معرفی مجموعه مقالات (امامزادگان تجلی گاه هنر قدسی)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: سید امیر حسین کامرانی راد

محتویات

مقدمه

با توجه به نقش و اهميت امامزادگان در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامي و مرکزيت مراقد مطهر ايشان به عنوان قطب‌هاي فرهنگي و کانون‌هايي براي جوشش اشتياقات و عواطف ارادتمندان و همچنين لزوم مقابله با هجمه گسترده و برنامه‌ريزي شده دشمنان اسلام خصوصا فرقه ضاله وهابيت به ساحت مقدس امامزادگان عظيم الشأن، معاونت فرهنگي و اجتماعي سازمان اوقاف و امور خيريه برگزاري کنگره بين المللي امامزادگان را در دستور کار خود قرار داد که نخستين کنگره با همکاري دانشگاه اصفهان و اداره کل اوقاف و امور خيريه استان اصفهان و با مشارکت حوزه‌هاي علميه، دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالي معتبر داخلي و خارجي و استقبال گسترده محققان و پژوهشگران در تاريخ 19 و 20 شهريور 1392 در شهر اصفهان برگزار گرديد و از بين بيش از 600 مقاله ارائه شده به دبيرخانه کنگره، مقالات برتر در قالب مجموعه چهار جلدي چاپ و به جامعه علمي کشور تقديم شد. در اين شماره به معرفي مقالات يک جلد از اين مجموعه به نام «امامزادگان تجلي‌گاه هنر قدسي» که در آن تزيينات و آرايه‌ها در امامزادگان و بقاع متبرکه بررسي شده، مي‌پردازيم.

بررسي موتيف‌هاي صندوق بارگاه امامزادگان ساري با توجه به عقايد شيعي

نويسندگان: دکتر عفت السادات افضل طوسي [۱] و عظمت السادات گراميان [۲] اين نوشتار به معرفي و بررسي ويژگي‌هاي مفهومي موتيف‌هاي موجود روي صندوق بارگاه‌هاي بزرگان دين و امامزادگان در شهرستان ساري مي‌پردازد. روش گردآوري اطلاعات، تلفيقي از شيوه کتابخانه‌اي و ميداني است و از عکاسي و فيش‌برداري براي اين کار استفاده شده است. از 292 مورد تعداد نمونه‌هايي که به صورت ميداني مورد بررسي قرار گرفته‌اند، به 8 مورد به عنوان نمونه‌هاي داراي ارزش‌هاي فرهنگي و زيبايي‌شناسانه پرداخته شده است. نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد انديشه‌هاي مذهبي تشيع، در جاي جاي نقوش موجود روي صندوق‌ها به ويژه در مورد نقوش هندسي، غالب است. هدف اين پژوهش، معرفي و شناساندن نقوش صندوق‌ها و بررسي تأثير عقايد شيعي در شکل‌گيري، صورت و محتواي اين نقوش است.

بررسي ديوارنگاره‌هاي امامزاده سيد حمزه (عليه السلام)

نويسندگان: مرتضي پاشاپور [۳] و دکتر مهدي محمدزاده [۴] امامزاده سيد حمزه (عليه السلام) يکي از بناهاي تاريخي– مذهبي تبريز است که از زمان احداث تا کنون مورد توجه جدي مردمان اين سرزمين بوده است و در هر دوره‌اي از تاريخ با حمايت‌هاي بزرگان ديني و سياسي، الحاقات و تزييناتي به آن اضافه شده است که از جمله آنها مي‌توان به حجاري‌هاي مرمرين، ديوارنگاره‌ها، کتيبه‌هاي خوشنويسي شده و آينه‌کاري‌هاي درون گنبد اشاره کرد که ناشي از اهميت اين مکان مقدس در طول تاريخ است. در اين پژوهش که به روش توصيفي- تحليلي انجام پذيرفته است، نخست نگاهي گذرا به جنبه‌هاي تاريخي و مذهبي امامزاده شده است و سپس ديوارنگاره‌هاي آن و کارکرد تزييني آنها در امامزاده مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. بناي امامزاده سيد حمزه (عليه السلام) داراي نقاشي‌ديواري‌هايي از دوران قاجار- دوران اوج ديوارنگاري ايران- است که نقوش متعددي از گل و پرنده تا حالات انساني را در يک مجموعه هماهنگ در کنار ساير تزيينات بنا به نمايش مي‌گذارد و از نکات قابل توجه در ديوارنگاره‌هاي اين بنا مي‌توان بر تنوع موضوعي، تنوع نقش‌مايه‌ها و رقم‌دار بودن آنها اشاره کرد. موارد مذکور از جمله عواملي بودند که تحقيق در اين زمينه و نگارش اين مقاله را ضرورت بخشيدند.

