آزادگی: تفاوت بین نسخهها
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
[[دهخدا]] کلمه '''آزادگی''' را حریت، [[جوانمردی]]، [[اصالت]]، [[نجابت]]، [[شرافت]] و [[مروت]] و... تعریف می کند. | [[دهخدا]] کلمه '''آزادگی''' را حریت، [[جوانمردی]]، [[اصالت]]، [[نجابت]]، [[شرافت]] و [[مروت]] و... تعریف می کند. | ||
− | + | <ref> | |
− | + | فرهنگ دهخدا، ج ۱، ص۸۳. | |
− | + | </ref> | |
==فرق آزادگی و آزادی== | ==فرق آزادگی و آزادی== | ||
معمولا کلمه '''آزادگی''' در کنار '''آزادی''' به کار میرود ولی این دو تفاوتهایی با هم دارند. «'''آزادی'''» در مقابل [[بردگی]]، اصطلاحی [[حقوقی]] و [[اجتماعی]] است و به معنای رهایی تن از [[اسارت]] و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر [[حق]] است امّا «'''آزادگی'''»، برتر از [[آزادی]] است و نوعی رهایی [[انسان]] از [[قید]] و [[بند]]های ذلّت آور است و نیز به معنای رهایی [[عقل]] و [[جان]] آدمی از [[زندان نفس]] و [[شهوت]] و گام برداشتن در وادی [[عشق]] و حیرت است. تعلّقات و پایبندیهای [[انسان]] به [[دنیا]]، [[ثروت]]، [[اقوام]]، [[مقام]]، [[فرزند ]]و... در مسیر [[آزادی روح]] او، مانع ایجاد میکند و [[اسارت]] در برابر تمنّیات نفسانی، نشانه ضعف [[اراده]] بشری است. این [[آزادی درونی]]، پله اول [[نردبان]] [[کمال]]و مقدمهای برای رسیدن به [[درجات]] بالای [[آزادی]]، یعنی '''آزادگی''' [[نفس]] است. '''آزادگی''' در اوج ارزشهای [[انسان]]ی قرار دارد و آدمی را از خوی پست [[حیوانی]] به بلندای [[معرفت ]]و معنویت و از [[خاک ]]به افلاک میرساند. | معمولا کلمه '''آزادگی''' در کنار '''آزادی''' به کار میرود ولی این دو تفاوتهایی با هم دارند. «'''آزادی'''» در مقابل [[بردگی]]، اصطلاحی [[حقوقی]] و [[اجتماعی]] است و به معنای رهایی تن از [[اسارت]] و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر [[حق]] است امّا «'''آزادگی'''»، برتر از [[آزادی]] است و نوعی رهایی [[انسان]] از [[قید]] و [[بند]]های ذلّت آور است و نیز به معنای رهایی [[عقل]] و [[جان]] آدمی از [[زندان نفس]] و [[شهوت]] و گام برداشتن در وادی [[عشق]] و حیرت است. تعلّقات و پایبندیهای [[انسان]] به [[دنیا]]، [[ثروت]]، [[اقوام]]، [[مقام]]، [[فرزند ]]و... در مسیر [[آزادی روح]] او، مانع ایجاد میکند و [[اسارت]] در برابر تمنّیات نفسانی، نشانه ضعف [[اراده]] بشری است. این [[آزادی درونی]]، پله اول [[نردبان]] [[کمال]]و مقدمهای برای رسیدن به [[درجات]] بالای [[آزادی]]، یعنی '''آزادگی''' [[نفس]] است. '''آزادگی''' در اوج ارزشهای [[انسان]]ی قرار دارد و آدمی را از خوی پست [[حیوانی]] به بلندای [[معرفت ]]و معنویت و از [[خاک ]]به افلاک میرساند. | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/26104/1/55/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D9%89 پیامهای عاشورا، ص۵۵.] |
− | + | </ref> | |
==آزادگی در اسلام== | ==آزادگی در اسلام== | ||
سطر ۳۱: | سطر ۳۱: | ||
[[حضرت علی]] علیهالسلام در [[وصیتنامه]]اش به [[امام حسن]] علیهالسلام، در [[نهجالبلاغه]]، میفرماید: | [[حضرت علی]] علیهالسلام در [[وصیتنامه]]اش به [[امام حسن]] علیهالسلام، در [[نهجالبلاغه]]، میفرماید: | ||
« وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِیةٍ » | « وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِیةٍ » | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/30080/1/647/%D9%86%D9%8E%D9%81%D9%92%D8%B3%D9%8E%D9%83%D9%8E نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۶۴۷.] |
− | + | </ref> | |
[[نفس]] و [[جان]] و روان خودت را گرامی بدار و از هر کار و پست و از هر پستی محترم بدار. نمیگوید مثلاً جان خودت را گرفتار مکن، میگوید: « أَكْرِمْ » یعنی احترام ذات خودت را حفظ کن و تن به پستی نده. | [[نفس]] و [[جان]] و روان خودت را گرامی بدار و از هر کار و پست و از هر پستی محترم بدار. نمیگوید مثلاً جان خودت را گرفتار مکن، میگوید: « أَكْرِمْ » یعنی احترام ذات خودت را حفظ کن و تن به پستی نده. | ||
سطر ۵۲: | سطر ۵۲: | ||
=== مرگ بهتر از ذلت=== | === مرگ بهتر از ذلت=== | ||
− | امام حسین علیهالسلام که خود سرور آزادگان جهانیان است در این مورد میفرماید: | + | [[امام حسین]] علیهالسلام که خود سرور [[آزادگان]] [[جهانیان]] است در این مورد میفرماید: |
«مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ» | «مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/11008/44/192/%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%84 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.] |
− | + | </ref> | |
− | مردن با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. آن روزی که آن بزرگوار شهید شد این اشعار را خواند: | + | مردن با [[عزت]] بهتر از زندگی با [[ذلت]] است. آن روزی که آن بزرگوار [[شهید]] شد این [[اشعار]] را خواند: |
الموت خیر من رکوب العار و العار اولی من دخول النار | الموت خیر من رکوب العار و العار اولی من دخول النار | ||
===عاشورا جلوه بارز آزادگی=== | ===عاشورا جلوه بارز آزادگی=== | ||
− | این نگرش به زندگی، ویژه آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد امام حسین علیهالسلام و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود امام تن به بیعت میداد و کشته نمیشد. وقتی میخواستند به زور از آن حضرت بیعت بگیرند، منطقش این بود که: | + | این نگرش به زندگی، ویژه [[آزادگان]] است. [[نهضت عاشورا]] جلوه بارزی از '''آزادگی''' در مورد [[امام حسین]] علیهالسلام و [[خاندان]] و [[یاران]] [[شهید]] اوست و اگر '''آزادگی''' نبود امام تن به [[بیعت ]] میداد و کشته نمیشد. وقتی میخواستند به زور از آن [[حضرت]] بیعت بگیرند، منطقش این بود که: |
«لا وَ اللَّهِ لَاأُعْطِیكُمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید» | «لا وَ اللَّهِ لَاأُعْطِیكُمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/11008/44/191/%D8%A7%D8%B9%D8%B7%D9%8A%D9%83%D9%85 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.] |
− | + | </ref> | |
− | نه بخدا قسم، من خودم را بدست خویشتن ذلیل شما نخواهم کرد و نظیر | + | نه بخدا قسم، من خودم را بدست خویشتن ذلیل شما نخواهم کرد و نظیر [[غلام]] ها فرار نخواهم نمود یعنی نه ذلت و نه تسلیم ! |
=== کربلا صحنه عزت و آزادگی=== | === کربلا صحنه عزت و آزادگی=== | ||
− | صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود که از میان دو امر شمشیر یا | + | صحنه [[کربلا]] نیز جلوه دیگری از این '''آزادگی''' بود که از میان دو امر [[شمشیر]] یا [[ذلت]]، [[مرگ]] با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای [[دشمن]] رفت و فرمود: |
«أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی- قَدْ تَرَكَنِی بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ- وَ هَیهَاتَ لَهُ ذَلِكَ هَیهَاتَ مِنِّی الذِّلَّة» | «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی- قَدْ تَرَكَنِی بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ- وَ هَیهَاتَ لَهُ ذَلِكَ هَیهَاتَ مِنِّی الذِّلَّة» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/11008/45/83/%D9%83%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%A7 بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۸۳.] |
− | + | </ref> | |
− | آگاه باشید زنازاده که پسر زنازاده است مرا بین شمشیر کشیدن و ذلت قرار داده است. هیهات است برای او! هیهات که من ذلت را بپذیرم! | + | آگاه باشید زنازاده که [[پسر]] زنازاده است مرا بین [[شمشیر]] کشیدن و ذلت قرار داده است. هیهات است برای او! هیهات که من ذلت را بپذیرم! |
بر ما گمان بردگی زور بردهاند ای مرگ، همتی! که نخواهیم این قیود | بر ما گمان بردگی زور بردهاند ای مرگ، همتی! که نخواهیم این قیود | ||
=== درس آزادگی=== | === درس آزادگی=== | ||
− | انسانهای آزاده، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر میگزینند و فداکارانه جان میبازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند. | + | انسانهای آزاده، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، [[مرگ]] سرخ و [[مبارزه خونین]] را بر میگزینند و فداکارانه جان میبازند تا به [[سعادت]] [[شهادت]] برسند و [[جامعه]] خود را آزاد کنند. |
− | اگر آزادیخواهان و آزادگان | + | اگر آزادیخواهان و آزادگان [[جهان]]، در راه [[استقلال]] و رهایی از [[ستم]] و [[طاغوت]] ها میجنگند و الگویشان قهرمانیهای [[شهدای کربلا]] است در سایه همین درس «'''آزادگی'''» است که ارمغان [[عاشورا]] برای همیشه تاریخ است. |
