاً نزد صدر یا معاون وی که در هر ایالت می باشند می روند؛ اسناد و مدارک خود را نشان می دهند و پس از اینکه اجازه ی صدور برات در ذیل سند مربوط نوشته شد، به دفتر موقوفات می روند و حواله ی خویش را دریافت می کنند. اما چنان که دفتر موقوفات به جهاتی از مستمری بگیر ناراضی باشد، همه ی سندهایش را می گیرد؛ و این کار به مثابه قطع مستمری است.   
ميزان حقوق ساليانه ي صدرها دو هزار تومان است، اما چون به ازاي اين مبلغ، حواله ي زمين به ايشان مي دهند، درآمد زمين هاي واگذاري به آنان به مراتب بيش از اين است. علاوه بر آن، درآمدهاي ديگر نيز دارند که مجموع عوايدشان به چهار هزار تومان مي رسد»
+
مستمری بگیران هر پنج سال یک بار اسناد و مدارک مربوط را به نظر متصدیان دفتر موقوفات می رسانند. از جمله ضوابط شگفت انگیز اینکه صدر و همچنین دفتر موقوفات مجاز است اسناد و مدارک استفاده کنندگان موقوفات را بگیرند و روحانیون را از آن درآمد محروم بدارند.   
 +
میزان حقوق سالیانه ی صدرها دو هزار تومان است، اما چون به ازای این مبلغ، حواله ی زمین به ایشان می دهند، درآمد زمین های واگذاری به آنان به مراتب بیش از این است. علاوه بر آن، درآمدهای دیگر نیز دارند که مجموع عوایدشان به چهار هزار تومان می رسد»
 
<ref>
 
<ref>
 
شاردن ،سفرنامه شاردن ، ج4،ص1342-1343.
 
شاردن ،سفرنامه شاردن ، ج4،ص1342-1343.
 
</ref>
 
</ref>
==وزير و مستوفي موقوفات==  
+
==وزیر و مستوفی موقوفات==  
اداره ي امور مالي موقوفات يا اداره وقف بر عهده ي وزير و مستوفي موقوفات، دو مسؤول برجسته ي دفتر موقوفات بود که در سطح محلي توسط متصدي موقوفات ياري مي شدند. وزير از مقام و موقعيت بسيار برتري نسبت به مستوفي برخوردار بود و وظيفه اش پرداخت مستمري مقدسين و رسيدگي به احوال آنها بود. وزير و مستوفي عهده دار پرداخت صورت حساب هاي مربوط به اوقاف بودند که به صورت برات پرداخت مي شد. حق نگهداري اين دفاتر مالي هر پنج سال يک بار تجديد مي شد. وزارت ديوان صدارت که ديوانش با همين عنوان ناميده مي شد، يک مستوفي براي رسيدگي به دفتر شريعت در اختيار داشت که احتمالاً دفتري همانند دفتر موقوفات بود. وظيفه ي مستوفي بود که فهرست دخل و خرج را هر ساله به حضور صدر بفرستد و بعداً سرکار مستوفي، اطلاعات موجود در اين فهرست را ثبت و ضبط مي کرد.   
+
اداره ی امور مالی موقوفات یا اداره وقف بر عهده ی وزیر و مستوفی موقوفات، دو مسؤول برجسته ی دفتر موقوفات بود که در سطح محلی توسط متصدی موقوفات یاری می شدند. وزیر از مقام و موقعیت بسیار برتری نسبت به مستوفی برخوردار بود و وظیفه اش پرداخت مستمری مقدسین و رسیدگی به احوال آنها بود. وزیر و مستوفی عهده دار پرداخت صورت حساب های مربوط به اوقاف بودند که به صورت برات پرداخت می شد. حق نگهداری این دفاتر مالی هر پنج سال یک بار تجدید می شد. وزارت دیوان صدارت که دیوانش با همین عنوان نامیده می شد، یک مستوفی برای رسیدگی به دفتر شریعت در اختیار داشت که احتمالاً دفتری همانند دفتر موقوفات بود. وظیفه ی مستوفی بود که فهرست دخل و خرج را هر ساله به حضور صدر بفرستد و بعداً سرکار مستوفی، اطلاعات موجود در این فهرست را ثبت و ضبط می کرد.   
متوليان، دبيران، خدمه، عمله، اجاره داران و رعايا و زارعينِ سرکار آستانه ي مقدسه موظف بودند او را به رسميت بشناسند و او را تصديق و از وي اطاعت کنند و بدون اينکه برات را به مهر و امضاي او برسانند معامله اي انجام ندهند
+
متولیان، دبیران، خدمه، عمله، اجاره داران و رعایا و زارعینِ سرکار آستانه ی مقدسه موظف بودند او را به رسمیت بشناسند و او را تصدیق و از وی اطاعت کنند و بدون اینکه برات را به مهر و امضای او برسانند معامله ای انجام ندهند
 
<ref>
 
<ref>
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص113.
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص113.
 
</ref>
 
</ref>
کمپفر مي نويسد: «ناظر موقوفات که معاون صدر نيز مي بود مستوفي ناميده مي شد و از سوي شاه انتخاب مي گرديد و در غياب صدر کليه ي وظايف او را انجام مي داد. مستوفي موقوفات بر دفترخانه ي موقوفات رياست داشت. در اين دفترخانه، املاک موقوفه، تمامي جزئيات مساحت، طرز کشت و دريافت و پرداخت سالانه ثبت مي شد و در عين حال بر جريان امور و قانوني بودن آن نظارت مي شد؛ زيرا بدون مهر مشارٌ اليه دادوستد و وجوهات محصولات صورت نمي گرفت»
+
کمپفر می نویسد: «ناظر موقوفات که معاون صدر نیز می بود مستوفی نامیده می شد و از سوی شاه انتخاب می گردید و در غیاب صدر کلیه ی وظایف او را انجام می داد. مستوفی موقوفات بر دفترخانه ی موقوفات ریاست داشت. در این دفترخانه، املاک موقوفه، تمامی جزئیات مساحت، طرز کشت و دریافت و پرداخت سالانه ثبت می شد و در عین حال بر جریان امور و قانونی بودن آن نظارت می شد؛ زیرا بدون مهر مشارٌ الیه دادوستد و وجوهات محصولات صورت نمی گرفت»
 
<ref>
 
<ref>
 
کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص122.
 
کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص122.
 
</ref>
 
</ref>
==سرکار فيض آثار==  
+
==سرکار فیض آثار==  
براي تمييز صدر از ناظر موقوفات مذهبي، او را صدر موقوفات مي ناميدند. مديريت و نظارت بر تمام آنچه اموال [[وقف]] تفويضي (موقوفات مذهبي سلطنتي) ناميده مي شد، بر عهده ي صدر خاصه بود که در رأس ديوان الصداره قرار داشت. [[وقف]] تفويضي تشکيل شده از اموال و املاک خالصه ي سلطنتي بود که براي زنده نگه داشتن ياد و خاطره ي [[چهارده معصوم عيلهم السلام]] [[وقف]] مي شد. صدر خاصه مي توانست تمام متوليان مزارهاي مقدس را نصب و عزل کند. اين وقف هاي سلطنتي در اختيار سرکار فيض آثار بود.   
+
برای تمییز صدر از ناظر موقوفات مذهبی، او را صدر موقوفات می نامیدند. مدیریت و نظارت بر تمام آنچه اموال [[وقف]] تفویضی (موقوفات مذهبی سلطنتی) نامیده می شد، بر عهده ی صدر خاصه بود که در رأس دیوان الصداره قرار داشت. [[وقف]] تفویضی تشکیل شده از اموال و املاک خالصه ی سلطنتی بود که برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی [[چهارده معصوم عیلهم السلام]] [[وقف]] می شد. صدر خاصه می توانست تمام متولیان مزارهای مقدس را نصب و عزل کند. این وقف های سلطنتی در اختیار سرکار فیض آثار بود.   
نوع ديگر وقف هاي مشابه در اختيار سرکار محبت آثار بود که هيئت رئيسه ي ديگري داشت.  
+
نوع دیگر وقف های مشابه در اختیار سرکار محبت آثار بود که هیئت رئیسه ی دیگری داشت.  
شاه عباس اول، چهارده مهر به اسم چهارده معصوم عليهم السلام به صدر خاصه داد که در معاملات مربوط به اداره ي وقف هاي تفويضي از آنها استفاده کند. صدر، نماينده ي شاه در تمام موارد مربوط به اين گونه بذل و بخشش ها بود
+
شاه عباس اول، چهارده مهر به اسم چهارده معصوم علیهم السلام به صدر خاصه داد که در معاملات مربوط به اداره ی وقف های تفویضی از آنها استفاده کند. صدر، نماینده ی شاه در تمام موارد مربوط به این گونه بذل و بخشش ها بود
 
<ref>
 
<ref>
 
فلور، نظام  قضائی عصر صفوی ، ص108.  
 