مطالعه تطبيقي تزيينات امامزاده جعفر اصفهان و امامزاده يحيي ورامين

نويسندگان: مرضيه پرورش ريزي [۵] و شادابه عزيزپور [۶] دوره ايلخاني را مي‌توان نقطه عطف تاريخ معماري ايران دانست. شکل‌هاي جديد معماري و بروز شيوه‌هاي تزييني جديد سبب شد تا معماري ايران به تدريج يک شکل نهايي به دست آورد و به انسجام، هماهنگي و پختگي کامل برسد. يکي از ارزشمندترين ميراث باقي مانده از معماري دوره ايلخانيان، ساخت بناهاي آرامگاهي بوده که همواره در بافت فرهنگ و جامعه ايراني مورد توجه قرار گرفته است. از آثار ارزشمند دوره ايلخاني، بناي امامزاده جعفر اصفهان، متعلق به 725 هـ.ق/1324م و امامزاده يحيي ورامين متعلق به 707 هـ.ق/1307م است. اين دو بنا، بر اساس دو شيوه متفاوت ساخت بناهاي آرامگاهي دوران خود ساخته شده‌اند. امامزاده جعفر (عليه السلام)، داراي تزيينات زيباي آجر لعاب‌دار و کاشي معرق است. مهم‌ترين شاخصه اين بنا دو کتيبه قرآني به خط کوفي و ثلث است. بناي امامزاده يحيي (عليه السلام)، شامل تزيينات کاشي‌کاري است که در نوع خود از بي‌نظيرترين آثار دوره مغول به حساب مي‌آيد. سطح داخلي اين بنا با گچ‌بري؛ شامل نقوش گياهي آميخته با کتيبه ثلث است. هر دو بنا از جهاتي يادآور سنت‌هاي تزيين بنا در دوره سلجوقي و از جهاتي نشانگر تحولات و نوآوري‌هاي دوره ايلخاني در ساخت بناهاي آرامگاهي است. در اين مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفي اين بناها، عناصر تزييني آنها، معرفي و مورد مقايسه قرار گيرد. روش اين پژوهش، روش ميداني و کتابخانه است. به اين ترتيب که با مستندات تصويري تهيه شده از اين دو بنا، آرايه‌هاي تزييني آنها از حيث محتوايي و گرافيکي با نگاهي تطبيقي مورد بررسي قرار گرفته است، تا علاوه بر مستندنگاري و حفظ اين آثار ارزشمند، گامي براي شناخت و پيوند هنر معاصر با هنرهاي سنتي برداشته شود.‌

مروري بر خصوصيات معماري و تزيينات بناهاي آرامگاهي قم در دوره ايلخاني(با نگاهي ويژه بر معماري و تزيينات بناي امامزاده خديجه خاتون شهر قم)

نويسندگان: مهدي پيرحياتي [۷] و عبدالله نصرالهي [۸] ابنيه و آرامگاه‌هاي مذهبي در ادوار مختلف اسلامي، همواره بستري مناسب براي ظهور استعداد و خلاقيت هنرمندان مسلمان بوده است. در اين ميان معماري و تزيينات وابسته به آن، به يکي از عمده‌ترين جلوه‌گاه‌هاي هنر اسلامي تبديل شده و نقوش تزييني در دستان هنرمندان اسلامي، به عنصري براي بيان عقيده و ارادت خالصانه به خاندان ائمه اطهار (عليهم السلام) مبدل گرديد. شهر قم به دليل وجود بارگاه مقدسه حضرت معصومه (عليها السلام) و خيل کثيري از بقاع امامزادگان، به گنجينه‌اي پربار از آثار معماري اسلامي بدل گرديده است و نيز به برکت حضور فرمانروايان مقتدر محلي در سده‌هاي هشتم تا چهاردهم شاهد ساخت يادمان‌هاي مذهبي تاريخي متعددي است که در فرهنگ معماري ايران به «برج‌هاي آرامگاهي» موسومند. اوج هنر ساخت بناهاي آرامگاهي در قم را مي‌توان در دروه ايلخاني مشاهده کرد. اما از ميان مشاهد و بقاع متعدد در اين شهر، بقعه امامزاده خديجه خاتون (عليها السلام) که بناي آن از قرن هشتم هجري به جاي مانده است، مزين به آرايه‌هاي تزييني زيبا و ارزشمندي است که جاي بسي تأمل و تفحص دارد. در اين راستا در اين نوشتار سعي شده علاوه بر پاسخ‌گويي به سوالاتي نظير بسترهاي شکل‌گيري معماري و عناصر تزييني امامزادگان و مقابر شهر قم کدامند؟ و خصوصيات معماري و تزيينات بناهاي آرامگاهي قم در دوره ايلخاني چيست؟ با روش تاريخي، توصيفي و تحليلي به طور موجز، خصوصيات معماري و تزيينات بناهاي آرامگاهي در دوره ايلخاني برشمرده شود و در نهايت، بناي امامزاده خديجه خاتون (عليها السلام) با توجه به خصوصيات ذکر شده مورد بررسي قرار گيرد.

