آسیب شناسی خیریه ها در بستر نظریه تکافل اجتماعی
چکیده
خیریهها تاکنون نقش مؤثری در گسترش امور خیر در جامعه ایفا کردهاند، امّا دچار آسیبهایی روشی و محتوایی شدهاند. مسئله اصلی این پژوهش این است که بهترین راه ترویج امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی چیست؟ این مقاله بر مبنای مفهومی نیازهای انسان استوار است. در این پژوهش با استفاده از نظریه سیستمها، آیات و روایات موجود درباره امور خیر و نیکوکاری با تأکید بر فلسفه و کارکرد تشریع آنها در چارچوب نظریه تکافل اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرند. با استفاده از این رویکرد به فهم درستی از معنای حقیقی امر خیر در منظومه قرآن و عترت دست یافته، وضع موجود خیریهها را مورد ارزیابی و نقد قرار میدهیم و به وضع مطلوب تکافل اجتماعی دست مییابیم. تمرکز بر افراد به جای اشخاص، شفافیت پایین، مشکلات مالی و عدم اتصال شبکهای مهمترین آسیبهای روشی خیریهها هستند. باقی ماندن بخشی از نیازهای مادی نیازمند و بیتوجهی به نیازهای غیرمادی او، استمرار روابط ناعادلانه در توزیع اولیّه منابع و بینصیب ماندن فرد نیکوکار از فواید ارتباط مستقیم با نیازمندان، مهمترین آسیبهای محتوایی خیریهها محسوب میشوند. بنابراین نهادهای خیریه راهکاری اوّلی برای ترویج امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی محسوب نمیشوند. تأکید بر إحیا و تقویت نهادهای فعّال در حوزه تکافل اجتماعی بهعنوان نهادهایی که هر فرد بهطور اصیل عضو آنهاست، مثل نهاد خانواده، نهاد خویشاوندی، نهاد عشیره، نهاد همسایه، نهاد دوستی و نهاد اخوّت و برادری دینی، راهکار اصلی و اولیّه اسلام برای گسترش خیرات و مبرّات در جامعه اسلامی است. نهادهای خیریه با تأکید بر نقش واسطهگری خود در معرفی گروهها و مناطق محروم و بیکَس و کار به افراد خیّر و نیکوکار، میتوانند نقش مکمّلی در تقویت نهاد اخوّت و برادری ایفا کنند.
واژگان کلیدی:
فرهنگ وقف؛ آسیبشناسی وقف؛ عدم اعتماد؛ مصرف¬گرایی، روش زمینهای.
پانویس
[لینک مقاله در سایت سیویلیکا]- ↑ کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق -علیه السلام- m.aram@isu.ac.ir