امور خیریه به مثابه سرمایه اجتماعی: تفاوت بین نسخهها
(←رهیافتهای نظری) |
(←رهیافتهای نظری) |
||
سطر ۱۳۶: | سطر ۱۳۶: | ||
فرصتهای مورداشاره همزمان به تکوین و رشد شخصیت فرد کمک میکنند و به او توانایی و قدرت عاملیت میبخشند. | فرصتهای مورداشاره همزمان به تکوین و رشد شخصیت فرد کمک میکنند و به او توانایی و قدرت عاملیت میبخشند. | ||
تأثیر انجمنهای داوطلبانه فقط به سطح خرد محدود نمیشود، برخی از آثار کلان آنها عبارتاند از: | تأثیر انجمنهای داوطلبانه فقط به سطح خرد محدود نمیشود، برخی از آثار کلان آنها عبارتاند از: | ||
+ | |||
1- تقویت و تعمیم همبستگی اجتماعی | 1- تقویت و تعمیم همبستگی اجتماعی | ||
+ | |||
2- گسترش و تقویت مشارکت فعالانه و داوطلبانه اکثریت مردم در امور گوناگون اجتماعی | 2- گسترش و تقویت مشارکت فعالانه و داوطلبانه اکثریت مردم در امور گوناگون اجتماعی | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۰۹
طیبه وخشوزی [۱] ، مهرنگار براهویی [۲] ، هما ایمانی [۳]
محتویات
چکیده
سرمایه اجتماعی یکی از مفاهیم مهم و پرکاربرد در طیف وسیعی از حوزههای علوم اجتماعی است. با وجود اینکه طی دو دهه گذشته این مفهوم از اقبال خوبی در بین محققان برخوردار شده است و حتی وارد گفتگوهای روزمره و ادبیات مردان سیاست شده است، تأمل در راهبردهای ارتقای این نوع سرمایه برای بهرهمندی از منافع آن چندان توسعه یافته نیست، نوشتار حاضر در همین راستا کوشید تا با استفاده از روش مطالعه اسنادی و کتابخانهای به پاسخگویی این سؤال بپردازد که آیا امور خیریه میتواند جامعه را به سمت برخورداری از سرمایه اجتماعی رهنمود کند؟ برای پاسخگویی به این سؤال ابتدا به بررسی پژوهشهای انجام شده در این رابطه و تعاریف مفهوم متغیرهای مورد نظر پرداخته شد و سپس با استفاده از نظریات نظریهپردازان مختلف به بررسی و تحلیل سؤال پژوهش پرداخته شد. نتایج اینگونه بدست آمد که مشارکت در امور خیر سبب افزایش همبستگی اجتماعی، تقویت مسئولیت اجتماعی افراد، مردمی شدن حمایتهای اجتماعی افراد، حضور مردم در عرصه کمک به محرومین، فقیریابی و شناسایی نیازمندان واقعی، بهسازی و تمهید افکار عمومی و پیشگیری از فقر خواهد شد و تقویت هر یک از این متغیرها میتواند سبب افزایش سرمایه اجتماعی بین مردم شود.
واژگان کلیدی
امور خیریه، سرمایه اجتماعی، مشارکت ،اعتمادوهمبستگی اجتماعی
مقدمه
دغدغه تنزل روابط اجتماعی از موضوعاتی است که بهکرات در جامعهشناسی کلاسیک و معاصر به چشم میخورد. شاید بتوان گفت که تولد جامعهشناسی، معلول نگرانی مربوط به روند رو به تنزل روابط اجتماعی درنتیجه صنعتی شدن و آغاز مدرنیته است.
به نظر جورج زیمل، فرآیندهایی نظیر تقسیمکار فزاینده، عقلانیت مفرط، سلطه روزافزون و... سبب پیدایش دلزدگی و احتیاط در روابط اجتماعی موجود در کلانشهرها شده است.
در حالت دلزدگی که میگوییم، فرد قادر به درک تفاوتها نیست. برای چنین فردی همه انسانها در یک سطح و بدون تمایز ظاهر میشوند، در این شرایط اهمیت زندگی از میان میرود، تمام امور و فعالیتها یکنواخت میشوند و رضایت از زندگی کاهش مییابد.
احتیاط هم از دیگر ویژگیهای روابط اجتماعی در زندگی کلانشهری است. بهموازات افزایش افراد و تراکم فیزیکی، روابط چهرهبهچهره کارکرد خود را ازدستداده و جای خود را به روابط دیگری میدهند. بر این اساس طی چند دهه گذشته، فرسایش شدیدی در سرمایه اجتماعی موجود برای افراد، هم در درون خانواده و هم در بیرون آن، رویداده است. در خانواده، رشد سرمایه انسانی بسیار زیاد شده بهطوریکه سطح تحصیلات دائماً در حال افزایش است، ولی بهموازات رشد سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی که شاخص برجسته آن حضور بزرگسالان در خانه و میزان گفتوگو در مورد موضوعات اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی بین والدین و فرزندان است، کاهشیافته است. در اجتماع، میزان فرسایش و نابودی سرمایه اجتماعی بهمراتب بیشتر بوده است (نادمی،1394).
