معرفی موقوفات حوابیگم

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: عفت خوشنودی(کارشناس ارشد معارف نهج البلاغه، محقق وپژوهشگر)

چکيده

وقف را مي‌توان عمومي‌ترين پديده‌ تعاون، همکاري و مشارکت بشري دانست که از قديمي‌ترين دوره‌هاي تاريخي در جوامع مختلف و ميان اقشار گوناگون مردم وجود داشته و پس از اسلام با تأثير پذيري از جهان ‌بيني اسلامي به صورت استوار و جهت دار در ميان مسلمانان مطرح شده و مورد استقبال زنان و مردان مسلمان قرار گرفته است. جالب توجه اين که، زنان مسلمان در اجراي اين سنت حسنه، پا به پاي مردان مسلمان جهت وقف اموال و دارايي‌هاي خود براي رضاي خداوند و بهره‌مندي اقشار مختلف مردم به ويژه قشر محروم جامعه، تلاش نموده و آثار موقوفه‌ قابل توجهي از خود به يادگار گذاشته‌اند. که يکي از اين زنان واقف «حوا بيگم» مي‌باشد. ما در اين مقاله سعي داريم با معرفي اين بانوي واقف - که يکي از بانوان خير و واقف اصفهاني عصر صفويه بوده است-، به بيان موقوفات ايشان- که جزء آثار تاريخي اصفهان بوده و متأسفانه اکنون اثري از آنها به جاي نمانده- پرداخته و سپس کاربرد هر يک از آثار تاريخي موقوفه‌ ايشان را توضيح دهيم. کليد واژه‌ها: وقف، عصرصفويه، موقوفات، حوا بيگم.

مقدمه

آنچه راجع به وقف و آثار موقوفه در عصر اسلامي ايران در حال حاضر وجود دارد بيانگر اين مطلب است که اين آثار از دوران آل بويه، سلجوقيان و ديلميان رشد يافته و در دوره‌ صفويان به اوج خود رسيده است. علت رشد فزاينده‌ آثار موقوفه در دوره‌ صفويان رواج و گسترش فرهنگ تشيع در ايران اسلامي مي‌باشد و به علت اين که پايتخت اين دولت اسلامي در شهر تاريخي اصفهان واقع گرديده بود، بيشترين آثار موقوفه‌ اين خاندان در اين شهر قرار گرفته است. طبق اسناد و مدارک موجود از امور وقفي مربوط به دوره‌ صفويان بيشترين درصد واقفان اين دوره، شاهزادگان، درباريان، حکمرانان و وزراي علم دوست و خيّر اين خاندان بوده‌اند که با انگيزه‌هاي مختلف و با اهداف خداپسندانه؛ بيشتر يا تمام اموال خود را در جهت منفعت رساني به عامه‌ مردم خصوصا قشر محروم جامعه وقف نموده‌اند. بر اساس آمار به دست آمده از ميان واقفان دوره‌ صفويان که بيشترين موقوفات ايران از اين خاندان به شمار مي‌آيد، حدود يک سوم موقوفات مربوط به زنان عصر صفويه است که يکي از اين زنان خير «حوا بيگم» مي‌باشد. اين بانوي خير با دارا بودن تعداد زيادي موقوفات که شامل: مسجد، مدرسه، حمام، تيمچه، کاروانسرا و قصر مي‌باشد؛ از جمله زنان فعال در عرصه‌ گسترش سنت حسنه‌ وقف بوده و موقوفات ايشان جزء آثار تاريخي اصفهان در عصر صفويه به شمار مي‌آمده که به عنوان ميراث تاريخي و فرهنگي نقش مؤثري در جهت دهي به اهداف اسلامي و مذهبي و فرهنگي و اجتماعي در عصر صفويه داشته است. ما با هدف معرفي آثار موقوفه اين بانوي خير و کاربرد هر يک از موقوفات ايشان؛ به نتيجه‌ تأثير شگرف وقف بر گسترش فرهنگ ديني و مذهبي اسلامي و هموار کردن راه‌هاي توسعه‌ اقتصادي و پياده کردن عدالت اجتماعي دست خواهيم يافت.

معرفي حوا بيگم

حوا بيگم چهارمين دختر شاه عباس اول صفوي است . وي در سال 996 هجري قمري متولد شده است و در دربار صفويان بزرگ شد تا به سن ازدواج رسيد. وي ابتدا زن ميرزا رضي شهرستاني معروف به منشي الممالک، صدر اعظم شاه عباس گرديد. [۱]