جلوه‌هاي هنرهاي تزييني وابسته به معماري در بقاع متبرکه مازندران

نويسنده: احمد پيرزاد [۹] در اين جستار کوشش شده است که بقاع متبرکه در منطقه مازندران که قدمت بالايي دارند و از لحاظ کمي، بسيار زيادند و از لحاظ کيفي خصوصيات معماري متنوعي مانند پلان‌هاي چند ضلعي و مدور، گنبد رک به‌ صورت هرمي و چند وجهي همراه با چيدمان آجري خاص هستند بررسي شوند. در اين بقاع، تزيينات آجرکاري به صورت قطاربندي و تزيينات کاشي‌کاري به صورت نگيني، به همراه تزيينات آجرکاري به‌کار رفته است. تزيينات آجرکاري و کاشي‌کاري در ناحيه اتصال گنبد با بشن بقاع متبرکه در برج‌هاي آرامگاهي، در نماي خارجي جلوه خاصي به اين اماکن داده است. تزيينات گچ‌بري همراه با کتيبه و خوشنويسي فضاي داخلي نيز بر زيبايي اين بقاع افزوده است. دستاوردهاي اين مقاله نشان مي‌دهد که تزيينات وابسته به معماري در بقاع متبرکه ضمن ارائه زيبايي‌هاي کالبدي، تجلي نگرش‌هاي مذهبي و آييني تشيع بوده و زيبايي‌هاي کالبدي و فراکالبدي، منجر به قداست مکان معماري در نزد مردم مسلمان منطقه در ادوار تاريخي تا عصر حاضر شده است. روش تحقيق در اين مقاله به صورت تحليلي– توصيفي با توجه به اسناد کتابخانه‌اي و تحقيقات ميداني بوده است.

آرايه‌هاي گچ‌بري بقعه امامزاده يحيي ورامين

نويسندگان: بهاره تقوي نژاد [۱۰] و صديقه ميرصالحيان [۱۱] بقعه امامزاده يحيي (عليه السلام) در محله کهنه گل شهرستان ورامين، يکي از بناهاي برجاي مانده از دوره ايلخاني است که به واسطه تزيينات گچ‌بري و کاشي‌کاري‌هاي خود، اهميتي جهاني دارد. در اين بقعه، آرايه‌هاي گچ‌بري وسعت زيادي از تزيينات را به خود اختصاص داده است به گونه‌اي که در بخش‌هاي مختلف بنا از جمله: گوشه‌سازي‌ها (سه کنج)، ديوار سمت قبله، سقف و کتيبه ثلث تاريخ‌دار درون بقعه، مي‌توان نمونه‌هاي منحصر به فردي از اين تزيينات را مشاهده کرد. اين آرايه‌ها با تلفيقي از نقوش گياهي و هندسي بسيار زيبا و متنوع، به صورت برجسته و با تکنيک آژده‌کاري به همراه رنگ‌هاي اُخرايي و سياه؛ جلوه‌هاي بصري بديعي از گچ‌بري عصر ايلخاني را فراهم آورده است. نويسندگان اين مقاله، با روش تاريخي- توصيفي، با استناد به منابع کتابخانه‌اي و بر پايه پژوهشي ميداني، به معرفي و بررسي انواع آرايه‌هاي گچ‌بري موجود در اين بناي تاريخي پرداخته، ارزش‌هاي بصري نقوش و طرح‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌اند.

مطالعه و بررسي هنرهاي تزييني بقعه سيد رکن‌الدين يزد

نويسنده: دکتر ياسر حمزوي [۱۲] سيد رکن‌الدين ابوالمکارم محمد قاضي حسيني يزدي فرزند قوام‌الدين محمد بن نظام از سادات عريضي يزد بود. وي در زمان سلطنت سلطان ابوسعيد بهادرخان مي‌زيست و از شيوخ و حکماي آن زمان بود که ابتدا نقابت سادات يزد، نايين و اصفهان را به عهده داشت و بعد به سمت قاضي‌القضاتي شهر يزد منصوب گرديد. او در سال 732 ه.ق به عالم جاوداني شتافت و در مدرسه رکنيه مدفون گرديد. در حال حاضر، از اين مدرسه فقط بخش اندکي باقي مانده که به بقعه سيد رکن‌الدين معروف است. در اين جستار، تلاش شده است تا هنرهاي تزييني اين بنا که يکي از بناهاي دوره آل مظفر شهر يزد است و از بعد هنري و زيبايي‌شناسي و همچنين تکنيک ساخت، ارزش بالاي دارد، مورد مطالعه قرار گيرد. پس از بررسي‌هاي مقدماتي، به‌کار روي بخش‌هاي مختلف آرايه‌هاي معماري اين بنا براي شناخت دقيق مواد و مصالح به‌ کار رفته و همچنين فنون ساخت لايه‌هاي آن، از آناليزهاي دستگاهي و شيمي‌تر استفاده شده که نتيجه اين مطالعات، مورد تحليل قرار گرفته است.

