تواضع
تواضع ازفضایل اخلاقی است که انسان می تواند خود را به آن بیاراید.
محتویات
معنا و مفهوم تواضع
تواضع آن است که انسان ، خود را از کسانی که در جاه و مقام از او پایین ترند، برتر نداند و نیز به معنای شکسته نفسی و افتادگی آمده است که آدمی خود را از دیگران بالاتر نبیند. [۱] [۲] ریشه تواضع «وضع» است به معنای خویش را کوچک نشان دادن، در مقابل «تکبر » که خود را بزرگ دانستن است. [۳] باید توجه داشت که مفهوم تواضع به معنای کوچکی کردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنکه تواضع خود را خوار کردن و زیر بار ذلّت رفتن باشد، تواضع اقدامی است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتی که در آنان احساس میکند، انجام می دهد، ممکن است فردی خود را برابر دیگران از جهتی یا جهاتی دارای امتیاز ببیند، برای اینکه مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهای دیگران، حتی احتمال پارهای امتیازات در آنان توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنی کند؛ اما ذلّت امری است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل میگردد، و در ذلّت، فردِ ذلت پذیر تحقیر می شود، اگر تواضع باذلت همراه شود، مردود است.
تواضع در قرآن
توصیف بندگان خدا به تواضع
ایمان و اعتقاد به خدا ، تمام شؤون زندگی انسان مؤمن را در بر می گیرد. آن گونه که آثار بندگی خدا در رفتار و گفتار او آشکار می شود. یکی از برجستگیهای اخلاقی که قرآن کریم در وصف بندگان خدا بیان کرده، رفتار متواضعانه آنان است: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الاَرضِ هَوناً وَ اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالُوا سَلاماً» [۴] بندگان خدای رحمان کسانیاند که با تواضع روی زمین راه میروند و چون نادانان خطابشان کنند سخن نرم و مسالمت جویانه گویند.
سفارش خداوند به نبی اکرم
خداوند سبحان به رهبر اسلام چنین سفارش میکند: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبعَکَ مِنَ الْمُؤمنینَ»
در برابر هر یک از مؤمنان که از تو پیروی میکند، فروتنی کن.
وظیفه فرزندان نسبت به پدر و مادر
همچنین در کنار وظایف متعددی که برای فرزندان نسبت به پدر و مادر ذکر کرده، فرموده است: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذًلَّ مِنَ الرَّحمَهِ» [۵] در برابرشان، از روی مهربانی ، شانهها را فرو انداز (تواضع کن)
تواضع در لسان معصومین
پیشوایان اسلام در سخنان متعددّی ارزش تواضع را بیان کرده و حد و مرزش را تعیین نموده اند. امام رضا ـ علیه السلام ـ پیرامون حدّ تواضع چنین فرموده است: «تواضع درجاتی دارد، از آن جمله، انسان قدر خویش را بشناسد و با دلی سالم در جایگاه خود نشیند، دوست نداشته باشد به سوی کسی رود، مگر چنان که به سویش آیند (با مردم چنان که دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند) اگر بدی بیند، آن را با نیکی بپوشاند، فرو خورنده خشم و درگذرنده از (لغزش ) مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» [۶] در این راستا امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «از تواضع است که در نشستن به پایین مجلس راضی باشی و با هر کسی رو به رو شدی، سلام کنی، نزاع و مجادله را ترک گویی، گرچه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشی که به خاطر تقوایی که داری تو را ستایش کنند.» [۷] رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تواضع را سبب رفعستم از جامعه دانسته، میفرماید: «تَواضَعُوا حَتّی لا یَبْغی اَحَدٌ عَلی اَحَدٍ. [۸] نسبت به یکدیگر فروتن باشید تا کسی بر دیگری ستم روا ندارد. نقل شده است که روزی آن حضرت به یارانش فرمود: چرا شیرینی عبادت را در شما نمی بینم! پرسیدند: شیرینی پرستش چیست؟ فرمود: فروتنی . [۹] حضرت امیر ـ علیه السلام ـ نیز فروتنی را از بزرگترین عبادتها شمرده و فرموده است: «عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَاِنَّهُ مِنْ اَعْظمَ العِبادَه» [۱۰] بر تو باد به تواضع، که از بزرگترین عبادتهاست.