همچنین سرمایه اجتماعی که حاصل روابط اجتماعی بین افراد، گروهها و نهادهای اجتماعی است در برقراری نظم اجتماعی تأثیر به سزایی دارد. چراکه سرمایه اجتماعی با متغیرهای شناختهشده جامعهشناسی همچون اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران و مسائل عمومی، انسجام و همبستگی گروهی و همکاری ارتباط دارد.
اهمیت این مفاهیم در برقراری نظم اجتماعی بر هیچکس پوشیده نیست، چراکه نقصان در هریک از این مفاهیم در سطح فردی بینظمی و انحراف اجتماعی را به همراه خواهد داشت. ازاینرو سرمایه اجتماعی در کنار سرمایههای دیگر (فیزیکی، اقتصادی، فرهنگی و انسانی) دچار تغییراتی میشود.
اما مسئله اینجاست که سرمایه اجتماعی مشخصاً از حالت درونگروهی بهسوی سرمایه اجتماعی برونگروهی حرکت نمیکند و این موضوع جامعه را با فرسایش سرمایه اجتماعی روبهرو خواهد کرد(عبداللهی،1386 به نقل از فیروز جائیان و علی بابائی،1392).
میتوان گفت سرمایه اجتماعی یک ویژگی فطری ژنتیکی نیست، بلکه پدیدهای برخاسته از تجارب تاریخی مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد.
شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم یک کشور میتواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند.
در مورد رابطه سرمایه اجتماعی با سایر متغیرها باید گفت که مشارکت سیاسی و عضویت داوطلبانه در سازمانهای غیردولتی و انجمنهای داوطلبانه ازجمله پیامدهایی هستند که میتوان انتظار داشت در شرایط وجود سرمایه اجتماعی بالا، زمینه مناسبتری برای تحقق پیدا کنند.
عدهای از نوع دوستان خیّر جامعه، بهمنظور ارائه خدمت به همنوعان خود، تشکیلاتی پدید میآورند تا راهگشایی برای خدمت به مستمندان باشند. ازآنجاکه خداوند متعال کلیه افراد را یکسان نیافریده و در طبیعت برابری نیست، همیشه افرادی پیدا میشوند که از دیگران ناتوانتر و ضعیف تر هستند.
لذا انسانها باید تلاش کنند تا این برابری را ایجاد کنند و به کمک همنوعان خود بشتابند. بر این اساس گرسنهای را سیر کردن، برهنهای را پوشاندن، گره از کار درماندی گشودن، بیماری را به مرهم و دارو رساندن، قرض مدیونی را ادا کردن به تشکیل خانوادهها کمک کردن، زندگی ازهمپاشیده حادثهدیدهای را سامان دادن، امکان کسب دانش برای فرزندان بیبضاعت فراهم آوردن، همه این موارد اعمال خیری است که نهتنها ازنظر جامعه حرمت و تقدس خاصی دارد، بلکه در اسلام نیز جایگاه ویژهای داشته و این دین بهعنوان آخرین و کاملترین آئین الهی، با نگاهی جدی و قاطع به این امر نگریسته است.
آیات فراوان در خصوص اثرات وضعی و پاداش اخروی امور خیریه در قرآن مجید، تأییدی است بر این مطلب اما امروزه با تنزل روابط اجتماعی امور خیریه میتواند باعث افزایش سرمایه اجتماعی شود؟ پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا امور خیریه میتواند جامعه را به سمت برخورداری از سرمایه اجتماعی رهنمود کند؟
پیشینه پژوهش
گنجی و عسگری1391 در پژوهشی با عنوان «تأثیر میزان پایبندی مردم به ارزشها بر مشارکت آنها در امور خیریه» به این نتیجه رسیدند که بین عمل به ارزشها و هنجارها بهویژه ارزشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی از سوی مردم با مشارکت پاسخگویان در امور خیریه و عامالمنفعه رابطهی مستقیم وجود دارد.
بهعبارتدیگر، پاسخگویانی که معتقدند مردم به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه بیش تر پایبندند، مشارکت آنها در امور خیریه بیش از کسانی است که چنین اعتقادی ندارند(نیازی و همکاران،953:1391).
زاهدی و همکاران (1388) در پژوهشی با عنوان «رابطه سرمايه اجتماعي با رفاه اجتماعي» به این نتیجه رسیدند که شاخصهايي از سرمايه اجتماعي كه در بین شهروندان تهرانی، از وضعيت بهتري برخوردارند شاخصهايي هستند كه بهاصطلاح به آنها سرمايه اجتماعي سنتي میگویند و به وجوه سنتي جامعه مربوط ميشوند ( مشاركت غيررسمي مذهبي و خيریهاي) و شاخصهايي كه با زندگی مدرن منطبقاند (سرمايه اجتماعي مدرن) از وضعيت مطلوبي برخوردار نيستند (اعتماد نهادي، اعتماد تعمیمیافته، انسجام اجتماعي و مشاركت رسمی) و بهطور کل، سرمايه اجتماعي، رابطه مثبتي با رفاه اجتماعي دارد.