تحولات مضموني و ساختاري کتيبه‌هاي نستعليق در بقاع متبرکه‌ دوره‌ صفوي اصفهان

نويسنده: فرهاد خسروي بيژائم [۱۳] گسترش مذهب تشيع در اوايل قرن 10 ه.ق و اقبال روز افزون دربار صفوي در بازسازي و ساخت بقاع متبرکه، باعث تبلور بيش از پيش تزيينات معماري شد. در اين ميان، کتيبه‌نگاري با توجه به دربرداشتن بار معنايي و القاي مفاهيم، مورد توجه بانيان بوده که نمونه‌هاي نفيس هنر کتيبه‌نگاري بازمانده در بقاع متبرکه‌ اين دوره، گواه اين موضوع است. اين پژوهش، نقش کتيبه‌هاي نستعليق را در تزيينات معماري بقاع متبرکه‌ عهد صفوي اصفهان بررسي مي‌کند. علاوه بر شرح شيوه‌هاي فرمي اجراي کتيبه‌ها، از جمله روش ساخت، ترکيب‌بندي و بررسي عيار خوشنويسانه، مفاهيم اجرا شده در اين کتيبه‌ها نيز مورد تحقيق قرار گرفته است. جامعه ‌آماري در اين تحقيق، بناي امامزادگان جليل‌القدر درب امام، اسماعيل، هارون ولايت، ستي فاطمه، شورا، شاه زيد و نيز تکيه‌هاي ميرزا رفيعا و خوانساري است که حاوي کتيبه‌هاي نستعليق دوره‌ صفوي هستند. بر اساس نتايج به دست آمده، ويژگي‌هاي بصري نستعليق و فلسفه شکل‌گيري اين قلم خوشنويسي، باعث ورود مضامين و مفاهيم جديدي در کتيبه‌هاي صفوي شده است. اشعار فارسي در منقبت اوليا و ائمه‌ معصومين (عليهم السلام) و نيز نعت شاهان از مضاميني است که در کنار آيات و احاديث بر ديواره‌هاي ابنيه نگاشته شده است. البته اين تغيير مضمون اغلب با تغيير قلم از ثلث به نستعليق همراه بوده است.

خوانش انديشه معناگراي قرآني در تزيينات معماري بقاع متبرکه امامزادگان در عصر صفوي

نويسنده: زهرا دانش آراني [۱۴] هنر اسلامي با برخورداري از بنيان‌هاي تفکر ديني در صور مختلف، به بيان وجوه سرشت معنوي خود در جوامع اسلامي مي‌پردازد. از منظر نگرش دين اسلام، هر صورتي در وراي شاکله کالبدي خود مفاهيم و معنا دارد. واکاوي انديشه‌هاي معناگرايانه موجود در شاکله کالبدي آرايه‌هاي تزييني آثار معماري اسلامي، مبين حضور آگاهانه معاني منبعث از قرآن کريم، جهان‌بيني اسلامي و تفکر شيعي است. توجه به شاخصه‌هاي معماري مذهبي، در جامعه شيعي ايران پس از صفويه بيشتر مورد توجه قرار گرفته است به گونه‌اي که زيباترين صور معماري، در آرايه‌هاي تزييني بقاع متبرکه امامزادگان قابل مشاهده است. مکاني که تجلي دهنده مباني و مفاهيم تفکر اسلامي است. اين پژوهش، جستاري براي تبيين مولفه‌هاي قرآني موجود در آرايه‌ها و عناصر تزييني دو بقعه متبرکه عصر صفوي، سلطان عطابخش و امامزاده حبيب بن موسي در کاشان است. کنکاش صورت گرفته، سعي بر آن دارد تا با مطالعات توصيفي و تحليلي و در پاره‌اي موارد، با استفاده از رهيافت‌هاي تطبيقي و برداشت‌هاي ميداني اين مسأله را تببين کند که انديشه‌هاي والاي قرآني، بستر شکل دهنده آرايه‌هاي تزييني و معماري عصر صفويه در معماري بقاع متبرکه است و اين بدان معني است که رويکرد قرآني در آثار هنري عصر صفوي قابل توجه است.

