حسن ظن: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | سنِ ظَنّ، از صفات نیک و پسندیده اخلاقی، به معنای خوشبینی و گماننیک در حق دیگران، در برابرِ سوءظن به معنای بدبینی و بدگمانی به دیگران. | + | سنِ ظَنّ، از [[صفات نیک]] و [[پسندیده]] اخلاقی، به معنای خوشبینی و گماننیک در [[حق]] دیگران، در برابرِ [[سوءظن]] به معنای [[بدبینی]] و بدگمانی به دیگران. |
− | + | ==اصطلاح قرآنی== | |
− | + | در [[قرآن کریم]] این دو اصطلاح دقیقاً به همین شکل نیامده، اما در [[آیه]] ۱۲ [[سوره نور]] به «ظنّ خیر» و در برابر آن، در دو آیه ۶ و ۱۲[[ سوره فتح]] ، به «ظنّ سَوْء» (گمان بد یا ناپسند) اشاره شده است که تقریباً همان معانی را میرساند. | |
− | + | در دیگر کاربردهای قرآنیِ واژه ظَنّ و مشتقات آن نیز، باتوجه به قرائن، می توان در مواردی معنا و مفهوم دو اصطلاح یاد شده را بر آنها حمل نمود. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | [۱] | |
− | |||
− | |||
− | + | [۲] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | [۳] | |
− | |||
− | |||
− | + | ==از منظر قرآن== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | بنابر تصریح [[قرآن کریم]] ، | |
− | + | [۴] | |
− | + | [[مؤمنان]] باید به یکدیگر '''حسن ظن''' داشته باشند.به نوشته [[مفسران]] ، مؤمنان نباید به گفتار کسی که با تهمت زدن به دیگران باعث بدگمانی [[مؤمنان ]] به یکدیگر میشود، وقعی بنهند، زیرا اصل بر این است که همگان به دور از زشتیها و بر طریق [[عدالت]] اند، مگر اینکه خلاف آن به صورت یقینی ثابت شود. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | [۵] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | [۶] | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ||
− | طبق احادیث ، حسنظن به خدا به معنای امید نبستن به غیر خدا و ترس از گناهان خویشتن، [۴۵] [۴۶] با مفهوم رجا معنایی تقریباً یکسان دارد. [۴۷] | + | [۷] |
+ | |||
+ | بر همین اساس، [[فقیهان ]] و اصولیانْ اصالتِ صحتِ عملِ غیر ( اصالة الصحة ) را اصلی متفقٌ علیه که در همه [[ابواب عبادات ]] و معاملات جاری است، پذیرفتهاند. | ||
+ | |||
+ | [۸] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۹] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۱۰] | ||
+ | |||
+ | ===علت حرمت=== | ||
+ | به نوشته [[فخررازی]] ، | ||
+ | |||
+ | [۱۱] | ||
+ | |||
+ | دلیل نهی [[قرآن ]] از [[سوءظن ]] ورزیدن [[مؤمنان ]] به یکدیگر آن است که این [[رذیلت اخلاقی]] باعث بروز رذیلتهای دیگری میشود که برخی از آنها در آیه یازدهم[[ سوره حجرات]] بیان شده است. | ||
+ | از سوی دیگر به نظر [[شیخطوسی]] ، | ||
+ | |||
+ | [۱۲] | ||
+ | |||
+ | [[خداوند]] در این آیه گمان ورزیدنی را نهی کرده است که صاحب آن با اینکه میتواند، برای اطمینان از صحت آن، به تحقیق بپردازد، چنین نکند و به همان گمانی که راهی به [[علم]] و [[یقین]] نبرده است، عمل نماید. | ||
+ | |||
+ | ===محدوه حکم=== | ||
+ | در عین حال، گفته شده است که سوءظن نهی شده در این آیه نسبت به اهل خیر است وگرنه بدگمانی به اهل فسق قبحی ندارد. | ||
+ | |||
+ | [۱۳] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۱۴] | ||
+ | |||
+ | میان [[مفسران]] اختلاف هست که آیا سوءظنِ نهی شده، باید به زبان جاری شود یا حتی اگر در [[قلب ]] نیز باشد، مشمول این نهی قرار میگیرد. | ||
