تکبیر
به گفتن اللّهُاکبر تکبیر گویند و از آن در بابهای طهارت، صلات، حج و تجارت سخن رفته است.
محتویات
معنای تکبیر در لغت
تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و اللهاکبر گفتن است. [۱] [۲] .
معنای تکبیر در متون دینی
در متون دینی، تکبیر به معنای بزرگ داشتن یا به بزرگی یادکردن خدا آمده و ظاهراً معنای لغوی این واژه متأثر از کاربرد دینی آن است [۳] زیرا معنای لغوی تکبیر (به لحاظ ریشه اشتقاقیِ آن) بزرگ داشتن هر کس یا هر چیز است. [۴]
واژه تکبیر در قرآن
ریشه کبر در بابهای گوناگون (کبر، استکبار، تکبر، إکبار) در قرآن فراوان به کار رفته، اما واژه تکبیر تنها یک بارآمده است. [۵]
تفسیر تکبیر در آیه
مفسران در تفسیر واژه تکبیر که در قرآن آمده گفتهاند که به معنای تعظیم و بزرگ دانستن خداوند [۶] و مطابق برخی روایات، به معنای اللهاکبر گفتن است. [۷] جمع میان این دو وجه امکانپذیر است.
واژه تکبیر در قالب صیغه امر
در آیات دیگری از قرآن، واژه تکبیر در قالب صیغه امر بیان شده و عموماً پیامبر و مؤمنان مخاطبان آن هستند. [۸] [۹] [۱۰] در همه این موارد، واژه تکبیر تنها درباره خداوند به کار رفته است و برای بزرگ داشتن غیرخداوند، به جای باب تفعیل، از باب اِفعال استفاده شده است. [۱۱]
واژه تکبیر در روایات
در متون حدیثی، تکبیر غالباً مترادفِاللهاکبر گفتن یا بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است؛ چنانکه در روایتی [۱۲] به معنای بزرگ شمردن خداوند آمده، به سبب هدایتی که کرده و عافیتی که بخشیده است. در برخی روایات دیگر نیز واژهاللهاکبر به این معناست که خداوند بزرگتر از آن است که در وهم و وصف بگنجد [۱۳] یا با بتها و خدایان دیگر قیاس شود. [۱۴]
واژه تکبیر در کتب فقهی
در کتابهای فقهی، واژه تکبیر در ابواب فقهی متعددی ذکر شده؛ مثلاً، گاه از تکبیر به عنوان مدخل نماز یاد شده است [۱۵] و گاه به معنای حدِفاصل اعمال گوناگون نمازگزار [۱۶] در برخی روایات نیز شمار تکبیر در نمازهای پنجگانه، ۹۵ ذکر شده است. [۱۷] در نماز میت و نماز عیدفطر و قربان [۱۸] تکبیردارای نقش محوریتری است، چنانکه در تعقیبات نماز نیز اهمیت عمدهای دارد.
تکبیر در حج
در روایات متعددی آمده که تکبیر در حج، عملی عبادی است.
هنگام رؤیت کعبه
تکبیر در هنگام رؤیت کعبه یا قطع تلْبیه (گفتنِلبَّیک در مراسم حج)، تکبیر برای شخص مُحرِم، مستحب است. [۱۹] [۲۰]
در اعمال دیگر حج
علاوه بر این، در روز عرفه، [۲۱] [۲۲] در سعی بین صفاو مروه [۲۳] [۲۴] [۲۵] در مقام وقوف در عرفات [۲۶] [۲۷] و در هنگام قرار گرفتن در برابرحجرالاسود [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱]
شعار دین بودن تکبیر
تکبیر گفتن از جمله شعائر و مناسک دینی است.
تاریخچه سنت تکبیر
در تاریخ و آداب رسوم جوامع اسلامی، 'تکبیر (اللهاکبر گفتن) پیشینهای طولانی و جایگاهی مهم دارد.
قبل از اسلام
بنا بر منابع حدیثی، سنتتکبیر به پیش از اسلام باز میگردد.
تکبیر حضرت آدم
در برخی روایات از تکبیر آدم علیهالسلام، در مقابل حجرالاسود، سخن به میان آمده است. [۳۲]
تکبیر عبدالمطلب
عبدالمطلب نیز به هنگام بازسازی چاه زمزم تکبیر گفت و قریش با وی همنوا شدند. [۳۳]
تکبیرهای پیامبر (ص)
در تاریخ صدر اسلام، بهجز در موارد فقهی پیشین، تکبیر از همان آغاز به سنّت دینی و اجتماعی بدل شد.