همچنين كليه شاخصهاي مطرح در اين تحقيق براي سرمايه اجتماعي (اعتماد، هنجارهاي اجتماعي و شبكههاي اجتماعي) نيز با رفاه اجتماعي رابطه مثبتي دارند و نتايج بهدستآمده منطبق با آراء پاتنام است. شادی طلب و حجتی کرمانی (1384) در تحقیقی دیگر تحت عنوان فقر و سرمایه اجتماعی در جامعۀ روستایی بر روی مراکز دهستانهای شهرستان ورامین، با تلفیقی از روش کیفی (مصاحبه عمیق و بحث گروهی) و روش کمی (پیمایش) رابطه معکوس میان فقر و مؤلفههای سهگانۀ سرمایۀ اجتماعی (اعتماد، انسجام و مشارکت) تائید شده است،
ضمن آنکه دو شاخص عدم مشارکت در تصمیمسازی و نیز خشونت و نزاع متداول در جامعه موردبررسی درزمینه بروز و گسترش فقر نقش پررنگی داشته است.
زاهدی و دیگران (1382) در تحقیقی تحت عنوان فقر و سرمایه اجتماعی، بر روی خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) شهرستان قزوین به انجام رساندند.
یافتههای این پژوهش نشاندهندۀ تفاوت معنیدار در میانگین سرمایۀ اجتماعی و مؤلفههای آن در بین خانوارهای فقیر و مرفه موردبررسی است.
همچنین نتایج کار بیانگر همبستگی منفی قوی فقر با سرمایۀ اجتماعی است. بهعبارتدیگر میزان سرمایۀ اجتماعی افراد و گروهها تحت تأثیر شرایط ناشی از فقر و محرومیت قرار دارد.
وانگ و گرادی (2008) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه میان کنش داوطلبانه، سرمایه اجتماعی و کمکهای خیریه» انجام دادهاند.
این پژوهش از دادههای ایالاتمتحده آمریکا و بررسی انجمن بنچ مارک در مورد سرمایهی اجتماعی ملی سال 2000، استفاده کرده است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که اعتماد اجتماعی، حاصل پل زدن میان شبکههای اجتماعی و مشارکت مدنی در دو گروه مذهبی و غیرمذهبی است.
فعالیتهای داوطلبانه و سرمایهی اقتصادی تأثیر مهمی بر کمکهای این دو گروه مذهبی و غیرمذهبی دارد و درنهایت کسانی که مذهبی هستند بیشتر بهطرف این کمکها میروند(گنجی و همکاران،1393).
جکسون و همکاران (1955) در پژوهشی با عنوان «کمکهای داوطلبانه و خیریه: آیا مذهب و روابط اجتماعی موجب ارتقای رفتارهای داوطلبانه میشود؟» به بررسی تأثیر مذهب در میزان رفتارهای داوطلبانه در بین مردم هند پرداختند.
در این مطالعه 311 شهروند هندی شرکت داشتهاند. نتایج، اینگونه به دست آمد که گروههای مذهبی و مخصوصاً گروههایی که با کلیسا مشارکت دارند، در امور داوطلبانه و بشردوستانه بیش تر از افراد غیرمذهبی شرکت میکنند(جکسون و همکاران،59:1955).
ونها و همکاران در تحقیقی به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر رفاه خانوادهها در یک روستای ویتنام پرداختهاند. موضوعات اصلی موردبررسی عبارت بود از اینکه سهم سرمایه اجتماعی در دستاوردهای اقتصادی بالاتر از گونههای دیگر سرمایه است یا نه؛ نقش سرمایه اجتماعی در میان خانوارهای مختلف متفاوت است یا نه؛ و همچنین، ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی بهطور مساوی بر درآمد خانوار تأثیر میگذارد یا نه.
آنها با یک مدل اقتصادسنجی به بررسی این موضوعات پرداختند و سرمایه اجتماعی را بهمثابه یک عامل تولیدی، مانند عوامل مرسوم دیگری چون عوامل مادی، نیروی انسانی، و سرمایه انسانی، در نظر گرفتند.
در این تحقیق، درآمد خانوار و هزینه متغیرهای وابسته بهحساب میآمد. نتایج تحقیق نشان داد که سرمایه اجتماعی تأثیری قوی و مثبت بر درآمد خانوار دارد اما برخلاف مطالعات دیگر، تعداد عضویت در انجمنها بر درآمد خانوارها اثری نداشته است. (ون ها، 2004، به نقل از ماجدی و لهسایی زاده، 1385)
گروتارت (1998) در پژوهشی با عنوان «سرمايه اجتماعي، رفاه خانواده و فقر در اندونزی» به بررسي تأثیر سرمايه اجتماعي بر رفاه خانوادهها و فقر در كشور اندونزي پرداخت .گروتارت براي سرمايه اجتماعي شش بعد قائل گرديد: شدت ارتباط بين انجمنهاي محلي، ناهمگوني داخلي، ميزان حضور در جلسات، مشاركت فعال اعضا در تصمیمگیریها، پرداخت مقرري، سوگيرهاي اجتماعي انجمنها. یافتههای اين تحقيق نشان داد كه شاخص سرمايه اجتماعي خانوار، تأثیر مثبتي بر روي رفاه دارد (Grootaert, C,1998).