+ | |||
+ | [۱۵] | ||
+ | |||
+ | [[قرطبی]] | ||
+ | |||
+ | [۱۶] | ||
+ | |||
+ | نوشته است که به عقیده برخی، منظور از ظن در این آیه [[تهمت]] است؛ لذا بهنظر میرسد ابنجوزی، | ||
+ | |||
+ | [۱۷] | ||
+ | |||
+ | آنگاه که [[سوءظن]] به خدا و [[مؤمنان ]] را [[حرام ]] و '''حسنظن''' به آنان را [[واجب]] دانسته، به همین رأی نظر داشته است. | ||
+ | |||
+ | ==از منظر روایات== | ||
+ | |||
+ | در [[احادیث]] مطالب متنوعی درباره '''حسنظن''' و سوءظن و ریشهها و پیامدهای آن آمده است؛ از جمله اینکه بنابر حدیثی از [[رسول خدا ]] صلی اللّهعلیهوآلهوسلم، '''حُسنِ ظن''' به خدا ، از حسن [[عبادت ]] آدمی ناشی میشود | ||
+ | |||
+ | [۱۸] | ||
+ | |||
+ | و [[ایمان]] و [[سلامت]] درون خاستگاه آن است. | ||
+ | |||
+ | [۱۹] | ||
+ | |||
+ | ===صفای درون=== | ||
+ | طبق روایتی از [[امام صادق ]] علیهالسلام، داراشدن صفای درونی و قلبی از پیامدهای تخلّق به این خوی نیکوست و همچنین سبب میشود که آدمی با دیده[[ احترام]] و [[تواضع]] به دیگران بنگرد. | ||
+ | |||
+ | [۲۰] | ||
+ | |||
+ | شاید از همینرو باشد که در [[ادعیه]] آراسته شدن به این خوی از خدا خواسته شده است | ||
+ | |||
+ | [۲۱] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۲۲] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۲۳] | ||
+ | |||
+ | و جملگی [[امامان شیعه]] ، پیروان خود را به خوشگمانی به دیگران فراخوانده و از بدگمانی بازداشتهاند. | ||
+ | |||
+ | [۲۴] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۲۵] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [26] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [27] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [28] | ||
+ | |||
+ | بر حدیثی [[نبوی]] ، بدگمانی به مؤمن، یکی از سه خصلتی است که خداوند [[حرام]] کرده است. | ||
+ | |||
+ | [۲۹] | ||
+ | |||
+ | ==== وظیفه مومن==== | ||
+ | از دیگر سو، بنابر سخنی از [[علی علیهالسلام]] ، آدمی نه تنها باید از [[بدبینی]] [[مؤمنان]] به خود بیم داشته باشد، | ||
+ | |||
+ | [۳۰] | ||
+ | |||
+ | بلکه باید بکوشد خوشگمانی دیگران به او از میان نرود | ||
+ | |||
+ | [۳۱] | ||
+ | |||
+ | از جمله اینکه [[حاکمان]] باید با احسان به مردم موجبات برقراریِ '''حسن ظن''' دوجانبه را فراهم آورند. | ||
+ | |||
+ | [۳۲] | ||
+ | |||
+ | ====مصداق ظلم==== | ||
+ | با همه اینها، طبق [[حدیثی ]] از [[علی علیهالسلام]] ، در صورت غلبه [[فساد]] بر [[جامعه]] ، جایی برای '''حسنظن''' نمیماند؛ برعکس، در حالتی که صلاح بر [[جامعه]] حاکم باشد، سوءظن از مصادیق [[ظلم]] است | ||
+ | |||
+ | [۳۳] | ||
+ | |||
+ | روایتی از [[امام هادی علیهالسلام]] نیز در این باره وجود دارد. | ||
+ | |||
+ | [۳۴] | ||
+ | |||
+ | ====روا و ناروا==== | ||
+ | همچنین بنابر حدیثی دیگر از [[علی علیهالسلام]] ، از زمانهایی که '''حسنظن''' روا نیست، هنگام گزینش کارگزاران حکومتی است. | ||
+ | |||
+ | [۳۵] | ||
+ | |||
+ | بنابر [[احادیث]] ، '''حسن ظن''' به خدا بالاتر از همه عبادتهاست. | ||
+ | |||
+ | [۳۶] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [37] | ||
+ | |||