آثار تواضع
این صفت زیبای انسانی آثار نیکو و گرانقدری دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
مایه سربلندی
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «اِنَّ التَّواضُعَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ اِلّا رَفْعَهً فَتَوا ضَعُوا یَرْحَمُکمُ اللهُ» [۱۱] فروتنی جز بر سربلندی بنده نیفزاید، پس تواضع کنید، خدایتان شما را رحمت کند. حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ فرمود: «طُوبی للْمُتواضِعینَ فِی الدُّنیا هُمْ اَصْحَابُ المَنابِرِ یَوْمَ القِیامهِ» [۱۲] خوشا به حال فروتنان در دنیا ، آنان در روز رستاخیز از اهل جایگاههای بلند ( عزّت و شرف ) هستند. حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نیز فرموده است: «اِنَّ فی السَّماءِ مَلَکَیْنِ مُوَکَّلینِ بِالعِبادِ، فَمَنْ تَواضَعَ للّهِ رَفَعاهُ وَ مَنْ تَکَبَّرَ وضَعاهُ» [۱۳] همانا دو فرشته در آسمان بر بندگان گمارده شدهاند پس هر کس که به خاطر خدا فروتنی کند او را بالا برند، و آن کس که تکبّر کند پایینش آورند.
نردبان ترّقی
امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «اَلتَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ» [۱۴] فروتنی، نردبان شرافت و بزرگی است.
سبب نظم
حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: «بِخَفْضِ الْجَناحِ تَنْتَظِمُ الاُموُرُ» [۱۵] با تواضع کارها مرتّب می شود.
محبّت آور
آن حضرت در این باره نیز فرمود: «ثَمَرَهٌ التَّواضُعِ الْمَحَبَّهُ» [۱۶] میوه فروتنی مهربانی است.
تواضع مطلوب
فروتنی، در فرهنگ اسلام ، تنها در برابر بزرگان دین ، فرزانگان دانش، مؤمنان وپدر ومادر شایسته و پسندیده است، زیرا در اینگونه موارد تواضع با ذلت همراه نیست اما تواضع در مقابل [[مستکبران] ]، فرومایگان و یا توانگران به خاطر ثروت و قدرت آنان زشت و نکوهیده است. زمانی که تواضع، انگیزه و جهت غیر الهی داشته باشد، شکل « ذلّت » به خود می گیرد و سبب بی مقدار شدن ارزشهای والای انسانی میگردد. امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «مَنْ اَتی غَنیّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثادینهِ» [۱۷] هر کس نزد توانگری رود و به خاطر ثروتش برایش فروتنی کند، دو سوّم دینش از میان رفته است
تواضع معصومین
رهبران معصوم ـ علیهم السّلام ـ کلیه صفات انسانی از جمله تواضع را در حد اعلا دارا بودند، بطور مثال:
از رسول اکرم
رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ از روی تواضع، به گوسفندان علف میداد و شیرشان را با دست خود میدوشید، کفش و لباسش را خود وصله میزد، با خدمتکاران هم غذا میشد، در آسیا کردن غلّه به خدمتگزار خود کمک میکرد، نیازمندیهای خانه را از بازار تهیه کرده، به خانه حمل میکرد، با دارا و ندار، کوچک و بزرگ دست میداد، در سلام کردن بر دیگران پیشی میگرفت و دعوت مؤمنان را میپذیرفت. [۱۸]
از امیرالمؤمنان
پدر و پسری از یاران امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ مهمان آن حضرت شدند، ایشان به آنان احترام گذاشت و آنها را در بالای مجلس جای داد و خود پیش روی آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف کردند. پس از غذا، «قنبر »، خدمتگزار امام ، طشت و ابریق -ابریق نوعی ظرف آب است شبیه آفتابه كه برای دست شستن سر سفره مورد استفاده قرار میگرفته است- آورد و خواست بر دست مهمانان آب بریزد. امام خود برخاست، ابریق را گرفت تا بر دست مهمان خویش آب بریزد. در این حال، مهمان با سرعت ، دست خود را عقب کشید و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! چگونه در محضر خدا، کسی مثل شما روی دست من آب بریزد؟ امام فرمود: درست است که خدا تو را می بیند، ولی من برادر تو هستم، بنشین و دستت را بشوی، پاداش این کار آن است که دربهشت ، ده چندان به من خدمت خواهند کرد، مهمان پذیرفت و دستش را شست. سپس آن حضرت، ابریق را به فرزندش، محمد حنفیه داد و فرمود: اگر این پسر به تنهایی مهمان من بود، خود آب بر دستش میریختم، ولی خداوند دوست دارد میان پدر و پسر تفاوتی باشد. برخیز! تو نیز بر دست پسر آب بریز. [۱۹]