اين زن خير و نيکوکار با کمک همسر خود و با بهره بردن از اموالي که در اختيار داشتند به ساخت و وقف نمودن بناهاي عام المنفعه پرداختند، به عنوان مثال قصر حوا بيگم که به همت همسرش ساخته شد، به نام قصر منشي يا قصر ميرزا رضي نيز شهرت پيدا کرد تا آنجا که امروزه اگرچه اثري از اين قصر باقي نمانده است اما محله‌اي از اصفهان به نام «قصر منشي» شهرت پيدا کرده است که قبلا اين قصر در اين محل قرار داشته است. از ديگر اقدامات اين بانوي خير که به کمک همسرش ميرزا رضي ساخته و وقف نموده مي‌توان به: کاروانسرا، تيمچه، حمام، مسجد و مدرسه اشاره نمود. چنانچه در کتب تاريخي ذکر نموده‌اند اين بانوي بزرگوار در زمينه‌ سرودن شعر و خطاطي هم دستي توانا داشته که متأسفانه از اشعار و نمونه‌هاي خط وي نشاني بر جاي نمانده است. حوا بيگم در زمان شاه صفي و به دستور او و به علت نامعلومي همراه با سه فرزند پسرش در رجب سال 1041هجري قمري نابينا شدند.

آثار

1- تأسيس مدرسه حوا بيگم

2- تأسيس مسجد حوا بيگم

3- تأسيس حمام حوا بيگم

4- تأسيس تيمچه حوا بيگم

5- تأسيس کاروانسراي حوا بيگم

6- تأسيس قصر حوا بيگم

وقف مدرسه در عصر صفويه

مدرسه در فرهنگ اسلامي در معناي اخص خود به جايگاهي اطلاق مي‌گردد که براي نشر آموزه‌ها و علوم اسلامي و شاخه‌هاي وابسته به آن با حمايت مالي دولتي و يا خصوصي ايجاد مي‌گردد. در واقع مدرسه نتيجه‌ کوشش‌هاي بي‌شماري بود که براي ايجاد فعاليت‌هاي آموزشي خارج از مساجد به عمل آمده بود، و از نظر معماري با الهام گيري از مساجد و پشتوانه‌هاي معماري اسلامي، معماران طرح‌هاي خود را به گونه‌اي اجراء کردند که کليه‌ نيازهاي موجود در يک محيط آموزشي برآورده شود. از نظر معماري، فضاهاي ويژه‌اي به مدارس اختصاص يافت که در احداث اکثر مدارس مورد لحاظ قرار گرفت. اين مشخصه‌ها عبارتند از: درون گرايي کليه‌ فضاهاي مدرسه، استفاده از ايوان در بنا و تأکيد بر آن از نظر ساختاري، نمايي و بصري به ويژه تبعيت از شيوه‌ چهار ايواني، ايجاد حجره‌هاي مجزا و اختصاص يک يا چند فضا به عنوان مدرس؛ اختصاص يک فضا با يک محراب بر ديوار سمت قبله به عنوان نمازخانه و ساير فضاهاي خدماتي مدرسه مانند وضوخانه و آبريزگاه. کليات مذکور که در مدارس دوره‌هاي مختلف به عنوان يک الگوي ثابت در طراحي مدارس رعايت شده‌اند به تدريج تا دوره‌ صفوي تکميل‌تر شدند. در دوره‌ صفويه به دليل اهميت وقف، احداث مدارس بيش از هر زمان ديگري مورد توجه قرار گرفت. چنانچه در کتب تاريخي تعداد مدارس احداث شده در دوره‌ صفويه در اصفهان را بيش از 80 مدرسه ذکر کرده‌اند. از جمله انگيزه‌هاي واقفان از ساخت مدارس علاوه بر اعتبار دنيوي، باقيات و صالحات محسوب مي‌شد که واقف مي‌توانست از بهره‌ معنوي آن پس از مرگ بهره‌مند گردد و چنانچه از اسناد موقوفه مشخص مي‌گردد بيشتر واقفان از خاندان سلطنتي يا از اشراف بودند و دليل اين موضوع اين بود که ساخت مدرسه هزينه‌ بسياري را در بر داشت که تنها کساني از عهده‌ آن بر مي‌آمدند که توان مالي بسياري داشتند و در واقع از خاندان سلطنتي و يا از وابستگان به دربار بودند. هدف اين مدارس در دوره‌ صفويه علاوه بر تعليم و تربيت، گسترش تشيع اثني عشري و اشاعه‌ آيين اسلام بود. و اين امر باعث شد که در دوره‌ صفويه اصفهان به مرکز تشيع اسلام در کل دنيا تبديل شود. در هر مدرسه براساس وظايف و مسووليت‌ها افرادي چون: متولي، ناظر، مدرس، طلبه، مؤذن، خادم و آبکش مشخص مي‌شدند. [۲]

معرفي مدرسه حوا بيگم

اين مدرسه در محله‌ جماله کله‌ اصفهان به همت ميرزا تقي بن محمد باقر دولت آبادي در زمان شاه عباس ثاني در سال 1071هـ ق ساخته شده و چنانچه سيد نعمت الله جزايري در شرح حال خود نوشته اين مدرسه را ميرزا تقي براي سکونت او ساخته و چند سال سيد نعمت الله جزايري در آن مدرسه ساکن و به تحصيل اشتغال و از مدارس نامي آن زمان به شمار مي‌رفته است. از اين مدرسه هم اکنون اثري باقي نمانده است ولي در موقعي که داير بوده، کتيبه‌ سر در آن چنين خوانده شده است: «بسم الله الرحمن الرحيم. قد وفق ببناء هذه المدرسه في زمن دوله السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم، مولي ملوک العرب و العجم، قهرمان الماء و الطين مروج المذهب الائمه المعصومين علهيم السلام، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ابن مرحوم محمد باقر دولت آبادي کتبه محمد رضا الامامي الاصفهاني». متأسفانه قسمتي از کتيبه را تراشيده بودند که نام باني آن معلوم نباشد.