+ | از همین روست که [[مردم ]] برای [[نیل ]] به این صفت سخت تشویق و ترغیب شدهاند و این صفت در شمار حاجتهایی آمده است که پیشوایان [[دین]] ، در دعاهای خویش، از درگاه خدا مسئلت کردهاند | ||
+ | |||
+ | [۳۸] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۳۹] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۴۰] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۴۱] | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [۴۲] | ||
+ | |||
+ | و خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] | ||
+ | |||
+ | [۴۳] | ||
+ | |||
+ | و [[نیل بهشت]] | ||
+ | |||
+ | [۴۴] | ||
+ | |||
+ | را از [[ثمرات ]] آن دانستهاند. | ||
+ | |||
+ | ====رجا و امید==== | ||
+ | طبق [[احادیث]] ، حسنظن به خدا به معنای امید نبستن به غیر خدا و ترس از گناهان خویشتن، [۴۵] [۴۶] با مفهوم رجا معنایی تقریباً یکسان دارد. [۴۷] | ||
شاید از همینروست که در برخی کتابهای اخلاقی و عرفانی، ذیل بحث رجا مطالبی ذکر شده که ناظر به موضوع حسن ظن به خداوند است [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] | شاید از همینروست که در برخی کتابهای اخلاقی و عرفانی، ذیل بحث رجا مطالبی ذکر شده که ناظر به موضوع حسن ظن به خداوند است [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] | ||
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۸
سنِ ظَنّ، از صفات نیک و پسندیده اخلاقی، به معنای خوشبینی و گماننیک در حق دیگران، در برابرِ سوءظن به معنای بدبینی و بدگمانی به دیگران.
محتویات
اصطلاح قرآنی
در قرآن کریم این دو اصطلاح دقیقاً به همین شکل نیامده، اما در آیه ۱۲ سوره نور به «ظنّ خیر» و در برابر آن، در دو آیه ۶ و ۱۲سوره فتح ، به «ظنّ سَوْء» (گمان بد یا ناپسند) اشاره شده است که تقریباً همان معانی را میرساند. در دیگر کاربردهای قرآنیِ واژه ظَنّ و مشتقات آن نیز، باتوجه به قرائن، می توان در مواردی معنا و مفهوم دو اصطلاح یاد شده را بر آنها حمل نمود.
[۱]
[۲]
[۳]
از منظر قرآن
بنابر تصریح قرآن کریم ،
[۴]
مؤمنان باید به یکدیگر حسن ظن داشته باشند.به نوشته مفسران ، مؤمنان نباید به گفتار کسی که با تهمت زدن به دیگران باعث بدگمانی مؤمنان به یکدیگر میشود، وقعی بنهند، زیرا اصل بر این است که همگان به دور از زشتیها و بر طریق عدالت اند، مگر اینکه خلاف آن به صورت یقینی ثابت شود.
[۵]
[۶]
[۷]
بر همین اساس، فقیهان و اصولیانْ اصالتِ صحتِ عملِ غیر ( اصالة الصحة ) را اصلی متفقٌ علیه که در همه ابواب عبادات و معاملات جاری است، پذیرفتهاند.
[۸]
[۹]
[۱۰]
علت حرمت
به نوشته فخررازی ،
[۱۱]
دلیل نهی قرآن از سوءظن ورزیدن مؤمنان به یکدیگر آن است که این رذیلت اخلاقی باعث بروز رذیلتهای دیگری میشود که برخی از آنها در آیه یازدهمسوره حجرات بیان شده است. از سوی دیگر به نظر شیخطوسی ،
[۱۲]
خداوند در این آیه گمان ورزیدنی را نهی کرده است که صاحب آن با اینکه میتواند، برای اطمینان از صحت آن، به تحقیق بپردازد، چنین نکند و به همان گمانی که راهی به علم و یقین نبرده است، عمل نماید.
محدوه حکم
در عین حال، گفته شده است که سوءظن نهی شده در این آیه نسبت به اهل خیر است وگرنه بدگمانی به اهل فسق قبحی ندارد.
[۱۳]
[۱۴]
میان مفسران اختلاف هست که آیا سوءظنِ نهی شده، باید به زبان جاری شود یا حتی اگر در قلب نیز باشد، مشمول این نهی قرار میگیرد.
