فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در دیدگاه ادیان و ملت ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

نادر ریاحی سامانی

چکیده

در پژوهش حاضر با روش تحلیل اسنادی، وقف و شبه وقف و بخشش در ادیان و ملتها مورد بررسی قرار گرفته است . جامعه آماری ،‌کلیه منابع شامل کتاب ها، نشریات و سایت های اینترنتی، پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق موجود می باشد و نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده و بر این اساس از منابع فوق الذکر استفاده گردیده است . ابزار پژوهش نیز فیش برداری بوده و یافته های حاصل از پژوهش، مورد تحلیل قرار گرفته است. با استناد به منابع موجود، این گونه نتیجه گیری شده که همه پیشوایان دینی و مصلحان اجتماعی یکی از راه حل های اساسی و مهم حفظ تعادل در روابط انسانی جوامع مختلف و حرکت به سمت صلح و دوستی و تحقق عدالت را تمسک به تقویت رفتارهای همراه با ایثار و بخشش و فداکاری می دانند که در شریعت اسلام، این اهداف گسترده تر می باشد. در این خصوص پیشنهاداتی برای کارآمدتر شدن اندیشه خیر خواهی ارایه و تأکید گردیده که پدیده وقف و شبه وقف و بخشش می تواند ابزار مهمی برای توسعه روابط کشورهای مختلف باشد.

کلید واژه ها : وقف، شبه وقف و بخشش در بین ادیان و ملتها

مقدمه

انسان دوست دارد موجودی جاودانی باشد لذا از فنا و نابودی نفرت دارد. مرگ در حقیقت وسیله ی انتقال به عالم دیگر برای زندگی ابدی است. تاریخ بشر نشان می دهد که حتّی ناباوران به خدا و دین، خود را موجودی فانی به شمار نمی آورند. از این رهگذر انسان دوست دارد پس از وی، نامی از او در این جهان به یادگار بماند.

در فرهنگ اسلامی یکی از بهترین راه های زنده نگه داشتن نام انسان، عموم کارهای خیریه، به ویژه به وقف و در اصطلاح قرآنی، باقیات الصالحات گفته می شود، و مردم به آن دعوت شده اند.

سنّت وقف، مخصوص اسلام و کشورهای اسلامی و شرقی نیست. در کشورهای غربی و حتی در نقاط دورافتاده نیز این شبه وقف، وجود داشته و دارد. که برای معابد، موقوفه هایی را اختصاص داده اند. قبل از اسلام نیز شبه موقوفاتی وجود داشته که برای استمرار فعالیت پرستشگاه ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقُف ها، از درآمد آنها بهره می گرفته اند و همین طبقه نیز آنها را سرپرستی می کردند و به دانش آموزانِ مدارس وابسته به معابد، خدمات لازم را می دادند. گرچه معمولاً بخشی از دارایی موقوفه، برای خدمات عمومی به مردم و مستمندان، بویژه در راهْ ماندگان و بیماران و صدمه دیدگان از حوادث غیرمترقبه و بلایا (نظیر سیل و زلزله و طاعون و...) در نظر گرفته می شد.

در برخی ادیان و ازمنه گذشته، نگاه جوامع بشری به امر وقف و امور خیریه به شکل امروزی خود نبوده است ولی نوعی از بخشش به عنوان کمک به دیگران و معابد وجود داشته و مخلوق برای رضای خالق متناسب با شرایط زمان و احکام و آیین مورد نظر خود اقداماتی از جنس موارد فوق الذکر انجام می داده است و در برخی ادیان نیز شبه وقف و نیکوکاری روشن تر مورد توجه واقع شده است.

در مجموع، با عمل وقف، مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد می گردد که افزون بر آن که در شهرنشینی جوامع ـ که از مؤلّفه های توسعه اقتصادی است ـ نقش قابل توجّهی دارد، نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی به شهرها خواهد بخشید و توسعه را، همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد. امید می رود این مجموعه، آغازی برای پژوهشهای عمیق و همه جانبه پژوهشگران باشد و بتواند نگاهی کلی به امر وقف و امور خیریه از نگاه ادیان و آیین ها و امتهای پیشین به ما تببین نماید.

بخشش در بین سومریان

در بین سومریان، بیشتر خدایان در معابد بودند و برای آنها هدایایی از مال و خوراک و ... می آوردند. در خرابه های سومری، لوحی به دست آمده که در آن پاره ای دعاها نوشته شده است . همانطور که ملاحظه می شود در بین این مردم نوعی از بخشش به معبد براساس باورهای مردم آن زمان انجام می گرفته است [۱] .

بخشش در بین مصریان قدیم

مردم مصر در قدیم، با فکر [[وقف اجمالاً آشنا بودند. املاکی بر خدایان، معبدها و مقبره ها اختصاص می یافت تا درآمد آنها به مصرف تعمیرات نوسازی، اقامه مراسم و خرج کاهنان (رهبران دینی) و خادمان برسد. این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته می شد. امروزه در مصر الواحی وجود دارد که حاکی از مطلب فوق الذکر است. از قدیمی ترین آنها لوحه شماره 72 است [۲] . در این لوح، نقوشی وجود دارد که حکایت از وقف املاک برای برخی کاهنان در خانواده چهارم ( سلسله چهارم فراعنه مصر) می کند. این لوح در فهرست موزه، ذیل شماره 8432 آمده است [۳] . در این لوح برای ما بازگو می کند که رمسیس دوم، املاک فراوانی به معبد ابیدوس بخشید و مراسم ویژه ای جهت تملیک آن املاک، در حضور جمع کثیری از مردم برپا کرد، تا مردم در این امر خیر، از وی پیروی کنند. مردم مصر در قدیم، با بهترین شکل وقف اولادی آشنا بودند، اعیان املاکی حبس می شد و درآمد آنها به خانواده و یا اولاد واقف اختصاص می یافت و این حق بعد از آنها به اولادشان می رسید تا از عواید آنها بهره مند شوند و حق انتقال اعیان املاک را به غیر نداشتند. مصریان قدیم، با نظام تولیت نیز آشنا بودند. اداره اموال موقوفه را به پسر بزرگتر از هر طبقه واگذار می کردند و در اسناد وقف به صراحت از نقل موقوفه منع می شدند. سندی اخیراً از شخصی به نام «متی» از خانواده پنجم پیدا شده که این شخص موسسه ای به نفع فرزندانش در قالب هبه به وجود آورده و در آن به پسر بزرگترش دستور داده که از عواید آن موسسه به برادرانش بدهد، ولی اموال، قابل نقل به احدی نیست و اداره آن همیشه با پسر بزرگتر از طبقات موقوف علیهم است.

