ادب: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « ادب (به فتح همزه و باء) به معنای شگفت ، عجب، [۱] دانش، معرفت و روش پسندیده است. [...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۴۲
ادب (به فتح همزه و باء) به معنای شگفت ، عجب، [۱] دانش، معرفت و روش پسندیده است. [۲]
فهرست مندرجات ۱ - ادب در لغت ۲ - ادب دراصطلاح ۳ - ادب و تفاوت آن با اخلاق ۴ - ادب از منظر قرآن ۵ - ادب از منظر روایات
۵.۱ - ادب و عقل ۵.۲ - ادب و ارث ۵.۳ - ادب و کمال انسانی ۵.۴ - ادب و حسب ۵.۵ - ادب و تربیت
۶ - اقسام ادب ۷ - آثار ادب ۸ - فراگیری ادب ۹ - پانویس ۱۰ - منبع
ادب در لغت[ویرایش]
ادب در لغتنامههای عربی، تمرین دادن نفس [۳] و حسن اخلاق [۴] شمرده شده است و ابن منظور، ادب را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده، و بازدارنده آنها از کار زشت میداند. [۵]
ادب دراصطلاح[ویرایش]
الف) باید دانست که به لحاظ اصطلاحی ادب در طی قرون به دو معنای عمده ادبیات (علوم ادبی) و ادب دینی (اخلاقیات) به کار رفته است [۶] ولی مقصود از آن در این بحث، ادب دینی میباشد؛ «حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب گویند. » [۷] ب) تعاریف مشابه دیگری نیز وجود دارد. از جمله خواجه عبد الله انصاری پیرامون ادب اینگونه بیان میدارند: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن ضرر و زیان تعدی از حدود الهی، حدّ میان غلو و جفا را حفظ کند.» [۸] و نیز در کتاب ارشاد القلوب دیلمی، میخوانیم: «حقیقت ادب، جمع شدن صفتهای نیک و دور کردن صفات زشت است...» [۹] ج)علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر گرانسنگ المیزان به بیانی دیگر به تعریف ادب پرداخته و میفرمایند: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده است که طبع و سلیقه چنین سزاوار میداند که هر عمل مشروعی چه دینی باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان بر طبق آن هیأت واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل.» [۱۰]
ادب و تفاوت آن با اخلاق[ویرایش]
در تعریفهای ارائه شده از ادب، گروهی ادب را اخلاق دانسته و آن را حسن اخلاق تعریف کردهاند. اما با تأمل در این واژه در مییابیم که ادب با اخلاق، تفاوت دارد. در این رابطه شیخ طبرسی به ۶ تفاوت میان اخلاق و ادب اشاره کرده و میفرمایند: ۱ـ اخلاق از مسائل مربوط به روح انسانی بحث میکند ولی آداب مربوط به افعال بدن است. ۲ـ مسائل اخلاقی همیشه و در طول زمان ثابت بوده و تغییر در آنها راه ندارد ولی آداب در زمانهای مختلف متغیر و متفاوتند. ۳ـ مسائل اخلاقی از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهری و هر کشوری یکسان میباشند اما آداب در شهرها و کشورهای مختلف تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مکان است... . ۴ـ اخلاق علت است و آداب، معلول و ثمره آن است. ۵ـ در روایات اسلامی به آداب بیشتر از اخلاق اهتمام داده شده است. ۶ـ مسائل اخلاقی قابل استدلال عقلی میباشند ولی برای آداب، استدلالی عقلی وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم میباشند.» [۱۱]
ادب از منظر قرآن[ویرایش]
در رابطه با اهمیت ادب در قرآن میتوان به این آیه رجوع کرد که در آن، رعایت ادب و نگاه داشتن حرمت افراد در روابط اجتماعی، نشانه خردمندی دانسته شده است. [۱۲] «اِنَّ الذینَ یُنَادُونَکَ مِنْ وراءِ الحُجراتِ أَکْثَرُهُمْ لایَعْقِلونَ؛ (ولی)کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند. » [۱۳] آیت الله مکارم شیرازی در این باره میفرمایند: «اصولاً هر قدر سطح خرد و عقل بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا «ارزشها» و «ضد ارزشها» را بهتر درک میکند و به همین دلیل بیادبی همیشه نشانه بیخردی است یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.» [۱۴]
ادب از منظر روایات[ویرایش]
در اینجا روایات مختلف را که در باب ادب وارد شده است را مورد بررسی قرار می دهیم.
← ادب و عقل این روایات در اهمیت و ارزش ادب به بحث رابطه میان ادب و عقل پرداختهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند (عاقل) به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به کتک.» [۱۵]
← ادب و ارث در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب، معرفی کردهاند. امام علی علیه السلام میفرمایند: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست» [۱۶]
← ادب و کمال انسانی یکی از نکاتی که در روایات، درباره ادب دیده میشود ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرمایند: « ای مؤمن علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. چه به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.» [۱۷]
← ادب و حسب شرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب هیچ ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام:« ادب نیکوترین حسبی است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.» [۱۸] [۱۹]
ادب و تربیت
در تربیت فرزند مهمترین نکتهای که باید مد نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. حضرت سجاد زین العابدین علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی... .»
[۲۰]
امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته است: « فرزند عزیز در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.»
[۲۱]
اقسام ادب
ادب بر دو قسم است: ادب با خدای عز و جل و ادب با بندههای او.
[۲۲]
علامه طباطبایی رحمه الله درباره وجود این دو قسم از گونههای ادب درسیره انبیاء چنین میفرمایند: ادب اعم است از ادب نسبت بهخدا و ادب نسبت به مردم.»
[۲۳]
همچنین ایشان ادب نسبت به خداوند و ادب در برابر مردم را ادب فردی و اجتماعی دانستهاند. ادب فردی رعایت آداب عبودیت وبندگی در پیشگاهاحدیت است و ادب اجتماعی رعایت آداب معاشرت با مردم میباشد.
آثار ادب
هر کس با ادب همراه باشد سرانجام مؤدب به آداب الهی میشود و این ادب، نیکو یاوری برای او میگردد.
[۲۴]
امام هادی علیه السلام میفرمایند: «ادب یک بار گران است. هر که این بار را به دوش کشید سرانجام بدان دست یافت.»
[۲۵]
پس ادب، نیکو یاوری است که انسان را در تمام مراحل زندگی هدایت میکند و رعایت آداب به زندگی او ظرافتی میبخشد که حدود الهی در آن محفوظ میماند. «اولئِکَ یُجزَوْنَ الغُرفَه بِمَا صَبَروا و یَلقَّونَ فیها تَحِیَّه و سلاماً ـ خالدین فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَراً و مُقاماً »
[۲۶]
فراگیری ادب
در بسیاری از روایات به فراگیری ادب، دستور داده شده است. امام علی علیه السلام درباره پیشوایان میفرمایند: « هر که خود را پیشوای مردم نمود... باید پیش ازادب کردن و آراستن دیگری به زبان ، به روش و اعمال و رفتار خویش، او را ادب و آراسته سازد و آموزنده و ادب کننده نفس خود، از آموزنده و ادب کننده مردم، به تعظیم و احترام سزاوارتر است(چون پیرو هوی نیست).»
[۲۷]
فراگیری ادب در درجه اول باید از خود انسان شروع شود و مبادرت به ادب خویش نماید و حال کسی که خود را ادب کرد میتواند ادب کننده دیگری باشد و میتوان باپیروی کردن از رفتار پسندیده دیگران و دوری کردن از عملکرد زشت آنان خود را مؤدب به آداب نمود
[۲۸]
و از آن بهرهمند گردید.
منبع
سایت پژوهه