تصويرشناسي ادبي امامزادگان در آثار جلال آل احمد

نويسندگان: ابراهيم سليمي کوچي [۱۵] و سمانه شفيعي [۱۶] جلال آل احمد از چهره‌هاي مطرح و مناقشه برانگيز روشنفکري و ادبيات معاصر ايران است. او در بسياري از آثار خويش براي توصيف مولفه‌ها و شئون زندگي‌شناختي ايراني از ادبيات تجربي بهره برده است. به اين معنا که او از رويکردي ادبي استفاده کرده است که در آن نويسنده از نزديک به بررسي واقعيات زندگي روزمره مردم و بازنگري آنها مي‌پردازد و دستاورد اين جستجو را در آثار خود بازآفريني مي‌کند. جلال در بسياري از سفرنامه‌ها و تک‌نگاري‌هايش به هيأت ايران‌شناسي خستگي‌ناپذير و پرسشگر ظاهر مي‌شود که قادر است به ياري نگاه دقيق خود ديده‌ها و تجربه‌هايش را از جزيي‌ترين شئون زندگي مردم سرزمينش بنويسد و خواننده را به شناخت و بازشناخت آنها دعوت کند. جلال آل‌احمد که همواره شيفته بيان يک تعهد اجتماعي و مسئوليت‌زا در ادبيات است، در آثاري همچون اورازان و خسي در ميقات به توصيف ساختارهاي مردم‌شناختي، زيباشناختي و جامعه‌شناختي امامزادگان و اماکن متبرکه مي‌پردازد. نويسنده در اين مقاله، با تکيه بر رويکرد تصويرشناسي در متون ادبي به بررسي اين مساله مي‌پردازد که ديدگاه جلال آل احمد به عنوان يک روشنفکر زبده و يک سفرنامه‌نويس صاحب سبک در باب امامزادگان و کارکردهاي سازنده آنها چيست؟ او به عنوان يک ايرانگرد صاحب انديشه بر چه مولفه‌هايي از حضور متشخص امامزادگان در زندگي، تاريخ و فرهنگ ايراني- اسلامي تأکيد کرده است؟

بررسي متون و تصاوير در سنگ مزارهاي امامزاده احمد اصفهان

نويسنده: اکبر شاهمندي [۱۷] در روند تغيير و تحول آرامگاه‌ها، بناهاي آرامگاهي ايران در دوره اسلامي به صورت يک مجموعه يکپارچه از مقابر درآمد که به دليل اعتقادات مذهبي و ارادت مردم، همگي حول مزار امامزادگان، سادات، بزرگان دين و عرفا تمرکز يافت. البته رشد آيين تشيع، نقطه اوج همه اين تحولات بود چرا که پادشاهان صفوي(به ويژه شاه عباس) به امامان شيعه و نوادگان آنها ارادت خاصي نشان مي‌دادند و همواره در ساخت، مرمت و تزيين بقاع آنها کوشا بودند. مقبره امامزاده «احمد بن علي بن الامام محمد بن علي بن الباقر (عليهم السلام)» اصفهان يکي از اين بقاع متبرکه است که اگرچه اصل ساخت آرامگاه آن مربوط به عصر «شاه سلطان حسين صفوي» است اما در دوره‌هاي مختلف به خصوص در دوره قاجاريه، بنا و تزيينات زيادي از جمله نقاشي‌ديواري، کتيبه‌نگاري، کاشي‌کاري و قبور مختلف با حجّاري‌هاي زيبا به اين مکان الحاق شده و اين بقعه را از نظر هنري نيز ارزشمند کرده است. در اين نوشتار، قبور نفيس موجود در اين امامزاده، بررسي و متون و نقوش آنها به روش توصيفي و تحليلي بررسي شده است.

شکوه قلم ثلث در کتيبه‌هاي مذهبي امامزاده جعفر (عليه السلام)