کاهنان از آنچه به عنوان نذر و قربانی به خدایان تقدیم می شد، می خوردند و می نوشیدند و هم چنین از زمین های مربوط به معابد و خدمات دینی خویش؛ درآمد سرشاری به چنگ می آوردند. معابد مصر، سهم قابل توجهی از غنائم جنگی که از کشورگشایی ها در زمان او (رامسس ـ متوفی به سال 1225 ق. م) و جانشینانش به دست می آمد، به مصر سرازیر می شد، به خود اختصاص داده بودند. معابد در آن زمان، 107000 برده در اختیار داشتند که به اندازه یک سی ام جمعیت مصر بود، اراضی متعلق به این معابد حدود 3000000 هزار هکتار یعنی یک هفتم اراضی قابل کشت مصر می شد. تعداد چهارپایان 500000 رأس بود و درآمد 169 شهر مصر و شام به آن ها تعلق داشت. این درآمد هنگفت از پرداخت مالیات بر درآمد معاف بوده است [۴].

بخشش در بین مردم بابل

معبد نقش بسیار مهمی در مدنیت بابل دارد. در شهرهای بین النهرین، معبد همیشه از بلندترین و مرتفع ترین ابنیه بوده که در وسط شهر از خشت خام یا آجر پخته، قد برافراشته و بر همه خانه ها و مساکن مردم مشرف بوده است و در برابر مذبح، در داخل معبد، انواع حیوانات و فواکه و مبلغ های بسیار وجه نقد و جنس، به رسم قربانی نذر خدای آن معبد می شده، در آنجا بوده است که برای تعلیم منشیان و نویسندگان مدارس خط میخی برپا کرده و این طبقه را تربیت می نموده اند. اضافه بر آن، معبد، مرکزیت کسبی و تجاری نیز داشته است. معبد، املاک موقوفه و اراضی وسیعی را اداره می کرده و کاهنان که متولیان معابد بوده اند، در حقیقت تنها طبقه روشنفکر و دانشمند کشور را تشکیل می داده اند [۵] . در بابل، نسل های متوالی گناهکاران، برای آسایش، خاص مال خویش را با خدایان تقسیم می کردند . شاهان نیز که خود را نیازمند آمرزش خدایان می دانستند، پرستش گاه های مفید می ساختند و اثاثه و بنده و مواد غذایی برای آن ها فراهم می آوردند و زمین های بزرگی را بر آن ها وقف می کردند. هر وقت غنیمتی به چنگ قشون می افتاد، نخستین سلام بندگان و غنائم از آن معابد بود [۶] .

بخشش در فرهنگ یهود

با نزول کتاب مقدس تورات و شکل گیری و رسمیت یافتن آیین یهود به پیامبری یکی از شخصیت های بزرگوار و فداکار عالم بشریت یعنی حضرت موسی (ع)، هدف از زندگی که همانا تکامل روح و تقرب به ذات اقدس الهی است، مشخص شد و راه های گوناگونی برای رسیدن به این مقصود برای آنان روشن گشت و موضوع وقف که در زبان عبری از آن با واژه ( مقدس برای خداوند) یاد می شود یکی از راه های مهم برای آمرزش، در روز آخرت، و از موارد حائز اهمیت در بین پیروان این مکتب شناخته شد. یهودیان عقیده دارند که با وقف کردن دارایی خود در راه خدا، دارایی مادی خویش را به دارایی معنوی تبدیل می کنند و این سرمایه روحانی، یکی از راه هایی است که می تواند پشتوانه ای برای انسان در جهان آخرت باشد و او را نزد خدا سرافراز نماید و از عذاب دوزخ رهایی بخشد و انسان را به آمرزش ابدی برساند [۷] . در کتاب مقدس، سه نوع وقف یهوه که به حرم یا خرم معروف است دیده می شود ( تحریم):

1ـ به صورت نذر و وقف « آنچه را که کسی از متعلقات خود به صورت انسان، بهائم و زمین و محصول آن، وقف و نذر یهوه می نماید و اجازه فروش یا تعویض آن نیست. آنچه وقف می شود مقدس است و به یهوه تعلق دارد. اجازه بازخرید انسانی که وقف شده نیست و او باید کشته شود [۸] .

2ـ به صورت مجازات گناهی که مرگ سزای آن است، مانند قربانی دادن به خدایان دیگر، (20ـ19/22) که مرتکب باید وقف به نابودی گردد.

وقف یک شخص یا سرزمین و یا سپاه به نابودی، که به خصوص در سراسر کتاب یوشع به آن عمل می شود [۹] .

اشعیاء نبی (ع) مانند یوشع (ع) معتقد بود که لطف و عطوفت و رحم در دل روف یهوه موثر است و مجازات و کیفر اقوام و امم را به مصلحت و به منفعت عالم می فرماید. پس می گفت: نیکوکاری بیاموزید و انصاف به طلبید و مظلومان را رهایی دهید، یتیمان را دادرسی و بیوه زنان را حمایت نمایید. اگر گناهان شما مثل ارغوان سرخ باشد مانند برف سفید خواهد شد... [۱۰].

بخشش در بین زردتشتیان

در کتاب مذهبی زرتشتیان (اوستا) چنین آمده است: ( خشترمچا اهورایی آئیم در گوبیودت و استارم) اهورامزدا از کسی خشنود است که بی نوایان را دستگیری کند.

در طبیعت برابری نیست، ما باید آن را ایجاد کنیم. خداوند متعال تمام افراد را یکسان نیافریده، از این جهت همیشه افرادی پیدا می شوند که از دیگران ناتوان تر و ضعیف تر هستند، پیامبران الهی توصیه می کنند به این گونه افراد کمک کنید و رسیدگی به محرومان و مستمندان را از وظایف پیروان خود قرار داده اند. در مذهب زرتشتی هر کس موظف است یک دهم درآمد خود را صرف داد و دهش و خیرات و کمک به فقرا و مستمندان کند. در بین زرتشتیان داد و دهش بر دو گونه بوده است:

نیاز

در این گونه دهش، نیکوکاران زرتشتی، آنچه را می خواستند بدهند در دسترس گردانندگان نیایش گاه ها که در روزگاران کهن، سازمان های دینی و کشورداری هر دو به شمار می آمد، می دادند تا موبد موبدان و یا هر یک از رسامانگران که مسئول انجام کارهای دهشی و نیکوکاری بوده است، برابر با خواست نیکوکار دهش مند و یا در پاره ای زمان، بسته به نیاز نیایش گاه ،به انجام کاری نیک برساند. نیاکانمان باور داشتند که دهش باید به گونه ای همگانی انجام شود، نه دست به دست که بی گمان فراگرد ( جامعه) را به یک گونه تنبلی و گداپروری وا می دارد.

