رمضان کریمی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

رمضان کریمی هستم متولد 1348 روستای گل محله از توابع شهرستان محمود آباد و ساکن شهرستان فریدون کنار . پنج سالم بود که پدر و مادرم من را به همراه 5 برادر و 1 خواهرم برای ادامه زندگی به فریدون کنار آوردن، پدرم از همان ابتدا در نزد یک دکتر کار تزریقات را به عنوان یک شغل در شهر انتخاب کرد و پس از چند سال توانست به صورت رسمی و به عنوان یک کارمند در حلال احمر فریدون کنار استخدام شود . از آنجائیکه تعداد خانواده مان زیاد بود و پدرم در مخارج زندگی ناتوان ، بنده چون فرزند ارشد خانواده بودم از همان نوجوانی با شاگردی در یک قماش فروشی مشغول به کار شدم و تا قبل از خدمت چند شغل را تجربه کردم . پس از خدمت مقدس سربازی با توجه به مرکزیت برنج در فریدون کنار با ضمانت پدرم به عنوان یک شاگرد نزد یکی از تجار موفق برنج مشغول بکار شدم. مدتی از حضور من به عنوان یک شاگرد در همان برنج فروشی می گذشت. بارها از سوی صاحب کارم که به عصبانیّت در شهر شهره بود مورد حرفهای تلخ قرار می گرفتم تا جای که همسایه ها می گفتند چگونه با شنیدن این حرفها حاضر می شوید برایش کار کنی ؟ برو جای دیگر کار کن چه فراوانکار . من با پشتکارسختی ها را تحمل میکردم تا اینکه یک روزکارخانه داران برنج و چند تاجر بزرگ برای حساب کتاب به دفتر کارمان آمده بودند. صاحب کارم گفت برو و برای میهمانان چای بیاور. من چای را داخل یک سینی گذاشتم وقتی وارد دفتر شدم بطور اتفاقی پایم به لبه درب برخورد کرد و با چای به زمین خوردم و استکان ها همه شکسته شدن . آمدم بلند شوم که ناگهان سیلی محکمی از سویصاحب کارم در جمع آقایان خوردم و من را با ناسزا از دفترش بیرون کرد. با چشمانی پر از اشک نزد پدرم رفتم و گفتم من دیگر آنجا کار نمی کنم و ماجرا را برای پدرم تعریف کردم. پس از شنیدن حرفهای من پدرم گفت : پسرم هیچ کاری بدون زحمت نیست و تو بایستی به محل کارت برگردی. از آنجاییکه برای پدرم احترام بسیاری قائل بوده و هستم با تمام بی احترامی که به من شد با وساطت یکی دو تاجر در همان محل به کارم ادامه دادم . یک روز در خلوت خود با تمام وجود م از خدا خواستم تا مرا در کارم مستقل کند و من هم با او عهد بستم 50% از در آمدم را در راه رضای او خرج کنم ، که این لطف خدا در زمان بسیار کمی شامل حال من شد که اکنون ضمن مستقل بودن در کار به عنوان یکتاجر موفق برنج در خدمت شما هستم. با توجه به اینکه کار برای رضای خدا نبایستی به گونه ای باشد که ثواب خود را از دست بدهد بنده خیلی مختصر عرض میکنم . لذتی که در کار خیر وجود دارد را نمی توان در یک جمله بازگو کرد من امید وارم حرفهای من تعبیر نادرستی نشود ، بارها برای من مشکلاتی پیش آمد که باور بفرمایید جز خداوند کس دیگری نمی توانست این مشکلات را حل کند و وقتی تفکر میکردم متوجه میشدم که اگر برای رضای خدا آن کار را انجام نمی دادم امکان نداشت مشکل من به این سادگی حل شود زیرا دعا ها ی افراد محتاج بدرقه راه من در این دنیا شده است. هستند کسانیکه من در مقابل سرمایه آنها بسیار کوچکم اما باور بفرمایید شهامت این که برای رضای خدا حتی 1000 تومان کمک کنند را ندارند. و بنظر من این توفیقی است که خدا به هر کس نمی دهد. خیرینی در استان و کشور که عمده کارشان در ساخت و ساز پل ، مدرسه ، بیمارستان ، مسجد و غیره است . اما بنده به عنوان یک عضو کوچک از اینخانواده بزرگ از آنچه در توانم باشد در بخشهای مختلف کوتاهی نکرده و نمی کنم. بطور مثال تجهیزات بیمارستان ،سقّا خانه ها ، کمک به بهزیستی ، تجهیزات ادارات و ارگانهای ، اهداء سکه در مناسبتهای مختلف اعم از آموزش پرورش ، بیمارستان ، و حتی در ورزش. از آنجاییکه ورزش را یکی از عوامل موثر در مبارزه با اعتیاد میدانم در زمینه ورزش همیشه خود پیش قدم بوده ام چه برای اعزام تیمها به مسابقات داخل و خارج از استان و چه حتی در بازگشت از مسابقات مختلف کشوری ، آسیایی ، جهانی و المپیک در شهرستان سعی کردم در حد توان برای ورزشکاران عزیز کوتاهی نکنم . اکنون بنده با هزینه شخصی خود که بیش از000/000/40ریال می باشد در حال ساخت پیست دو و میدانی زمین فوتبال شهید کریم آزادی فریدون کنار هستم که جا دارد در اینجا از شهردار محترم فریدون کنار جهت در اختیار نهادن ماشین آلات برای هموار نمودن زیر سازی این پیست تقدیر و تشکر ویژه ای داشته باشم . ضمنا یادآور می شوم مسئولیت هیات ورزش همگانی شهرستان فریدونکنار برعهده بنده می باشد.


منبع اصلی

پایگاه خبری روبه شادی