فلور، نظام  قضائی عصر صفوی ، ص108.  
 
</ref>
 
</ref>
نويسنده ي دستور الملوک در اين باره مي نويسد
+
نویسنده ی دستور الملوک در این باره می نویسد
«سرکار فيض آثار به همه ي موقوفاتي که حکام صفوي مدعي توليت آن بوده اند اطلاق مي شده است و اين نشان مي دهد که حکام صفوي به گسترش موقوفات و توليت آنها علاقه داشته اند؛ چنان که شاه عباس اول زمين هاي خصوصي را به موقوفات تبديل کرد تا از درآمدهاي آنها منتفع گردد و در عين حال از سرزنش اخلاقي در سوء استفاده از آنها مصون بماند»
+
«سرکار فیض آثار به همه ی موقوفاتی که حکام صفوی مدعی تولیت آن بوده اند اطلاق می شده است و این نشان می دهد که حکام صفوی به گسترش موقوفات و تولیت آنها علاقه داشته اند؛ چنان که شاه عباس اول زمین های خصوصی را به موقوفات تبدیل کرد تا از درآمدهای آنها منتفع گردد و در عین حال از سرزنش اخلاقی در سوء استفاده از آنها مصون بماند»
 
<ref>
 
<ref>
 
دستور الملوک ، ص352.
 
دستور الملوک ، ص352.
 
</ref>  
 
</ref>  
در تذکره ي الملوک نيز آمده است:  
+
 
«امور سرکار فيض آثار متعلق و مختص عالي جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخليتي نيست. سرکار فيض آثار نام پر تشريفاتي است که معلوم مي دارد اين دايره سپرده ي کف کفايت صدر خاصه بود و در عالم آرا سخن از شکرالهث نامي است که در زمان سلطنت شاه اسماعيل ثاني وزير اعظم گرديد و در سلطنت محمد خدابنده او را به وزارت و مميزي خراسان و در عين حال توليت سرکار فيض آثار گمارده بودند. در صورتي که منظور از اين عبارت آن باشد که وي متولي آستانه ي قدس رضوي در [[مشهد]] گرديده است، ارتباطي بين سرکار فيض آثار و املاک متعلق به آستانه پيدا مي کند. از آن جا که تحت عنوان عايدات سرکار فيض آثار به موقوفات اشاره مي شود، احتمال دارد دايره ي عوايد محلي را که براي آستانه ي مقدس رضوي در مشهد تخصيص داده شده و شاه ايران نسبت به آن ذي علاقه بود، تحت نظارت داشته است»
+
در [[تذکره ی الملوک]] نیز آمده است:  
 +
«امور سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالی جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. سرکار فیض آثار نام پر تشریفاتی است که معلوم می دارد این دایره سپرده ی کف کفایت صدر خاصه بود و در عالم آرا سخن از شکرالهث نامی است که در زمان سلطنت شاه اسماعیل ثانی وزیر اعظم گردید و در سلطنت محمد خدابنده او را به وزارت و ممیزی خراسان و در عین حال تولیت سرکار فیض آثار گمارده بودند. در صورتی که منظور از این عبارت آن باشد که وی متولی آستانه ی قدس رضوی در [[مشهد]] گردیده است، ارتباطی بین سرکار فیض آثار و املاک متعلق به آستانه پیدا می کند. از آن جا که تحت عنوان عایدات سرکار فیض آثار به موقوفات اشاره می شود، احتمال دارد دایره ی عواید محلی را که برای آستانه ی مقدس رضوی در مشهد تخصیص داده شده و شاه ایران نسبت به آن ذی علاقه بود، تحت نظارت داشته است»
 
<ref>
 
<ref>
 
تذکره ی الملوک ،ص147.
 
تذکره ی الملوک ،ص147.
 
</ref>
 
</ref>
==متولي==  
+
 
متولي سرپرست اماکن مقدسه بود و عوايد آن را ثبت و ضبط مي کرد. بيشتر اوقات مقام متولي در ميان روحانيان موروثي بود. متولي غالباً به کارهاي اجرايي و اداره ي موقوفات مي پرداخت. فرمان هاي موقوفات را معمولاً شاه صادر مي کرد، اما گاهي صدر و شيخ الاسلام نيز در حوزه ي فعاليت خود احکامي براي متولي صادر و کسي را به اين مقام منصوب مي کردند
+
==متولی==  
 +
متولی سرپرست اماکن مقدسه بود و عواید آن را ثبت و ضبط می کرد. بیشتر اوقات مقام متولی در میان روحانیان موروثی بود. متولی غالباً به کارهای اجرایی و اداره ی موقوفات می پرداخت. فرمان های موقوفات را معمولاً شاه صادر می کرد، اما گاهی صدر و شیخ الاسلام نیز در حوزه ی فعالیت خود احکامی برای متولی صادر و کسی را به این مقام منصوب می کردند
 
<ref>
 
<ref>
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی،ص109.
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی،ص109.
 
</ref>
 
</ref>
بيشترين درآمد موقوفات به متصديان عوايد [[مساجد]] که متولي بودند تحويل مي گرديد. اينان متعهد بودند از آنچه به ايشان سپرده مي شود محافظت کنند و حساب آن را داشته باشند و به امور معنوي کاري نداشتند. غير از تقسيم عوايد، موظف به تعمير و ترميم مساجد و اماکن متبرکه هم بودند که توليت آنها به ايشان سپرده شده بود. معمولاً مساجد بزرگ و موقوفات بزرگ درآمد فراوان داشتند و داراي متولي بودند، اما مساجد کوچک متولي نداشتند
+
بیشترین درآمد موقوفات به متصدیان عواید [[مساجد]] که متولی بودند تحویل می گردید. اینان متعهد بودند از آنچه به ایشان سپرده می شود محافظت کنند و حساب آن را داشته باشند و به امور معنوی کاری نداشتند. غیر از تقسیم عواید، موظف به تعمیر و ترمیم مساجد و اماکن متبرکه هم بودند که تولیت آنها به ایشان سپرده شده بود. معمولاً مساجد بزرگ و موقوفات بزرگ درآمد فراوان داشتند و دارای متولی بودند، اما مساجد کوچک متولی نداشتند
 
<ref>
 
<ref>
 
طاهری ، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران ،ص164.
 
طاهری ، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران ،ص164.
 
</ref>  
 
</ref>  
به تدريج در اردبيل، مشهد و قم تفاوتي بين نحوه ي اداره ي قديم و جديد به وجود آمد و دو ساختار متفاوت [[وقف]] براي اداره ي اموال فزاينده ي [[وقف]]، بعد از سال 905ق/1500م پديدار گشت. املاک قديمي [[وقف]]، يعني آنهايي که متعلق به قبل از سال 905ق/1500م يا نزديک به آن بود، در سال 1017ق/1619م [[وقف]] قديم شناخته شدند؛ و به نظر مي رسد که هر دو نوع [[وقف]] با دو سازوکار متفاوت، زير نظر متولي جداگانه اي اداره مي شده اند.  
+
به تدریج در اردبیل، مشهد و قم تفاوتی بین نحوه ی اداره ی قدیم و جدید به وجود آمد و دو ساختار متفاوت [[وقف]] برای اداره ی اموال فزاینده ی [[وقف]]، بعد از سال 905ق/1500م پدیدار گشت. املاک قدیمی [[وقف]]، یعنی آنهایی که متعلق به قبل از سال 905ق/1500م یا نزدیک به آن بود، در سال 1017ق/1619م [[وقف]] قدیم شناخته شدند؛ و به نظر می رسد که هر دو نوع [[وقف]] با دو سازوکار متفاوت، زیر نظر متولی جداگانه ای اداره می شده اند.  
در اواخر دوره ي صفوي، معمولاً هر دو منصب را يک نفر عهده دار بود و مطابق گزارش دستور الملوک، در واقع اين متولي قديم بود که رياست مي کرد، گر چه متولي جديد هم وجود داشت
+
در اواخر دوره ی صفوی، معمولاً هر دو منصب را یک نفر عهده دار بود و مطابق گزارش دستور الملوک، در واقع این متولی قدیم بود که ریاست می کرد، گر چه متولی جدید هم وجود داشت
 
<ref>
 
<ref>
 
دستور الملوک ،ص352.
 
دستور الملوک ،ص352.
 