اشوداد

این گونه دهش را بخشش در راه پارسایی و نیکی گفته اند، چه دهش مند نیکوکار، به هنگام این گونه بخشش، تنها به پاس نیکی و نیکوکاری این کار را انجام می دهد.

هر چند موضوع تحقیق، پیرامون وقف است ولی چون در حین مطالعه به نقطه نظرات و توصیه های خردمندانه ای که همواره انسان را به سوی نیکی و خیر و صلاح و رستگاری یادآوری می کند، برخورد نمودم و ذکر برخی از آن ها را جایز دیدم که در پی خواهد آمد.

ایرانیان، پایه گذار پیوسته نیکی (وقف) در جهانند.

مهریان، نخستین نیکوکاران اند که برگ های زرین سرگذشت جهان، کار نیکشان را بر خود جای داده است. تا آنجا که می دانیم این گروه از مردم سرفراز جهان بودند، که بنیان پیوسته نیکی (وقف) را نهادند. در سال 1926 م. در کاوش هایی که باستان شناسان در مهرابه دیبورگ در آلمان می نمودند، سنگ نگاره بی مانندی یافتند که ویژه نیایش گاه مهری بود و بر بالای آن نیایش گاه مهری یا مهرابه نوشته شده بود: « این جایگاه نیکی بخش و سپنتا (مقدس) جایگاه پارسایان است و سودش ویژه همگان می باشد.»

اندرز انوشیروان

در نامه پر ارزش « اخذاق ایران باستان» نوشته دانشمند گرانمایه، دین شاه ایرانی (سلیستر)، اندرز انوشه روان، خسرو کبادیان (غبادیان) به پارسی کنونی آورده شده است. از آنجا که در این اندرزنامه پرتوهای درخشانی از زیست و زندگی نیکوکارانه شاهنشاهان ایران به چشم می خورد، به بازنوشتنش می پردازیم.

چنین گوید: « که چون انوشه روان خسرو، پورغباد، زندگیش به سرانجام رسید، پیش از آن که روان از تنش جدا گردد، بزرگان را چنین اندرز نمود: ... که چون من درگذرم، این تخت را برداشته و به اسپانور (شهری در نگار تیسفون) ببرید و در آنجا نهاده، مردم را بانگ زده بگویید: ای مردم، از بدکاری و گناه بپرهیزد. در کردار نیک کوشا باشید، به خوشی جهان دل مبندید. این تن همان تنی است که تا دیروز، از فرّ و شکوه آن، کسی نتوانست از سه گام به او نزدیک تر شود و تا دیروز همواره در گسترش اشویی، نیکی، پاکی، کوشش می کرد، اینک امروز همان تن را بنگرید، که کسی از ترس پلید شدن به آن نزدیک نمی شود و هر کس به آن دست نهد تا شستشوی نکند و خود را پاکیزه نسازد نمی تواند به نماز یزدان بایستد و نباید با نیکان و پاکان آمیزش کند. این تن دیروز از فرّ و شکوه دست به کس نمی داد و امروز از پلیدی کسی دست به آن نمی گذارد!!

پس ای مردم جهان، پارسا و نیکوکار باشید و در نیکی و بهروزی جهان و جهانیان بکوشید و در دین راستی و پیمان، استوار بمانید. با رادان و راستان همراه باشید. اندرز آموزگاران پارسا را بشنوید و به کار ببندید. به آنچه به شما رسیده است، خرسند باشید و به دارایی دیگران آز مدارید. در داد و دهش به بینوایان و نیازمندان کوتاهی مورزید، بدانید که چون از جهان گذرید فرّ و شکوهتان تباه گردد و اندوه و شادی درگذرد. زنهار! ای مردم آگاه باشید، چون زندگی کوتاه جهان را درسپرید (پشت سرگذارید) راه دوری شما را در پیش است. در آنجا، دادگر، کردار شما را خواهد سنجید و کسی کردار نیک و کرفه (ثواب) به شما وام نخواهد داد. برای رستگاری، پیش کش پذیرفته نمی شود. زنهار! ای مردم، تن را بر روان برتری مدهید، جز با کردار نیک، از پل چینود (پل صراط) گذر نتوانید نمود، زیرا در آن جا داوران راستی، مانند مهر ورشن، نگران کردار شما نخواهند بود. از نیکان باشید تا مینوی گردید. کسی را ریشخند و سرزنش مکنید، چه نیکی و بدی در هر کس هست. جهان گذاران را چون کاروان سرای پندارید و در آن به نیکی رفتار نمایید. زشتی و رنج و آزار را از خود دور سازید. این نیز گفته اند که: هر کس باید بیاندیشد و بداند که از کجا آمده است، برای چه هست، باز به کجا خواهد رفت و چه خویش کاری (وظیفه ای) برگُرده اوست؟ من چنین می دانم که، از نزد هورمزد خدای آمده ام و برای برانداختن زشتی و دروغ به جهان رسیده ام، باز به جایگاه نخستین خود، نزد هورمزد خدای بازگشت خواهم نمود و از من اشویی، راستی، کوشش و دانایی می خواهد. روانش شاد، خسرو انوشه روان [۱۱] .

بخشش از دیدگاه بزرگمهر

بزرگمهر، وزیر خردمند انوشیروان، در نوشته پر ارج خویش « یادگار بزرگمهر» پس از شناساندن خود و چگونگی فراهم آوردن گرامی نامه اش که سراپا پند و اندرز و راهنمایی است، چنین گفته است:

« چون دارایی گیتی، همه زودگذر و تباه شدنی و از میان رفتنی است، کسی که سزاوار داشتن است، یزدان با دهش خیرش، بر او فرّ و بزرگی بخشد. توانگر گردد و از او کارهای بزرگ برآید. دارایی فراوان اندوزد، برترین جایگاه را گیرد و به بزرگی و شکوه رسد، او زندگیش دراز، فرزندانش فراوان، سخنش گیرا، و دهش های نیکش به کار باشد... همه چیز از میان رفتنی است، مگر پارسایی و نیکوکاری که هرگز خراب نگردد و یاد نیکش همواره در دل ها بماند. و مرا پارسایی، آمرزش تن و جان و روان، نیکی های این جهان و آن جهان پسندیده تر است [۱۲].