==آزادگی در روایات اسلامی== | ==آزادگی در روایات اسلامی== | ||
− | در برخی روایات اسلامی حریت و آزادگی انسان منوط به ترک شهوت قلمداد شده و بندگی شهوت را بدترین و شدیدترین نوع بردگی و ضد آزادی دانستهاند، چنانکه امام امیرالمؤمنین علیهالسلام در این باره میفرماید: | + | در برخی [[روایات اسلامی]] حریت و آزادگی انسان منوط به ترک شهوت قلمداد شده و بندگی شهوت را بدترین و شدیدترین نوع بردگی و ضد آزادی دانستهاند، چنانکه [[امام امیرالمؤمنین]] علیهالسلام در این باره میفرماید: |
«مَنْ تَركَ الشَّهَواتِ كَانَ حُرّا» | «مَنْ تَركَ الشَّهَواتِ كَانَ حُرّا» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/11008/74/%D8%AD%D8%B1%D8%A7 بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۸۹.] |
− | + | </ref> | |
− | هر کس خواهشهای نفسانی را فرو گذارد، | + | هر کس خواهشهای نفسانی را فرو گذارد، آزاد[[مرد]] است.» |
و نیز در روایت دیگری میفرماید: | و نیز در روایت دیگری میفرماید: | ||
«عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِالرِّقِ» | «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِالرِّقِ» | ||
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۰۴. | |
− | + | </ref> | |
− | بنده خواهشهای نفسانی خوارتر است از بنده بردگی(بنده مملوک). چراکه بندگی شهوت باعث خواری در آخرت میشود بخلاف این بندگی مملوک و در دنیا نیز گاه ذلتی که به سبب بندگی شهوت حاصل میشود زیادتر از ذلت این بندگی مملوک می¬باشد. | + | بنده خواهشهای نفسانی خوارتر است از [[بنده]][[بردگی]](بنده مملوک). چراکه بندگی [[شهوت]] باعث خواری در [[آخرت]] میشود بخلاف این بندگی مملوک و در [[دنیا]] نیز گاه ذلتی که به سبب بندگی شهوت حاصل میشود زیادتر از ذلت این بندگی مملوک می¬باشد. |
در روایت دیگری میفرماید: | در روایت دیگری میفرماید: | ||
«عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسیرٌ لاینْفَكُّ أُسْرُهُ» | «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسیرٌ لاینْفَكُّ أُسْرُهُ» | ||
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۰۵. | |
− | + | </ref> | |
− | بنده شهوت و خواهشهای نفسانی اسیری است که اسارتش دائمی است و از آن خلاصی نمی یابد. | + | بنده [[شهوت]] و خواهشهای نفسانی اسیری است که اسارتش دائمی است و از آن خلاصی نمی یابد. |
==عوامل آزادگی== | ==عوامل آزادگی== | ||
− | در منابع | + | در منابع [[اسلامی]]، بندگی خالص [[خداوند]]، [[تزکیه نفس]]، رعایت [[زهد]] و [[تقوا]]، [[کار]] و تلاش و دوری از [[طمع ورزی]]، مخالفت با هوای نفس، از عوامل '''آزادگی '''به شمار میروند. |
− | همنطور که گفته شد در برخی از | + | همنطور که گفته شد در برخی از [[روایات]]، [[زهد]] و [[تقوا]] به عنوان عامل '''آزادگی''' [[انسان]] توصیف شده است، مانند: |
===۱- زهد=== | ===۱- زهد=== | ||
− | امام علی علیهالسلام فرمودند: | + | [[امام علی]] علیهالسلام فرمودند: |
− | «هر کس به دنیا پشت کند و به آن بیرغبت باشد ، نفس خویش را آزاد کرده و پروردگار خود را راضی و خشنود ساخته است.»«مَنْ زَهَدَ فِی الدُّنْیا أَعْتَقَ نَفْسَهُ وَأَرْضی رَبَّهُ» | + | «هر کس به [[دنیا]] پشت کند و به آن بیرغبت باشد ، نفس خویش را آزاد کرده و [[پروردگار]] خود را راضی و خشنود ساخته است.»«مَنْ زَهَدَ فِی الدُّنْیا أَعْتَقَ نَفْسَهُ وَأَرْضی رَبَّهُ» |
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۷۷. | |
− | + | </ref> | |
=== ۲- تقوا=== | === ۲- تقوا=== | ||
− | امام علی علیهالسلام فرمودند: | + | [[امام علی]] علیهالسلام فرمودند: |
− | «همانا پرهیزگاری و | + | «همانا [[پرهیزگاری]] و [[تقوا]] ی الهی کلید هر در بسته و ذخیرهای برای روز بازگشت و [[رستاخیز ]]و عامل '''آزادگی''' از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاکت است.»« إِنَّ تَقوَی اللّه مِفْتاحُ سَدادٍ، وَذَخیرَةُ مَعَادٍ، وَعِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ، وَنَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ» |
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۷۲. | |