</ref>
 
</ref>
مقام متولي حرم [[مشهد مقدس]] سودآور و پردرآمد بود و اراضي وسيعي در سراسر کشور به اين حرم تعلق داشت. متوليان مقبره ي [[امام رضا]] همانند ديگر متوليان مبالغي را به نام رسوم يا رسومات دريافت مي کردند که حق التوليه ناميده مي شد. اين علاوه بر حقوق بالاي آنان، يعني يک دهم درآمدهاي حرم بود.   
+
مقام متولی حرم [[مشهد مقدس]] سودآور و پردرآمد بود و اراضی وسیعی در سراسر کشور به این حرم تعلق داشت. متولیان مقبره ی [[امام رضا]] همانند دیگر متولیان مبالغی را به نام رسوم یا رسومات دریافت می کردند که حق التولیه نامیده می شد. این علاوه بر حقوق بالای آنان، یعنی یک دهم درآمدهای حرم بود.   
علاوه بر آن، سرپرستي همه ي روحانيان، اعيان و اشراف سراسر ولايت خراسان به آنان واگذار شده بود.   
+
علاوه بر آن، سرپرستی همه ی روحانیان، اعیان و اشراف سراسر ولایت خراسان به آنان واگذار شده بود.   
گاهي نيز صدر يکي از اين مناصب را به طور همزمان به عهده مي گرفت. صدر براي نگهداري و مرمت املاک وقفي مبالغ گوناگوني دريافت مي کرد. به عنوان مثال بخشي از درآمدها ملقب به رسم الصداره بود و فقط شخص وي مجاز بود که اين مبلغ را جمع آوري کند؛ زيرا صدر مسؤوليت جمع آوري ماليات هاي اسلامي را به عهده داشت
+
گاهی نیز صدر یکی از این مناصب را به طور همزمان به عهده می گرفت. صدر برای نگهداری و مرمت املاک وقفی مبالغ گوناگونی دریافت می کرد. به عنوان مثال بخشی از درآمدها ملقب به رسم الصداره بود و فقط شخص وی مجاز بود که این مبلغ را جمع آوری کند؛ زیرا صدر مسؤولیت جمع آوری مالیات های اسلامی را به عهده داشت
 
<ref>
 
<ref>
 
شاردن ، سفرنامه ی شاردن ، ج4،ص1344.
 
شاردن ، سفرنامه ی شاردن ، ج4،ص1344.
 
</ref>
 
</ref>
متولي [[حرم امام رضا عليه السلام]] «موظف بود که آستانه ي متبرکه را انتظام بخشد. خدام، مدرسان علوم ديني، قاريان [[قرآن]] و ساير کارکنان و خدمتکاران آستانه را مطابق ترتيبي که شاه طهماسب اول مقرر کرده بود دريابد و به احوال آنان رسيدگي نمايد. متولي همچنين مراقبت مي کرد که اطعام فقرا و مقرريِ راتبه خواران به وجهي نيکو توزيع گردد»
+
متولی [[حرم امام رضا علیه السلام]] «موظف بود که آستانه ی متبرکه را انتظام بخشد. خدام، مدرسان علوم دینی، قاریان [[قرآن]] و سایر کارکنان و خدمتکاران آستانه را مطابق ترتیبی که شاه طهماسب اول مقرر کرده بود دریابد و به احوال آنان رسیدگی نماید. متولی همچنین مراقبت می کرد که اطعام فقرا و مقرری راتبه خواران به وجهی نیکو توزیع گردد»
 
<ref>
 
<ref>
 
دستور الملوک،ص352.
 
دستور الملوک،ص352.
 
</ref>
 
</ref>
 
==مدرس==  
 
==مدرس==  
مدرس نماينده ي ايالتي صدر خاصه بود. بنابر روايت سانسون: «صدر خاصه در تمام شهرهاي عمده ي ولايات نمايندگاني دارد که آنها را مدرس مي خوانند. حکام ولايات نمي توانند بدون رأي آنان که فتوا ناميده مي شود حکمي قطعي صادر کنند»
+
مدرس نماینده ی ایالتی صدر خاصه بود. بنابر روایت سانسون: «صدر خاصه در تمام شهرهای عمده ی ولایات نمایندگانی دارد که آنها را مدرس می خوانند. حکام ولایات نمی توانند بدون رأی آنان که فتوا نامیده می شود حکمی قطعی صادر کنند»
 
<ref>
 
<ref>
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص147.
 
فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص147.
 
</ref>
 
</ref>
در واقع: «تمام افرادي که در امور مذهبي و ديني مدخليتي دارند، مقام خود را از صدر خاصه دريافت مي دارند و متقابلاً درآمد هنگفتي را براي او فراهم مي آورند»
+
در واقع: «تمام افرادی که در امور مذهبی و دینی مدخلیتی دارند، مقام خود را از صدر خاصه دریافت می دارند و متقابلاً درآمد هنگفتی را برای او فراهم می آورند»
 
<ref>
 
<ref>
 
سانسون ، سفرنامه ی سانسون ، ص21.  
 
سانسون ، سفرنامه ی سانسون ، ص21.  
 
</ref>
 
</ref>
مدرس تنها نماينده ي صدر خاصه در ايالات نبود؛ زيرا ملاها و پيش نمازها نيز زيرمجموعه ي مدرس بودند و از او پيروي مي کردند. ساير کارکنان موقوفات عناويني از قبيل کليد دار و خادم باشي داشتند.
+
مدرس تنها نماینده ی صدر خاصه در ایالات نبود؛ زیرا ملاها و پیش نمازها نیز زیرمجموعه ی مدرس بودند و از او پیروی می کردند. سایر کارکنان موقوفات عناوینی از قبیل کلید دار و خادم باشی داشتند.
==نتيجه==  
+
 
آنچه درباره ي اوقاف و آثار موقوفه در ايران وجود دارد، بيانگر اين مطلب است که اين آثار از صدر اسلام تا زمان حمله ي مغول کم و بيش وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به ايران، نزديک بود که ديگر از [[وقف]] و موقوفه جز نامي نماند، ولي پس از تأسيس حکومت ايلخانان و نفوذ خواجه نصيرالدين طوسي، اوقاف سر و ساماني يافت و در دوران آق قويونلوها و قراقويونلوها رشد کرد و در زمان صفويه به اوج خود رسيد. پس از روي کارآمدن صفويان و گسترش فرهنگ تشيع در ايران اسلامي، شاه اسماعيل که براي تشکيلات سياسي اداري خود به يک عالم، فقيه، قاضي، مبلغ و مجتهد نيازمند بود، به اين منظور در رأس روحانيون «صدر» را منصوب کرد که اداره ي محاکم مذهبي را بر عهده داشت و به کليه ي مسائل مالي مذهب و طبقه ي مذهبي نيز رسيدگي مي کرد و به طور رسمي ناظر بر مسائل اوقاف بود. همچنين در عهد شاه طهماسب اين منصب به خاصه و عامه تقسيم شد که «صدر خاصه» نظارت بر موقوفات سلطنتي را بر عهده داشت و «صدر عامه» به موقوفات عامه رسيدگي مي کرد، اما در زمان شاه عباس اول از نفوذ صدر کاسته شد و شاه رأساً امور سياسي و نظامي را بر عهده گرفت.   
+
==نتیجه==  
در زمان شاه عباس دوم براي اولين بار نشانه هايي از آشفتگي در ديوان اوقاف مشاهده شد و او مدتي خود منصب صدارت را به عهده گرفت و در هيجده ماه پاياني حکومتش عملاً صدر نداشت، اما شاه سليمان از نياي خود پيروي نکرد و دو صدر برگزيد: خاصه و عامه. اين مقام در زمان سلطان حسين به مقام ملاباشي تبديل شد.   
+
آنچه درباره ی اوقاف و آثار موقوفه در [[ایران]] وجود دارد، بیانگر این مطلب است که این آثار از صدر [[اسلام]] تا زمان حمله ی مغول کم و بیش وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به [[ایران]]، نزدیک بود که دیگر از [[وقف]] و موقوفه جز نامی نماند، ولی پس از تأسیس حکومت ایلخانان و نفوذ [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، اوقاف سر و سامانی یافت و در دوران آق قویونلوها و قراقویونلوها رشد کرد و در زمان صفویه به اوج خود رسید. پس از روی کارآمدن صفویان و گسترش فرهنگ تشیع در ایران اسلامی، شاه اسماعیل که برای تشکیلات سیاسی اداری خود به یک عالم، فقیه، قاضی، مبلغ و مجتهد نیازمند بود، به این منظور در رأس روحانیون «صدر» را منصوب کرد که اداره ی محاکم مذهبی را بر عهده داشت و به کلیه ی مسائل مالی مذهب و طبقه ی مذهبی نیز رسیدگی می کرد و به طور رسمی ناظر بر مسائل اوقاف بود. همچنین در عهد شاه طهماسب این منصب به خاصه و عامه تقسیم شد که «صدر خاصه» نظارت بر موقوفات سلطنتی را بر عهده داشت و «صدر عامه» به موقوفات عامه رسیدگی می کرد، اما در زمان شاه عباس اول از نفوذ صدر کاسته شد و شاه رأساً امور سیاسی و نظامی را بر عهده گرفت.   
به سخن ديگر، در ابتداي دولت صفوي «صدر» از منزلت بيشتري نسبت به اواخر حکومت صفوي برخوردار بود، اما مقام صدر با همه ي فراز و نشيب خود به خاطر رياست بر اوقاف و فزوني وقف در ايران توانست تا اواخر دولت صفوي بر جا بماند و وظايف خود را که در حقيقت اداره ي موقوفات و زير مجموعه ي آنها بود، به وسيله ي زير دستان به انجام مي رساند.  
+
 