بخشش از دیدگاه مزدک

و سرانجام به روزگار ساسانیان، اندیشمند فرزانه ای در ایران زمین پدید آمد. وی که فردوسی، خردمندش می نامد، مزدک پور بامدادان است. دین او را شاید بتوان، دست چینی از دین مزدیسنی و دین مانی دانست. وی از پیشوایان دینی بود و در دین های کهن ایرانی پژوهش فراوان داشت. دیدگاه تازه اش پذیرای مردم گشت و آن گونه پیشرفت چشم گیری یافت که غباد پادشاه ساسانی نیز پذیرایش گشت و به دین مزدکیان درآمد. گرچه این پذیرش دیری نپایید، با این همه نشان دهنده گسترش دین مزدک در آن روزگار است. در این جا تنها به داد و دهش، از دیدگاه مزدک بسنده می کنیم.

مزدک، فرزانه اندیشمند ایرانی، آماج کارش را بر بنیاد دهش یکسان همگانی گذارد. او می خواست که همگان در برابر کار و کوششی که دارند از ویژگی های نیک زندگی برخوردار شوند.

اگر چه به گفته پاره ای، سرگذشت سازان بیگانه و یا خود گم کردگان دیگر، که راه بیگانه می پویند، او از دارایی دیگران می بخشید!!

همان گونه که یاد شد باید آگاهی داشت که غباد ( شاهنشاه یزدان شناس ساسانی) پذیرای اندیشه اش بود و گفتارش را به دل باور داشت. اگر چنین نبود چگونه تن به دهش همگانی در می داد و بنا برخواسته و یا دست کم پیشنهاد مزدک، به هنگام خشکسالی و تنگ دستی مردم، انبارهای گندم را می گشود و دهش همگانی می کرد!؟ و در دین و با دیدگاه مزدک، اندیشه بر این است که روشنی بر تاریکی و یا نیکی بر زشتی چیرگی می یابد. دستورهای مزدک پیرامون دستگیری از بینوایان کم نیست. از آن گذشته فرمان هایی که برای پذیرش و نیکو داشت میهمان داده شده، گواه گسترش نیکوکاران از دیدگاه مزدک و مزدکیان است. میهمان داده شده ، گواه گسترش نیکوکاران از دیدگاه مزدک و مزدکیان است، به نامه « الفهرست» می نگریم و می بینیم که پیرامون کوشش های نیکوکارانه مزدک و مزدکیان سخن دارد و میهمان داری آنان را بازتاب می کند و می گوید:

مزدکیان می گفتند: هیچ چیز را نباید از میهمان دریغ داشت گرچه از خاندان شما و یا هم میهن تان نباشد. و نیز گروهی از پژوهندگان، بر این اندیشه اند که بخش بزرگی از کارهای نیکوکارانه شاهنشاه غباد ( پدر انوشیروان) به پیروی از اندیشه نیکوکارانه مزدک بوده است.

بوندس bundos دانشمند اروپایی، بر این اندیشه است که از دیدگاه مزدک و مزدکیان، سرانجام نیکویی بر زشتی پیروز می شود. بنابراین، پرستش برتر یا نیکی و خوبی بی چون و چرا شدنی است. سپس باید دیدگاهشان را نیکو به شمار آورد [۱۳] .

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش از دیدگاه مانی و پیروانش

سال 216 م. پس از زایش مسیح، در خاندانی ایرانی و نژادی اصیل، پسری چشم به جهان گشود. پدرش مردی همدانی بود و مادرش از خاندان شاهان اشکانی. بیست و شش ساله بود که نامش پرآوازه شد. اندیشه دینی مانی را می توان، آمیخته ای از اندیشه بنیان گذاران دین های آریایی دانست. به هر روی، آنچه در این نوشته می آوریم بنیاد اندیشه ژرف این فرزانه ایرانی است. مانی، نیک و بد (خیر و شر)، روشنی و تاریک ( نور و ظلمت) را پایه های استوار دین خود دانسته است. بنابراین به روشنی می بینیم که نیکی یکی از پایه های پابرجای دین مانی است. مانی، داد و دهش همگانی را پذیراست. گروندگان او دو گونه اند:

1ـ پیشوایان که از آنان به پاکان و برگزیدگان نیز نام برده شده و شمار آنان به 360 تن می رسیده است.

2ـ پیروان (باشندگان) که بیشترین مردم اند. یکی از خویش کاری های پیروان (باشندگان) این بوده است که ابزار زیست و خوراک پیشوایان را فراهم می کردند. در یکی از نوشته های پیروان مانی آمده است که « مردم نیک؛ تنها خوراک روزانه و جامعه سالانه خود را دارند.» با این همه در نوشته های گوناگون آمده است که پیروان مانی باید به داد و دهش بپردازند و این کار، از کوشش های بایسته ای بود که پیروان مانی ( باشندگان) به انجامش سرفراز می شدند [۱۴].

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در بین صائبین

وقتی سیر تاریخی صائبین را در کتب تاریخی دنبال می کنیم، رد پای آن ها را در ایران قبل از زرتشت و روم، قبل از نصرانیت می یابیم. هر چند که ابن عربی گفته است، که در روزگاران قدیم، هفت ملت مهم بودند که عبارت بودند از: فرس و کلدانی ها و یونانی ها و قبط و ترک و هند و چین و همه این ها دین صائبین داشتند [۱۵] .ولی آنچه که در گزارش نسبتاً مشروح ابن اثیر آمده، خبر از تداوم صائبی گری در ایران قبل از زرتشت و روم قبل از مسیحیت است [۱۶] . زرتشت در زمان گشتاسب ظاهر شده و گشتاسب و پدران او و سایر فارسیان قبل از زرتشت دین صائبین را داشتند [۱۷] .

وقف و شبه و قف و بخشش در فرهنگ هند و چین

هندوستان یکی از کشورهایی است که از دیرباز مرکز اعتقاد به خدایان مختلف بوده است و معابد از قدیمی ترین مکان های مقدس برای عبادت و ادای نذورات و خیرات بوده، در هر خانه و خاندان، رسم آن است که ضریحی به یادگار نیاکان و رفتگان قائم می سازند و بر فراز آن صفائه چوبی، نقش و نگارها می نگارند و نام گذشتگان را روی آن می نویسند. هم چنین در قبایل و عشایر نیز، محراب وضریحی بزرگ تر، خاص اموات و اجداد هر قبیله موجود است که از زیورها و زینت ها آراسته است و در پیشگاه آن ها اغذیه لذیذ هدیه می کنند.

