تقوا در احسان (قرآن)
تعاون و همکارى در کارهاى نیک و پرهیزگاری یک اصل کلى اسلامى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر مىگیرد.
محتویات
تعاون و همکارى در نیکى و تقوا
لزوم رعایت تقوا در امر احسان ونیکوکاری: •«... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب:...و در هر كار خیر وتقوا یكدیگر را یارى دهید و بر گناه و تجاوز همكارى نكنید، و از خدا پروا نمایید، كه همانا خداوند سخت كیفر است.». [۱]
بررسی آیه مذکور
خداوند در این فراز آیه مىفرماید:" شما بجاى اینكه دست به هم بدهید تا از دشمنان سابق و دوستان امروز خود انتقام بگیرید باید دست اتحاد در راه نیكیها و تقوا به یكدیگر بدهید نه اینكه تعاون و همكارى بر گناه و تعدى نمائید".(وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ). در پایان آیه براى تحكیم و تاكید احكام گذشته میفرماید:" پرهیزكارى را پیشه كنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید كه مجازات و كیفرهاى خدا شدید است".(وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ).آنچه در آیه فوق در زمینه تعاون آمده یك اصل كلى اسلامى است كه سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر میگیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفاند در كارهاى نیك تعاون و همكارى كنند ولى همكارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقا ممنوع است، هر چند مرتكب آن دوست نزدیك یا برادر انسان باشد. این قانون اسلامى درست بر ضد قانونى است كه در جاهلیت عرب - و حتى در جاهلیت امروز- نیز حکومت مىكند كه انصر اخاك ظالما او مظلوما:" برادر (یا دوست و هم پیمانت) را حمایت كن خواه ظالم باشد یا مظلوم"!.در آن روز اگر افرادى از قبیلهاى حمله به افراد قبیله دیگر مىكردند، بقیه افراد قبیله به حمایت آنها بر میخواستند بدون اینكه تحقیق كنند حمله عادلانه بوده است یا ظالمانه، این اصل در مناسبات بین المللى امروز نیز حكومت میكند و غالبا كشورهاى هم پیمان، و یا آنها كه منافع مشتركى دارند، در مسائل مهم جهانى به حمایت یكدیگر بر میخیزند، بدون اینكه اصل عدالت را رعایت كنند و ظالم و مظلوم را از هم تفكیك نمایند!. اسلام خط بطلان بر این قانون جاهلى كشیده است و دستور مىدهد تعاون و همكارى مسلمین با یكدیگر باید" تنها" در كارهاى نیك و برنامههاى مفید و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدى.جالب توجه اینكه" بر" و" تقوا" هر دو در آیه فوق با هم ذكر شده اند، كه یكى جنبه اثباتى دارد و اشاره به اعمال مفید است، و دیگرى جنبه نفى دارد و اشاره به جلوگیرى از اعمال خلاف مى باشد. و به این ترتیب تعاون و همكارى باید هم در دعوت به نیكی ها و هم در مبارزه با بدیها انجام گیرد.در فقه اسلامی از این قانون در مسائل حقوقى استفاده شده و پارهاى از معاملات و قراردادهاى تجارى كه جنبه كمك به گناه دارد، تحریم گردیده، همانند فروختن انگور به كارخانههاى شراب سازى و یا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت و یا اجاره دادن محل كسب و كار براى معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته این احكام شرائطى دارد كه در كتب فقهى بیان شده است).اگر این اصل در اجتماعات اسلامى زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصى و نژادى و خویشاوندى با كسانى كه در كارهاى مثبت و سازنده گام بر مى دارند همكارى كنند، و از همكارى كردن با افراد ستمگر و متعدى در هر گروه و طبقه اى كه باشند، خوددارى نمایند، بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى سامان مىیابد.همچنین اگر در مقیاس بین المللى دولتهاى دنیا، با متجاوز- هر كس و هر دولتى بوده باشد- همكارى نكنند، تعدى و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد.اما هنگامى كه مىبینیم پارهاى از آنها به حمایت متجاوزان و ستمگران بر مىخیزند و با صراحت اعتراف مىكنند كه اشتراك منافع آنها را دعوت به این حمایت كرده، نباید انتظار وضعى بهتر از این داشته باشیم.
تعاون در روایات اسلامی
در روایات اسلامى درباره تعاون در بر و تقوا تاكیدهاى فراوانى وارد شده كه به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مىكنیم:
۱. ازپیغمبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمود:اذا كان یوم القیامة نادى مناد این الظلمة؟ و اعوان الظلمة؟ و اشباه الظلمة؟ حتى من برء لهم قلما و لاق لهم دواتا، قال: فیجتمعون فى تابوت من حدید ثم یرمى بهم فى جهنم:" هنگامى كه روز قیامت بر پا شود منادى ندا در مىدهد كجا هستند ستمكاران و كجا هستند یاوران آنها و كسانى كه خود را به شبیه آنها ساختهاند؟- حتى كسانى كه براى آنها قلمى تراشیدهاند و یا دواتى را لیقه كردهاند- همه آنها را در تابوتى از آهن قرار میدهند سپس در میان جهنم پرتاب میشوند".
۲. در روایتى از صفوان جمال كه از یاران امام کاظم (ع) بود نقل شده كه میگوید:خدمت امام رسیدم فرمود: اى صفوان! همه كارهاى تو خوبست جز یك كار! عرض كردم: فدایت شوم، چكار؟ فرمود: اینكه شتران خود را به این مرد یعنى"هارون" کرایه میدهى!، گفتم: به خدا سوگند در مسیرهاى عیاشى و هوس بازى و صید حرام به او كرایه نمیدهم، تنها در این راه، یعنى راه مکه، در اختیار آنها می گذارم، تازه خودم همراه شتران نمیروم، بعضى از فرزندان و كسانم را با آنها مىفرستم، فرمود اى صفوان! آیا از آنها كرایه میگیرى؟! عرض كردم بله، فرمود آیا دوست دارى كه زنده بمانند و بر سر كار باشند تا كرایه ترا بپردازند گفتم بلى، فرمود: كسى كه بقاى آنها را دوست بدارد از آنها است و هر كسى از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان میگوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم، این موضوع بگوش هارون رسید بدنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیده ام شترانت را فروختهاى؟ گفتم آرى گفت: چرا؟ گفتم: پیر شدهام و فرزندان و كسانم نمىتوانند از عهده اداره آنها بر آیند، گفت: چنین نیست، چنین نیست! من مىدانم چه كسى این دستور را به تو داده است آرى موسی بن جعفر (ع) به تو چنین دستورى داده است گفتم: مرا با موسى بن جعفر چكار؟ هارون گفت، این سخن بگذار! به خدا سوگند اگر سوابق نیك تو نبود دستور می دادم گردنت را بزنند! در حدیث دیگرى از پیامبر (ص) می خوانیم كه به علی ع فرمود:یا على كفر باللَّه العلى العظیم من هذه الامة عشرة ... و بایع السلاح من اهل الحرب:" ده طایفه از این امت به خدا کافر شده اند كه یكى از آنها كسى است كه اسلحه به دشمنان اسلام كه با آنها در حال جنگند بفروشد" [۲]
منبع
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تقوا در احسان».