واجب: تفاوت بین نسخهها
(۶ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[واجب]] در اصطلاح [[فقه]] اسلامی ، فعلی است که تارک آن در دنیا مستحق [[ذم]] و در [[آخرت]] مستحق [[عقاب]] باشد. | [[واجب]] در اصطلاح [[فقه]] اسلامی ، فعلی است که تارک آن در دنیا مستحق [[ذم]] و در [[آخرت]] مستحق [[عقاب]] باشد. | ||
− | + | <ref> | |
− | + | مولوی محمد أعلی بن علی التهانوی الحنفی، کشاف اصطلاحات الفنون ، تهران ،مکتبه خیام، ۱۹۶۷م، ج۲، ص۱۴۴۶. | |
− | + | </ref> | |
==معنای لغوی و اصطلاحی واجب== | ==معنای لغوی و اصطلاحی واجب== | ||
− | [[واجب]] در لغت به معنای لازم و ثابت میباشد | + | [[واجب]] در لغت به معنای لازم و ثابت میباشد |
− | + | <ref> | |
+ | فیومی، احمد؛ المصباح المنیر، ص۶۴۸. | ||
+ | </ref> | ||
+ | و فرض و فریضه به معنای اندازهی معین و لازم است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۵۹. | ||
+ | </ref> | ||
+ | در اصطلاح نیز هر چیزی که خداوند به آن امر فرموده به طوری که در بجا آوردنش [[ثواب]] و در ترکش وعدهی عذاب داده باشد آن را [[فریضه]] و [[واجب]] گویند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، ج۲، ص۱۸۹. | ||
+ | </ref> | ||
==اهمیت انجام واجبات در قرآن== | ==اهمیت انجام واجبات در قرآن== | ||
− | «و کسی که خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهای خوبی هستند» [ | + | «و کسی که خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهای خوبی هستند» |
− | این آیه در بیان مرتبهی کامل از اهل [[ایمان]] و [[تقوا]] است کسانیکه در مقام اطاعت پروردگار و پیروی از حکم و فرمان [[پیامبر اسلام]] برآیند و در عقیده و خوی پسندیده استقامت داشته و شائبه تخلّف در آنان نباشد در اثر سعی و کوشش به مرتبه کامل از [[ایمان]] نائل شده و ملحق به پیامبران خواهند بود. | + | <ref> |
− | « و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است!» [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/89/69 نساء/سوره۴، آیه۶۹.] |
− | این جمله وعدهای است به کسانی که همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب کنند؛ چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول کرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، کلام جامعی است که همه احکام سابق از [[واجبات]] و [[محرمات]] را شامل میشود. [ | + | </ref> |
− | + | این آیه در بیان مرتبهی کامل از اهل [[ایمان]] و [[تقوا]] است کسانیکه در مقام اطاعت پروردگار و پیروی از حکم و فرمان [[پیامبر اسلام]] برآیند و در عقیده و خوی پسندیده استقامت داشته و شائبه تخلّف در آنان نباشد در اثر سعی و کوشش به مرتبه کامل از [[ایمان]] نائل شده و ملحق به پیامبران خواهند بود. | |
+ | <ref> | ||
+ | حسینی همدانی، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، ج۴، ص۱۱۰. | ||
+ | </ref> | ||
+ | « و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است!» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [http://lib.eshia.ir/17001/1/427/71 احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.] | ||
+ | </ref> | ||
+ | این جمله وعدهای است به کسانی که همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب کنند؛ چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول کرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، کلام جامعی است که همه احکام سابق از [[واجبات]] و [[محرمات]] را شامل میشود. | ||
+ | <ref> | ||
+ | [http://wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1 المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۵۲۳-۵۲۴.] | ||
+ | </ref> | ||
==اهمیّت انجام فرائض در احادیث== | ==اهمیّت انجام فرائض در احادیث== | ||
[[امام صادق]](علیه السلام) فرمود: | [[امام صادق]](علیه السلام) فرمود: | ||
− | «خداوند میفرماید هیچ بندهای نمیتواند محبت مرا به خود جلب کند مگر اینکه واجبات مرا دوست داشته باشد و به آن عمل کند.» [ | + | «خداوند میفرماید هیچ بندهای نمیتواند محبت مرا به خود جلب کند مگر اینکه واجبات مرا دوست داشته باشد و به آن عمل کند.» |