متن مورد قبول است: [[محمدعلي محمدي]]
+
در زمان شاه عباس دوم برای اولین بار نشانه هایی از آشفتگی در دیوان اوقاف مشاهده شد و او مدتی خود منصب صدارت را به عهده گرفت و در هیجده ماه پایانی حکومتش عملاً صدر نداشت، اما شاه سلیمان از نیای خود پیروی نکرد و دو صدر برگزید: خاصه و عامه. این مقام در زمان سلطان حسین به مقام ملاباشی تبدیل شد.   
 +
به سخن دیگر، در ابتدای دولت صفوی «صدر» از منزلت بیشتری نسبت به اواخر حکومت صفوی برخوردار بود، اما مقام صدر با همه ی فراز و نشیب خود به خاطر ریاست بر اوقاف و فزونی وقف در ایران توانست تا اواخر دولت صفوی بر جا بماند و وظایف خود را که در حقیقت اداره ی موقوفات و زیر مجموعه ی آنها بود، به وسیله ی زیر دستان به انجام می رساند.  
 +
 
 +
متن مورد قبول است
 +
 
 +
[[محمدعلی محمدی]]
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
+
</div>
[[رده:میراث جاویدان شماره 76]]
+
[[رده:میراث جاودان شماره 76]]
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۶

مؤلف:نفیسه مرتضوی

چکیده

بر اساس آثار و اسناد مربوط به وقف در ایران، موقوفات منقول و غیر منقول از زمان ورود اسلام به ایران و پیش از آن وجود داشته که بسیاری از آنها با حمله ی مغول به تاراج رفته است. با روی کارآمدن حکومت های ایرانی و بازسازی سازمان اوقاف به ویژه در زمان صفویه، تحت مدیریت عالمان دین شناس ـ که در رأس آنان مقام صدارت قرار داشت ـ روند وقف و نحوه ی مدیریت اوقاف رشد فزاینده ای یافت.

با ایجاد یک ساختار دیوانی دینی در حکومت صفویه، تمام موقوفات سلطنتی و غیر سلطنتی کشور تحت نظارت منصب صدارت قرار گرفت و متصدی این سِمت که «صدر» نامیده می شد، بر کار متولیان ونحوه ی مصرف عواید وقف نظارت کامل داشت.

همراهی ساختار دینی با ساختار سیاسی در حکومت صفوی سبب افزایش موقوفات بزرگ به دست اعضای خاندان سلطنتی شد. شاه عباس اول را می توان واقفی بزرگ به شمار آورد؛ زیرا همه ی املاک سلطنتی وخالصه جات خود را وقف دوازده امام کرد و بسیاری از بزرگان نیز به پیروی از هیأت حاکمه، به وقف پرداختند، به گونه ای که شمار اوقاف در این دوره به بالاترین حد خود رسید.

کلید واژه ها

وقف، ایران، صفویه، صدارت، صدر، وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، سرکار فیض آثار

مقدمه

خاندان صفوی بعد از ارتقا به مقام شهریاری، ساختار دیوانی کهن ایرانی را که در یک سده ی قبل از صفویان، منصب صدارت در آن به عنوان منصبی برجسته پذیرفته شده بود، در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی خود قرار دادند. اوقاف دراین دوره با ترویج مذهب تشیع گسترش یافت و شمار فراوانی از مدارس، مساجد، امامزاده ها، تکیه ها و سایر مؤسسات دینی و غیر دینی، در عمل با درآمد موقوفات اداره می شدند.

در مدارس، مدرّسان و طلاب از درآمد موقوفات بهره می بردند؛ و هر چه شمار مدارس زیادتر می شد و بنیانگذاران بر شمار موقوفات آنها می افزودند، که این امر به رونق علم و بهبود زندگی اهل علم کمک می کرد. این روند به تدریج سبب پدیدآمدن یک ساختار دیوانی دینی شد که متشکل از شمار فراوانی از اعضا و دارای سلسله مراتب بود که بنا بر تشکیلات دیوانی صفوی، هر شخص منصبی خاص داشت. دارندگان این مناصب، همانند دیگر اعضاء دیوان سالاری صفوی از مواجب سالیانه برخوردار می شدند و مجموعه ی عظیم موقوفات سلطنتی و مردمی از طریق یک شبکه ی منظم دیوانی دینی به ساختار نهاد وقف پیوند می یافت.

مهم ترین و برجسته ترین عضو ساختار دیوانی دینی، یعنی «صدر»، مسئوِل ارشد اوقاف بود و همه ی آنچه در ساختار نهاد وقف می گذشت، جز با تأیید نهائی وی صورت اجرایی نمی یافت.

بدین گونه قسمت عمده ی فعالیت «صدر» صرف نظارت کامل بر کار متولیان اوقاف و نحوه ی جمع آوری و مصرف عواید موقوفات می شد. ما در این مقاله ابتدا به مرور اجمالی وضعیت وقف در دوران قبل از صفویه می پردازیم؛ آنگاه به نقش «صدر» به عنوان رئیس اوقاف و بررسی عملکرد وی و کارکنان اوقاف در دوره ی صفویه خواهیم پرداخت.

وقف قبل از دوره ی صفویان

موقوفه از کلمه ی وقف اشتقاق یافته که از جمله به معنی «پابرجا» است؛ و اصطلاحاً به معنی چیزی است که نمی توان آن را تغییر داد و در آن دخل و تصرف کرد. در اصطلاح دینی چیزی است که نذر مسجد و اماکن مقدس و اعمال مذهبی شده باشد [۱] از صدر اسلام تا زمان حمله ی مغول کم و بیش اوقاف وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به ایران و قتل و غارت همه گیر، اموال موقوفه ی منقول و غیر منقول به تاراج رفت و خان ها و سرکردگان ایلات املاک وقفی را تصاحب کردند؛ و چنان شد که دیگر از وقف و موقوفه جز نامی باقی نماند.

این مسئله تا زمان اسلام آوردن ایلخانان ادامه یافت و ستیز بین طبقه ی روحانی و اشراف فئودال ایلی بر سر املاک وقفی باقی بود؛ زیرا گروه دوم در صدد دست اندازی به املاک و مؤسسات وقفی بودند و موفقیت نیز با آنها بود.

گویاترین گواه بر این مدعا دفتر کوچک منظومی به نام «کارنامه ی اوقاف» است که آن را شاعری دلسوخته به نام تاج الدین نسایی در قالب مثنوی به سال 667 هـ..ق سروده است و چگونگی برافتادن سازمان اوقاف و ابعاد دخل و تصرف های عمّال جور را بر ما آشکار ساخته است.

خلاصه ی کلام وی آن است که در عهد عزّالدین طاهرِ وزیر و فرزندش وجیه الدین زنگی، در منطقه ی خواف کار اوقاف مرتب و منظم شد و قوام الدین نامی که از جانب آن وزیر مأمور کار بود توانست این مهم را به انجام رساند:

وقف را رونقی پدید آمد 
وین درِ بسته را کلید آمد 

ولی مفت خوارانی که از مال اوقاف می خوردند، در این ناحیه همچنان فراوان بودند و کاری جز لهو و لعب و بی ناموسی و بی عفتی نداشتند.تا آنکه به تدریج دیوانیان ایران موفق به تسلّط بر امور شدند و روحانیون را از گوشه و کنار گرد آوردند. تشکیلات اوقاف بازسازی شد و ضعف مغولان در ناتوانی امور دیوانی، به فرهیختگان ایرانی همچون دو برادر جوینی، خواجه نصیر الدین طوسی و... مجال داد تا فرهنگ ملّی و اندیشه ی دینی اسلام را که به سرعت راه زوال می پیمود احیا کنند.