یکی دیگر از رسوم و عادات چینیان که باز مظهری از ایمان و پرستش اجداد است، همانا مسافرت افراد خاندان در فصل بهار یا پاییز به زیارت قبور ایشان می باشد، در آنجا به روی مقبره آن ها خوردنی و هدایا نثار می کنند و دعا و نماز می خوانند. عجیب آن که در فصل پائیز، زائرین، صفحات و اوراق کاغذی که بر روی آن نقش پتو و لحاف و البسه و اقشمه نگاشته اند، در برابر قبور ایشان می سوزانند تا بدین وسیله مردگان از آسیب سرمای زمستان در امان بمانند [۱۸]. گفته شده در شهری بنام سومان در هند بتی بوده که بیش از ده هزار روستا بر آن وقف شده بود و منافع آن نیکوکاری و بخشش بر هزار نفر از برهمن های معبد هزینه می شد [۱۹] .

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در بین برهمن ها

برای اداره دستگاه های وسیع برهمن ها و نگاه داری سازمان خدایی آنان، بنیان گذاران دین هند و یا معماران طریقه (کارماـ کاندا) دو ستون مادی قرار داده بودند، و این دو ستون مالی، یکی قربانی و دیگری تقدیم نذور و هدایا و تُحَفْ به قائم مقام برهما بود.

عمل به دو قسم است. یکی اقسام قربانی، دوم اقسام خیرات.

ضامن اجرایی این دستور مطابق کتبا (آتاروا ودا) تهدید مرگ دائمی برای متخلف است. آن کس که هیچ نذور و هدایا به خدایان ندهد، مرگ در هر عالمی او را تعقیب می کند، اما کسی که قربانی و هدیه نثار کند در عوالم بعدی، مرگ از او دور است. دیگر نجات یافته و شکار دائمی مرگ نیست. تشریفات قربانی و تقدیم هدایا و نذور بسیار، از جمله حضور و شهادت شانزده نفر برهمن می باشد که با قربانی کننده و عیال او باید 18 نفر، (یعنی رقمی که در آن زمان بیش از 18 نبوده) باشند. عمل قربانی و تسلیم و تقدیم هدایا مانند نماز متدینین به آئین الهی، شبانه روزی و دائمی بوده که شب ها برای (آگنی) خدای ماه، و روزها برای الهه خورشید (سوریا) انجام می گرفت، البته از آن قربانی و تحف قدیمی، سهم خدای (پراجاپاتی) نیز جداگانه بوده است [۲۰] .

فرهنگ وقف و شبه و قف و بخشش در میان بودائیان

یکی از اصول بوداییان این بود: « بدهید، ببخشید، دستگیری کنید، خود را مقدس کنید.»

آشوکا، شاه هند که کیش بودایی دارد اعلام می دارد که همه رعایایش فرزندان محبوب او هستند و او هیچ گاه به خاطر اعتقادات گوناگونی که دارند، بر آنان تبعیض روا نخواهد داشت، فرمان سنگ نبشته، تقریباً به اقتضای آن زمان سخن می گوید:

« پریه درشی، محبوب خدایان مردان، همه فرقه های دیگر را خواه مرتاض باشند و خواه مردان خانواده، با هدایا و همه گونه بزرگ داشتی گرامی دارد.»

یوان چونگ، مشهورترین بودایی چینی است که از هند دیدن کرد. او می گوید: هر پنج سال یک بار، جشن نیکوکاری بزرگی برپا می کرد که سران کلیه ادیان و جمع بینوایان و نیازمندان قلمرو خود را به آن فرا می خواند. در این اجتماع، رسم بر این بود که تمام مازاد آنچه را از آخرین جشن پنج ساله پیشین تا آن زمان به خزانه دولت آورده بودند، به عموم خیرات کند. پنج هزار رهرو بودایی اطعام می شدند.

در پایان کار، خود هرشه، جامه های گران بها و گوهرهایش را درمی آورد و روی آن خیرات می گذاشت [۲۱].

وقف و بخشش در مسیحیت

عیسی مسیح(ع)، در ناصره به خواندن اسفار می پردازد و قسمتی از صحیفه اشعیاء نبی(ع) را انتخاب کرد« روح خداوند یهوه بر من است، زیرا خداوند مرا مسیح کرده تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته دلان را التیام بخشم . و جمیع مایمیان را تسلی بخشم.» عیسی مسیح گوید: « بینوایان را شما همواره با خود دارید... او به ثروتمندی که از او پرسید: علاوه بر احکام عشره چه کند، پاسخ داد مایملک خود را بفروش به فقرا بده.»

از مسیحیان تقاضا می کند: « از تهی دستان روی متابید و هر چه دارید با برادران به میان گذارید و هرگز مگویید این مال، از من است.» به هنگام خشم، به بردگان که همه به یک خدای روی امید دارند، فرمان مدهید. ( زیرا آنان پیوسته خدا ترسند) مسیحیان نظام ویژه ای برای پرستشگاه های خود و آموزش و ارشاد داشته اند و دارای چنان تسلطی بر پیروانشان هستند که از سلطه دولتها نیز بیشتر است. پژوهشها در سرزمینهای مسیحی نشین، نشان می دهد که برای پناهگاهها ـ مدارس ـ بیمارستانها ـ دیرها ـ پرستشگاهها موقوفانی وجود داشته و این موقوفات تا قرن هفده میلادی یعنی حکومت لویس سیزدهم، یک سوم فرانسه را در برمی گرفته است و با انقلاب فرانسه این وضع تغییر می کند و جزء اموال دولت می شود ولی دولت بعدها مجبور می شود نظام موقوفات خیریه را به نحوی طراحی کند که میان برنامه های خیریه و مصلحت عمومی سازگاری ایجاد شود [۲۲].

فرهنگ وقف و شبه وقف و بخشش در یونان

در یونان، برابر آیین اورفئوسی، اگر کسی قبل از مرگ کفاره گناهان خود را بدهد یا پس از مرگ دوستانش گناهان او را بخرند، کیفر او در زیر زمین پایان می پذیرد.

« در معابد یونانی، ضمن مراسمی که شامل راه اندازی دسته، سرود، قربانی، دعا و گاهی غذای مقدس بود. هنگام شیوع بیماری های خطرناک، یکی از بینوایان شهر را جامه متبرکه می پوشاندند و از بیت المال اطعام می کردند.»

« در جامعه یونانی، صدقه و خیرات نیز برقرار است. موسسات بسیاری برای پذیرایی بیگانگان، معالجه بیماران و حفظ پیران و فقیران برپاست.»

« ارسطو توصیه می کند که: مازاد خزانه عمومی را بین مردم بی چیز، چنان تقسیم کنند که هر کس بتواند مزرعه کوچکی برای خود بخرد» [۲۳].