[۱۵]
[۱۶]
نوشته است که به عقیده برخی، منظور از ظن در این آیه تهمت است؛ لذا بهنظر میرسد ابنجوزی،
[۱۷]
آنگاه که سوءظن به خدا و مؤمنان را حرام و حسنظن به آنان را واجب دانسته، به همین رأی نظر داشته است.
از منظر روایات
در احادیث مطالب متنوعی درباره حسنظن و سوءظن و ریشهها و پیامدهای آن آمده است؛ از جمله اینکه بنابر حدیثی از رسول خدا صلی اللّهعلیهوآلهوسلم، حُسنِ ظن به خدا ، از حسن عبادت آدمی ناشی میشود
[۱۸]
و ایمان و سلامت درون خاستگاه آن است.
[۱۹]
صفای درون
طبق روایتی از امام صادق علیهالسلام، داراشدن صفای درونی و قلبی از پیامدهای تخلّق به این خوی نیکوست و همچنین سبب میشود که آدمی با دیدهاحترام و تواضع به دیگران بنگرد.
[۲۰]
شاید از همینرو باشد که در ادعیه آراسته شدن به این خوی از خدا خواسته شده است
[۲۱]
[۲۲]
[۲۳]
و جملگی امامان شیعه ، پیروان خود را به خوشگمانی به دیگران فراخوانده و از بدگمانی بازداشتهاند.
[۲۴]
[۲۵]
[26]
[27]
[28]
بر حدیثی نبوی ، بدگمانی به مؤمن، یکی از سه خصلتی است که خداوند حرام کرده است.
[۲۹]
وظیفه مومن
از دیگر سو، بنابر سخنی از علی علیهالسلام ، آدمی نه تنها باید از بدبینی مؤمنان به خود بیم داشته باشد،
[۳۰]
بلکه باید بکوشد خوشگمانی دیگران به او از میان نرود
[۳۱]
از جمله اینکه حاکمان باید با احسان به مردم موجبات برقراریِ حسن ظن دوجانبه را فراهم آورند.
[۳۲]
مصداق ظلم
با همه اینها، طبق حدیثی از علی علیهالسلام ، در صورت غلبه فساد بر جامعه ، جایی برای حسنظن نمیماند؛ برعکس، در حالتی که صلاح بر جامعه حاکم باشد، سوءظن از مصادیق ظلم است
[۳۳]
روایتی از امام هادی علیهالسلام نیز در این باره وجود دارد.
[۳۴]
روا و ناروا
همچنین بنابر حدیثی دیگر از علی علیهالسلام ، از زمانهایی که حسنظن روا نیست، هنگام گزینش کارگزاران حکومتی است.
[۳۵]
بنابر احادیث ، حسن ظن به خدا بالاتر از همه عبادتهاست.
[۳۶]
[37]
از همین روست که مردم برای نیل به این صفت سخت تشویق و ترغیب شدهاند و این صفت در شمار حاجتهایی آمده است که پیشوایان دین ، در دعاهای خویش، از درگاه خدا مسئلت کردهاند
[۳۸]
[۳۹]
[۴۰]
[۴۱]
[۴۲]
[۴۳]
و نیل بهشت
[۴۴]
را از ثمرات آن دانستهاند.
رجا و امید
طبق احادیث ، حسنظن به خدا به معنای امید نبستن به غیر خدا و ترس از گناهان خویشتن، [۴۵] [۴۶] با مفهوم رجا معنایی تقریباً یکسان دارد. [۴۷] شاید از همینروست که در برخی کتابهای اخلاقی و عرفانی، ذیل بحث رجا مطالبی ذکر شده که ناظر به موضوع حسن ظن به خداوند است [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱]
← مواضع تهمت مُفاد برخی احادیث، در عین حال که مؤمنان را از سوءظن و بدگمانی به یکدیگر بازمی دارد، [۵۲] [۵۳] [۵۴] از آنان میخواهد از کارهایی که سوءظن دیگران را برمی انگیزد، خودداری کنند تا رذیلت اخلاقی تهمت ، که از نتایج سوءظن است، فراگیر نشود [۵۵] [۵۶]
← موارد احتیاط با این حال مطابق برخی گزارشها، گاهی انسان برای احتیاط و دوراندیشی [۵۷] و حفظ آبرو و مال خویش [۵۸] باید به دیگران بدگمان باشد؛ لذا به نظر میرسد که سوءظن در این مورد مذموم نیست. [۵۹] [۶۰] همچنین به مؤمنان توصیه شده است که در بهجا آوردن حق بندگی خدا، به خود سوءظن داشته باشند. [۶۱]
در کتب اخلاقی
حسنظن و نقطه مقابل آن، سوءظن، در منابع اخلاقی و عرفانی به مناسبتهای گوناگون، بحث و بررسی شده است.