پس از انقطاع وحی
رسولاکرم پس از انقطاع نزول وحی تکبیر گفت. [۳۴]
در جنگ خندق
همچنین ایشان در جنگ خندق (احزاب) در موارد متعددی به مسلمانان فرمود تا به صورت جمعی تکبیر گویند. [۳۵] [۳۶] [۳۷]
در نبرد با یهودیان
در نبرد با یهودیان بنینَضیر [۳۸] و خیبر [۳۹] تکبیر گفت.
در ازدواج علی و فاطمه (ع)
همچنین نقل است که پیامبر در شب ازدواج حضرت علی و فاطمه سلاماللهعلیهما تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد. [۴۰]
در فوت نجاشی
همچنین نقل است که پیامبر در شب ازدواج حضرت علی و فاطمه سلاماللهعلیهما تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد. [۴۱] </ref>
در تشییع جنازه
روایت شده است که آن حضرت در تشییع جنازهها، چهار یا پنج مرتبه تکبیر میگفت [۴۱] [۴۲] [۴۳] و از همان زمان تکبیرهای چهارگانه در نماز میت سنت شد.
تکبیر علی (ع)
امام علی علیهالسلام در رزم غالباً تهلیل و تکبیر میگفت و مردم با وی همصدا میشدند. [۴۴]
تکبیر در جنگها و اجتماعات
علاوه بر این نقل است که از همان روزگار تاکنون تکبیر در جنگها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شد. [۴۵]
تکبیر پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷ش) نیز حاضران غالباً برای تأیید سخنان خطیب و پس از قرائت هر بندی ازبیانیه یا قطعنامه، مشتها را گره کرده با صدای بلند، تکبیر میگویند.
احکام تکبیر در فقه
در فقه بر تکبیر احکامی بار میشود که به آنها پرداخته میشود.
حکم ذکر اللهاکبر
ذکر"اللهأَکْبَر" دارای فضیلت و ثواب فراوانی است و گفتن؛ بلکه مداومت بر آن در همه احوال، مستحب است. [۴۶] ضمن آنکه از اجزای بسیاری از دعاها و اذکار واجب همچون تسبیحات اربع و مستحب، مانند تسبیحات حضرت فاطمه علیهاالسّلام و نیز از فصول اذان و اقامه به شمار میرود.
حکم تکبیر در نماز
تکبیر در نماز یا واجب است یا مستحب.
تکبیر واجب
تکبیرة الإحرام ـ که به آن تکبیرافتتاح نیز گفته میشود ـ از اجزاء، بلکه ارکان نماز است و بدون آن نماز صحیح نخواهد بود. [۴۷] گفتن پنج تکبیر در نماز بر میّت مؤمن، واجب است. [۴۸] در نماز عیدین (فطر و قربان) علاوه بر تکبیرةالإحرام، برای قنوت نُه تکبیر دیگر (پنج تکبیر در رکعت اوّل و چهار تکبیر در رکعت دوم) گفته میشود. برخی، آنها را واجب دانستهاند. [۴۹]
تکبیر مستحب
به جز تکبیرةالإحرام، گفتن شش تکبیر دیگر در آغاز نماز ـ که از آنها به تکبیرات افتتاح تعبیر میشود ـ و نیز برای انتقال از حالتی به حالت دیگر ـ همچون انتقال از قیام به رکوع، از رکوع به سجده، از سجده اوّل به سجده دوم، هنگام برخاستن از سجده و برای قنوت ـ مستحب است. بنابراین در نماز دو رکعتی، یازده تکبیر، در سه رکعتی شانزده و در چهار رکعتی ۲۱ تکبیرمستحب است. [۵۰] قول به استحباب تکبیر قبل از رکوع و نیز قبل و بعد از سجده، نظر مشهور است. از برخی قدما وجوب آن نقل شده است. [۵۱] [۵۲] [۵۳] گفتن سه بار تکبیر از مستحبات تعقیب نماز است. [۵۴]
آداب تکبیر در نماز