− | + | </ref> | |
===۳- طمع ورزی=== | ===۳- طمع ورزی=== | ||
− | امام علیهالسلام در این باره میفرماید: | + | [[امام]] علیهالسلام در این باره میفرماید: |
«الطَّمَعُ رِقٌّ مُخَلَّدٌ» | «الطَّمَعُ رِقٌّ مُخَلَّدٌ» | ||
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۹۸. | |
− | + | </ref> | |
− | طمع | + | [[طمع کاری]]، [[بندگی]] دائمی و همیشگی است؛ زیرا صاحب طمع همیشه خود را بمنزله بنده کسانی قرار می دهد که از ایشان طمع دارد. |
در روایت دیگری میفرماید: | در روایت دیگری میفرماید: | ||
«لا یسْتَرِقَنَّكَ الطَّمَعُ وَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّا» | «لا یسْتَرِقَنَّكَ الطَّمَعُ وَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّا» | ||
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۹۸. | |
− | + | </ref> | |
− | معقول نیست کسی که حق تعالی او را آزاد گردانیده باشد او خود را بنده و برده طمع گرداند. | + | معقول نیست کسی که [[حق]] تعالی او را آزاد گردانیده باشد او خود را [[بنده]] و برده طمع گرداند. |
=== ۴- بی نیازی از دیگران=== | === ۴- بی نیازی از دیگران=== | ||
− | امام علی علیهالسلام میفرماید: | + | [[امام علی]] علیهالسلام میفرماید: |
− | «به سوی هر کسی که می خواهی دست حاجت دراز کن تا اسیر او باشی».«اِحْتَجْ إلَی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ اَسیرَهُ» | + | «به سوی هر کسی که می خواهی دست [[حاجت]] دراز کن تا اسیر او باشی».«اِحْتَجْ إلَی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ اَسیرَهُ» |
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۶۷. | |
− | + | </ref> | |
− | زیرا هر کس که | + | زیرا هر کس که [[حاجت]]ی به کسی داشته باشد [[تملّق]] و [[فروتنی]] کند به او مانند کسی که [[اسیر]] او باشد و در بند او افتد. در جای دیگری میفرمایند: |
«ازهر کسی هم که بی نیازی کنی، مثل او خواهی بود».«إِسْتَغْنِ عَنْ مَنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظیرَهُ» | «ازهر کسی هم که بی نیازی کنی، مثل او خواهی بود».«إِسْتَغْنِ عَنْ مَنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظیرَهُ» | ||
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۶۶. | |
− | + | </ref> | |
− | زیرا که کسی که از کسی بینیاز باشد و طمع نکند نباید به او تملّق و فروتنی بکند و هر نحو که او با این رفتار کند این هم با او رفتار می کند پس گویا مثل اوست. | + | زیرا که کسی که از کسی [[بینیاز]] باشد و طمع نکند نباید به او [[تملّق]] و[[ فروتنی]] بکند و هر نحو که او با این رفتار کند این هم با او رفتار می کند پس گویا مثل اوست. |
نیز می فرمایند: | نیز می فرمایند: | ||
− | «به هر کس که می خواهی احسان و نیکی بکن تا امیر و فرمان فرمای او باشی».«أَحْسِنْ إلی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمیرَهُ» | + | «به هر کس که می خواهی [[احسان]] و نیکی بکن تا [[امیر]] و فرمان فرمای او باشی».«أَحْسِنْ إلی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمیرَهُ» |
− | + | <ref> | |
− | + | تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۸۵. | |
− | + | </ref> | |
− | زیرا اگر کسی به دیگری احسان کند وی فرمانبردار او میشود. | + | زیرا اگر کسی به دیگری [[احسان]] کند وی فرمانبردار او میشود. |
==آزادگی در آیات قرآن== | ==آزادگی در آیات قرآن== | ||
− | آیات قرآن ضمن دعوت به بندگی خداوند و برحذر داشتن از بندگی غیرخدا، تصریح میکند که بندگی او باعث اخلاص در | + | [[آیات]] [[قرآن]] ضمن [[دعوت]] به [[بندگی]] [[خداوند ]] و برحذر داشتن از بندگی غیرخدا، تصریح میکند که بندگی او باعث اخلاص در [[دین]]، دوری از پلیدی، راه درست و رهایی از هرگونه [[ظلمت]] و گمراهی است. |
«إنَّنی أَنَا اللّه لا إله إلاّ أَنَا فَاعْبُدْنی» | «إنَّنی أَنَا اللّه لا إله إلاّ أَنَا فَاعْبُدْنی» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/313/14 طه/سوره۲۰، آیه۱۴.] |
− | + | </ref> | |
«من اللّه هستم، معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست.» | «من اللّه هستم، معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست.» | ||
«وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتّی یأْتِیكَ الْیقینُ» | «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتّی یأْتِیكَ الْیقینُ» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/267/99 حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.] |
− | + | </ref> | |
− | «و پروردگارت را عبادت کن تا یقین مرگ به سراغت آید.» | + | «و پروردگارت را [[عبادت]] کن تا یقین [[مرگ]] به سراغت آید.» |
«فَأْعْبُدِ اللّه مُخْلِصا لَهُ الّدینَ» | «فَأْعْبُدِ اللّه مُخْلِصا لَهُ الّدینَ» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/458/2 زمر/سوره۳۹، آیه۲.] |
− | + | </ref> | |
− | «پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان.» | + | «پس خدا را پرستش کن و [[دین]] خود را برای او خالص گردان.» |
«لا إلهَ إلاّ أَنَا فَأْعْبُدُون» | «لا إلهَ إلاّ أَنَا فَأْعْبُدُون» | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/324/25 انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.] |
− | + | </ref> | |
«معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید.» | «معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید.» | ||
− | آیات فوق بیانگر این است که آزادی واقعی تنها در بندگی خداوند میسر است. بنابراین، | + | [[آیات]] فوق بیانگر این است که آزادی واقعی تنها در بندگی [[خداوند]] میسر است. بنابراین، [[انسان]] ها اگرچه در پرستش و بندگی آزاد هستند لکن بندگی غیر [[خداوند]] متعال عین اسارت و [[بردگی]] است. از نظر [[اسلام]] آزادی تنها در بندگی خالص [[خداوند]] است و تن دادن به [[گناه]] و [[شهوات]]، عین [[اسارت]] و [[بردگی]] است. |
==آزادی و آزادگی از نظر عرفا و شعرا== | ==آزادی و آزادگی از نظر عرفا و شعرا== | ||
− | عرفا و شعرای ما از حریت و آزادی و آزادگی مخصوصا آزادی معنوی بسیار گفتهاند. حافظ خود را غلام همت آن میداند که در زیر این چرخ کبود از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. او در میان همه | + | [[عرفا]] و [[شعرای]] ما از حریت و آزادی و '''آزادگی''' مخصوصا آزادی معنوی بسیار گفتهاند. حافظ خود را غلام همت آن میداند که در زیر این چرخ کبود از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. او در میان همه [[درختان]]، تنها به حال سرو رشک میبرد که «از بار غم آزاد آمده است». |
=== مراد این بزرگان=== | === مراد این بزرگان=== | ||
− | منظور این بزرگان از آزادی، رهایی از قید تعلق خاطر است؛ یعنی دلبستگی نداشتن، شیفته و فریفته نبودن. ولی آزادی و آزادگی چیزی بیشتر از دلبستگی نداشتن میخواهد. رشتههائی که آدمی را وابسته و ذلیل و ضعیف میسازد، تنها از ناحیه قلب و تعلقات قلبی نیست. اُنس جسم و روح به شرائط اضافی و مصنوعی که ابتداء برای زیباتر کردن و رونق بخشیدن به زندگی و یا برای کسب قدرت و قوت بیشتر به وجود میآید و بعد به شکل یک اعتیاد « طبیعت ثانیه » میگردد، رشتههای قویتری برای اسارت انسان به شمار میرود و بیش از تعلقات قلبی، آدمی را زبون می سازد. | + | منظور این بزرگان از آزادی، رهایی از قید تعلق خاطر است؛ یعنی دلبستگی نداشتن، شیفته و فریفته نبودن. ولی آزادی و '''آزادگی''' چیزی بیشتر از دلبستگی نداشتن میخواهد. رشتههائی که آدمی را وابسته و ذلیل و ضعیف میسازد، تنها از ناحیه [[قلب]] و تعلقات قلبی نیست. اُنس [[جسم]] و [[روح]] به شرائط اضافی و مصنوعی که ابتداء برای زیباتر کردن و رونق بخشیدن به زندگی و یا برای کسب قدرت و قوت بیشتر به وجود میآید و بعد به شکل یک [[اعتیاد]] « طبیعت ثانیه » میگردد، رشتههای قویتری برای اسارت [[انسان]] به شمار میرود و بیش از تعلقات قلبی، آدمی را زبون می سازد. |
=== شرط کافی آزادگی=== | === شرط کافی آزادگی=== | ||
− | دلبستگی نداشتن شرط لازم آزادگی است اما شرط کافی نیست، عادت به قناعت در | + | دلبستگی نداشتن شرط لازم '''آزادگی''' است اما شرط کافی نیست، عادت به [[قناعت]] در [[نعمت]]ها و پرهیز از زیاده خواهی، شرط دیگر '''آزادگی'''است. |
==منبع== | ==منبع== | ||
− | سایت پژوهه | + | [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=34180 سایت پژوهه] |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۵
«آزادگی»، برتر از آزادی است و نوعی رهایی انسان از قید و بندهای ذلّت آور است.