نويسنده: شهاب شهيداني [۱۸] امامزادگان صرف نظر از نوع انتسابشان به ائمه اطهار (عليهم السلام)، از جمله منابع مهم تاريخ هنر ايران اسلامي‌اند. بخش مهمي از تکوين تزيينات معماري اسلامي در ايران به وجود اين قبيل اماکن مربوط مي‌شود. بنا به اهميت عنصر نوشتار در تمدن اسلامي، کتيبه‌ها همواره فصل مهمي از تزيينات معماري بنا به شمار آمده‌اند و وجود آنها بر تشخص و تمايز معماري اسلامي نسبت به ساير گونه‌هاي معماري جهان صحه گذاشته است. رواج تشيع در ايران به‌ويژه پس از عصر مغول، توجه مضاعف به امامزادگان را در پي داشت و کاربرد و جايگزيني خط ثلث به‌جاي خط کوفي در کتيبه‌نگاري که تقريبا هم‌زمان با عصر مغول رواج و شدت يافت، استفاده از اين قلم را در کتيبه‌نگاري تثبيت نمود. امامزاده جعفر (عليه السلام) در اصفهان، از جمله اماکن متعلق به عصر ايلخانان واپسين است که تزيينات کتيبه‌اي آن به قلم ثلث در شمار زيباترين کتيبه‌هاي ايران اسلامي در بقاع امامزادگان است. جلوه‌هاي بصري خط ثلث همراه با کاشي‌کاري و گچ‌بري ممتاز آن و سبک و اسلوب ثلث نگاري اين بنا که شيوه متعارف و هنرمندانه خوشنويسي عصر ايلخاني به بعد را تأييد مي‌کند، از جمله مظاهر بارز کتيبه‌نگاري در اين بناست. عمده مطالعات کتيبه‌نگاري معطوف به خوانش متن است و اغلب از وجوه بصري و زيباشناختي در اقلام مهم کتيبه‌نگاري اسلامي غفلت کرده‌اند. اين نوشتار ضمن توجه به ارزش‌هاي بصري کتيبه‌هاي ثلث در اين بنا، مي‌کوشد تا ارزش و جايگاه کتيبه‌نگاري و نيز اهميت قلم ثلث را با توجه به کتيبه‌هاي اين بنا تحليل و بررسي نمايد.

بررسي آرايه‌ها و نقوش تزييني امامزاده هارون ولايت اصفهان

نويسنده: عاطفه شهابي [۱۹] آثار برجاي مانده از هنرهاي تزييني در ابنيه اسلامي، مخصوصا در اماکن مذهبي نظير مساجد و بقاع متبرکه، واجد روحيات منحصر به فرد و ژرفاي تجسمي هستند. شهر اصفهان با داشتن آثار معماري بسيار زيباي دوره صفوي، به گنجينه‌اي پربار از آثار تزييني معماري اسلامي بدل گرديده است. از ميان بقاع و امامزاده‌هاي شهر اصفهان، بقعه امامزاده هارون ولايت که از بناهاي دوره صفوي است، مزين به آرايه‌هاي تزييني زيبا و ارزشمندي از اين دوره و دوره قاجار است. از آنجا که تاکنون به تزيينات معماري و نقوش به‌کار رفته در تزيينات اين امامزاده به خوبي در منابع پرداخته نشده است، اين مقاله به اين مقوله اختصاص يافته است. شناخت و دسته‌بندي آرايه‌هاي تزييني و نقوش تزييني به‌کار رفته در اين بنا، از اهداف اين مقاله است. براي رسيدن به اين هدف دو پرسش مطرح است. نخست اين که چه نوع آرايه‌هاي تزييني در بناي امامزاده هارون ولايت استفاده شده و دوم اين که چه نوع نقوشي در تزيينات اين بنا به کار رفته است؟ در نهايت اين نتيجه حاصل شده است که آرايه‌هاي تزييني به‌کار رفته در اين بنا شامل کاشي‌کاري، نقاشي‌ديواري، گچ‌کاري، حجاري و آينه‌کاري است و نقوش اسليمي و ختايي، هندسي، انساني، گياهي، حيواني و خط نگاره از نقوش تزييني به‌کار رفته در اين امامزاده است. شيوه تحقيق در اين مقاله تاريخي، توصيفي است و ابزار گردآوري اطلاعات، کتابخانه‌اي و ميداني و شيوه برخورد موردکاوي بوده است.

بررسي جلوه‌هاي صوري و محتوايي نقاشي‌هاي بقاع متبرک و نقش آن در ترويج اعتقادات شيعي در ايران