خواجه نصیر الدین به منظور احیای اوقاف، تصدی غیر رسمی تشکیلات آن را بر عهده گرفت و کارگزارانی به سراسر مملکت گسیل داشت و دفاتر گوناگون و منظمی ترتیب داد تا املاک وقفی از نوع زمین های مزروعی، حمام ها، دکّان ها، کاروانسراها، کارگاه های صنعتی، نهرها، آسیاها و غیره بار دیگر شناسایی و در دفاتر ضبط گردند.

بدین ترتیب تا زمان وفات وی کار اوقاف تا حدودی سر و سامان یافت، هر چند خیلی کسان به تیغ فرزندان چنگیزخان جان باختند. سرانجام با مسلمان شدن برخی از ایلخانان چون اولجایتو، غازان و... و برچیدن بساط آیین های بودایی و شمنی از این گستره، آن هم به دست خودشان، و به تبع آن، اقدام به انجام اصلاحات عدیده به دست همین فاتحان، زمینه های استقرار فرهنگ اسلامی مجدداً فراهم شد، که این همه از به ثمر نشستن تلاش ایرانیان و کامیابی تاریخی آنها در واداشتن فاتحان به تبعیت از فرهنگ و تمدن اسلامی حکایت می کند.

این امر به ویژه در زمان غازان خان عینیت یافت؛ چه، در زمان وی دین اسلام رسمیت خود را به نحو قاطع بازیافت و فرامینی جدید به منظور تقویت مراکز دین و مؤسسات وابسته به آن صادر گردید.

غازان خان برای روحانیون تشکیلاتی جدید ایجاد کرد و یک نفر را به عنوان صدر بزرگ تعیین نمود.

صدر، قضات ولایات را به قضاوت منصوب می کرد؛ همچنین تعیین امامان جماعت، مدرّسان مدارس و متولیان اوقاف عمومی کشور را نیز عهده دار بود. در دوره ی تیموریان، آق قویونلوها و قرا قویونلوها، با توسعه ی اوقاف، نظارت بر آنها نیز به عهده ی مقامات مذهبی گذاشته شد و موقعیت صدر بیش از پیش تحکیم گشت [۲]

در این رابطه ویلم فلور می نویسد: «طی دوره ی زمامداری تیموریان، همچنین در دوره ی حکومت قراقویونلوها و آق قویونلوها، "صدر" به مهم ترین مقام مذهبی مبدل گشته بود. صدر رئیس تمام مقامات مذهبی (مناصب شرعیه) و نیز متصدی تمام موقوفات مذهبی بود؛ و به همین دلیل تأکید می شد که صدر باید فردی سید فرهیخته و اسوه ی رفتاری و مدیری مجرب باشد.

در دوره ی تیموریان، صدر در رأس متولیان خاص و عام، متصدیان امور شرعیه، اهل امامت و نقبا، سادات، قضات، محتسبان، خطبا، ائمه، مدرسان، اصحاب فتوا، متولیان و متصدیان امور اوقاف قرار داشت. او این مقامات مختلف زیردست را منصوب یا عزل می کرد و نسبت به عملکرد آنان مسؤولیت داشت. همچنین می بایست بر میزان برخورداری آنان از رفاه اجتماعی نظارت می کرد. علاوه بر این، صدر وظیفه داشت که رفتار و کردار صحیح مذهبی را در اجتماع گسترش دهد و مواظب باشد که احکام مذهبی در جامعه ملحوظ و عملی گردد.

صدر متصدی ادارة موقوفات هم بود و باید مراقبت می کرد که موقوفات ـ اعم از دولتی و شخصی ـ به خوبی اداره شوند. صدر همچنین مسؤول انتصاب تمام اشخاصی بود که استحقاق اداره ی امور را داشتند. اداره ی مساجد و مدارس، و رسیدگی به اوضاع واحوال افرادی نظیر: سادات، فقها و شیوخ و نیز دستگیری از فقرا، نیازمندان و ایتام از جمله وظایف او بود. این منصب غالب اوقات به بیش از یک نفر واگذار می شد» [۳]

«صدر» رئیس اوقاف در دوره ی صفویه

در فرمانروایی صفویان، به دلیل دگرگونی های چشمگیر سیاسی و مذهبی ایران، ساختار و کارکردهای نهاد وقف تا اندازه ی زیادی با ادوار پیش از آن تفاوت یافت.

در دوره ی صفویه با گسترش و ترویج مذهب تشیع، اوقاف رشد فزاینده ای یافت و شاه اسماعیل اول برای اداره ی جامعه اسلامی ایران به عالم و فقیهی نیاز داشت تا هماهنگ با سیاست های او، امور دینی جامعه را اداره کند. بدین جهت از میان عالمان سید، یکی را به عنوان «صدر» برگزید تا به طور رسمی ناظر بر مسائل دینی و اوقاف و پشتوانه ی علمی و فکری او در اقداماتش باشد. چنین مقامی تقریباَ از اوان تشکیل دولت صفوی مهم ترین مقام مذهبی ایران بوده است و بیان شده که شاه اسماعیل مؤسس این مقام در میان صفویان بوده است، اگر چه قبل از آن نیز این مقام در دولت های تیموری و ترکمان وجود داشته است [۴] کمپفر نیز با اشاره به موقعیت «صدر» می نویسد: «قسمت عمده ی فعالیت اداری وی وقف آن است که عواید حاصل از موقوفات دینی را به مصرف صحیح برساند. او که بر تمام مساجد، موقوفات و اماکن متبرکه ریاست فائقه دارد، محقّ است که شهریه و حقوق برای متولّیان، کارکنان، خدّام، مدرّسان، طلاب، وعاظ و روحانیون ـ از هر درجه و مرتبه ـ به تشخیص خود و برحسب کفایت آنها تعیین کند؛ بر آن بیفزاید؛ از آن بکاهد و یا به طور کلی آن را قطع کند. به همین ترتیب وی شخصاً بر حسب تشخیص خود روحانیون عالی مقام شیعه را به کار منصوب می دارد و یا دستور می دهد که روحانیون برجسته ی محلی آنها را منصوب کنند» [۵]

به طور کلی در دوره ی صفویه، صدر به عنوان فقیهی که به طور طبیعی حکم مرجع تقلید رسمی کشوررا داشت مطرح بود و غالباً به دلیل نظارت گسترده ی صدر بر بخش موقوفات، به او «صدر موقوفات» هم گفته می شد. در تاریخ عالم آرای عباسی وظایف «صدر» چنین بیان شده است: «چون در این دودمانِ ولایت نشان، منصب صدارت عبارت از تقدیم سادات و ارباب عمایم و تکفّل مهمات ایشان و ضبط اوقاف و رسانیدن وجوه بر معارف شرعیه است، به جز سادات عظیم القدر فاضل، به دیگری تفویض نمی یابد» [۶] اما به مرور با افزایش کارهای اداری و حکومتی، به خصوص رسیدگی به امور اوقاف و قضا از یک سو و برآمدن منصب شیخ الاسلام از سوی دیگر، ارزش اجتماعی «صدر» در حد یک مقام رسمی درباری تنزّل یافت. طی دوران طولانی فرمانروائی شاه طهماسب اول، همراه با شکل گیری و تثبیت نهاد دینی در ایران، نهاد وقف نیز رفته رفته گسترش یافت. براساس آگاهی های موجود، او مقدار زیادی موقوفه برای آستانه ی حضرت عبدالعظم در ری و قم معین کرد [۷] و در این زمان، مقام «صدر» به دو نفر تفویض شد: صدر خاصه و صدر عامه. صدر خاصه، سرحد شاخص قدرت در مسائل مربوط به پیشوای روحانیون، اداره ی موقوفات سلطنتی و نماینده ی شرع در محکمه ی دیوان بیگی بود؛ و صدر عامه یا صدر الممالک نظارت بر اوقاف غیر دولتی را بر عهده داشت (این تقسیم بندی جدای از چیزی است که در نیمه ی دوم روزگار صفوی مطرح شد، که در این زمان هنوز وظایف صدور تفکیک نشده بود). مقام «صدر خاصه» برتر از مقام «صدر عامه» بود و در مجامع و بارهای عام دست راست سلطان قرار می گرفت [۸] در این مورد تاورنیه بیان می کند: «منصب صدارت در شخص واحدی محدود و متمرکز نیست. گاهی ممکن است دو نفر صدر باشند؛ چون موقوفات در ایران بر دو قسم است: یکی موقوفات سلطنتی و دیگر موقوفات متفرقه. بدین واسطه گاهی صدر هم دو تا می شود. آنکه رئیس موقوفات سلطنتی است ملقب به صدر خاصه و آنکه رئیس موقوفات است ملقب به صدر موقوفات (عامه) می باشد» [۹]