محتویات
آفرینش انسان آزاد
آفرینش انسان بر پایه آزادی جان، و بر اساس استقلال در امور حیات و اختیار در انتخاب است. احدی حق ندارد کسی را به بردگی و بندگی خود درآورد و او را برای خواستههای خود به اسارت بگیرد. سلب آزادی و استقلال و اختیار از هر انسانی گناه کبیره و جنایتی بزرگ است. آزادی و اختیار با وجود انسان آمیخته و سرشت آدمی با این حقیقت آفریده شده است.
نعمت آزادی
آزادی و استقلال از بزرگترین نعمت های حق بر وجود انسان و عالیترین منبع برای رشد و کمال و رسیدن به مقامات عالیه ظاهری و باطنی است. حرف زور شنیدن و زیر بار زور رفتن و قبول ستم، از بزرگترین گناهان و موجب دور شدن از رحمت حق و به خطر افتادن منافع مادی و معنوی است.آزادی و حریت و بنای انتخاب و ارادهای که حضرت حق برای رشد و کمال و شکوفائی استعداد به انسان عنایت فرموده حفظش واجب و به هنگام هجوم خطر باید از آن گرچه به قیمت از دست دادن جان باشد جانبداری کرد.
واژه آزادگی در لغت
دهخدا کلمه آزادگی را حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت، شرافت و مروت و... تعریف می کند. [۱]
فرق آزادگی و آزادی
معمولا کلمه آزادگی در کنار آزادی به کار میرود ولی این دو تفاوتهایی با هم دارند. «آزادی» در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است و به معنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حق است امّا «آزادگی»، برتر از آزادی است و نوعی رهایی انسان از قید و بندهای ذلّت آور است و نیز به معنای رهایی عقل و جان آدمی از زندان نفس و شهوت و گام برداشتن در وادی عشق و حیرت است. تعلّقات و پایبندیهای انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و... در مسیر آزادی روح او، مانع ایجاد میکند و اسارت در برابر تمنّیات نفسانی، نشانه ضعف اراده بشری است. این آزادی درونی، پله اول نردبان کمالو مقدمهای برای رسیدن به درجات بالای آزادی، یعنی آزادگی نفس است. آزادگی در اوج ارزشهای انسانی قرار دارد و آدمی را از خوی پست حیوانی به بلندای معرفت و معنویت و از خاک به افلاک میرساند. [۲]
آزادگی در اسلام
اسلام درباره آزادی و آزادگی به عنوان یک ارزش، اعتراف کرده، اما نه ارزش منحصر به فرد و نه آزادی با آن تعبیرها و تفسیرهای ساختگی، بلکه آزادی به معنای واقعی.
اکرام نفس
حضرت علی علیهالسلام در وصیتنامهاش به امام حسن علیهالسلام، در نهجالبلاغه، میفرماید: « وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِیةٍ » [۳] نفس و جان و روان خودت را گرامی بدار و از هر کار و پست و از هر پستی محترم بدار. نمیگوید مثلاً جان خودت را گرفتار مکن، میگوید: « أَكْرِمْ » یعنی احترام ذات خودت را حفظ کن و تن به پستی نده.
بهای نفس
همان طور که قرآن میفرماید "بزرگترین باختنها، باختن خود است" این جا نیز علی علیهالسلام همان معنا را به تعبیر دیگر میگوید: « وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً» پسرم برای هرچه که از دست بدهی و بفروشی میتوان قیمت گذاشت ولی یک چیز داری که اگر آن را بفروشی بهایی در همه جهان برای آن پیدا نمیکنی و آن خودت هستی، یعنی همان نفس و جان و روحت؛ اگر روحت را بفروشی و تمام دنیا را به تو بدهند، دیگر برابری نمیکند. هرچند تو را بدانچه خواهانی رساند.
آزادگی نفس
نیز امام -علیه السلام- میفرماید: « وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَیرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا » پسرم هرگز بنده دیگری مباش، زیرا خدا تو را آزاد آفریده است. آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزشهای انسانی ندهد.
