فرهنگ نیکوکاری در ادبیات فارسی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

محبوبه اظهری [۱]

چکیده

تعالیم اخلاقی و دعوت به نیکی به‌عنوان یكی از وظایف اساسی ادبیات از دیرباز در جهان مطرح بوده است. به‌گونه‌ای که ترویج عمل خیر یکی از وظایف مهم ادبیات محسوب می‌شده است. این امر همواره مورد مناقشه بین طرفداران تعلیم و حكمت و طرفداران هنر برای هنر بوده است. هدف نویسنده در این مقاله مطالعه و بررسی این میزان از نقش ادبیات فارسی (نثر و نظم) از ابتدای قرن چهارم تا پایان قرن ششم است. منابع مورد استفاده منابع درجه اول نثر و نظم فارسی است. آنچه نویسنده را بر آن داشت تا به بررسی در این موضوع بپردازد بررسی مقایسه‌ای میان وزن آثار منثور و منظوم در این زمینه و شیوۀ پرداختن به این موضوع در هر دو عرصه بود. همچنین قالب‌هایی که نویسندگان و شعرا برای بیان این مسئله در آثار خود به کار برده‌اند از اهمیت اساسی برخوردار است. نتایج و یافته‌های این پژوهش نشان داد؛ تا پایان قرن ششم وزن آثار منثور نسبت به آثار منظوم بیشتر است. علت این امر دسته‌بندی موضوعات مطرح در ادب فارسی آن دوران در قالب‌های مشخص نثر و نظم بوده است. به این معنا که مدح، به همراه وصف، که مضمون اصلی ادب فارسی در آن دوران بوده در شعر ظهور یافته و تعلیم و نصیحت در نثر. همه این نوشته‌ها و آثار؛ از اقوال پراکندۀ خسرو انوشیروان که در کتاب‌هایی چون تاریخ سیستان به جامانده تا لباب الالباب، سیاست‌ نامه و کلیله‌ودمنه کتاب‌های تعلیمی و حکمی هستند که نویسنده در آن‌ها به دو صورت مفاهیم اخلاقی و دعوت به نیکی را تبلیغ می‌کند؛ یکی دعوت فرد به تزکیه، ریاضت نفس و خویشتن‌داری در مقابل طمع، شهوت و رضای نفس است. دیگری؛ دعوت فرد به نیکی و دهش در حق دیگران، عفو و مهربانی و مجاملت در حق انسان‌هاست. این نشان‌دهندۀ آن است که مبارزه با امیال نفسانی و پرورش درون به همان اندازۀ نحوۀ رفتار با دیگران دارای اهمیت اساسی بوده، همچنین تأثیر قرآن کریم، داستان‌های پیامبران و روایات سنت پیامبر و اهل‌بیت ایشان تأثیر فراوانی در توصیۀ نویسندگان به این امر داشته است. اما در مقابل آثار منثور، نظم درباری در این دوران به موضوعات اساسی خود؛ مدح و وصف و تغزل می‌پرداخت و در این وادی وارد نمی‌شد.

واژگان کلیدی

ادبیات فارسی؛ دعوت به خیر و نیکی؛ داستان و قصه؛ شعر


پانویس

  1. دانشجوی دوره دکتری ادبیات غنایی دانشگاه تهران