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر مطالعه اسنادی و کتابخانهای است. در این روش ابتدا به بررسی پژوهشهای انجامشده در رابطه با متغیرهای این پژوهش (امور خیریه و سرمایه اجتماعی) پرداخته شد، سپس با استفاده ازنظریات نظریهپردازان مختلف به بررسی و تحلیل سؤال پژوهش پرداختیم.
رهیافتهای نظری
امور خیریه به معنای کارهایی است که با انساندوستی همراه باشد، کاربردهای این واژه شامل کارهای نیکوکاری داوطلبانه افراد یا گروهها باهدف خدمت به مردم و بالا بردن سطح زندگی آنان است.
بهطورکلی میتوان گفت مفهوم نیکوکاری یا امور خیریه کمک به زنجیرهای از فعالیتها درزمینه آموزش، پژوهش، بهداشت، هنر و فرهنگ و بورسیه تحصیلی است که معمولاً توسط جمعیتها و انجمنهای خیریه اجرا میشود (عبادی،1386).
انجمنها و مراکز خیریه، مؤسسات عامالمنفعهای هستند که بهمنظور ارائه خدمت به افراد جامعه در زمینههای گوناگون از قبیل خدمات بهداشتی، درمانی، رفاهی و فرهنگی، پا به عرصه حیات میگذارند. وجود این مراکز، تعداد و موضوع فعالیت آنها، محک و معیاری برای ثبوت یا نفی عدالت اجتماعی در جامعه است(درکتانیان،1385).
مؤسسه خیریه نهادی است غیرتجاری، غیرانتفاعی و غیردولتی که باهدف آماده ساختن و بالا بردن سطح افراد یا مؤسسات دیگر(مردمی و یا دولتی)، کمکهای مالی را به نهادهای غیرانتفاعی دیگر ازجمله جمعیتهای خیریه میرساند و نیز میتواند بهطور مستقیم خدمات عمومی ارائه کند.
این مؤسسات بودجه خود را از دو طریق داخلی و خارجی تأمین میکنند، اما بیش از 90 درصد سرمایهشان از طریق منابع خارجی بهخصوص اهداکنندگان تأمین میشود.
هرچند ماهیت خیریهها باید بهصورت غیردولتی حفظ شود، چراکه در اصل ماهیت کار خیّرین به صورتی است که در غیردولتی بودن نمو و گسترش مییابد. بااینحال، این مجامع نباید از حمایتهای کارشناسی و اقدامات هدفمند دولتی جدا شوند (نکویی مقدم و همکاران، 1392).
انجمنهای داوطلبانه انواع گوناگون دارند و میتوانند در ابعاد اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارای کارکرد باشند. عضویت در این انجمنها آزادانه و شیوه تنظیم روابط در آنها عمدتاً بر اقناع و تعهد استوار است و نه بر تحریک و اجبار.
برخی ویژگیهای خاص انجمنهای داوطلبانه که آنها را از سایر گروهبندیهای اجتماعی جدا میسازد، عبارتاند از:
1-ارادی بودن عضویت و داوطلبانه بودن فعالیت در آنها.
2-وجود نوعی گرمی و صمیمیت در روابط آنها.
3- غیرانتفاعی بودن.
4- اقناع بهعنوان اصل محوری در تنظیم روابط.
5-رعایت اصل سازماندهی رسمی.
انجمنهای داوطلبانه بر سطوح متفاوت جامعه آثار گوناگونی دارند.
برخی آثار خرد این انجمنها عبارتاند از:
1- ارائه فرصت اجتماعی به افراد جهت عضویت در گروههای اجتماعی بیشتر
۲- ارائه فرصت اجتماعی جهت بسط روابط اجتماعی و شبکه شخصی افراد.
3- ارائه فرصت اجتماعی برای تفکر و تدوین مسائل در عرصه عمومی بر اساس شیوه اقناع
4- ارائه فرصت اجتماعی برای ابراز عقیده و پیشنهاد راهحل در عرصه عمومی بر اساس شیوه اقناع. این فرصتها، مشارکت ذهنی و اشتغال فکری فرد را در امور اجتماعی افزایش داده و به او اجازه میدهند تا نقش یک شهروند مسئول را بهصورت منطقی و آزادانه ایفا کنند
5- ارائه فرصت اجتماعی برای شرکت در تصمیمگیریهای گروهی بر اساس اقناع
6- ارائه فرصت اجتماعی برای رأیگیری، انتخاب شدن و انتخاب کردن در عرصه عمومی
7- ارائه فرصت اجتماعی جهت افزایش تحمل اجتماعی در برخورد با سلایق، مسائل و نظرات متفاوت. این فرصتها به فرد اجازه میدهند تا در جریان تصمیمهای گروهی، حاضر و عامل باشد و در مواجهه با امور متفاوت، تساهل و تسامح خود را افزایش دهد.