موجبات علو
به نوشته ابوطالب مکّی ، [۱] علوّ سالک در مقاممحبت ، با میزان امیدواری و حسنظن او به خدا رابطه مستقیم دارد. وی از نشانههایمؤمنان را سوءظن داشتن به خود و خوشگمان بودن به دیگران میداند و عکس این حالت را سزاوار منافقان میشمارد. [۲]
سبب بازماندن
ژندهپیل [۳] بازماندن سالک از طی طریق کمال را ناشی از حسنظن و اعتماد مطلق به خود و سوءظن به خدا میداند که به بروز رذیلت اخلاقیِ عُجب میانجامد. به نظر میرسد سوءظن آدمی به خداوند، از نداشتن معرفتِ صحیح به آن ذاتِحکیم و قادر مطلق نشئت میگیرد. [۴]
منشا بدگمانی
از سوی دیگر، نراقی [۵] سوءظن را از رذایل و منشأ آن راقوه غضبیّه میداند و به باور وی، چنانکه حسنظن ریشه در قوّت و ثبات نفس آدمی دارد،سوءظن از جُبن وضعف نفس سرچشمه میگیرد.
گناه قلب
حارث محاسبی [۶] نیز سوءظن را از گناهان قلب میشمرد و پس از او غزالی [۷] آن را غیبت با قلب و همانند غیبت با زبان، حرام میشمارد.
علت تحریم
در سبب تحریمسوءظن هم برخی آوردهاند که چون فقط خدا از اسرار انسانها آگاه است، بنابراین کسی را شایستگی آن نیست که در وجود کس دیگری به امر سوء و زشتی معتقد شود، مگر آنکه آن زشتی بر او عیان شود و قابل تأویل به خیر هم نباشد. [۸] [۹] بنابراین، حسنظن به دیگران یعنی تأویل افعال آنان به بهترین وجهِ ممکن و نه بر وجهِ فاسد. [۱۰]
اثرات و درمان
در منابع اخلاقی ، به نتایجسوءظن هم اشاره شده که غیبت و تجسس در امور دیگران از جمله آنهاست. [۱۱] [۱۲] [۱۳] همچنین برای درمان آن، مجموعهای از راههای نظری و عملی ارائه شده است. [۱۴] [۱۵]
در کلام امام علی
نیک گمانی، افزون بر این که یکی از عوامل زمینه ساز ارتباط سالم با افراد جامعه است، به نوبه خود دارای ثمرات و رهاوردهایی است که در سخنان امیرالمومنین به آن ها اشاره شده است. بخشی از آن ها در زیر میآید:
حسن نیت
نیت، جان عمل است، از این روی، درستی و سلامتی عمل در گرو پاکی و خلوص آن است و اگر نیت، نا خالص باشد عمل نیز به همان اندازه عیبناک و آفت زده خواهد شد، به همین دلیل، خلوص و پاکی نیت ، پالایش و پاکی عمل را در پی خواهد داشت. حسن نیت با چنین نتایجی نیکو، یکی از رهاوردهای حسن ظن است، چنان که امام علی (علیه السلام) میفرماید:"هرکس گمانش نیکو باشد، نیتش نیکوست." [۱۶]
آسان گیری
امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند:"هرکس نیک پندار باشد، آسان میگیرد." [۱۷]
رهایی از گناه
رهایی از گناه ساز و کارهایی دارد که هر یک به اندازهای معین انسان را از گناه میرهاند؛ حسن ظن یکی از این راهکارهاست:"پندار نیک انسان را از گرفتاری گناه می رهاند." [۱۸]
گرایش به جامعه
بد گمانی به دوری از دیگران، به ویژه مظنونان میانجامد، زیرا کسی که دچار سوء ظن است، به گونه ای به همه بد بین است. ولی نقطه مقابل آن، که حسن ظن است، ایجاد ارتباط دیگران را در پی دارد. چنان که در برخی روایات آمده است: "هر کس پندار نیک را(در ذهن و عمل) به کار نگیرد از هر کسی هراسناک میشود." [۱۹] مفهوم مخالف این حدیث آن است که هرکس دارای حسن ظن باشد با دیگران، جز در مواردی استثنایی، انس میگیرد.