+ | <ref> | ||
+ | [http://lib.eshia.ir/11005/2/82/5 الکافی، ج۲، ص۸۲.] | ||
+ | </ref> | ||
روشن است کسی که بخواهد نظر شخص دیگری را به خود جلب کند، میبایست به خواستههای او اهمیّت داده، و همّت خویش را مصروف اجابت خواستههای وی کند. البته در دوستی با دیگر انسانها این خطر نیز وجود دارد که خواستههای آنان در تعارض با خواستههای شخص باشد، اما در دوستی با خالق هستی که هرچه قرار داده در جهت آسایش انسان هاست، این خطرات نیز وجود ندارد و آنچه که او از بنده اش میخواهد، جملگی مورد تأیید عقل سلیم میباشد و آسایش دو گیتی را برای انسانی که خواستار جلب محبّت خداست، دربر دارد. | روشن است کسی که بخواهد نظر شخص دیگری را به خود جلب کند، میبایست به خواستههای او اهمیّت داده، و همّت خویش را مصروف اجابت خواستههای وی کند. البته در دوستی با دیگر انسانها این خطر نیز وجود دارد که خواستههای آنان در تعارض با خواستههای شخص باشد، اما در دوستی با خالق هستی که هرچه قرار داده در جهت آسایش انسان هاست، این خطرات نیز وجود ندارد و آنچه که او از بنده اش میخواهد، جملگی مورد تأیید عقل سلیم میباشد و آسایش دو گیتی را برای انسانی که خواستار جلب محبّت خداست، دربر دارد. | ||
[[امام علی]](علیه السلام) میفرماید: | [[امام علی]](علیه السلام) میفرماید: | ||
− | «بشتابید به سوی عبادتها و سبقت بگیرید به انجام [[اعمال صالح]]؛ پس اگر کوتاهی از سوی شما صورت گیرد، بپرهیزید از اینکه در انجام واجبات کوتاهی کنید.» | + | «بشتابید به سوی عبادتها و سبقت بگیرید به انجام [[اعمال صالح]]؛ پس اگر کوتاهی از سوی شما صورت گیرد، بپرهیزید از اینکه در انجام واجبات کوتاهی کنید.» |
− | در این روایت [[حضرت علی]](علیه السلام) واجبات الهی را خط قرمز کوتاهیهای انسان معرّفی میدارد و سخن آن حضرت این است که اگر کوتاهی هم صورت میگیرد نهایتش مستحبات است اما در واجبات دیگر جای هیچ کوتاهی و کمکاری نیست. | + | <ref> |
− | + | آمدی، عبد الواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸۱. | |
+ | </ref> | ||
+ | در این روایت [[حضرت علی]](علیه السلام) واجبات الهی را خط قرمز کوتاهیهای انسان معرّفی میدارد و سخن آن حضرت این است که اگر کوتاهی هم صورت میگیرد نهایتش مستحبات است اما در واجبات دیگر جای هیچ کوتاهی و کمکاری نیست. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ر.ک: خوانساری، آقا جمالالدین؛ شرح آقا جمالالدین خوانساری بر غررالحکم، ج۴، ص۱۴۹. | ||
+ | </ref> | ||
==جایگاه واجبات در میان اعمال صالح== | ==جایگاه واجبات در میان اعمال صالح== | ||
− | از آیات [[قرآن]] استفاده میشود که بعد از [[ایمان]] به خدا، عمل صالح، وسیلهی تکامل نفس و تقرب به خدا و نیل به درجات عالی انسانیت و زندگی پاک و پاکیزه اخروی است. | + | از آیات [[قرآن]] استفاده میشود که بعد از [[ایمان]] به خدا، عمل صالح، وسیلهی تکامل نفس و [[تقرب]] به خدا و نیل به درجات عالی انسانیت و زندگی پاک و پاکیزه اخروی است. |
− | «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.» [ | + | «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.» |
− | مقصود از [[عمل صالح]]، عملی است که در [[شرع]] به عنوان [[واجب]] یا [[مستحب]] معرفی شده است و سالک از طریق انجام آن میتواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد. تنها راه همین است و هر راه دیگری بیراهه است و سالک را به مقصد نمیرساند. سالک باید کاملا مطیع شرع باشد و برای [[سیر و سلوک]] جز راه شرع راه دیگری را طی نکند. اما آنکس که میخواهد رضایت خالق را جلب کند در مرتبهی اول باید سعی کند واجبات و فرائض دینی را درست بر طبق مقررات شرع انجام دهد که با ترک [[فرائض]] و [[واجبات]] نمیتوان به مقامات عالی نائل گشت، گرچه در انجام مستحبات و اذکار و اوراد کوشا باشد. [ | + | <ref> |