فرصتهای مورداشاره همزمان به تکوین و رشد شخصیت فرد کمک میکنند و به او توانایی و قدرت عاملیت میبخشند. تأثیر انجمنهای داوطلبانه فقط به سطح خرد محدود نمیشود، برخی از آثار کلان آنها عبارتاند از:
1- تقویت و تعمیم همبستگی اجتماعی
2- گسترش و تقویت مشارکت فعالانه و داوطلبانه اکثریت مردم در امور گوناگون اجتماعی
3- تقویت ارزش شیوه اقناع در سطح کلان
4- کاهش تراکم قدرت در جامعه
۵- تسهیل در نقلوانتقال اطلاعات و کمک به پویایی جامعه.
بدین ترتیب سرمایه اجتماعی از طریق ترکیب روابط ابزاری و اظهاری در قالب انجمنهای داوطلبانه، پایه عاطفی نظم اجتماعی کلان را فراهم میسازد (زندی،1394).
تعریف سرمایه اجتماعی: هرکدام از محققانی که دربارۀ مفهوم سرمایه اجتماعی بحث نموده اند تعریف خاصی از آن ارائه داده اند.
ازنظر کلمن سرمايه اجتماعي عبارت است از معيارها، شبكه هاي اجتماعي و روابط بين بزرگسالان و كودكان كه براي رشد بچه ها ارزشمندند (فيلد،1385؛38-37). به اعتقاد پاتنام سرمايه اجتماعي وجوه گوناگون سازمان اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبكه ها است كه مي تواند با تسهيل اقدامات هماهنگ کارایی جامعه را بهبود بخشند (پاتنام،1380؛285).
بوردیو نیز معتقد است که سرمايه اجتماعي، جمع منابع واقعي يا بالقوه اي است كه حاصلِ شبكه ي بادوامِ روابط كمابيش نهادینهشده آشنايي و شناخت متقابل –يا بهبیاندیگر عضويت در يك گروه- است. شبكه ي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه اجتماعي برخوردار مي كند و آنان را مستحق «اعتبار» مي سازد (فیلد، 1385؛147). از سوی دیگر فوكوياما سرمايه اجتماعي را بهعنوان مجموعه معيني از هنجارها يا ارزشهای غیررسمی(ذهني) تعريف كرد كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون(عيني) ميان آنان مجاز است در آن سهيم هستند.
همچنین فوکویاما معتقد است که سرمايه اجتماعي، شكل و نمونۀ ملموسي از يك هنجار غیررسمی است كه باعث ترويج همكاري بين دو يا چند فرد مي¬شود(فوكوياما،1384؛170).
مفهوم سرمايه اجتماعي را بهطورکلی میتوان منابعي تعريف كرد كه ميراث روابط اجتماعیاند و كنش جمعي را تسهيل میکنند.
اين منابع كه از طريق اجتماعي شدن حاصل میشوند دربرگیرنده اعتما ، هنجارهاي مشاركتي و شبکههایی از پیوندهای اجتماعي است كه موجب گردآمدن افراد به صورتی منسجم و باثبات در داخل گروه بهمنظور تأمین هدفي مشترك میگردد(زاهدی،1382:274).
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی افراد
1-دینداری و نگرش به نفس دین: دینی بودن عنوان عامی است که به هر فرد یا پدیدهای که ارزشها و نشانههای دین در آن متجلی باشد اطلاق میشود. تجلی ارزشها و نشانههای دینی بودن فرد را میتوان در نگرش، گرایش و کنشهای آشکار پنهان او شناسایی کرد.
فرد متدین از یکسو، خود را ملزم به رعایت دستورها و توصیههای دینی میداند و از سوی دیگر اهتمام و ممارستهای دینی، او را به انسانی متفاوت با دیگران مبدل میسازد. بدین طریق میتوان با دو نشانه او را از دیگران بازشناخت، یکی از طریق پایبندی و التزام دینیاش و دیگری پیامد دینداری و آثار تدین در فکر، جان و عمل فردی و اجتماعی او (شجاعیزند، 1384 به نقل از نعمت اللهی و همکاران، 1392).
2-عوامل فرهنگی (تعهدی): تعهد دینی مجموعهای از عناصر شناختی نمادین و عملی است که میراث سنتی خاصی را تشکیل میدهد: مثل آموزهها،کتابها، رفتارها و آیینها، تاریخ اندیشهها و شیوههای اندیشهورزی که ریشه در فعالیتهای اجتماعات دارد. درواقع بعد فرهنگی، نگرش مثبت به میراث فرهنگی- مذهبی مسلمانان و تلاش برای حفظ و نگهداری آن است (چیت ساز قومی،196:1383).
3-عوامل تاریخی (تعلقی): منظور از آن آگاهی و کسب دانش نسبت به پیشینه تاریخی دین و احساس تعلقخاطر و دلبستگی بدان دانست. این بعد به آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی دین خود و احساس دلبستگی به آن و اهتمام به حفظ و زنده نگهداشتن آن دلالت دارد (قادری،52:1384).
نظریات سرمایه اجتماعی مرتبط با موضوع پژوهش
1- بوردیو، به اعتقاد بورديو سرمايه اجتماعي چيزي است كه در طول زمان براي كسب آن بايد تلاش كرد. به تعبير بورديو، سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمایهگذاری فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا بازتوليد روابط اجتماعي است كه مستقيماً در کوتاهمدت يا بلندمدت قابلاستفاده هستند.