سلامتی دین
یکی از عوامل سلامتی دین ، گمان نیکوست، چنان که امام علی (علیه السلام) میفرماید: "پندار نیک... سلامتی دین است.". [۲۰] مقصود آن حضرت این نیست که حسن ظن، سلامتی دین را در پی دارد. این نگرش به دو شیوه تبیین میشود: نخست آن که بدگمانی به مردم از نگاه شرع نکوهیده است. پس برایدین ، زیان آور است. دوم کسی که به دیگران بدگمان است درباره مظنونانش، بدی کردن را روا میداند که این کار برای دین او زیان آور است. ولی اگر بدگمان نباشد، کمال دین او را به دنبال میآورد.
آرامش دل
امیرالمومنین علی (علیه السلام)، گمان نیک را باعث آسایش و آرامش دل میداند: "نیک پنداری، مایه آسایش و آرامش دل است." [۲۱]
گره گشایی
یکی از رهاوردهای حسن ظن برای همه گروههای اجتماعی، گره گشایی از زندگی آنان است. امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر میفرماید: "و بدان که... رفتار تو چنان باید، که نیک گمانی به مردم برایت فراهم آید، زیرا نیک گمانی، رنجی دراز را از تو می زداید." [۲۲]
کامروایی
در سخنی از امام علی (علیه السلام) چنین آمده است: "چه بسیارند مومنانی که شکیبایی و نیک گمانی، آنان را به پیروزی رسانده است." بر پایه این سخن، دو راه برای کامیابی هست: شکیبایی و نیک گمانی، که البته مراد، نیک گمانی بجاست نه بیجا.
کاهش اندوه
گرچه اندوهها، دل گرفتگیها، ناکامیها، شکستها و مانند آن از ویژگیهای زندگی دنیایی انسانهاست، راههایی نیز برای پیشگیری و کاهش آنها نیز هست که یکی از آنها حسن ظن و نیک گمانی است، چنان که در سخن امام علی (علیه السلام) این گونه بیان شده است:"پندار نیک، اندوه را میکاهد." [۲۳]
جلب محبت
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:"هر کس بهمردم نیک گمان باشد، محبت و مهر آنان را به دست خواهد آورد." [۲۴]
بهشت
آخرین رهاورد و دستاورد گمان وپندار نیک ، بسیار فرخنده است و آن دستیابی و بهره مندی از بهشت جاودان الهی است که برای انسانهای خداجو که دارای پندار نیکاند، فراهم آمده است؛ بهشتی که آرزوی هر انسانی است. امیرالمومنین (علیه السلام) در این زمینه فرمودند: "هر کس گمانش نیکو باشد بر بهشت ، دست مییابد." [۲۵] [۲۶] [۲۷]
اقسام
گمان خوب یا بد را از جهت کسی یا چیزی که مورد ظن واقع می شود به سه نوع می توان تقسیم کرد.
نسبت به خداوند
خداوند، ذاتی است که سرچشمه همه خیرها و کمال هاست. وجودی است که رحمتش ذاتی و غضب و انتقاماش نسبی و مصلحتی است. خداوند حکیم و دانای علی الاطلاق است بنابراین سوء ظن به خدا نسبت دادن جهل است به او. رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) فرمود: "سوگند به خدایی که جز او شایسته پرستش نیست، به هیچ مومنی هرگز خیر دنیا و آخرت داده نشده جز به سبب خوش بینی به خدا، و امیدواریش به او." [۲۸] و نیز فرمود:"به خدایی که جز او شایسته پرستش نیست، گمان هیچ بندهای نسبت به خدا نیکو نشود جز اینکه خدا همراه گمان بنده مومن خود باشد(هرگونه به او گمان ببرد خدا با او رفتار کند) زیرا خدا کریم است و همه خیرات به دست اوست، او حیا میکند از اینکه بنده مومناش به او گمان نیک برد و او خلاف گمان و امید بنده رفتار کند. پس به خدا خوش بین باشید و بسویش رغبت کنید." [۲۹]
نسبت به هستی
خوش بینان، نظام جهان را نظام احسن و همه هستی را در جای خویش و نیکو میبینند و نظام عالم خلقت را عبث و بیهوده ندانسته و به آن حسن ظن دارند و خوش بین هستند.