وقف و بخشش در میان رومیان

رومیان، با نظام موسسات کنیسه و موسسات خیریه آشنا بودند. این موسسات به اداره فقیران و ناتوانان می پرداخت. اموالی به این موسسات اختصاص می یافت تا به مصرف فقرا و ناتوانان برسد [۲۴] . رومیان عقیده داشتند که اشیاء مقدسه، اشیایی که بنا به سنن مذهبی، تشریفاتی و مقرراتی که توسط کاهنان وضع و اجرا می شد، به خدا اختصاص می یافت. مانند: معابد، نذور، هدایا و امثال اینها و ممنوع البیع و الرهن هستند و کسی حق ندارد آنها را تملک نماید، زیرا اینان تعلق به خدا دارند و چیزی که به خدا تعلق دارد قابل تملک نمی باشد. در نوشته جستنیان ( قانون مدون یوتسیناتوس، امپراتور روم شرقی) چنین آمده است: « اشیاء مقدسه، اشیاء دینیه و اشیاء حرام، مملوک احدی نمی شوند، چه آنکه مملوک خدا، مملوک انسان نمی شود» [۲۵] . باز رومیان عقیده داشتند که اگر مکان مقدسی خراب شود زمین آن، مقدس باقی می ماند و مقدس بودن زمین، در آغاز، طی مراسمی از طرف کاهنان باید اعلام شود. خود انسان ها آن قدرت را ندارند که زمینی از زمین های خود را شخصاً مقدس اعلام نمایند، بلکه اینان می توانند زمین مفروزی را از املاک خود، با دفن کردن مرده ای در آن، دفن کنند. البته پس از آن که زمین مشاعی، به صورت «مدفن» درآمد، هر یک از شرکاء می تواند بدون جلب موافقت شرکای دیگر در آن مرده دفن نماید [۲۶].

وقف و بخشش در حقوق انگلوساکسون

نظام انگلوساکسون ( حقوق قدیم انگلستان و آمریکا)، امروزه نوعی از تصرفات مالی را می شناسد که تحت نام « تراست» معروف است و خلاصه تعریف آن چنین است: مالی را در اختیار شخص معینی می گذارند تا آن را به مصرف شخص دیگری برساند (عوائد مال مذکور را صرف احتیاجات این شخص کند). شخص صاحب اختیار را امین و یا وصی، شخص دوم را مستفید و یا مستحق می نامند.

رابطه شخص امین یا وصی، با مال مورد امانت، در ارتباط با مستحق ـ یا مستفید ـ تراست نامیده می شود که نه مالک آن مال است و نه می تواند آن را تملک نماید و حتی خود امین و یا وصی نمی تواند از آن مال استفاده نماید، به نحوی که مالکیت عین، از مالکیت منافع جدا می شود [۲۷] .

وقف و بخشش در میان آلمانی ها

آلمانی ها، نظام مالی ویژه ای دارند که با اصل فکر وقف و شکل آن شباهت نزدیک دارد. « مالک، مال خودش را برای مدت معینی و یا تا انقراض نسل خانواده ای، به یک خانواده اختصاص می دهد. گاهی تمام خانواده در نظر گرفته می شود و گاهی بعضی از آنان و گاهی در درجه اول پسران و در درجه دوم دختران منظور می شوند [۲۸] .

وقف و بخشش فرانسه

امروزه در قانون کشور فرانسه، نوعی از تصرفات مالی وجود دارد که شبیه وقف اولادی است. قانون اجازه داده که پدر مالی را به فرزندش ببخشد و یا به نفع او وصیت کند که در زمان حیاتش، خودش از آن منتفع شود و بعد از مرگش به اولادش یا برادرش منتقل گردد. قانون فرانسه از این عمل حقوقی تحت عنوان ( هبه منتقله) نام می برد و احکام ویژه ای برای آن مقرر می دارد، علاوه بر ( وقف اولادی) به وقف خیری و مصارف آن نیز در قانون فرانسه تصریح شده است. قانون این نوع وقف را چنین تعریف کرده است: وقف بر امور خیریه عبارت است از: اختصاص دادن مال معینی از دارایی و سرمایه، برای عمل خیر اعم از آن که عام باشد یا خاص [۲۹] .

وقف و بخشش در بین اعراب قبل از اسلام

اعراب جاهلیت عبادتگاههایی داشتند که مهمترین آن کعبه بود. در کنار کعبه محلهایی وجود داشت که هدایا و نذورات و درآمد زمینهای اختصاصی، از قبیل غلات در آنجا نگهداری می شد [۳۰]. همچنین برای تهیه پوشش کعبه در جاهلیت، موقوفاتی وجود داشت. گفته اند اولین کسی که اقدام به پوشش کعبه کرد و اموالی را برای آن وقف نمود، اسعدبن ابوکرب پادشاه حمید بوده که حدود دو قرن پیش از اسلام زندگی می کرد [۳۱] . همچنین جواهرات بسیاری برای کعبه و بت هبل اهدا شده بود که در چاهی در داخل کعبه نگهداری می شد [۳۲] . به گفته ابن خلدون: در زمان جاهلیت ملتهای گوناگون، کعبه را گرامی می داشتند و پادشاهی مانند کسری و دیگران، اموال و گنجینه هایی به آن هدیه می کردند. در بخش جنوبی عربستان زمینهای زیادی بود که به نام خدایشان معروف بود [۳۳] . و به معابد تعلق داشت. این زمینها وقف بر خدایان بود و از درآمد غلات آنها، در معابد برای رجال دینی هزینه می شد [۳۴] . البته این اموال ـ هدایا و نذورات بنام وقف نبوده ولی در واقع همان مفهوم را داشته است هر چند برخی وقف را مختص اسلام دانسته اند. البته شافعی گفته تا آنجا که من میدانم اهل جاهلیت خانه و یا زمینی را حبس نکردند و فقط اهل اسلام حبس کرده اند [۳۵]. به شافعی ایراد گرفته اند که چنین نیت و نمونه وقف، پیش از اسلام، موقوفه حضرت ابراهیم (ع) به کعبه است. بعضی گفته اند منظور او وقف با شرایط ویژه اسلام است که حقیقت شرعیه دارد [۳۶] .

وقف و بخشش در اسلام

از آنجا که شریعت اسلام با توجه به تمام ابعاد زندگی انسان، دستورات جامعی را در هر بخش تدوین و ابلاغ نموده و فقهای بزرگ مذاهب مختلف اسلامی نیز، در طول تاریخ به شرح و بسط موضوعات گوناگون پرداخته اند، می توان گفت: در هر بخش از ابواب فقهی احکام و دستورات دینی، که برای زیستن مطلوب و باور به دیار ابدی، تدوین شده، مبسوط و کامل است، در فرهنگ اسلام علاوه بر وقف عناوین و موضوعات مختلفی وجود دارد که در سایر ادیان نیز به نوعی آنها اشاره شده لذا صرفاً برای آگاهی علاقمندان به اختصار به ذکر عناوین مشابه اشاره می کنم.