نويسنده: دکترحسين عابددوست [۲۰] نقاشي‌هاي بقاع متبرکه از جمله هنرهاي مذهبي است که مخاطب آن توده‌هاي مردمي‌اند که گرايش‌هاي مذهبي به ويژه شيعي دارند. با آن که سابقه ديوارنگاري در ايران بسيار کهن است، قديمي‌ترين نمونه موجود از اين نقاشي‌ها را مي‌توان از دوره غزنوي و در مقبره ارسلان جاذب در سنگ بست خراسان دانست. اين نقاشي‌ها در دوران مختلف، بر ديوارهاي مکان‌هاي مذهبي تصوير شده‌اند اما امروزه شمار اندکي از آنها به جا مانده است. نويسنده در اين تحقيق، قصد دارد ويژگي‌هاي محتوايي و صوري اين نقاشي‌ها را بيان کند و با مقايسه تصاوير موجود از نقاشي‌هاي بقاع متبرکه با نمونه‌هاي مشابه آن در هنر پيشا اسلامي و دوره اسلامي، ارتباط نقاشي‌هاي بقاع را با سنت‌هاي کهن تصويرگري در ايران نشان دهد. بررسي ارزش‌هاي بصري و تاريخي اين نقش‌مايه‌ها و هماهنگي آنها با تفکرات شيعي از اهداف اين تحقيق است. روش تحقيق توصيفي– تحليلي است. روش گردآوري مطالب از طريق مطالعات کتابخانه‌اي و تصويرخواني است. نقاشي‌هاي بقاع از نظر محتوا اشاعه دهنده اعتقادات مذهبي شيعيان است. تصويرگري پيامبران به ويژه پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله)، امامان (عليهم السلام) و رشادت‌ها و بزرگواري‌هاي آنها به ويژه امام حسين (عليه السلام) و حوادث روز عاشورا و روايت‌هاي مرتبط با آن و صحنه‌هاي بهشت و جهنم از موضوعات اين نقاشي‌هاست. نويسنده در اين تحقيق نتيجه گرفته که بيان رشادت‌ها و بزرگي انسان‌هاي پاک سرشت موضوع کلي اين نقاشي‌هاست. از نظر ويژگي‌هاي صوري، تداوم حيات برخي آرايه‌هاي کهن ايراني در اين آثار ديده مي‌شود. نقش‌مايه درخت زندگي با شکل‌هاي تصويري درخت شاخ و برگ‌دار، درخت سرو و درخت انار از جمله نقوش رايج دراين ديوارنگاره‌هاست. هاله‌هاي تصوير شده دور سر بزرگان دين، قابل مقايسه با تصوير هاله در آثار دوره ساساني و آثار دوره اسلامي است. نوع طراحي تاج‌ها نيز قابل مقايسه با تصويرگري تاج در دوران ساساني است. برخي از صحنه‌هاي اين نقاشي‌ها از نظر ترکيب کلي تصوير و نيز موضوع برگرفته از نگارگري دوره اسلامي است. به ويژه تصويرگري صحنه‌هايي از رشادت‌هاي حضرت علي(عليه السلام) در کتاب خاوران‌نامه ابن حسام خوسفي و نيز صحنه‌هايي از معراج حضرت رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله).

بررسي نقوش سرو، اژدها و پرنده در بقعه متبرکه امامزاده عبدالله شوشتر و خانه بنکدار اصفهان در دوره قاجار

نويسنده: راهله عرفان منش [۲۱] انسان گرايش طبيعي به آفرينش نماد دارد و به همين دليل است که با تغيير اشکال و اشياء به آنها حالت مذهبي يا هنري مي‌بخشد که از جمله اين اشکال مي‌توان به نقوش خانه بنکدار و امامزاده عبدالله (عليه السلام) اشاره کرد؛ آنچه پس از ورود به خانه بنکدار اصفهان که هر سال در دهه اول محرم براي عزاداري امام حسين (عليه السلام) توجه بيننده را به خود جلب مي‌کند، سرپوشي است که بر حيات خانه گذاشته‌اند. اين پوش که پارچه قلمکار مي‌باشد داراي نقوشي چون سرو، اژدها، پرنده، شير و... است که مربوط به دوره قاجار مي‌باشد. اما وقتي از اين مکان خارج شده و وارد بقعه امامزاده عبدالله شوشتر مي‌شويم، متوجه اين نقوش با اندک تغييري بر سقف امامزاده که بازسازي آن به دوره قاجار مي‌رسد، مي‌شويم. سوالي که اينجا مطرح مي‌شود اين است که اين نقوش چه معنايي داشته و نماد چه بوده‌اند که بر روي سقف يا پوش چنين مکان‌هاي متبرکي نقش بسته‌اند. هدف از اين تحقيق رسيدن به معناي اين نقوش مي‌باشد. اين تحقيق به روش توصيفي تحليلي سامان يافته و روش گردآوري اطلاعات کتابخانه‌اي و ميداني است و به مفهوم نماد پرداخته و نشان مي‌دهد اثر هنري مجموعه‌اي از نشانه‌هايي است که فراتر از فرد و در گسترده باورها و فرهنگ جامعه مطرح مي‌باشد. نويسنده به تحليل و کشف زواياي ناشناخته باورها، اعتقادات و جهان‌بيني مستتر در اين بناها مي‌پردازد.

بررسي سير هنر ديوارنگاري در امامزاده‌هاي اصفهان از صفويه تا قاجار(با تکيه بر ديوارنگاره‌هاي امامزادگان شاه زيد، ميرحمزه و هارون ولايت)