بنابر مشهور مستحب است نمازگزار هنگام تکبیر دستهایش را تا محاذی نرمی گوش یا صورت یا فرورفتگی گلو (موضع نحر) بالا ببرد. [۵۵] [۵۶] مشهور آن است که تکبیر، همزمان با بالابردن دستها آغاز گردد و با پایان یافتن رفع، پایان یابد؛ سپس دستها به پایین انداخته شود. [۵۷] برخی گفتهاند: جایگاه تکبیر به مقتضای نصوص، بعد از تحقق کامل رفع دست است. [۵۸] [۵۹] از دیگر مستحبات تکبیر، چسبیده بودن انگشتان ـ جز انگشت شصت ـ به یکدیگر و رو به قبله بودن کف دستها است. [۶۰] در استحباب باز یا چسبیده بودن انگشت شصت (ابهام)، اختلاف است. [۶۱] [۶۲] بالاتر بردن دست از گوش مکروه است؛ بلکه به برخی قدما ـ بر حسب ظاهر کلمات آنان ـ قول به حرمت نسبت داده شده است. [۶۳]
حکم تکبیر در سجده
تکبیر در سجده تلاوت آیاتی که سجده واجب دارند قبل از سجده استحباب ندارد؛ لیکن بعد از سر برداشتن از سجدهمستحب است. وجوب آن به ظاهر کلمات برخی و احتمال کلمات برخی دیگر نسبت داده شده است. هرچند احتمال قوی داده شده که مراد همه، استحباب باشد. [۶۴] تکبیر بعد از نیّت و قبل از رفتن به سجده، در سجده سهو بنابر مشهور مستحب است. [۶۵] [۶۶] برخی به استحباب تکبیر قبل از سجده شکر و بعد از سر برداشتن از آن تصریح کردهاند. [۶۷]
حکم تکبیر در نماز باران
مستحب است نمازگزاران در نماز استسقاء بسیار تکبیر گویند؛ [۶۸] چنانکه مستحب است امام جماعت بعد از نماز، بر فراز منبر، رو به قبله و با صدای بلند صد بار تکبیر بگوید. [۶۹]
حکم تکبیر در نماز عیدَیْن
بنابر مشهور گفتن تکبیر در عید فطر و قربان با کیفیتی که وارد شده مستحباست. [۷۰] [۷۱] جایگاه آن در عید فطر پس از نماز مغرب و نیز عشا در شب عید، و پس از نماز صبح و نماز عید در روز عیدمیباشد. در غیر مواقع چهارگانه یادشده بنابر مشهور، تکبیر مشروعیت ندارد. [۷۲] جایگاه تکبیر در عید قربان برای کسی که در منی حضور دارد پس از پانزده نماز است که با نماز ظهر روز عید، آغاز میگردد و پس از نماز صبح روز سیزدهمذیحجه پایان میپذیرد. در غیر منی بعد از ده نماز؛ اوّلین آنها نماز ظهر روز عید و آخرین آن پس از نماز صبح روز دوازدهم است. [۷۳]
کیفیت تکبیر در نماز عیدَیْن
- اللّهُ أَکْبَرُ، اللّهُ أَکْبَر، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَ اللّهُ أَکْبَر، وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَوْلانا ". در عید قربان جمله"وَ رَزَقَنا مِنْ بَهِیمَةِ الأَنْعام"در پایان اضافه میشود.
[۷۴] البتّه در منابع فقهی تکبیرات با عبارات مختلف آمده است، از جمله:
۱. افزایش جمله"وَ لِلّهِ الحَمْد" قبل از"الحَمْدُ لِلّه ".
۲. "وَ اللّهُ أَکْبَر، اللّهُ أَکْبَرُ وَ لِلّهِ الحَمْد "پس از تهلیل.
۳. "وَ اللّهُ أَکْبَر، اللّهُ أَکْبَرُ عَلی ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما أَوْلانا "پس از تهلیل.
۴. سه تکبیر در آغاز، سپس تهلیل، پس از آن تکبیر و در پایان: "لِله الحَمْد، اللّهُ أَکْبَرُ عَلی ما هَدانا".
۵. دو تکبیر، یک تهلیل، یک تکبیر، سپس "وَ لِله الحَمْدُ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَوْلانا ".