براي او، پيوندهاي بادوام و متراكم از اهميت خاصي برخوردار است. چراکه ميزان سرمایه اجتماعي هر فرد بستگي به تعداد روابط و ميزان سرمايه(فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي) تملك شده توسط هر رابطه دارد(فیلد،17:2003).
حجم سرمايه اجتماعي مورد تملك يك فرد بهاندازه شبكه پيوندهايي بستگي دارد كه او میتواند به طرزي مؤثر بسيج كند، و مضافاً وابسته است به حجم سرمايه (اقتصادي، فرهنگي يا نمادين) در تصرف كساني كه وي با آنان مرتبط است. منفعتهای حاصل از عضويت در يك گروه، همبستگي را به وجود میآورد كه حصول منفعتها را ممكن میسازد (تاجبخش،148:1384).
پس سرمايه اجتماعي نوعي ابزار دسترسي به منابع اقتصادي و فرهنگي از طريق ارتباطات اجتماعي است. تأکید بورديو بر مشاركت فرد در شبكههاي اجتماعي است كه اين مشاركت سبب دسترسي او به منابع و امكانات گروه میشود. در ديدگاه بورديو، سرمايه اجتماعي نوعي محصول اجتماعي است كه ناشي از تعامل اجتماعي است (مسائل اجتماعي ايران، 300:1383).
2-فرانسیس فوکویاما: فوكوياما بر وجود هنجارها و ارزشهای غیررسمی در یک گروه تأکید دارد. وي سرمايه اجتماعي را اینگونه تعريف میکند: سرمايه اجتماعي را بهسادگی میتوان بهعنوان وجود مجموعه معيني از هنجارها يا ارزشهای غیررسمی تعريف كرد كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون ميان آنان مجاز است، در آن سهيم هستند؛ مشاركت در ارزشها و هنجارها بهخودیخود باعث توليد سرمايه اجتماعي نمیگردد، چراکه اين ارزشها ممكن است منفي باشند.
برعکس، هنجارهايي كه توليد سرمايه اجتماعي ميكنند اساساً بايد شامل سجايايي از قبيل صداقت، اداي تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشند. در ارتباط با سرمايه اجتماعي دو نكته میباید روشن گردد: نخست اینکه سرمايه اجتماعي متعلق به همه گروههاست.
دوم، سرمايه اجتماعي با توجه به علم سياست و علم اقتصاد لزوماً چیز خوبی نيست. در اين علوم همكاري و همياري براي تمام فعالیتهای اجتماعي خواه خوب یا بد، ضروري است (فوکویاما،13-10:1385).
چند روش عمدهای كه از طريق آن هنجارهاي اجتماعي تعاوني میتواند ايجاد شود، بهطورکلی در زير مشخصشده است: هنجارهايي كه به لحاظ نهادي ساختهشده، ساختمندي خودجوش، برونزاد ساخت مندي و هنجارها كه از طبيعت ريشه گرفته است (همان ص97).
3-گیدنز: گیدنز معتقد است دین میتواند تأثیر دوگانهای بر سرمایه اجتماعی داشته باشد، ازیکطرف میتواند منبع نگرانی و ناامیدی باشد و از سوی دیگر میتواند پیوندهای اخلاقی و عملی در ارتباط بازندگی شخصی، اجتماعی و جهان طبیعی ایجاد کند و در ایجاد یک محیط امن برای معتقدان کمک کند و موجبات آسایش خاطر و هدایت مؤمنان را فراهم سازد.
ادیان میتوانند میانجی سازمان بخش اعتماد باشند. گیدنز در این خصوص که باور داشتهای مذهبی چگونه زمینه اعتماد را فراهم میکنند، باورهای مذهبی مهمترین کارشان این است که معمولاً به تجربه رویدادها و موقعیتها، اعتماد تزریق میکنند و چارچوبی را فراهم میسازند که در آن، این رویدادها و موقعیتها را میتوان تبیین کرد و در برابر آنها واکنش نشان داد (گیدنز،122:1380).
4- رابرت پاتنام: پاتنام با بررسی نواحی جنوب ایتالیا و طرح سؤالاتی پیرامون شرایط ضروری برای شکلگیری جامعه مدنی، جایگاه تازهای به تئوری سرمایه اجتماعی داد و موقعیت این تئوری را در ادبیات اجتماعی به نحو محسوسی ارتقاء بخشید. ریشههای کار او در افکار((دوتوکویل)) و تئوری کلاسیک دموکراسی که ((روسو)) و ((استوارت میل)) از آن دفاع کرده بودند، مییابیم، به نظر پاتنام سرمایه اجتماعی از شبکههای اجتماعی و هنجارهای متقابل و اعتماد و حاصل از آنها تشکیلشده است.
او اعتقاد دارد که سرمایه اجتماعی مخصوصاً برحسب فعالیت تعاونی رسمی و عادات همکاری اجتماعی، اعتماد را تشکیل میدهد که این نیز بهنوبه خود منجر به میزان بالاتری از مشارکت میشود. پاتنام این مفهوم را در فهم و تقویت بنیانگذاری نهادی دموکراتیک در سطوح منطقهای و ملی به کار میبرد، استفاده او از مفهوم سرمایه اجتماعی از جیمز کلمن تأثیر پذیرفته و علیرغم اینکه زمینههای موردعلاقه او و کلمن متفاوت است، آنها در این نظریه مشترکاند که سرمایه اجتماعی یک کالای عمومی است، یک منبع در اجتماع که اغلب در اجتماع کمتر بهاداده میشود، معمولاً کمتر موجود است.