نويسندگان: حسين کريميان [۲۲] و زينب نجفي [۲۳] از دير باز براي پوشش و تزيين بناهاي خشتي در ايران زمين از گچ و رنگ بر روي آنها استفاده مي‌شده است. در کاخ هفت تپه خوزستان و بناي تپه گورا متعلق به ايلاميان اين هنر خودنمايي مي‌کند. درحفاري‌هاي تخت جمشيد براي پوشاندن و تزيين ستون‌هاي چوبي تالار خزانه داريوش و تزيين و پوشش ديوارهاي خشتي کاخ اردشير اول استفاده از گچ و رنگ‌آميزي بر آن کشف شده است. در زمان پارتيان استفاده از گچ در ساخت و تزيين بنا جايگاه مهمي پيدا مي‌کند و همپاي آن ديوارنگاري که نمونه بارز آن ديوارنگاره‌هاي سه ايزد و شاه و شهبانو در کوه خواجه سيستان است جلوه‌گري مي‌کند. در زمان ساسانيان اين هنر در مکان‌هايي چون تل سفيدک- اتاق منقوش(شهرگور) فيروزآباد- بر اساس متون و دورا اورپوس ادامه مي‌يابد. بعد از ورود اسلام حدود دو قرن اين هنر به دليل نگرشي نو و اسلامي به هنرها از بعد معنوي و عدم برپايي مکان‌هاي فاخر بر اساس موازين اسلامي دچار فترت مي‌شود. در زمان سامانيان اين هنر تولدي دوباره مي‌يابد تا اين که در زمان صفويه هم‌زمان با اوج و پيشرفت ديگر هنرها مخصوصا در اصفهان پايتخت هنرپرور صفويان اين هنر جاني تازه مي‌گيرد و در کاخ‌هايي چون چهلستون، عالي قاپو و خانه‌هاي اشراف جلوه‌گر مي‌شود ولي تفاوت عمده آن با زمان‌هاي ديگر اين است که اين هنر تنها حکومتي نيست و هم‌زمان بر ديوار امامزاد‌ه‌ها، خانه‌ها، تکيه‌ها و زورخانه‌ها خود راعرضه مي‌کند و به درون دل مردم کوچه بازار آرام آرام راه خود را باز مي‌کند. زمان قاجار، اوج هنر ديوارنگاري است هنري که بيشتر با ذهن و دل مردم کوچه بازار بر ديوار امامزاده‌ها، بقاع، قهوه‌خانه‌ها و زورخانه‌ها و در قلب و روح مردم جاي دارد. هنگامي که بر دل ديوار امامزاده‌اي نقش مي‌بندد واگوي عطش و عشق هنرمند به موضوع آن است که از دلش برآمده ولاجرم آنچه از دل برآيد بردل نشيند. بر دل مردماني ساده و عامي نه کاخ نشيناني که فقط دنيا و لذت‌هايش را جستجو مي‌کنند. در اين تحقيق که به روش ميداني و مطالعه کتابخانه‌اي انجام شده سعي گرديده است به بررسي سير هنر ديوارنگاري و توصيف آن در امامزاده‌هاي اصفهان در برهه زماني صفويه تا قاجار در شهر اصفهان پرداخته شود. ارتباط موضوعات به‌کار رفته با کاربري بنا و خاستگاه موضوعات اين ديوارنگاره‌ها از ديگر مسائل مورد بررسي نويسندگان است.

پانویس

  1. پژوهشگر وعضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا.
  2. پژوهشگر ارتباط تصویری.
  3. کارشناسی ارشد هنر اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
  4. پژوهشگر واستادیار دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
  5. کارشناس ارشد هنر اسلامی دانشگاه هنر اصفهان ومدرس دانشگاه سپهر اصفهان.
  6. کارشناس ارشد هنر اسلامی دانشگاه هنر اصفهان ومدرس دانشگاه سپهر اصفهان.
  7. کارشناس ارشد معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز ومدرس دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد.
  8. کارشناس ارشد مرمت بنا دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز مدیر آموزش انجمن بوم آورد ایران.
  9. کارشناس ارشد مرمت واحیاء بناها ویافت های تاریخی دانشگاه هنر اصفهان.
  10. دانشجوی دکتری پژوهش هنر ومدرس دانشگاه هنر اصفهان.
  11. پژوهشگر صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان.
  12. دکتری مرمت اشیای تاریخی وفرهنگی دانشگاه هنر اصفهان.
  13. پژوهشگر وعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند.
  14. پژوهشگر معماری ومدرس دانشگاه پیام نور مرکز اردبیل.
  15. پژوهشگر زبان وادبیات فارسی دانشگاه اصفهان.
  16. پژوهشگر زبان وادبیات فارسی دانشگاه اصفهان.
  17. پژوهشگر هنر (پژوهش هنرهای سنتی).
  18. استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان.
  19. کارشناس ارشد صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان.
  20. دکتری تاریخ تطبیقی وتحلیلی هنر اسلامی دانشگاه شاهد.
  21. پژوهشگر صنایع دستی وعضو هیأت علمی دانشگاه سیستان وبلوچستان.
  22. پژوهشگر واستادیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران.
  23. پژوهشگر رشته باستان شناسی دانشگاه تهران.