اين بنا را به نام نامي آن که فرخ بخش شاب و هم شيخ است اولين : مدرسه ، دويم: طيبه

         309              26 

سيمين: خالصيه تاريخ است

           736 

طبق شعر فوق معلوم مي‌گردد که نام مدرسه، «طيبه خالصيه» بوده است که به مدرسه «حوا بيگم» شهرت داشته است. [۳] طبق نقل يکي از فضلا که در سابق ساکن بازارچه حاج محمد جعفر آباده‌اي بود، اظهار مي‌داشت که: من در زمان کودکي به اتفاق پدرم که از علماي محل بود به مدرسه‌ ميرزا تقي که در تصرف حاج شيخ حسن بود، مکرر مي‌رفتم. مدرسه‌ بسيار بزرگي بود که در دو طرف، دو حياط خلوت داشت و معروف بود که مدرسه چهار در خروجي داشته يکي در کوچه آرد فروشان که به يکي از اين خلوت‌ها باز مي‌شد و ظاهرا همان مدرسه حوا بيگم بوده که به مدرسه‌ ميرزا تقي راه داشته و بعدا هر دو باير و خراب شده است. ضمنا نامبرده اظهار مي‌داشت که در اسپريس چاه گاه مدرسه سنگ نوشته‌اي بزرگ از زير خاک درآورده‌اند که مربوط به مدرسه بود ليکن در آن تاريخ سن من، مقتضي آن که مطالب را بخوانم و به خاطر بسپارم نبود و اکنون معلوم نيست آن سنگ نوشته چه شد و در کجا مي‌باشد. اين مدرسه را به هر حال به مناسبت نام باني آن مدرسه ميرزا تقي و در وجه تسميه‌ مدرسه به نام «حوابيگم» نظريات گوناگوني ابراز کرده‌اند! در سال 1404 هـ.ق وقتي آيت الله حاج سيد حسن فقيه امامي مدرسه را از دست ساکنين تحويل گرفتند و به بازسازي آن پرداختند در حين حفاري، سنگ وقف نامه‌ مدرسه و موقوفات آن پيدا شد و معلوم گرديد واقف اصلي مدرسه ميرزا تقي بن محمد باقر دولت آبادي مي‌باشد و در ادامه به همسر واقف يعني «حوا بيگم» هم اشاره شده که اموالي را مطابق وقفنامه‌ شوهر وقف نموده و به مناسبت نام او مدرسه را به نام «حوا بيگم» مي‌خوانده‌اند. به هر حال اين مدرسه در جمادي الثاني سال 1417 هـ.ق با نام مدرسه‌ خالصيه افتتاح شد و همچنان که در قديم دو طبقه بود، در زمان بازسازي و تعمير در دو طبقه ساخته شده است. [۴] دانشمند فقيه سيد نعمت الله جزايري در کتاب الانوار النعمانيه از اين مدرسه ياد کرده است و ذکر نموده که در حدود سن 24 سالگي در مدرسه‌اي که به تازگي توسط ميرزا تقي دولت آبادي بنيان نهاده شده به تدريس پرداخته است. [۵]