میان افراد
اگر در جامعه اسلامی بلکه در جامعه انسانی برنامهها و دستورات اسلامی که از جمله آنان حسن ظن است، اجرا شود، بسیاری از نابسامانی ها، شایعه سازیها، قضاوت های عجولانه و بی مورد، اخبار مشکوک، دروغ و... که همگی از گمان بد سرچشمه میگیرد، برچیده میشود. در غیر آن صورت که ذکر شد، جامعه در هرج و مرج به سر خواهد برد و هیچ کس از گمان بد دیگران در امان نخواهد ماند و به یکدیگر اطمینان نخواهد داشت. [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] آیات و روایات بسیاری در این زمینه ثبت و ضبط گردیده است که از جمله آنها می توان به آیات زیر اشاره نمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا»؛ «ای مومنان از گمانهای بد بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است و در امور مردم تجسس نکنید.» [۳۴] «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُول»؛ «آنچه را که نمیدانی از او پیروی نکن، چرا که چشم و گوش و دلها همه مسوولند.» [۳۵] «وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ»؛«(کفار) در قضاوتهای خود تنها از ظن و گمان پیروی میکنند در حالی که ظن و گمان به هیچ وجه انسان را به حق و حقیقت نمیرساند.» [۳۶]
طرق دستیابی
طبیعی است که به دست آوردن هر چیزی در گرو شرایطی است و برای دستیابی به آن باید از راههای ویژهاش وارد شد. در اینجا بعضی از راههای دستیابی به حسن ظن معرفی میشود:
پرستش نیکو
خداوند را به خوبی پرستیدن، راهی برای به دست آوردن حسن ظن است که انسان نیکو پرست را دارای گمان و پندار نیک میگرداند. شاید با تاثیر حسن بندگی است که امام علی (علیه السلام) میفرماید:" هر کس عبادتش نیکو باشد گمان و پندارش نیکو میشود." [۳۷]
ترک سوء ظن
در حوزه اخلاق ومعاشرت ، اصل اولی بر حسن ظن است مگر آن که خلاف آن ثابت شود و راز این استثناء آن است که نهاد جامعه و نهادهای اجتماعی بدون پایبندی و کاربرد این اصل، استوار و پابرجا نمیباشند.
تامل در داوری
اگر انسان بتواند از پیش داوری پرهیز کند و منتظر بماند تا با گذر زمان به حقایق برسد، میتواند زمینه ایجاد حسن ظن را در خود به وجود آورد و به مرور زمان به آن دست یابد. داستان خضر و موسی در قرآن کریم ، نمونه ای برجسته از پیش داوری است که به فراق آن دو بزرگ انجامید. [۳۸]
باور توحیدی
قرآن کریم می فرماید:«...وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ...»؛ «هر کجا باشید او با شماست.»
خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
«... وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ...»؛ «خدا از آنچه می کنید، غافل نیست.»
[۳۹]
اگر انسانها از باورهای توحید ی و ارزشهای خدا محورانه آگاه باشند، در این صورت هنجار شکنی و بزهکاری به کمترین اندازه خود فرو میکاهد و انسان مزه شیرین حسن ظن را از محصول آن میچشد.