تذکره ی الملوک نیز در مورد صدر خاصه و عامه بیان می کند: «امور سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالی جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. عالی جاه صدر خاصه روز شنبه و یکشنبه با دیوان بیگی در کشیک خانه ی عالی قاپوی دیوان می نشیند و در محالّ ایران، حکام شرع یزد و ابرقو و نایین و اردستان و قومس و نطنز و محلات و دلیجان و خوانسار، برو جرد و فریدن و رار و مزدج و کیار و چاپلق و جرفادقان و کمره و فراهان و کاشان و قم و ساوه، مازندران، استرآباد، کرایلی، نایب الصداره و سایر مباشرین صدر خاصه متوجه می شده اند. عالی جاه صدر ممالک صاحب اختیار تعیین حکام شرع و مباشرین موقوفات از مزارات و مدارس و مساجد غیرهم، از کل ممالک محروسه از آذربایجان و فارس و عراق و خراسان می باشد. سوای آنچه تحت اسم صدر خاصه تفضل یافت، با صدر الممالک است؛ و در بعضی از ازمنه ی سلاطین، صدارت خاصه و عامه با یک شخص بوده» [۱۰] شاه اسماعیل دوم نیز به سال 985 ق منصب صدارت را میان دو نفر تقسیم کرد. در این مورد خلاصه ی التواریخ می گوید: «در این روز منصب جلیل القدر صدارت را به سیادت و نقابت پناه شاه عنایت الله نقیب که از سادات رفیع الدرجات و نقبای کثیر البرکات اصفهان بود ارزانی داشت، و حلّ و عقد و قبض و بسط و نظم و نسق این امر خطیر را بدو تفویض فرمود؛ و مقرر شد که در رواج اوامر دین و تمشیت امور شرع سید المرسلین و تعمیر بقاع خیرات و توقیر زروع و رُبوع مَحالّ موقوفات، مساعی جمیله ی مشکوره به ظهور رساند» [۱۱]

در زمان محمد خدابنده بار دیگر موقعیت صدر بالاتر رفت تا جایی که به نوشته قاضی احمد قمی: «هیچ زمانی "صدور" به این استقلال و شوکت و حشمت نبودند. تمامی نذورات، خمس و وجوهات وقفی که در خزانه ی عامره بود، تمام به رقم وی به مصرف می رسید و تولیت اوقاف سر کار حضرات چهارده معصوم علیهم السلام که شرعاً بدان اعلی حضرت تعلق داشت، به اسلام پناه مذکور عنایت کردند که آنرا به رقم خود به ارباب استحقاق رساند. مهمات شرعی و وقفی تمام به گفته ونوشته ی وی ساخته بود و احتیاج به عرض نبود» [۱۲] در سال 1015هـ ق شاه عباس تصمیم گرفت کلیه ی زمین های متعلق به خود و همچنین بناهای گوناگون در اصفهان و اطراف آن را وقف دوازده امام، حضرت محمد صلی الله علیه وآله و حضرت فاطمه سلام الله علیها کند. او تولیت این موقوفات را خود بر عهده گرفت و قدرت اجرائی و قدرت معنوی را به طور کلی به خود اختصاص داد. این موقوفات چنان چشمگیر بود که در ساختار دیوان صفویان منصبی ویژه برای اداره ی آن تأسیس شد که وزیر موقوفات چهارده معصوم نام گرفت. در عین حال شاه عباس اول در عصر خویش سعی کرد از قدرت علما و قدرت اجرائی «صدور» بکاهد و موفق شد که نهادهای سیاسی را بر نهادهای مذهبی غالب سازد. در این زمان صدور در سمت چپ شاه می نشستند و این امر نشانگر برتری نهاد سیاسی بر نهاد مذهبی بود [۱۳] در این باره در تاریخ جهان آرای عباسی آمده است: «و هم در این سال توفیق خاصه یافته، تمامت املاک مکتسبی را که در تصرف شرعی آن حضرت درآمده بود وقف حضرات عالیاتِ عرش درجاتِ چهارده معصوم علیهم السلام فرمودند. وقف نامچه ی شرعیه در آن باب به خط مرحوم شیخ بهاءالدین محمد عاملی قلمی شد. حاصل آنکه مطابق سنه ی هزار و هفتاد وچهار هجری است. همه جهت دوساله به تسعیر وسط، قریب به چهارده هزارتومان می شود؛ و رسید هر یک از سرکاران حضرات سامیات ائمه ی معصومین علیهم السلام را مشخص فرموده، چهارده مُهر به اسم سامی گرامی حضرات مطهرات منقوش فرمودند که رسید هر یک به مُهر مخصوص آن حضرت داد و ستد شود؛ و بندهای مرصع به جهت مهر مبارک ترتیب یافته، به صدر سپرده شد» [۱۴] در این باره اسکندر بیک ترکمان گزارش می دهد: «همچنین بر جمیع مستملکات سرکار خاصه ی شریفه رقم وقفیت کشیده، به نوعی در این باب مبالغه فرمودند که مکرراً از زبان الهام بیان آن حضرت شنوده شد که می فرمود: جمیع اشیاءِ سرکار من و آنچه اطلاق مالکیت بر آن توان کرد حتی این دو انگشتری که در دست دارم وقف است، لیکن مشروط بر آن است که به هر مصرفی که رأی صواب نمای اشرف ـ که متولی آنهاست ـ اقتضا نماید، در راه دین و دولت صرف نمایند» [۱۵] لمبتون نیز بیان می کند: «صفویان بسیاری از اراضی کشور را برای مقاصد خیر به خصوص برای کمک به بقاع شیعه، بالاخص حرم امام رضا در مشهد و خواهرش در قم جزو اوقاف تعیین کردند. برخی از این اراضی وقفی متعلق به خانواده ی صفویان قبل از رسیدن به حکومت در ایران بوده است. البته شاید بیش از هر دوره ی دیگر، در دوره ی شاه عباس اول شمار املاک موقوفه اضافه شده است» [۱۶] طی دوران فرمانروائی شاه صفی، نهاد وقف بر مبنای همان شالوده ای که در زمان شاه عباس اول بود استمرار یافت. در زمان شاه عباس دوم، نخستین نشانه های آشکار آشفتگی در امر موقوفات به چشم می خورد؛ زیرا او تصمیم گرفت خود موقوفات را در اختیار گیرد. سیوری در این مورد گزارش می دهد: «شاه عباس دوم مقام صدر را حذف کرده، مصمم شد تا خود تمامی موقوفات را در اختیار گیرد. وی صدر خود را به نخست وزیری گماشت و برای هیجده ماه پایان سلطنتش اساساً صدر نداشت» [۱۷] اما به هر حال ساختار نهاد وقف در عصر شاه عباس دوم تا روی کار آمدن شاه سلیمان همچنان پراهمیت ماند. تا اینکه شاه سلیمان صدارت را به دو قسمت خاصه و عامه تقسیم کرد: صدر خاصه مسؤول اداره ی امور خالصه ی دینی، و صدر عامه مأمور تنظیم کارهای موقوفاتی شد. در این باره راجر سیوری می گوید: «شاه سلیمان صدارت را به دو شاخه ی خاصه و ممالیک تقسیم کرد. اگر چه با توجه به اهمیت افزایش یافته ی شاخه ی خاصه از بخش اداری کشور، این کار گاهی منطقی بود، اما تقسیم مقام به معنای اشتراک و بنا بر این تضعیف قدرت بود. صدر همچنان مسؤول اداره ی موقوفات بود» [۱۸] بر خلاف دوره ی شاه سلیمان که چندان گرایشی به ایجاد موقوفات بزرگ نداشت، دوره ی فرمانروائی شاه سلطان حسین را از دیدگاهی می توان دوران احیا و شکوفائی ساختار اوقاف صفوی تلقی کرد؛ زیرا طی سلطنت سی ساله ی او موقوفات سلطنتی رونق گرفت. بهترین نمونه ی آن اوقافی بود که برای مدرسه ی سلطانی برقرار کرد [۱۹] تفاوت عمده ای که این عصر با دوره های قبل از خود داشت این بود که شاه سلطان حسین مقامی جدید به نام ملاباشی را جانشین مقام صدر کرد [۲۰]

کارکنان اوقاف

وظایف خاص «صدور» بیش از هر چیز با ماهیت اداره ی موقوفات و زیر مجموعه ی آن مرتبط بوده است. صدر برای آن که بتواند تشکیلات اداری نهادهای دینی دولتی را اداره کند، نیاز به زیردستانی داشت که شامل وزیر موقوفات، مستوفی موقوفات، متولیان، سرکار فیض آثار و... بود که همه در دیوانی به نام «دیوان موقوفات» زیر نظر صدر به کار می پرداختند. دیوانی که درآمد حاصل از موقوفات را جمع آوری و حسابرسی می کرد «دفتر موقوفات» نام داشت. دفتر موقوفات مانند دیوان محاسبات کل کشور دارای دو اداره ی جداگانه بود که وظیفه ی یکی از آنها رسیدگی به کلیه ی امور خاصه ی موقوفات سلطنتی، و وظیفه ی دیگری رسیدگی به امور موقوفات عامه بود. همه ی وزرا و مستوفیان و متصدیان و متولیان و مباشران موقوفات خاصه و ممالیک می بایست محاسبه ی خود را برای ممیزی به دفتر موقوفات تسلیم کنند. از بعضی موقوفات هم حق التولیه و حق النظاره در وجه صدر عامه و خاصه گرفته می شد.