۶. دو تکبیر، سپس یک تهلیل، و پس از آن"وَ الله أَکْبَر، وَ الله أَکْبَرُ عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الحَمْدُ عَلی ما أَوْلانا ". [۷۵] صورت آخر به اشهر؛ بلکه مشهور نسبت داده شده است. در عید قربان از برخی، سه بار تکبیر در آغاز نقل شده؛ لیکن مشهور دو تکبیر است. در بعضی کلمات جمله "لِله الحَمْد "قبل از" الحَمْدُ لِلّهِ "و در بعض دیگر، جایگزینی "وَ لِله الحَمْد"به جای"الحَمْدُ لِله "و در پارهای دیگر، ابدال"الحَمْدُ لِله عَلی ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما أَوْلانا"به "الله أَکْبَرُ عَلی ما هَدانا وَ الحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما اَوْلانا" و غیر آن، آمده است. [۷۶]
حکم تکبیر در حج
هنگام رمی جمره مستحب است پرتاب کننده با پرتاب هر سنگریزه تکبیر بگوید. [۷۷] کسی که داخل کعبه شدهمستحب است پس از خروج از آن سه بار تکبیر بگوید. [۷۸] بسیاراللهاکبر گفتن در منی مستحب است. [۷۹] [۸۰]
حکم تکبیر در هنگام تجارت
مستحب است خریدار هنگام خرید کالا تکبیر بگوید. [۸۱]
حکم تکبیر در هنگام سفر
از جمله آداب سفر، گفتن تکبیر و تهلیل هنگام برآمدن بر بلندی است. [۸۲]
منابع مقاله
• ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
• ابن بابویه، معانیالاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
• ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
• ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
• ابن کثیر، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت.
• ابن منظور، لسانالعرب.
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیحالبخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
• عبدالرحمان بن حسن جبرتی، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت دارالجلیل.
• اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح : تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
• حرّعاملی، وسائلالشیعه.
• عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ـ ۱۳۸۵).
• حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
• محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
• محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت.
• طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن.
• طبری، تاریخ طبری (بیروت).
• محمد بن حسن طوسی، کتاب الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
• علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ طیب موسوی جزائری، قم ۱۴۰۴.
• کلینی، اصول کافی.
• محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳.
• بهبودی، تهران ۱۳۶۵ ش.
• مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
• الموسوعة الفقهیة، ج ۱۳، کویت : وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
• محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایعالاسلام، ج ۱۱، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
منابع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تکبیر»، شماره۳۷۸۶.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۵۹۱.
پانویس
- ↑ حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، ج ۲، ص ۵۶۳، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
- ↑ محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی، ذیل واژه، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
- ↑ ابن منظور، لسانالعرب، ج ۵، ص ۱۲۶.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح:تاج اللغة و صحاح العربیة، ج ۲، ص ۸۰۱، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
- ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۱.
- ↑ طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، ج ۶، ص۳۰۴-۳۰۵.
- ↑ عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۳۹، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم (۱۳۸۳ ۱۳۸۵).
- ↑ بقره /سوره۲، آیه۱۸۵.
- ↑ حج/سوره۲۲، آیه۳۷.
- ↑ [۱۰]
- ↑ [۱۱]
- ↑ [۱۲]
- ↑ [۱۳]
- ↑ [۱۴]
- ↑ [۱۵]
- ↑ [۱۶]
- ↑ [۱۷]
- ↑ [۱۸]
- ↑ [۱۹]
- ↑ [۲۰]
- ↑ [۲۱]
- ↑ [۲۲]
- ↑ [۲۳]
- ↑ [۲۴]
- ↑ [۲۵]
- ↑ [۲۶]
- ↑ [۲۷]
- ↑ [۲۸]
- ↑ [۲۹]
- ↑ [۳۰]
- ↑ [۳۱]
- ↑ [۳۲]
- ↑ [۳۳]
- ↑ [۳۴]
- ↑ [۳۵]
- ↑ [۳۶]
- ↑ [۳۷]
- ↑ [۳۸]
- ↑ [۳۹]
- ↑ [۴۰]
- ↑ [۴۲]
- ↑ [۴۳]
- ↑ [۴۴]
- ↑ [۴۵]
- ↑ [۴۶]
- ↑ [۴۷]
- ↑ [۴۸]
- ↑ [۴۹]
- ↑ [۵۰]
- ↑ [۵۱]
- ↑ [۵۲]
- ↑ [۵۳]
- ↑ [۵۴]
- ↑ [۵۵]
- ↑ [۵۶]
- ↑ [۵۷]
- ↑ [۵۸]
- ↑ [۵۹]
- ↑ [۶۰]
- ↑ [۶۱]
- ↑ [۶۲]
- ↑ [۶۳]
- ↑ [۶۴]
- ↑ [۶۵]
- ↑ [۶۶]
- ↑ [۶۷]
- ↑ [۶۸]
- ↑ [۶۹]
- ↑ [۷۰]
- ↑ [۷۱]
- ↑ [۷۲]
- ↑ [۷۳]
- ↑ [۷۴]
- ↑ [۷۵]
- ↑ [۷۶]
- ↑ [۷۷]
- ↑ [۷۸]
- ↑ [۷۹]
- ↑ [۸۰]
- ↑ [۸۱]
- ↑ [۸۲]
- ↑ [۸۳]