نتیجهگیری
با بررسی که در پژوهشهای انجامشده و نظریات نظریهپردازان در ارتباط با امور خیریه و سرمایه اجتماعی داشتیم اینگونه نتیجه گرفتیم که با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است، رشد و تکامل آن درگرو زندگی جمعی، تعاون و همکاری با دیگر همنوعان قرار دارد.
چنانکه به تعبير بورديو، سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمایهگذاری فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا بازتوليد روابط اجتماعي است كه مستقيماً در کوتاهمدت يا بلندمدت قابلاستفاده هستند. براي او، پيوندهاي بادوام و متراكم از اهميت خاصي برخوردار است.
مشارکت که نوعی از روابط اجتماعی است، زمینهی رشد و تعالی آن از فرهنگ هر اجتماع برمیخیزد، هر جامعهای متناسب با نظام فرهنگی خود، نوع ویژهای از مشارکت مردمی را داراست.
بر این مبنا در جامعهی ایران، غالب اشکال مشارکتهای مردم در بافت و ساختار ارزشهای مذهبی صورت گرفته است و اصیلترین احساسات، عواطف و خواستهای ایرانیان ریشه در باورها و ارزشهای مذهبی دارد (مسجد جامعی،1377). پرداخت زکات، صدقه، حمایت از یتیمان، کمک در ساخت مسجد و... نمونههایی از آموختههای دینی ما است که سبب نوعی همدلی و مشارکت در جامعه شده است.
مشارکت و یاریگری در فرهنگ ایرانی و اسلامی با تأکید بر جنبههای روانی و معنوی و رشد شخصیت باعث پیدایش و آفرینش دانش و آگاهی شده است و در از بین بردن دشواریها و گشودن مرزهای بسته به راههای تازه کمک کرده است (آغاز،277:1381).
دورکیم میگوید دین از طریق مناسک و مراسم مذهبی همبستگی و انسجام اجتماعی ایجاد و حفظ میکند (گیدنز،493:1376). با نگاهی گذرا به منابع اسلامی درمییابیم، اعمالی که ازنظر اسلامی نیک شمردهشدهاند، اعمالی هستند که خیرخواهی و دیگر خواهی در آن بروز و ظهور دارد و بهنوعی منفعت دیگران در آن نهفته است. دین اسلام همواره درباره رسیدگی به نیازهای جامعه و احتیاجات مؤمنین سفارش کرده است. کسانی که توان مالی مناسبی دارند مخاطب اصلی این دستورات هستند، «هیچگاه به نیکی نخواهید رسید مگر آنکه ازآنچه دوست میدارید انفاق کنید».
به عقیده فوکویاما، دین میتواند نقش مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی بازی کند. بسیاری از مذاهب با ترویج ارزشهایی نظیر مشارکت، صداقت، اعتماد و ایثار موجی میشوند تا در بین پیروان خود سرمایه اجتماعی بالایی ایجاد کنند(فوکویاما،1999).
جوامع انسانی اگرچه ازنظر فرهنگی و اجتماعی بسیار متفاوت و گوناگون هستند اما نمیتوانند بدون تعاون، همیاری و مشارکت افراد جامعه به حیات خود ادامه دهند. به همین دلیل در طول تاریخ، انسانها کوشیدهاند جهت حفظ بقای جامعه، سازوکارهای مناسبی را برای همیاری و تعاون و مشارکت به وجود آورند.
بنابراین هر جامعهای برای تسهیل مسیر توسعهی اجتماعی و فرهنگی خود باید عناصر و مؤلفههای تأثیرگذار خود را بیابد تا با تقویت آن در جامعه بتواند به اهداف مشخص نظام اجتماعی خود دست یابد. انسانها با درک این نکته که نیکوکاری چه بازخوردی برای جامعه بهطور عام و خودشان بهطور خاص دارد، به انجام این عمل ترغیب میگردند که نتیجه این ترغیب افزایش سرمایه اجتماعی در بین مردم است.
درنتیجه افزایش همبستگی اجتماعی، تقویت مسئولیت اجتماعی افراد، مردمیشدن حمایتهای اجتماعی افراد، حضور مردم در عرصه کمک به محرومین، فقیریابی و شناسایی نیازمندان واقعی، تعیین نقش در شبکه، بهسازی و تمهید افکار عمومی و پیشگیری از فقر، میتواند از کارکردهای امور خیریه در افزایش سرمایه اجتماعی باشد.
در پایان میتوان گفت مشارکت در امور خیر با توجه به شناخت زمینهها و عوامل اثرگذار بر گسترش و ترویج نیکوکاری، میتواند برنامهریزیهای مناسبی را بر مبنای این تحقیق بهطور خاص و تحقیقات دیگر بهطور عام، صورت دهد.