وقف مسجد در عصر صفويه

بنيان نخستين مسجد به دست گرامي آخرين فرستاده‌ خداوند حضرت محمد مصطفي صلّي الله عليه و آله در حدود سال 622 ميلادي درمدينه نهاده شد. بنياني که پيامبر بنا نهاد، محوطه‌اي چهارگوش با ديواري ساده و کوتاه بود که با استفاده از تنه و شاخه درخت خرما، قسمتي از آن مسقف شده و در کنار، صفه‌اي ساده براي تعدادي از اصحاب پيامبر تدارک ديده شده بود. بناي اولين مسجد فاقد ويژگي‌هاي خاص فني يا هنري بود. که بعد از آن با روي کارآمدن خلفاء مساجد گسترش و پيشرفت يافت. با گسترش دين اسلام مساجد بي‌شماري در سراسر دنيا بنا شد. اين مساجد در ابتدا با طرحي ساده آغاز گرديد و به مرور زمان بناهاي باشکوهي ايجاد شد و در همين دوران بود که بناي گنبد، گلدسته، کنگره‌هاي مشبکي رواق، صحن و شبستان ايجاد گرديد. در خصوص اولين مساجد ساخته شده در ايران، اطلاعات ناچيزي در دست داريم. اما به گواهي منابع تاريخي و همچنين با توجه به ضرورتي که در برپايي مساجد در همان اولين مراحل احساس مي‌شده، به نظر مي‌رسد که بعد از گرويدن ايرانيان به اسلام، مساجد بي‌شماري بنا شده که با گذشت زمان و در اثر عوامل مختلف از بين رفته‌اند و تنها مي‌توان آثار ناچيز از آن‌ها در حفاري‌هاي باستان شناسان پيدا نمود. در قرن‌هاي سوم و چهارم هجري با شکل گيري دولت‌هاي محلي و ملي: طاهريان، صفاريان، سامانيان، غزنويان و آل بويه ساخت مساجد رشد فراوان يافت که هر چند امروزه آثار چنداني از آنان به جاي نمانده است اما داده‌هاي باستان شناسي و منابع مکتوب تاريخي، اطلاعات زيادي راجع به آن‌ها در اختيار محققان قرار مي‌دهد. با ظهور دولت شيعه‌ صفويان و گسترش فرهنگ و سنت نيکو و خداپسندانه‌ «وقف» در اين دوره، ساخت و ساز مسجد با اقبال بيشتري روبرو شد و شاهان مقتدر و هنر دوست اين سلسله مساجد بسياري بنا نهادند. از جمله‌ اين مساجد مي‌توان به مسجد شيخ لطف‌الله و مسجد امام اصفهان اشاره نمود که هر دو از جلوه‌هاي کم نظير از هنر و زيبايي به شمار مي‌آيند. [۶]

معرفي مسجد حوابيگم

مسجد حوابيگم مسجدي بوده در حوالي مسجد حکيم و ظاهرا با مدرسه‌ طيبه که به نام‌هاي ميرزاتقي و حوابيگم و کلباسي نيز معروف بوده و اکنون اثري جز سنگ سقاخانه از آن وجود ندارد؛ متصل بوده است. اين مسجد به نام‌هاي مسجد منشي و مسجد طيبه و مسجد «حوا بيگم» معروف بوده است. [۷] مساحت اين مسجد20 ×20 و در محله‌ بيدآباد واقع شده است. [۸] که هم اکنون اثري از آن باقي نمانده است.

وقف حمام و گرمابه در عصر صفويه

حمام‌ها و گرمابه‌ها به منظور پاکيزگي و نظافت و شستشوي بدن ساخته شده است که علاوه بر اين منظور، دقايق طبي و بهداشتي و نشاط طبع و انبساط و نزهت خاطر و طراوت و نشاط و تقويت بنيه و فوايد و نتايج ديگر حتي تهييج احساسات و تذکر مفاخر و مآثر ملي نيز رعايت شده است. اغلب حمام‌ها بسيار وسيع و دلگشا و خوش اسلوب مشتمل بر دقايق و ظرايف فني مشتمل بر بيوت ثلاثه ساخته شده است. اجزاي حمام شامل: شاه نشين‌ها، ايوان‌ها، برکه‌ها، تالاب‌ها، فواره‌ها، آب نماها، بينه، رخت‌کن، گرمخانه‌ وسيع با خزينه‌هاي آب گرم و نيم گرم و سرد و خلوتخانه‌هاست. اکثر صحن و ازاره‌ها و ديوارها با سنگ مرمر سفيد و کاشي‌هاي خوش آب و رنگ با نقوش و تصاوير زيبا زينت يافته و در قديم رسم بوده که بر ديوارهاي بينه و رخت‌کن اشکال تفريحي و تاريخي از باغ و باغچه و گل‌ها و ميوه‌ها و مجالس بزم و ميدان‌هاي رزم و تصوير پهلوانان با ادوات جنگ و ورزش زورخانه و امثال آن از مناظر جالب توجه، نقش مي‌کردند که مدتي بينندگان را به خود مشغول مي‌کرد و هر کسي را به حسب طبع و ذوقش متوجه منظره‌اي از بزم يا رزم مي‌ساخت. به عنوان مثال در بعضي حمام‌ها بالاي پيش تخته دخل، زنگي آويخته بود که به محض ورود پهلوانان و پيشکسوتان زنگ را مي‌نواختند، چنانچه از طنين آن، همه‌ اهل حمام از ورود مردي دلاور آگاه مي‌شدند و اين افتخار حس دليري و مردانگي را در جوانان بر مي‌انگيخت. سقف بينه و گرمخانه‌ حمام‌ها را عموما گنبدي شکل ساخته و به وسيله‌ شيشه‌هاي نازک محدب که بر طاق گنبدها نصب شده و به جام (عوام جنگ مي‌گويند) معروف است، فضاي بيوت حمام روشن مي‌شد. کارکنان حمام شامل: استاد، جامه دار، دلاک، دست و پا ساب، آبگير، مشت و مال ده، آبکش، تونتاب، صابوني و قهوه‌چي بود و لوازم حمام عبارت بود از: کيسه، مشربه، ليف، سنگ پا، شانه، آينه و تيغ. سوخت حمام‌ها تا چندي پش از پهين و يوشن بود که در بيابان‌ها و صحاري اطراف اصفهان فراوان بوده است و چون به فراواني و ارزاني به دست مي‌آمد حمام‌هاي بسيار بزرگ را با هزينه کم گرم مي‌کردند. از چندي پيش به اين طرف زغال سنگ و نفت سياه معمول بود، اما دهات به حال سابق باقي است. آب حمام‌ها عموما از چاه کشيده مي‌شد و حمام‌هاي بزرگ از قبيل حمام عليقلي آقا با حفرچاه‌هاي بزرگ تأمين مي‌کردند و با وجود اين که در اصفهان نهرهاي جاري زيادي وجود داشته اما هيچ حمامي را با آب نهر پر نمي‌کردند به علت اين که آب چاه معمولا پاک‌تر و صاف‌تر است. [۹] به طور کلي در زمان صفويه 273 باب حمام در اصفهان داير بوده که بعضي از اين حمام‌ها هنوز برپاست و بسياري از آن‌ها خراب و متروک گرديده است. در قرن اخير بسياري از حمام‌هاي اصفهان بهداشتي گرديد و خزينه که عامل انتقال ميکروب بود، به دوش تبديل شد. حمام‌هاي عمومي به نمره‌ اختصاصي و عمومي تقسيم گرديد و همه‌ آن‌ها داراي دوش آب سرد و گرم گرديد. [۱۰]