نمونه بارز آزادگی
در پیچ و خمها و فراز و نشیبهای زندگی، گاهی صحنههایی پیش میآید که انسانها به خاطر رسیدن به دنیا یا حفظ داراییها و تامین تمنیّات و خواستهها یا چند روز زنده ماندن، هر گونه حقارت و اسارت را میپذیرید. اما احرار و آزادگان، گاهی با ایثار جان هم، بهای «آزادگی » را میپردازند و تن به ذلت نمیدهند.
مرگ بهتر از ذلت
امام حسین علیهالسلام که خود سرور آزادگان جهانیان است در این مورد میفرماید: «مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ من حَیاةٍ فی ذُلٍّ» [۴] مردن با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. آن روزی که آن بزرگوار شهید شد این اشعار را خواند: الموت خیر من رکوب العار و العار اولی من دخول النار
عاشورا جلوه بارز آزادگی
این نگرش به زندگی، ویژه آزادگان است. نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد امام حسین علیهالسلام و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود امام تن به بیعت میداد و کشته نمیشد. وقتی میخواستند به زور از آن حضرت بیعت بگیرند، منطقش این بود که: «لا وَ اللَّهِ لَاأُعْطِیكُمْ بِیدِی إِعْطَاءَ الذَّلِیلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِید» [۵] نه بخدا قسم، من خودم را بدست خویشتن ذلیل شما نخواهم کرد و نظیر غلام ها فرار نخواهم نمود یعنی نه ذلت و نه تسلیم !
کربلا صحنه عزت و آزادگی
صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود که از میان دو امر شمشیر یا ذلت، مرگ با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای دشمن رفت و فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی- قَدْ تَرَكَنِی بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ- وَ هَیهَاتَ لَهُ ذَلِكَ هَیهَاتَ مِنِّی الذِّلَّة» [۶] آگاه باشید زنازاده که پسر زنازاده است مرا بین شمشیر کشیدن و ذلت قرار داده است. هیهات است برای او! هیهات که من ذلت را بپذیرم! بر ما گمان بردگی زور بردهاند ای مرگ، همتی! که نخواهیم این قیود
درس آزادگی
انسانهای آزاده، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر میگزینند و فداکارانه جان میبازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعه خود را آزاد کنند. اگر آزادیخواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهایی از ستم و طاغوت ها میجنگند و الگویشان قهرمانیهای شهدای کربلا است در سایه همین درس «آزادگی» است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است.
آزادگی در روایات اسلامی
در برخی روایات اسلامی حریت و آزادگی انسان منوط به ترک شهوت قلمداد شده و بندگی شهوت را بدترین و شدیدترین نوع بردگی و ضد آزادی دانستهاند، چنانکه امام امیرالمؤمنین علیهالسلام در این باره میفرماید: «مَنْ تَركَ الشَّهَواتِ كَانَ حُرّا» [۷] هر کس خواهشهای نفسانی را فرو گذارد، آزادمرد است.» و نیز در روایت دیگری میفرماید: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِالرِّقِ» [۸] بنده خواهشهای نفسانی خوارتر است از بندهبردگی(بنده مملوک). چراکه بندگی شهوت باعث خواری در آخرت میشود بخلاف این بندگی مملوک و در دنیا نیز گاه ذلتی که به سبب بندگی شهوت حاصل میشود زیادتر از ذلت این بندگی مملوک می¬باشد. در روایت دیگری میفرماید: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَسیرٌ لاینْفَكُّ أُسْرُهُ» [۹] بنده شهوت و خواهشهای نفسانی اسیری است که اسارتش دائمی است و از آن خلاصی نمی یابد.
عوامل آزادگی
در منابع اسلامی، بندگی خالص خداوند، تزکیه نفس، رعایت زهد و تقوا، کار و تلاش و دوری از طمع ورزی، مخالفت با هوای نفس، از عوامل آزادگی به شمار میروند. همنطور که گفته شد در برخی از روایات، زهد و تقوا به عنوان عامل آزادگی انسان توصیف شده است، مانند:
۱- زهد
امام علی علیهالسلام فرمودند: «هر کس به دنیا پشت کند و به آن بیرغبت باشد ، نفس خویش را آزاد کرده و پروردگار خود را راضی و خشنود ساخته است.»«مَنْ زَهَدَ فِی الدُّنْیا أَعْتَقَ نَفْسَهُ وَأَرْضی رَبَّهُ» [۱۰]
۲- تقوا
امام علی علیهالسلام فرمودند: «همانا پرهیزگاری و تقوا ی الهی کلید هر در بسته و ذخیرهای برای روز بازگشت و رستاخیز و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاکت است.»« إِنَّ تَقوَی اللّه مِفْتاحُ سَدادٍ، وَذَخیرَةُ مَعَادٍ، وَعِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ، وَنَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ» [۱۱]
۳- طمع ورزی
امام علیهالسلام در این باره میفرماید: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُخَلَّدٌ» [۱۲] طمع کاری، بندگی دائمی و همیشگی است؛ زیرا صاحب طمع همیشه خود را بمنزله بنده کسانی قرار می دهد که از ایشان طمع دارد. در روایت دیگری میفرماید: «لا یسْتَرِقَنَّكَ الطَّمَعُ وَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّا» [۱۳] معقول نیست کسی که حق تعالی او را آزاد گردانیده باشد او خود را بنده و برده طمع گرداند.