نیک پنداری
امام علی (علیه السلام) میفرماید:"گمان و انگارهات از گفتار و کردار برادر مومن ات، نیکوترین گونه آن باشد مگر آن که دریابی که وی از سر علم و آگاهی آن کار را انجام داده است." [۴۰]
نیکوکاری
نیکوکاری ، نتایج و ثمراتی گوناگونی دارد. یکی از آنها پندار نیک است. بر این اساس، هر کس در جامعه ، تخم نیکوکاری و احسان بپاشد، ثمرهای به نام پندار نیک دیگران به خودش را، برداشت خواهد کرد. امام علی (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر ، خطاب به وی چنین نوشته است: "بدان که هیچ چیزی بهتر از نیکوکاری فرمانروا به شهروندان ، حسن ظن آنان را به او برنمیانگیزد. [۴۱] [۴۲] [۴۳]
فهرست منابع
(۱) قرآن. (۲) ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش. (۳) ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۴) ابنجوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۵) ابنطاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۱. (۶) ابوطالب مکی، کتاب قوتالقلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید، قاهره ۱۳۱۰، چاپ افست بیروت. (۷) مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائدالاصول، قم ۱۴۱۹. (۸) محمدتقی بروجردی، نهایةالافکار، تقریرات درس آیتاللّه عراقی، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، (۱۳۶۴ش). (۹) حارث محاسبی، الوصایا، چاپ عبدالقادر احمد عطا، (قاهره ۱۳۸۴/ ۱۹۶۵). (۱۰) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۱۱) حسینبن محمد حلوانی، نزهةالناظر و تنبیهالخاطر، قم ۱۴۰۸. (۱۲) احمدبن ابوالحسن ژندهپیل، روضة المذنبین و جنة المشتاقین، چاپ علی فاضل، (تهران) ۱۳۵۵ش. (۱۳) زینالدینبن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعة، رساله :۱ کشفالریبة، قم ۱۳۸۰ش. (۱۴) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. (۱۵) فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش. (۱۶) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت. (۱۷) محمدبن حسن طوسی، مصباح المتهجّد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۱۸) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم. (۱۹) علی بن حسین (ع)، امام چهارم، الصحیفةالسجادیة، چاپ محمدباقر موحدی ابطحی، قم ۱۴۱۱. (۲۰) محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت: دارالندوة الجدیدة. (۲۱) محمدبن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، نجف ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. (۲۲) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر او مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۲۳) محمدبن احمد قرطبی، الجامعلاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر. (۲۴) عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۲۵) محمد بن یعقوب کلینی، اصول الکافی. (۲۶) علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۲۷) علامه مجلسی، بحار الانوار. (۲۸) مصباح الشریعة، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۲۹) ناصر مکارمشیرازی، القواعدالفقهیة، قم ۱۴۱۱. (۳۰) محمدعبدالرووفبن تاجالعارفین مُناوی، فیضالقدیر: شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴. (۳۱) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامعالسعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۳۲) مسعودبن عیسی ورّام، تنبیه الخواطر و نزهةالنواظر المعروف بمجموعة ورّام، (چاپ علی اصغر حامد)، تهران ۱۳۷۶.
منبع
[ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسن ظن»، شماره۶۱۷۹.]
[ پژوهشکده باقر العلوم.]
[ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۲.]
پانویس
- ↑ [۶۲]
- ↑ [۶۳]
- ↑ [۶۴]
- ↑ [۶۵]
- ↑ [۶۶]
- ↑ [۶۷]
- ↑ [۶۸]
- ↑ [۶۹]
- ↑ [۷۰]
- ↑ [۷۱]
- ↑ [۷۲]
- ↑ [۷۳]
- ↑ [۷۴]
- ↑ [۷۵]
- ↑ [۷۶]
- ↑ [۷۷]
- ↑ [۷۸]
- ↑ [۷۹]
- ↑ [۸۰]
- ↑ [۸۱]
- ↑ [۸۲]
- ↑ [۸۳]
- ↑ [۸۴]
- ↑ [۸۵]
- ↑ [۸۶]
- ↑ [۸۷]
- ↑ [۸۸]
- ↑ [۸۹]
- ↑ [۹۰]
- ↑ [۹۱]
- ↑ [۹۲]
- ↑ [۹۳]
- ↑ [۹۴]
- ↑ [۹۵]
- ↑ [۹۶]
- ↑ [۹۷]
- ↑ [۹۸]
- ↑ [۹۹]
- ↑ [۱۰۲]
- ↑ [۱۰۳]
- ↑ [۱۰۴]
- ↑ [۱۰۵]
- ↑ [۱۰۶]