معرفي حمام حوابيگم

از ديگر اقدامات سازنده و موقوفات حوا بيگم اين بانوي خيّر و انسان دوست عهد صفوي، ساخت حمام حوا بيگم بوده است. اين حمام در خيابان قصر منشي امروزي يا پاقلعه قرار داشته و مساحت آن30×20 مترمربع بوده است. متأسفانه اين بناي تاريخي و هنري اين بانوي بزرگوار همچون ديگر موقوفاتش دستخوش حوادث ناگوار زمان گرديده و تخريب شده است چنانچه هم اکنون هيچ اثري از اين بناي تاريخي باقي نمانده است. [۱۱]

وقف تيمچه در عصر صفويه

تيمچه يک واژه‌ ايراني است. اين اصطلاح به فضاهاي سرپوشيده‌ وسيعي که داراي ساختمان دو طبقه و گاهي سه طبقه هستند، اطلاق مي‌گردد. معمولا سراهاي سرپوشيده‌ کوچک را تيمچه مي‌نامند. پيدايش اصطلاح تيمچه و معماري آن به دوران بعد از صفويه برمي‌گردد. در اصفهان سه نوع تيمچه وجود داشته است: اول تيمچه‌هايي که ساختمان دو طبقه مسقف داشته و به شکل مربع، هشت ضلعي و يا مستطيل بودند. دوم تيمچه‌هاي دو طبقه با سقف و بهاربند و بدون سقف. سوم تيمچه‌هاي يک طبقه با سقف يا بدون سقف. از خصوصيات تيمچه‌هاي اصفهان، معماري و تزيين بسيار زيباي آنهاست به خصوص طاق‌هاي آجري آن‌ها که بر پايه‌ طرحي چهارگوش يا بيضي بنا شده است. اغلب تيمچه‌هاي اصفهان داراي حوضي است که به هواي داخل تيمچه‌ها لطافت و زيبايي خاصي مي‌بخشد. تميچه‌ها معمولا از نظر مکان جغرافيايي در مراکز اصلي بازارها قرار دارند و بعضي از تيمچه‌ها به علت عرضه‌ کالاهاي گران قيمت عنوان قيصريه به خود گرفته‌اند. کالاها در تيمچه‌ها به واسطه‌ محفوظ ماندن از امنيت بيشتري برخوردارند. تيمچه‌ها از داخل به راسته‌هاي اصلي بازار و از سمت ديگر به سرا و يا کاروانسرا ارتباط پيدا مي‌کنند. تيمچه‌ها درگذشته فقط محل کار بازرگانان دست اولِ درجه‌ يک بوده است و دلال‌ها و واسطه‌ها به آن‌ها راه داشتند و ديگران حق مراجعه به آنجا را نداشتند، حتي خريدار و فروشنده نمي‌توانستند مستقيما به آنجا مراجعه کنند. بازار اصفهان داراي تيمچه‌هاي زيادي است که متأسفانه اغلب آنها به علت کم توجهي از سوي مسوولين و مردم به صورت مخروبه درآمده‌اند يا در اثر گذشت زمان به طور کلي تخريب شده‌اند. [۱۲]