منابع
آغاز محمدحسن (1381)، «فرهنگ مشارکت و یاریگری در ایران»، مجموعه مقالات دولت ،مردم و همگرایی، با تدوین محسن فردرو و اصغر رضوانی، تهران: انتشارات آن: 254-225.
الیزابت بوریس؛ (1386) «نهادهای وقفی و خیریه در امریکا»، مترجم: عبادی،صادق؛ مجله: وقف میراث جاویدان، شماره 58 صفحه از 80 تا 95 .
انجمن جامعهشناسی ايران (1383)، «مسائل اجتماعي ايران»، تهران، آگه. پاتنام، روبرت (1380)، «دموکراسی و سنت های مدنی: تجربه ی ایتالیا و درسهای برای کشورهای در حال گذار»، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران، نشر روزنامه اسلام.
تاجبخش، كيان (1384)، «سرمایه اجتماعی(اعتماد، دموکراسی، توسعه)»، ترجمه: افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: شيرازه.
چیتساز قمی، محمدجواد (1383)، «هویت دینی جوانان در ایران،کتاب مبانی نظری هویت و بحران هویت»، مجموعه مقالات، جمعآوریشده به اهتمام علیاکبر علیخانی، تهران چاپ اول، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
درکتانیان، غلامرضا (1385)، «جمعیت خیریه محله نوبر»، گنجینه اسناد، شماره 64 صفحه از 114 تا 136.
زاهدی محمدجواد، شیانی ملیحه، علی پور پروین (1388)، «رابطه سرمايه اجتماعي با رفاه اجتماعي»، فصلنامه علمي-پژوهشي رفاه اجتماعي، سال نهم، شماره32.
زاهدي محمدجواد، ملكي امير، حيدري اميرارسلان (1387)، «فقر و سرمايه اجتماعي»، رفاه اجتماعی، دوره 7، شماره 28 از صفحه 76تا 106.
زندی میلاد، (1395)، «بررسی تأثیرات شهرک مسکونی مهرپارک ساحلی یاسوج بر فرسایش سرمایه اجتماعی در سال 1394»، پایاننامه کارشناسی ارشد، علوم اجتماعی دانشگاه آزاد زاهدان.
شادی طلب، ژاله و حجتی کرمانی، فرشته، (1387)، «فقر و سرمایه اجتماعی در جامعه روستایی»، فصلنامه علمی و پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، شماره 28، صص 35-56 .
فیلد، جان (1385)، «سرمایه اجتماعی»، ترجمه جلال متقی، تهران، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی.
فيلد، جان (1386)،« سرمايه اجتماعي»، ترجمه: غلامرضا غفاري و حسين رمضاني، تهران: كوير. فوکویاما، فرانسیس (1384)، «سرمایه اجتماعی و جامعه ی مدنی»، در سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه، گردآوری کیان تاجبخش، ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، تهران، نشر شیرازه.
فوكوياما، فرانسيس (1385)، «پايان نظم – سرمايه اجتماعي و حفظ آن»، ترجمه : غلام عباس توسلي، تهران: حكايت قلم نوين.
قادری مهدی (1394)، «آثار و پیامدهای جامعه شبکهای بر روی هویت اجتماعی جوانان»، پایاننامهی کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی، دانشگاه اصفهان.
گنجی محمد، نیازی محسن، احسانی راد فاطمه، (1393)، «مشارکت در امور خیریه و وقف، پیش درآمدی بر توسعهی پایدار، فصلنامهی مطالعات توسعهی اجتماعی- فرهنگی، دورهی سوم، شمارهی 4، بهار 94 ، صفحات45-25.
گیدنز آنتونی (1380)، «جهان رهاشده: گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی»، ترجمه علیاصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب، تهران: علم و ادب.
ماجدی، سید مسعود و لهسایی زاده، عبدالعلی، (1385)، «بررسی رابطه بین متغیرهای زمینهای، سرمایه اجتماعی و رضایت از کیفیت زندگی»، تهران، فصلنامه روستا و توسعه، سال 9، شماره 4، صص 91-135 .
مسجد جامعی، احمد (1377)، «مشارکت فرهنگی و فرهنگ مشارکت»، مجلهی پیوند، پنجمین کنگره، کنگرهی سراسری انجمنهای اولیا و مربیان کشور.
نکویی مقدم محمود، امیریوسفی سعیده، قربانی بهابادی، زهرا، امیراسماعیلی، محمدرضا، (1392)، «نقش مؤسسات خیریه در نظام سلامت: یک مطالعه کیفی»، مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت، http://datasara.com/article///4119.
نعمت اللهی زهرا، فرج اللهی امیرحمزه، میرجلیلی محمدحسین، مؤمنی فرد حسین، (1392)، «بررسی عوامل مؤثر برسرمایه اجتماعی(اعتماد، انسجام، و مشارکت) دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)»، مدیریت انتظامی، شماره 50، سال سیزدهم، تابستان 1392.
Grootaert, C. (1998) "Social Capital: The missing Link?", Working Paper No.3, Word Bank. Jackson. E(etal)(1995). “Volunteering and Charitable Giving: Do Religious and Associational Ties Promote Helping Behavior?”. Nonprofit and voluntary sector. Vol24, no1, pp59-78.