۴- بی نیازی از دیگران
امام علی علیهالسلام میفرماید: «به سوی هر کسی که می خواهی دست حاجت دراز کن تا اسیر او باشی».«اِحْتَجْ إلَی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ اَسیرَهُ» [۱۴] زیرا هر کس که حاجتی به کسی داشته باشد تملّق و فروتنی کند به او مانند کسی که اسیر او باشد و در بند او افتد. در جای دیگری میفرمایند: «ازهر کسی هم که بی نیازی کنی، مثل او خواهی بود».«إِسْتَغْنِ عَنْ مَنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظیرَهُ» [۱۵] زیرا که کسی که از کسی بینیاز باشد و طمع نکند نباید به او تملّق وفروتنی بکند و هر نحو که او با این رفتار کند این هم با او رفتار می کند پس گویا مثل اوست. نیز می فرمایند: «به هر کس که می خواهی احسان و نیکی بکن تا امیر و فرمان فرمای او باشی».«أَحْسِنْ إلی مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَمیرَهُ» [۱۶] زیرا اگر کسی به دیگری احسان کند وی فرمانبردار او میشود.
آزادگی در آیات قرآن
آیات قرآن ضمن دعوت به بندگی خداوند و برحذر داشتن از بندگی غیرخدا، تصریح میکند که بندگی او باعث اخلاص در دین، دوری از پلیدی، راه درست و رهایی از هرگونه ظلمت و گمراهی است. «إنَّنی أَنَا اللّه لا إله إلاّ أَنَا فَاعْبُدْنی» [۱۷] «من اللّه هستم، معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست.» «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتّی یأْتِیكَ الْیقینُ» [۱۸] «و پروردگارت را عبادت کن تا یقین مرگ به سراغت آید.» «فَأْعْبُدِ اللّه مُخْلِصا لَهُ الّدینَ» [۱۹] «پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان.» «لا إلهَ إلاّ أَنَا فَأْعْبُدُون» [۲۰] «معبودی جز من نیست، پس تنها مرا پرستش کنید.» آیات فوق بیانگر این است که آزادی واقعی تنها در بندگی خداوند میسر است. بنابراین، انسان ها اگرچه در پرستش و بندگی آزاد هستند لکن بندگی غیر خداوند متعال عین اسارت و بردگی است. از نظر اسلام آزادی تنها در بندگی خالص خداوند است و تن دادن به گناه و شهوات، عین اسارت و بردگی است.
آزادی و آزادگی از نظر عرفا و شعرا
عرفا و شعرای ما از حریت و آزادی و آزادگی مخصوصا آزادی معنوی بسیار گفتهاند. حافظ خود را غلام همت آن میداند که در زیر این چرخ کبود از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. او در میان همه درختان، تنها به حال سرو رشک میبرد که «از بار غم آزاد آمده است».
مراد این بزرگان
منظور این بزرگان از آزادی، رهایی از قید تعلق خاطر است؛ یعنی دلبستگی نداشتن، شیفته و فریفته نبودن. ولی آزادی و آزادگی چیزی بیشتر از دلبستگی نداشتن میخواهد. رشتههائی که آدمی را وابسته و ذلیل و ضعیف میسازد، تنها از ناحیه قلب و تعلقات قلبی نیست. اُنس جسم و روح به شرائط اضافی و مصنوعی که ابتداء برای زیباتر کردن و رونق بخشیدن به زندگی و یا برای کسب قدرت و قوت بیشتر به وجود میآید و بعد به شکل یک اعتیاد « طبیعت ثانیه » میگردد، رشتههای قویتری برای اسارت انسان به شمار میرود و بیش از تعلقات قلبی، آدمی را زبون می سازد.
شرط کافی آزادگی
دلبستگی نداشتن شرط لازم آزادگی است اما شرط کافی نیست، عادت به قناعت در نعمتها و پرهیز از زیاده خواهی، شرط دیگر آزادگیاست.
منبع
پانویس
- ↑ فرهنگ دهخدا، ج ۱، ص۸۳.
- ↑ پیامهای عاشورا، ص۵۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۶۴۷.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۸۹.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۰۴.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص ۳۰۵.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۷۷.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۷۲.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۹۸.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۹۸.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۶۷.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۶۶.
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۸۵.
- ↑ طه/سوره۲۰، آیه۱۴.
- ↑ حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.
- ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۲.
- ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.