معرفي تيمچه حوابيگم

از ديگر اقدامات خيرخواهانه‌ حوا بيگم همسر منشي الممالک صدر اعظم شاه عباس اول صفوي، ساخت و وقف تيمچه‌اي بوده که به نام خود «حوا بيگم» شهرت يافته است. اين تيمچه با مساحت 25× 35 مترمربع در محله‌ نيم آورد دردشت قرار گرفته بوده که اين اثر تاريخي و موقوفي اين بانوي نيک انديش همچون کاروانسرا، حمام و قصرش در اثر تحولات گوناگون زمان تخريب شده و ديگر اثري از آن باقي نمانده است. [۱۳]

وقف کاروانسرا در عصر صفويه

از مهم‌ترين يادگارهاي گران‌قدر معماري ايران کاروانسراهاست که پيدايي و موجوديت آن در سرزمين پهناور ايران از گذشته‌ بسيار دور آغاز شده و طي قرون متمادي به دلايل گوناگون اقتصادي، سياسي، نظامي و مذهبي به تدريج توسعه و تکامل يافته است. در کشور ايران به دليل قرار داشتن در شاهراه بازرگاني شرق - غرب و نيز گستردگي خاک، از ديرباز به ايجاد راه‌هاي بازرگاني و نظامي و ساختن پل‌هاي متعدد و تأمين امنيت کاروان و کاروانيان به ديده‌ عنايت نگريسته شده است. براساس شواهد مبتني بر اسناد تاريخي، ايران در احداث جاده و کاروانسرا و ايجاد سيستم ارتباطات خبررساني پيش‌قدم بوده است. به عقيده‌ محققين، ايجاد و توسعه و ساخت و ساز کاروانسراها در ايران از مهم‌ترين دستاوردهاي معماري ايران به ويژه در دوران اسلامي است. تنوع ويژگي‌هاي کاروانسراهاي ايران شگفتي برانگيز و اعجاب آور است به طور کلي با بررسي و مطالعه مي‌توان دريافت که هر يک از اين کاروانسراها با نقشه‌ خاصي ساخته شده و دو کاروانسرا با نقشه‌ واحد و مشابه ديده نمي‌شود. [۱۴]

نمونه‌هاي بسيار جالب توجه و زيبا از معماري اين گونه بناها در زمان صفويه به خصوص در عهد شاه عباس ديده مي‌شودکه البته بناي اين نوع کاروانسراهاي زيبا و امن و مجهز در اين زمان به اوج خود رسيده است. چنان که در کتب تاريخ ضبط شده، شاه عباس تعداد 999 باب کاروانسرا در سراسر کشور احداث نموده است. بسياري از سياحاني که در آن زمان به ايران آمده‌اند اين کاروانسراها را نام بره‌اند و مدت‌ها در آنجا زندگي کرده‌اند. تاورنيه نوشته است: «بعضي از کاروانسراهاي ايران گنجايش يکصد مسافر را با اسب‌ها و کالاهايشان داشته، تا مسافران بتوانند مدت‌ها با آسايش و امنيت در آنجا به استراحت بپردازند». ژان شاردن تعداد حجرات و اطاق‌هاي يکي از اين کاروانسراها را 250 باب دانسته و نوشته است: «کاروانسرا داراي حوض بزرگي در وسط و درختان تنومندي در اطراف بوده است، بعضي از آنها به شکل مربع مستطيل بوده و در اطراف آن اتاق‌هاي دو طبقه ساخته شده بود. در مدخل کاروانسرا دکان‌هايي در طرفين دالان ورودي قرار داشته است. اتاق‌هاي پاييني کاروانسرا داراي ايوان مهتابي و اتاق‌هاي فوقاني داراي صندوقخانه بوده است. کف کاروانسرا سنگ فرش و در گوشه و کنار ساختمان نيز چند چاه آب وجود داشته است. پشت ساختمان طويله يا باربند براي استراحت و خوراک حيوانات در نظر گرفته شده بود. در اطراف کاروانسرا کتيبه‌هاي زيبايي وجود داشته که در آن نصايحي با خط نستعليق نوشته شده بود که براي کاروانيان سودمند و راهنما بوده است». تعداد کاروانسراهاي اصفهان را در عهد صفويه 182 باب ذکر کرده‌اند. بعضي از اين کاروانسراها هم اکنون نيز موجود هستند که به عنوان مراکز تجاري و انبار تجار و محل کسب بازاريان اصفهان مورد استفاده قرار مي‌گيرند و متأسفانه بعضي از آن‌ها نيز به طور کلي ويران شده و به مراکز ديگري مبدل گرديده‌اند. [۱۵]

معرفي کاروانسراي حوا بيگم

از ديگر موقوفات حوا بيگم که به کمک همسر خود منشي الممالک ساخته و وقف نموده است، کاروانسرايي است که به نام خود حوابيگم شهرت يافته است. از چگونگي و محل اين کاروانسرا اطلاعاتي در دست نيست. ممکن است اين اثر ساخته شده توسط اين بانوي بزرگوار در کنار ساير موقوفاتش قرار گرفته بوده که امروزه در اثر گذشت زمان و تحولات گوناگوني که در طول دوران‌هاي مختلف پديد آمده تخريب شده باشد. چنان که هم اکنون هيچ اثري از آن باقي نمانده است حتي از محل آن هم اطلاعي در دست نيست. اما آنچه مهم است اين است که اين کاروانسرا توسط اين بانو براي کمک به مردم مستضعف احداث گرديده و عايدات آن خرج رفاه طلاب مدرسه‌ حوا بيگم مي‌شده است. [۱۶]