مسجد

اولین قبله گاه مسلمانان، که محل توجه و علاقه و عنایت بوده و می باشد، مسجد است از یک منظر، اولین موقوفه در اسلام مسجد قبا، یا املاک وقف شده به اولین قبله گاه مسلمین (مسجد الاقصی) یا مسجد الحرام و مسجدالنبی(ص) از مصادیق بارز وقف و نیکوکاری است.

نذور و قربانی

اگر نذر و قربانی کردن برای خدایان و در معابد، بخاطر باورهای درونی اشخاص، از گذشته های دور، و در بین همه ادیان مرسوم بوده است در احکام اسلام به ویژه در اعمال حج، قربانی یک امر واجب محسوب می شود، زیرا در اثر این کار، مساکین نیز بهره مند می شوند. کما این که در نوزده جای قرآن به نوعی به موضوع قربانی اشاره شده است.

در آیه 270 سوره بقره می فرماید:

« هر چه انفاق کنید و یا نذور و صدقه دهید همانا خداوند می داند ( ولی اگر در حق مسکینان ستم کنید) ستم کاران را در دو جهان یار و معینی نخواهد بود.»

انفاق

یکی از مصادیق بارز وقف انفاق است، چون وقف تحت هر شرایطی که انجام می گیرد با فداکاری و گذشت همراه است و انفاق، چه با عنوان بقاء عین و استفاده از منافع آن باشد یا به طور مستقیم انجام شود، با بخشش همراه است. در قرآن کریم، آیات متعددی در مورد انفاق آمده که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

آیه 92 سوره آل عمران:

« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَاِنَّ الله بِهِ عَلیمٌ»

« شما هرگز به ( حقیقت) نیکوکاری نخواهید رسید مگر آن که از آنچه دوست می دارید و بسیار محبوب است در راه خدا انفاق کنید و هر چه انفاق کنید محققاً خدا بر آن آگاه است.»

آیه 54 سوره قصص:

« اُولئِکَ یوْتُونَ اَجْرَهُمْ مَرَّتَینِ بِما صَبَروُا وَ یدْرَوُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةِ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُوْنَ.»

« اینان را دوبار پاداش نیکو دهند زیرا صبر و ثبات ورزیدند و بدی را به نیکی دفع می کنند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق می کنند.»

آیه های 2 و 3 و 4 سوره انفال:

« اِنَّمَا الْمُومِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَ جِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ اِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ اِیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکَلُونَ.»

« مومنان حقیقی آن هایی هستند که چون ذکری از خدا شود دل هایشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آن ها بخوانند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می کنند.»

« اَلذَّینَ یقیموُنَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُم ینْفِقُونَ.»

« آن هایی که نماز بپای می دارند واز هر چه روزی آنها کردیم به فقراء انفاق می کنند.»

« اُولئِکَ هُمُ الْمُوْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ.»

« آنها به راستی و حقیقت اهل ایمان هستند و نزد خدا مراتب بلندی دارند و آمرزش و روزی نیکو، مخصوص آنها است.»

آیه 31 سوره ابراهیم:

« قُلْ لِعِبادِی الَّذینَ آمَنُوا یقیموُا الصَّلوةَ وَ ینْفِقوُا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً مِنْ قَبْلِ اِنْ یاْتِی یومٌ لابَیعٌ فِیهِ وَ لا خِلال.»

« ( ای رسول ما) به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو: نماز به پا دارند و از آنچه روزی آن ها کردیم، در نهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید.»

صدقه

یکی دیگر از مصادیق انفاق و کمک به هم نوعان، در جهت رفع مشکلات و موانع آنها، صدقه است که افراد توان مند، با پرداخت کمک به دیگران به آن ها یاری می رسانند. هر چند این عمل در فرهنگ اسلامی دارای ابعاد مختلفی بوده و برای پرداخت کننده ثواب و پاداش های مختلفی پیش بینی شده، ولی آنچه مسلم است این که بین وقف و صدقه، شباهت زیادی وجود دارد. برخی از فقهای اسلامی با استناد به حدیثی از پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ وقف را صدقه دائمی تلقی می کنند که همیشه از منافع مال وقف شده، موقوف علیهم، استفاده می کنند، کما این که در آیه 271 سوره بقره می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقات خود را به منت و آزار تباه مسازید.

وصیت

هر چند وصیت با دو عنوان وصیت عهدی و وصیت تملیکی در حقوق اسلام مطرح شده ولی چون مالک یک سوم از مایملک خود را می تواند برای امر معینی به صورت دائم وصیت نماید ( که از آن به عنوان ثلث دائم نیز یاد می کنند) با وقف تفاوتی ندارد. هر چند در فرهنگ برخی ادیان هم دیدیم که وصیت مورد توجه واقع شده، و این موضوع بیان گر این واقعیت است که بالاخره انسان یک روز دارفانی را وداع می گوید، و همه آدمیان همواره به این فکر هستند که اگر دارای مال و ثروتی شدند، برای بعد از حیات خود نیز چاره ای بیندیشند. آیه 180 سوره بقره می فرماید:

« دستور داده شده که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر دارای متاع دنیا است، وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل، این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.»

کمک به ایتام

همراهی و دستگیری نیازمندان و ایتام از دیرباز در بین همه ادیان مورد توجه و از صفت های بارز ملل مختلف بوده که همواره به این مهم می پرداختند. این کار در فرهنگ اسلامی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است، تا حدی که موقوفات مختلفی به این امر اختصاص یافته است. در قرآن، جانب احتیاط، برای رعایت حقوق ایتام به حدی است که در بخشی از آیه 152 سوره انعام می فرماید: « و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید تا آن که به حد رشد و کمال رسد و ...»

یا در آیه های 8 و 9 سوره دهر می فرماید:

« و هم بردوستی (خدا) به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می دهند.»

«و ( گویند) ما فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداشی و سپاسی هم نمی طلبیم.»

در آداب و اعمال اجتماعی فرهنگ اسلامی، عناوین مختلف دیگری مانند: قرض الحسنه، خمس، زکات، تعاون و امثالهم وجود دارد که حکایت از ایثار، بخشش، فداکاری، هم فکری، گذشت و در نهایت توجه به حقوق سایرین و همراهی و همکاری با دیگران، برای رضای خدا تلقی شده و در ابواب فقهی نیز به ابعاد مختلف آنها پرداخته شده است.