متصدی موقوفات مطابق با دستور صدر، اختیار درآمد موقوفات را به دست داشت. این درآمد ظاهراً باید در سال بر یکصد هزار تومان بالغ می شد که مبلغی قابل توجه بود. این مبلغ سالی یک بار در حضور شاه رسیدگی می شد: «این رسمی است مسلّم، اما غالباً شاه در این کار شرکت نمی جوید. در این صورت در حضور صدر یا معاون وی صورتی تنظیم و به شاه تقدیم می کنند. شاه آن صورت را بررسی و دستور لازم را صادر می کند و برای اجرا به دفتر موقوفات می فرستد. طرز استفاده از درآمد موقوفات دو گونه است: یا به صورت مستمری است که موقتی است و متصدیان مربوط تحت شرایط و ضوابطی می توانند آن را قطع کنند؛ ودیگری مادام العمر می باشد و مصارف آنها از عواید اراضی و املاک تأمین می گردد. و این مهم ترین حواله ی براتی است که به همان صورت که دیوان محاسبات سالی یک بار به افراد حقوق بگیر می دهد، در دسترس مستمری بگیران می نهد و اینان در مواقع معین به دفتر موقوفات مراجعه می کنند و حواله ی برات خود را می گیرند. اما اگر مستمری بگیران افراد محترم و مهم باشند، قبلاً نزد صدر یا معاون وی که در هر ایالت می باشند می روند؛ اسناد و مدارک خود را نشان می دهند و پس از اینکه اجازه ی صدور برات در ذیل سند مربوط نوشته شد، به دفتر موقوفات می روند و حواله ی خویش را دریافت می کنند. اما چنان که دفتر موقوفات به جهاتی از مستمری بگیر ناراضی باشد، همه ی سندهایش را می گیرد؛ و این کار به مثابه قطع مستمری است. مستمری بگیران هر پنج سال یک بار اسناد و مدارک مربوط را به نظر متصدیان دفتر موقوفات می رسانند. از جمله ضوابط شگفت انگیز اینکه صدر و همچنین دفتر موقوفات مجاز است اسناد و مدارک استفاده کنندگان موقوفات را بگیرند و روحانیون را از آن درآمد محروم بدارند. میزان حقوق سالیانه ی صدرها دو هزار تومان است، اما چون به ازای این مبلغ، حواله ی زمین به ایشان می دهند، درآمد زمین های واگذاری به آنان به مراتب بیش از این است. علاوه بر آن، درآمدهای دیگر نیز دارند که مجموع عوایدشان به چهار هزار تومان می رسد» [۲۱]

وزیر و مستوفی موقوفات

اداره ی امور مالی موقوفات یا اداره وقف بر عهده ی وزیر و مستوفی موقوفات، دو مسؤول برجسته ی دفتر موقوفات بود که در سطح محلی توسط متصدی موقوفات یاری می شدند. وزیر از مقام و موقعیت بسیار برتری نسبت به مستوفی برخوردار بود و وظیفه اش پرداخت مستمری مقدسین و رسیدگی به احوال آنها بود. وزیر و مستوفی عهده دار پرداخت صورت حساب های مربوط به اوقاف بودند که به صورت برات پرداخت می شد. حق نگهداری این دفاتر مالی هر پنج سال یک بار تجدید می شد. وزارت دیوان صدارت که دیوانش با همین عنوان نامیده می شد، یک مستوفی برای رسیدگی به دفتر شریعت در اختیار داشت که احتمالاً دفتری همانند دفتر موقوفات بود. وظیفه ی مستوفی بود که فهرست دخل و خرج را هر ساله به حضور صدر بفرستد و بعداً سرکار مستوفی، اطلاعات موجود در این فهرست را ثبت و ضبط می کرد. متولیان، دبیران، خدمه، عمله، اجاره داران و رعایا و زارعینِ سرکار آستانه ی مقدسه موظف بودند او را به رسمیت بشناسند و او را تصدیق و از وی اطاعت کنند و بدون اینکه برات را به مهر و امضای او برسانند معامله ای انجام ندهند [۲۲] کمپفر می نویسد: «ناظر موقوفات که معاون صدر نیز می بود مستوفی نامیده می شد و از سوی شاه انتخاب می گردید و در غیاب صدر کلیه ی وظایف او را انجام می داد. مستوفی موقوفات بر دفترخانه ی موقوفات ریاست داشت. در این دفترخانه، املاک موقوفه، تمامی جزئیات مساحت، طرز کشت و دریافت و پرداخت سالانه ثبت می شد و در عین حال بر جریان امور و قانونی بودن آن نظارت می شد؛ زیرا بدون مهر مشارٌ الیه دادوستد و وجوهات محصولات صورت نمی گرفت» [۲۳]

سرکار فیض آثار

برای تمییز صدر از ناظر موقوفات مذهبی، او را صدر موقوفات می نامیدند. مدیریت و نظارت بر تمام آنچه اموال وقف تفویضی (موقوفات مذهبی سلطنتی) نامیده می شد، بر عهده ی صدر خاصه بود که در رأس دیوان الصداره قرار داشت. وقف تفویضی تشکیل شده از اموال و املاک خالصه ی سلطنتی بود که برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی چهارده معصوم عیلهم السلام وقف می شد. صدر خاصه می توانست تمام متولیان مزارهای مقدس را نصب و عزل کند. این وقف های سلطنتی در اختیار سرکار فیض آثار بود. نوع دیگر وقف های مشابه در اختیار سرکار محبت آثار بود که هیئت رئیسه ی دیگری داشت. شاه عباس اول، چهارده مهر به اسم چهارده معصوم علیهم السلام به صدر خاصه داد که در معاملات مربوط به اداره ی وقف های تفویضی از آنها استفاده کند. صدر، نماینده ی شاه در تمام موارد مربوط به این گونه بذل و بخشش ها بود [۲۴] نویسنده ی دستور الملوک در این باره می نویسد «سرکار فیض آثار به همه ی موقوفاتی که حکام صفوی مدعی تولیت آن بوده اند اطلاق می شده است و این نشان می دهد که حکام صفوی به گسترش موقوفات و تولیت آنها علاقه داشته اند؛ چنان که شاه عباس اول زمین های خصوصی را به موقوفات تبدیل کرد تا از درآمدهای آنها منتفع گردد و در عین حال از سرزنش اخلاقی در سوء استفاده از آنها مصون بماند» [۲۵]

در تذکره ی الملوک نیز آمده است: «امور سرکار فیض آثار متعلق و مختص عالی جاه صدر خاصه است و صدر الممالک را در آن مدخلیتی نیست. سرکار فیض آثار نام پر تشریفاتی است که معلوم می دارد این دایره سپرده ی کف کفایت صدر خاصه بود و در عالم آرا سخن از شکرالهث نامی است که در زمان سلطنت شاه اسماعیل ثانی وزیر اعظم گردید و در سلطنت محمد خدابنده او را به وزارت و ممیزی خراسان و در عین حال تولیت سرکار فیض آثار گمارده بودند. در صورتی که منظور از این عبارت آن باشد که وی متولی آستانه ی قدس رضوی در مشهد گردیده است، ارتباطی بین سرکار فیض آثار و املاک متعلق به آستانه پیدا می کند. از آن جا که تحت عنوان عایدات سرکار فیض آثار به موقوفات اشاره می شود، احتمال دارد دایره ی عواید محلی را که برای آستانه ی مقدس رضوی در مشهد تخصیص داده شده و شاه ایران نسبت به آن ذی علاقه بود، تحت نظارت داشته است» [۲۶]