وقف قصر در عصر صفويه

سابقه‌ بناي کاخ‌ها و قصرهاي سلطنتي در ايران ريشه‌اي چندين ساله دارد. کاخ‌هاي پرشکوه تخت جمشيد و تيسفون در عهد باستان و قصور زيباي صفويه در اصفهان نمونه‌اي از سه دوره‌ متفاوت است. ساخت و ساز اين آثار بسته به موقعيت سلسله‌هاي حاکم فرق مي‌کند و حتي ساختن کاخ‌ها و قصرها در طول زمان هر سلسله نسبت به هر شاه آن نيز فرق مي‌کند. مثلا در دوره‌ قاجاريه ساخت و سازهاي اولين شاه با ناصرالدين شاه اصلا قابل قياس نيست. آقا محمدخان که در سال 1200 ق تهران را مقر سلطنت خود قرار داد و به اصطلاح دارالخلافه‌اي براي خود تأسيس کرد به علت جنگ‌ها و درگيري‌هاي فراوان نتوانست به جز تخت مرمر اثر قابل توجهي از خود به يادگار بگذارد. وي از لحاظ تأسيسات ساختماني به همان حصار اوليه‌ تهران که به دست شاه طهماسب اول پايه گذاري شده بود و ارگ سلطنتي آن که شامل چهارباغ و چنارستاني بود بازمانده از شاه عباس اول و کاخي ساخته‌ کريم‌خان زند، قناعت کرده بود. فتحعلي شاه که سلطنتي طولاني يافت به امور تفنني علاقه‌ بيشتري نشان مي‌داد و بيشتر وقت سلطنتش در تهران گذشت، احتياج به دلخوشي بيشتري در اين شهر داشت؛ بدين منظور ارگ سلطنتي اوليه را توسعه داد و ساختمان‌هايي براي آن تأسيس نمود و به همين ترتيب قصرها وکاخ‌ها در دوران‌هاي مختلف و با بناها و ساختمان‌‎هاي متفاوت در ايران ساخته شد. با روي کارآمدن دولت صفويه وعلاقه‌ شاهان آن به ساخت بناهاي تاريخي و ماندگار؛ ساخت اين نوع بناها نيز گسترش يافت و به دليل آن که در دوره‌ صفويه پايتخت حکومتي آنان شهر اصفهان بود، قصرها و کاخ‌هاي متعددي در اين شهر بنا گرديد که از مهم‌ترين آنها مي‌توان به کاخ چهلستون، عالي قاپو، هشت بهشت، قصرآينه خانه و تالار اشرف اشاره نمود. قصرها و کاخ‌هايي که در دوران صفويه در اصفهان ساخته شده و امروزه نمونه‌هايي از آن‌ها موجود است بردوگونه است: کاخ‌هاي پذيرايي و قصرهاي نشيمن. از کاخ‌هاي پذيرايي که کم و بيش آثاري از آن‌ها در اصفهان بر جاي مانده و امروزه جلب توجه مي‌کند، کاخ عالي قاپو و چهلستون را بايد نام برد و از قصرهاي نشيمن که متأسفانه در اواخر دوره‌ قاجار بسياري از آن‌ها نابود شد فقط مي‌توان به کاخ هشت بهشت و تالار اشرف اشاره نمود. شاردن در قرن يازدهم هجري اصفهان را با لندن مقايسه مي‌کند و مي‌نويسد: «زيبايي شهر اصفهان بيشتر به خاطر کاخ‌هاي عالي و قصرهاي مجلل است و اصفهان بالغ بر 137 قصر دارد.» معرفي قصر حوا بيگم اين قصر در خواجوي کوچک و متصل به دروازه‌ حسن آباد اصفهان بوده است؛ مي‌گويند اين قصر را منشي الممالک شاه عباس که نامش ميرزا رضي بوده به نام همسرش حوا بيگم در محله‌اي که امروزه به قصر منشي معروف است؛ احداث نموده که هم اکنون از ميان رفته است. [۱۷] محله‌ قصر منشي جزء بخش 4 از محلات شمالي زاينده رود مي‌باشد که کل محله منسوب به ميرزا رضي همسر حوا بيگم است که در زمان شاه عباس در اين محله قصر، حمام، کاروانسرا، تيمچه، مسجد و مدرسه احداث نموده است و چنانچه در تاريخ آمده و شواهد و کتيبه‌هاي موجود در آثار باقي مانده نشان مي‌دهد که ميرزا رضي تمامي اين عمارات و بناها را به تشويق و کمک همسرش بنا کرد و بدين دليل تمامي آن‌ها را به نام «حوا بيگم» ناميد. [۱۸] محله‌ خواجو از دروازه‌ حسن آباد شروع مي‌شود و پس از عبور از خرابه‌هاي قصرشاه حسن به مدرسه‌اي که به همين نام بوده مي‌رسد که اکنون آنجا محل مدرسه‌ صارميه است و قبر شاه حسن نيز در آنجا بوده است. در اين محله، قصر و حمام و مسجد حوا بيگم بوده است که به نام محله‌ قصر منشي هم مشهور بوده است.