اصطلاحات غربی مشابه وقف اسلامی

1ـ اصطلاح «Endowment» که معنای لغوی آن وقف ـ هبه ـ بخشش است و اصطلاحاً یعنی کمک خیرخواهانه فرد یا نهاد در قالب پول یا دارائی یا هر گونه منبع درآمد دائمی به بنیاد خیریه یا دانشکده یا بیمارستان و یا هر نهاد دیگر.

2ـ اصطلاح «تراست» که معنای لغوی آن وقف اعتماد ـ صندوق سرمایه گذاری مال امانت اتحاد و شرکت دارای فعالیت یکسان برای در دست گرفتن بازار است. تراست، به اعتبار استفاده کنندگان آن خاص است یا خیریه و عمومی.

3ـ اصطلاح «Foundation» که در لغت به معنای موسسه ـ بنیاد ـ نهاد است و در استعمال عام آن، رژیمی سازمانی است که اقدامات تجاری یا دولتی یا آموزش یا خیریه انجام می دهد.

سه اصطلاح فوق نیز شباهتهایی با وقف اسلامی دارند از آن حیث که همگی بر پایه یک مال دائم فعال مبتنی هستند و درآمدش صرف اعمال خیریه می شود. همانطور که ملاحظه می شود شکلها و روشهای سرمایه گذاری و شیوه تولید امکانات و ثروتها تغییر یافته است اما محتوی خدمات و نیت آدمیان همچنان در مسیر نوعدوستی ـ کمک و خیرخواهی به حرکت خود ادامه داده و هر فردی و گروهی و تشکلی به تناسب شرایط زمان در انجام این رسالت به وظیفه خود عمل کرده است [۳۷]. جهت آگاهی خوانندگان، جدول مصارف وقف در فرهنگ اسلامی و کشورهای غربی، بشرح پیوست تنظیم می گردد.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم.

2. ویل دورانت (1370)، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامی.

3. عبدالکبیسی، محمد (1366)، احکام وقف در شریعت اسلام، ج 1 و 2. ترجمه: احمد صادقی گلدر، چاپ اداره کل اوقاف و امور خیریه مازندران.

4. حکمت، علی اصغر (1348). تاریخ ادیان، انتشارات ابن سینا.

5. کلیمیان اصفهان و مساله وقف، فصلنامه میراث جاویدان، سازمان اوقاف و امور خیریه، ش 19 و 20.

6. جان ناس(1344). تاریخ جامع ادیان از آن جا تا امروز، ترجمه علی اصغر حکمت، چاپ پیروز.

7. ابن یوسف، برهان (1357). نیکوکاری، داد و دهش در ایران باستان. بی جا.

8. قهین پور، محمد(1340). بودا چه می گوید. انتشارات چاپخانه موسوی.

9. آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی، مبانی مسیحیت، ترجمه از فرانسه به فارسی، حسینیه ارشاد.

10. منیاسیان، لئون(1376). وقف وصیت در ارامنه: فصلنامه میراث جاویدان، شماره 19 و 20. ص ص: 148ـ 152.

11. سلیمی فر، مصطفی(1370). نگاهی به وقف و آثار اجتماعی اقتصادی آن. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

12. کسائی، نورا... (1378). وقف در خدمت نهادهای علمی آموزشی، فصلنامه میراث جاویدان. شماره 27 ص ص 44ـ 49.

13. رفیعی، علی(1373). وقف کتاب در تمدن اسلامی. فصلنامه میراث جاویدان. فصلنامه وقف میرات جاویدان. شماره 4ـ ص ص 82 ـ90.

14. مومنی، مصطفی، فصلنامه وقف میراث جاویدان، سازمان اوقاف و امور خیریه، شماره8.

15.بجیرمی، سلیمان. (بی تا). حاشیه برخطیب ـ دیار بکر: المکتبه الاسلامیه الطوری، محمدبن علی الشهیر (بی تا). تکلمه البحر الرائق، ج 2، دمشق المکتبه الاسلامیه.

16. منشی تبریزی، ابوایوب (1383). مرآه الحرمین. ترجمه: جمشید کیانفر و ایوب صبری پاشا. نشر میراث مکتوب.

17. خلدون، عبدالرحمن (1388). مقدمه ابن خلدون . ترجمه : محمدپروین گنابادی. تهران: نشر علمی و فرهنگی.

18. ابن اثیر، ابوالحسن، (1399 هـ . ق). الکامل فی التاریخ. بیروت: دارصادر السامرایی، کامل. (1968). الوقف. بغداد: چاپخانه اسعد.

19. بی نا. (1964). مدونه چوستنیان فی الفقه الرومانی. قاهره: دارالکتاب المصری.

20. عمر، محمدعبدالحلیم (1389). « نظام وقف اسلامی. نظام های مشابه در جهان غرب». ترجمه: علی زاهدی. مجله وقف میراث جاویدان ـ شماره 69 ص ص 113 ـ 146.

پانویس

  1. علی اصغر حکمت،1348ص 154.
  2. راهنمای ماسبیرو.
  3. در نشریه وزارت اوقاف مصر به نام وزارة الاوقاف بین الماضی والحاضر ، به این لوح اشاره شده است .
  4. محمد عبدالکبیسی ، 1366.
  5. جان ناس، 1344.
  6. ویل دورانت ،1370.
  7. علی اصغر حکمت،1348.
  8. 27/ 28 لوی.
  9. آشتیانی،1368.
  10. جان ناس،1344.
  11. ابن یوسف، 1357.
  12. برهان ابن یوسف ،1357.
  13. ابن یوسف،1357.
  14. ابن یوسف،1357.
  15. ابن العربی، تاریخ مختصر الاول، ص3.
  16. ابن یوسف،1357.
  17. ابن اثیر، الکامل، ج 1،ص 184،(ابن اثیر،1399،ه. ق).
  18. جان ناس، 1344.
  19. سلیمان بجیرمی، بی تا .
  20. محمد قهین پور ،1340.
  21. قهین پور،1340.
  22. السامرایی ، 1968 .
  23. ویل دورانت،1370.
  24. محمد عبدالکبیسی، 1366.
  25. بی تا، 1964 .
  26. محمد عبدالکبیسی، 1366.
  27. محمد عبدالکبیسی، 1366.
  28. محمد عبدالکبیسی، 1366.
  29. محمد عبدالکبیسی ،1366.
  30. الطوری،بی تا.
  31. ابوایوب منشی تبریزی، 1383.
  32. الهدی والرشاد، ج2.
  33. ابن خلدون، 1388.
  34. الوقف فی فکرالا سلام، ج1.
  35. شافهی الام، ج4،ص54.
  36. حاشیه البجیری علی الخطیب، ج9،ص11.
  37. عمر ، 1389.