متولی

متولی سرپرست اماکن مقدسه بود و عواید آن را ثبت و ضبط می کرد. بیشتر اوقات مقام متولی در میان روحانیان موروثی بود. متولی غالباً به کارهای اجرایی و اداره ی موقوفات می پرداخت. فرمان های موقوفات را معمولاً شاه صادر می کرد، اما گاهی صدر و شیخ الاسلام نیز در حوزه ی فعالیت خود احکامی برای متولی صادر و کسی را به این مقام منصوب می کردند [۲۷] بیشترین درآمد موقوفات به متصدیان عواید مساجد که متولی بودند تحویل می گردید. اینان متعهد بودند از آنچه به ایشان سپرده می شود محافظت کنند و حساب آن را داشته باشند و به امور معنوی کاری نداشتند. غیر از تقسیم عواید، موظف به تعمیر و ترمیم مساجد و اماکن متبرکه هم بودند که تولیت آنها به ایشان سپرده شده بود. معمولاً مساجد بزرگ و موقوفات بزرگ درآمد فراوان داشتند و دارای متولی بودند، اما مساجد کوچک متولی نداشتند [۲۸] به تدریج در اردبیل، مشهد و قم تفاوتی بین نحوه ی اداره ی قدیم و جدید به وجود آمد و دو ساختار متفاوت وقف برای اداره ی اموال فزاینده ی وقف، بعد از سال 905ق/1500م پدیدار گشت. املاک قدیمی وقف، یعنی آنهایی که متعلق به قبل از سال 905ق/1500م یا نزدیک به آن بود، در سال 1017ق/1619م وقف قدیم شناخته شدند؛ و به نظر می رسد که هر دو نوع وقف با دو سازوکار متفاوت، زیر نظر متولی جداگانه ای اداره می شده اند. در اواخر دوره ی صفوی، معمولاً هر دو منصب را یک نفر عهده دار بود و مطابق گزارش دستور الملوک، در واقع این متولی قدیم بود که ریاست می کرد، گر چه متولی جدید هم وجود داشت [۲۹] مقام متولی حرم مشهد مقدس سودآور و پردرآمد بود و اراضی وسیعی در سراسر کشور به این حرم تعلق داشت. متولیان مقبره ی امام رضا همانند دیگر متولیان مبالغی را به نام رسوم یا رسومات دریافت می کردند که حق التولیه نامیده می شد. این علاوه بر حقوق بالای آنان، یعنی یک دهم درآمدهای حرم بود. علاوه بر آن، سرپرستی همه ی روحانیان، اعیان و اشراف سراسر ولایت خراسان به آنان واگذار شده بود. گاهی نیز صدر یکی از این مناصب را به طور همزمان به عهده می گرفت. صدر برای نگهداری و مرمت املاک وقفی مبالغ گوناگونی دریافت می کرد. به عنوان مثال بخشی از درآمدها ملقب به رسم الصداره بود و فقط شخص وی مجاز بود که این مبلغ را جمع آوری کند؛ زیرا صدر مسؤولیت جمع آوری مالیات های اسلامی را به عهده داشت [۳۰] متولی حرم امام رضا علیه السلام «موظف بود که آستانه ی متبرکه را انتظام بخشد. خدام، مدرسان علوم دینی، قاریان قرآن و سایر کارکنان و خدمتکاران آستانه را مطابق ترتیبی که شاه طهماسب اول مقرر کرده بود دریابد و به احوال آنان رسیدگی نماید. متولی همچنین مراقبت می کرد که اطعام فقرا و مقرری راتبه خواران به وجهی نیکو توزیع گردد» [۳۱]

مدرس

مدرس نماینده ی ایالتی صدر خاصه بود. بنابر روایت سانسون: «صدر خاصه در تمام شهرهای عمده ی ولایات نمایندگانی دارد که آنها را مدرس می خوانند. حکام ولایات نمی توانند بدون رأی آنان که فتوا نامیده می شود حکمی قطعی صادر کنند» [۳۲] در واقع: «تمام افرادی که در امور مذهبی و دینی مدخلیتی دارند، مقام خود را از صدر خاصه دریافت می دارند و متقابلاً درآمد هنگفتی را برای او فراهم می آورند» [۳۳] مدرس تنها نماینده ی صدر خاصه در ایالات نبود؛ زیرا ملاها و پیش نمازها نیز زیرمجموعه ی مدرس بودند و از او پیروی می کردند. سایر کارکنان موقوفات عناوینی از قبیل کلید دار و خادم باشی داشتند.

نتیجه

آنچه درباره ی اوقاف و آثار موقوفه در ایران وجود دارد، بیانگر این مطلب است که این آثار از صدر اسلام تا زمان حمله ی مغول کم و بیش وجود داشته است، اما پس از تهاجم مغول به ایران، نزدیک بود که دیگر از وقف و موقوفه جز نامی نماند، ولی پس از تأسیس حکومت ایلخانان و نفوذ خواجه نصیرالدین طوسی، اوقاف سر و سامانی یافت و در دوران آق قویونلوها و قراقویونلوها رشد کرد و در زمان صفویه به اوج خود رسید. پس از روی کارآمدن صفویان و گسترش فرهنگ تشیع در ایران اسلامی، شاه اسماعیل که برای تشکیلات سیاسی اداری خود به یک عالم، فقیه، قاضی، مبلغ و مجتهد نیازمند بود، به این منظور در رأس روحانیون «صدر» را منصوب کرد که اداره ی محاکم مذهبی را بر عهده داشت و به کلیه ی مسائل مالی مذهب و طبقه ی مذهبی نیز رسیدگی می کرد و به طور رسمی ناظر بر مسائل اوقاف بود. همچنین در عهد شاه طهماسب این منصب به خاصه و عامه تقسیم شد که «صدر خاصه» نظارت بر موقوفات سلطنتی را بر عهده داشت و «صدر عامه» به موقوفات عامه رسیدگی می کرد، اما در زمان شاه عباس اول از نفوذ صدر کاسته شد و شاه رأساً امور سیاسی و نظامی را بر عهده گرفت.

در زمان شاه عباس دوم برای اولین بار نشانه هایی از آشفتگی در دیوان اوقاف مشاهده شد و او مدتی خود منصب صدارت را به عهده گرفت و در هیجده ماه پایانی حکومتش عملاً صدر نداشت، اما شاه سلیمان از نیای خود پیروی نکرد و دو صدر برگزید: خاصه و عامه. این مقام در زمان سلطان حسین به مقام ملاباشی تبدیل شد. به سخن دیگر، در ابتدای دولت صفوی «صدر» از منزلت بیشتری نسبت به اواخر حکومت صفوی برخوردار بود، اما مقام صدر با همه ی فراز و نشیب خود به خاطر ریاست بر اوقاف و فزونی وقف در ایران توانست تا اواخر دولت صفوی بر جا بماند و وظایف خود را که در حقیقت اداره ی موقوفات و زیر مجموعه ی آنها بود، به وسیله ی زیر دستان به انجام می رساند.

متن مورد قبول است

محمدعلی محمدی

پانویس

  1. شاردن ، سفرنامه شاردن ،ج4،ص1377.
  2. همان ، ص530.
  3. فلور، نظام قضائی عصر صفوی، ص95.
  4. جعفریان ، صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست،ج2،ص194.
  5. کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص121-122.
  6. تاریخ عالم آرای عباسی،ج1،ص69.
  7. جعفریان ،صفویه در عرصه ی دین، فرهنگ وسیاست ،ج2، ص196.
  8. شاردن ، سفرنامه شاردن ، ج6 ، ص408.
  9. تاورنیه ، سفرنامه تاورنیه،ص588.
  10. تذکره ی الملوک ،ص2-3.
  11. خلاصه ی التواریخ ، ج2، ص648.
  12. همان، ص670.
  13. دستور الملوک، ص351.
  14. وحید قزوینی ، تاریخ جهان آرای عباسی ، ص169.
  15. تاریخ عالم آرای عباسی،ص761.
  16. لمبتون ،مالک وزارع ،ص236.
  17. سیوری،در باب صفویان ، ص202/
  18. سیوری،ایران عصر صفوی،ص238.
  19. صفت گل، ساختار نهاد واندیشه ی دینی ،ص325.
  20. میر احمدی ، دین ودولت در عصر صفوی ،ص125.
  21. شاردن ،سفرنامه شاردن ، ج4،ص1342-1343.
  22. فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص113.
  23. کمپفر ،سفرنامه کمپفر ، ص122.
  24. فلور، نظام قضائی عصر صفوی ، ص108.
  25. دستور الملوک ، ص352.
  26. تذکره ی الملوک ،ص147.
  27. فلور ، نظام قضائی عصر صفوی،ص109.
  28. طاهری ، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران ،ص164.
  29. دستور الملوک ،ص352.
  30. شاردن ، سفرنامه ی شاردن ، ج4،ص1344.
  31. دستور الملوک،ص352.
  32. فلور ، نظام قضائی عصر صفوی ،ص147.
  33. سانسون ، سفرنامه ی سانسون ، ص21.