منابع

1- ذکر اخبار اصفهان، حافظ ابونعيم، ترجمه: دکتر نورالله کسايي، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1377.

2- ذکر اخبار اصفهان، ابونعيم اصفهاني(تحقيق: سيد حسن کسروي)، بيروت، انتشارات دارالکتب العلميه، چاپ اول، سال 1410هجري قمري(2 جلد).

3- تاريخ اصفهان، حاج ميرزا حسن خان جابري انصاري(تعليق و تصحيح: جمشيد مظاهري)، انتشارات مشعل، چاپ اول، 1378.

4- تاريخ اصفهان و ري، محمد حسن جابري انصاري، ناشر عماد زاده، چاپ 1346.

5- آثارملي اصفهان، ابوالقاسم رفيعي مهرآبادي، انتشارات انجمن آثار ملي، چاپ 1352.

6- مشاهير زنان اصفهان (از عصر گذشته تاکنون)، محمدحسين رياحي، ناشر: روابط عمومي اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان، چاپ اول: آبان ماه 1375.

7- تاريخچه‌ اوقاف اصفهان، عبدالحسين سپنتا، انتشارات اداره‌ کل اوقاف استان اصفهان، آبان ماه سال 1346.

8- اصفهان بهشتي کوچک اما زميني، محمدرضا شايسته و منصور قاسمي، انتشارات نقش خورشيد، چاپ اول، بهار 1383.

9- بازار بزرگ اصفهان، سيروس شفقي، انتشارات سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان و مرکز اصفهان شناسي و خانه‌ ملل، چاپ اول، 1385.

10- کاخ‌ها و قصور قجري، جلال فرهمند، ماهنامه‌ بهارستان، شماره‌ 14.

11- کاروانسراهاي ايران، محمد يوسف کياني و ولفرام کلاسين، انتشارات: سازمان ميراث فرهنگي کشور، چاپ اول، زمستان 1373.

12- آثار ايران، ج4، آندره گدار، يدا گدار و ماکسيم سيرو، مترجم: ابوالحسن سرو قد مقدم، ناشر: بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، مشهد، چاپ 1368.

13- دايره المعارف بناهاي تاريخي ايران در دوره‌ اسلامي، کاظم ملازاده و مريم محمدي، انتشارات سوره، چاپ دوم، سال 1379.

14- مجموعه مقالات همايش فاضل سراب و اصفهان عصر وي، اصغر منتظر القائم، انتشارت دانشگاه اصفهان، زمستان 1382.

15- اصفهان دارالعلم شرق (مدارس ديني اصفهان)، سيد مصلح الدين مهدوي (تحقيق، تصحيح، اضافات، محمدرضا نيلفروشان)، انتشارات سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، چاپ اول، 1386.

16- تاريخ علمي و اجتماعي اصفهان، جلد دوم، سيد مصلح الدين مهدوي، نشر الهدايه، قم، چاپ اول، 1367.

17- اصفهان زادگاه جمال و کمال، نعمت الله ميرعظيمي، انتشارات گل‌ها، چاپ اول، بهار 1379.

18- تاريخ اصفهان. مجلد ابنيه و عمارات و آثار باستاني، ج 3، جلال الدين همايي شيرازي، انتشارات هما، سال 1384.

19- آشنايي با شهر تاريخي اصفهان، لطف الله هنرفر، انتشارات گل‌ها، چاپ چهارم، بهار 1376.

پانویس

  1. مشاهیر زنان اصفهان، ص151.
  2. مجموعه مقالات همایش فاضل سراب واصفهان عصر وی، ص39و143.
  3. آثار ملی اصفهان، ص41 .
  4. اصفهان دارالعلم شرق، ص120 .
  5. آثار ایران، ص324 .
  6. دایرة المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره اسلامی، ج3، ص7 .
  7. آثار ملی اصفهان، ص735 .
  8. مشاهیر زنان اصفهان، ص188.
  9. تاریخ اصفهان، ج3، ص349.
  10. اصفهان زادگاه جمال وکمال، ص123 .
  11. آثار ملی اصفهان، ص61 .
  12. بازار بزرگ اصفهان، ص274.
  13. آثار ملی اصفهان، ص61 .
  14. کاروانسراهای ایران، پیشگفتار.
  15. اصفهان زادگاه جمال وکمال، ص108.
  16. آثار ملی اصفهان، ص61 .
  17. همان، ص61و219 .
  18. تاریخ اصفهان، ص132.