از امام باقر
حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: «پدرم با کسانی مسافرت میکرد که او را نشناسند و با کاروانیان شرط میکرد که برخی نیازمندیهایشان را برآورده سازد و به آنان خدمت کند، در سفری آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردی از آن میان او را شناخت و به اهل کاروان گفت: آیا میدانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: این علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ است، مسافران گرد آن حضرت حلقه زدند، دست و پای ایشان را بوسیدند و گفتند: ای فرزندرسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ آیا می خواهید ما دوزخی شویم؟ اگر خدای نخواسته ما به شما بی ادبی میکردیم، بدبخت میشدیم، چه سبب شده که شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم آنان به احترام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بیش از حد به من خدمت می کنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم.» [۲۰]
از حضرت عیسی
حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ روزی به یارانش فرمود: «از شما خواهشی دارم گفتند: بفرما ای روح الله! ما در خدمت شما هستیم گفت: میخواهم پای شما را بشویم. گفتند: ما به چنین کاری سزاوارتریم. فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت کردن عالم و دانشمند است. آن گاه برخاست و پای یاران خود را شست و فرمود: من این گونه تواضع کردم تا شما نیز بیاموزید و پس از من با مردم تواضع کنید با تواضع بنای حکمت و دانایی آباد میشود، نه با تکبّر، زراعت دردشت هموار رشد میکند نه در کوه و کمر .» [۲۱] افتادگی آموز اگر قابل فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است به امید آنکهسخن و سیره رهبران الهی را آویزه گوش کرده، از رذالت تکبر و غرور دست بشوییم و به فضیلت تواضع و فروتنی دست یابیم. آمین.
منبع
پانویس
- ↑ لغت نامه دهخدا، واژه تواضع
- ↑ معراج السعاده، باب چهارم، صفت پانزدهم
- ↑ بحار الأنوار، مجلسی، محمدباقر، ج۷۲، ص۱۱۸.
- ↑ فرقان/سوره ۲۵، آیه۶۳.
- ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۲۴.
- ↑ الاصول من الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج۳، ص۳۲۱.
- ↑ الاصول من الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج۳، ص۳۱۷.
- ↑ میزان الحکمه، محمدی ریشهری، محمد، ج۱۰، ص۵۰۸.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۵.
- ↑ بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، ج۷۲، ص۱۱۹.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ وسائل الشیعه، حرعاملی، ج۱۱، ص۲۱۵.
- ↑ شرح غررالحكم، آمدی، ص ۲۶۳.
- ↑ شرح غررالحكم، آمدی، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ شرح غررالحكم، آمدی، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ نهجالبلاغه، شریف رضی، حکمت۲۱۸.
- ↑ بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، ج۷۰، ص۲۰۸.
- ↑ بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، ج۷۲، ص۱۱۸.
- ↑ سفینه البحار، قمی، عباس، ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ الاصول من الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۸۹.