− | از این رو سفارش [[رسول خدا]] (صلی الله و علیه و آله) به امیرمومنان(علیه السلام) این است: «ای علی! هر گاه دیدی مردم به مستحبّات اشتغال دارند تو به کامل ساختن واجبات بپرداز» | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/278/97 نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.] |
− | + | </ref> | |
+ | مقصود از [[عمل صالح]]، عملی است که در [[شرع]] به عنوان [[واجب]] یا [[مستحب]] معرفی شده است و سالک از طریق انجام آن میتواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد. تنها راه همین است و هر راه دیگری بیراهه است و سالک را به مقصد نمیرساند. سالک باید کاملا مطیع شرع باشد و برای [[سیر و سلوک]] جز راه شرع راه دیگری را طی نکند. اما آنکس که میخواهد رضایت خالق را جلب کند در مرتبهی اول باید سعی کند واجبات و فرائض دینی را درست بر طبق مقررات شرع انجام دهد که با ترک [[فرائض]] و [[واجبات]] نمیتوان به مقامات عالی نائل گشت، گرچه در انجام مستحبات و اذکار و اوراد کوشا باشد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ر.ک: امینی، ابراهیم؛ خودسازی و [[تزکیه]] نفس، ص۲۱۶-۲۱۷. | ||
+ | </ref> | ||
+ | از این رو سفارش [[رسول خدا]] (صلی الله و علیه و آله) به امیرمومنان(علیه السلام) این است: «ای علی! هر گاه دیدی مردم به مستحبّات اشتغال دارند تو به کامل ساختن واجبات بپرداز» | ||
+ | <ref> | ||
+ | صابری یزدی، علیرضا؛ الحکم الزاهرة، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، ص۷۴۸. | ||
+ | </ref> | ||
+ | و [[امیر مومنان]] علی(علیه السلام) نیز فرمود: «مستحبات، موجب نزدیکی بندگان به خدا نمیشود وقتی که به واجبات ضرر برساند.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۷۹. | ||
+ | </ref> | ||
==اهمیت تشخیص واجب در هر زمان== | ==اهمیت تشخیص واجب در هر زمان== | ||
− | حضرت [[امام سجاد]](علیه السلام) میفرماید: «تعجب میکنم از کسی که در جستجوی تحصیل فضیلت است، ولی از انجام فرائض [[واجب]] کوتاهی میکند و چنین آدمی از معرفت حقیقت امر و از تشخیص وظیفه خود محروم بوده، حقیقت را سبک و حقیر شمرده و غفلت کرده است از آنچه خداوند متعال او را برای آن ساخته و از وی آن را خواسته است.» [ | + | حضرت [[امام سجاد]](علیه السلام) میفرماید: «تعجب میکنم از کسی که در جستجوی تحصیل فضیلت است، ولی از انجام فرائض [[واجب]] کوتاهی میکند و چنین آدمی از معرفت حقیقت امر و از تشخیص وظیفه خود محروم بوده، حقیقت را سبک و حقیر شمرده و غفلت کرده است از آنچه خداوند متعال او را برای آن ساخته و از وی آن را خواسته است.» |
+ | <ref> | ||
+ | [http://lib.eshia.ir/15255/1/112/%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%8A%D9%86 مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ص۱۱۲.] | ||
+ | </ref> | ||
تشخیص وظیفه از امور بسیار مهم است بطوریکه سالکین کار کرده و متدینین [[روشن ضمیر]] و حتی آنان که دارای [[مکاشفه]] هستند از تشخیص این امر مهم عاجز بوده و در این مرحله انحرافات و گمراهیهایی پیدا میکنند. | تشخیص وظیفه از امور بسیار مهم است بطوریکه سالکین کار کرده و متدینین [[روشن ضمیر]] و حتی آنان که دارای [[مکاشفه]] هستند از تشخیص این امر مهم عاجز بوده و در این مرحله انحرافات و گمراهیهایی پیدا میکنند. | ||
− | یکی وظیفهاش کسب و تأمین معاش خود و عائله است و از این جهت تسامح میورزد. دیگری وظیفهاش تحصیل علم به فرائض و آداب و سنن است ولی سبک میشمارد. یکی دیگر موظف است که نهایت اهتمام به [[واجبات]] و [[محرمات]] داشته باشد ولی به امور غیر لازم و کارهای مستحبی میپردازد. آن یکی [[نماز]] نمیخواند، و دم از دینداری میزند. یا [[روزه]] نمیگیرد و از فوائد روزه صحبت میکند یا به کتاب و سنت عمل نکرده و به حرف خدا و پیغمبر گوش نمیدهد و خود را عالم به حقیقت تصور میکند. یا اهل علم و دانش را مسخره کرده و [[عقل]] و [[برهان]] را کوچک شمرده و به سخن هر مدعی دروغگو تسلیم میشود، یا مرتکب صدها خیانت و جنایت و بیانصافی و [[ربا خواری]] و [[ظلم]] و [[دروغ]] و [[حیله]] و [[تزویر]] و [[تهمت]] و [[غیبت]] و بدگویی میشود و در [[صف اول جماعت]] جا میگیرد. | + | یکی وظیفهاش کسب و تأمین معاش خود و عائله است و از این جهت تسامح میورزد. دیگری وظیفهاش تحصیل علم به فرائض و آداب و سنن است ولی سبک میشمارد. یکی دیگر موظف است که نهایت [[اهتمام]] به [[واجبات]] و [[محرمات]] داشته باشد ولی به امور غیر لازم و کارهای مستحبی میپردازد. آن یکی [[نماز]] نمیخواند، و دم از دینداری میزند. یا [[روزه]] نمیگیرد و از فوائد روزه صحبت میکند یا به کتاب و سنت عمل نکرده و به حرف خدا و پیغمبر گوش نمیدهد و خود را عالم به حقیقت تصور میکند. یا اهل علم و دانش را مسخره کرده و [[عقل]] و [[برهان]] را کوچک شمرده و به سخن هر مدعی دروغگو تسلیم میشود، یا مرتکب صدها خیانت و جنایت و بیانصافی و [[ربا خواری]] و [[ظلم]] و [[دروغ]] و [[حیله]] و [[تزویر]] و [[تهمت]] و [[غیبت]] و بدگویی میشود و در [[صف اول جماعت]] جا میگیرد. |
− | أغلب مردم متدین در مقام تشخیص وظیفه دچار اشتباه و انحراف میگردند و چه بسیار به خاطر بجا آوردن امری [[مستحب]]، ترک تکلیف [[واجب]] میکنند؛ یعنی آن اندازه که به [[امور مستحبی]] و یا مرسوم و عرفی و متداول اهمیت میدهند، به وظائف و فرائض لازم خود اهتمام ندارند. | + | أغلب مردم متدین در مقام تشخیص وظیفه دچار اشتباه و انحراف میگردند و چه بسیار به خاطر بجا آوردن امری [[مستحب]]، ترک [[تکلیف]] [[واجب]] میکنند؛ یعنی آن اندازه که به [[امور مستحبی]] و یا مرسوم و عرفی و متداول اهمیت میدهند، به وظائف و فرائض لازم خود [[اهتمام]] ندارند. |
==ابزار تشخیص وظیفه== | ==ابزار تشخیص وظیفه== | ||
در دین [[اسلام]] برای تشخیص آنچه که بر [[انسان]] در زمانها و مکانهای مختلف [[واجب]] و فرض میباشد، دو وسیله و ابزار تعیین شده است که مراجعه به آنها و استفادهی صحیح و درست از آنها میتواند انسان را به سوی مسیر درست هدایت کند. این دو وسیله عبارتند ار: عقل و وحی. | در دین [[اسلام]] برای تشخیص آنچه که بر [[انسان]] در زمانها و مکانهای مختلف [[واجب]] و فرض میباشد، دو وسیله و ابزار تعیین شده است که مراجعه به آنها و استفادهی صحیح و درست از آنها میتواند انسان را به سوی مسیر درست هدایت کند. این دو وسیله عبارتند ار: عقل و وحی. | ||
− | آنان که با آیات قرآنی آشنایی دارند به خوبی میدانند که در هیچ کتاب آسمانی به اندازهی [[قرآن]] به عقل و دلایل عقلی بها داده نشده است. | + | آنان که با آیات قرآنی آشنایی دارند به خوبی میدانند که در هیچ کتاب آسمانی به اندازهی [[قرآن]] به عقل و دلایل عقلی بها داده نشده است. |
− | در روایتی امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «حجت خدا بر بندگان، پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.» [ | + | <ref> |
− | یعنی خدا دو ابزار برای شناسایی مسیر صحیح قرار داده که عبارتند از پیامبران به عنوان رسانندگان وحی الهی به بندگان و عقل که وسیلهی مناسب تشخیص درست از نادرست و سود از زیان میباشد. البته طبق این روایت عقل از دو سو حجت و دلیل میباشد؛ اول دلیل و حجت خدا بر بندگان و دوم دلیل و حجت بندگان بر خدا. به عبارت دیگر خداوند به سبب وجود عقل میتواند از بندگانش این پرسش را داشته باشد که چرا چنین و چنان کردی و بندگان نیز با دلایل عقلی میتوانند علّت کارهای خویش را برای خدا توضیح دهند و از خدا درخواست جزای مناسب با اعمال خویش را نمایند. | + | مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶، ص۵۸. |
− | امام باقر(علیه السلام) فرمود: «چون خداوند متعال عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود به عزت و جلالم مخلوقی بهتر از تو نیافریدم، امر و نهی و پاداش و کیفرم متوجه تو است.» [ | + | </ref> |
− | + | با مراجعه به احادیث و روایات نیز میبینیم که مسئلهی حجیّت عقل برای انسانها از مسلّمات است. | |
+ | در روایتی [[امام صادق]](علیه السلام) میفرمایند: «حجت خدا بر بندگان، پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [http://lib.eshia.ir/11005/1/25/22 کافی، ج۱، ص۲۵.] | ||
+ | </ref> | ||
+ | یعنی خدا دو ابزار برای شناسایی مسیر صحیح قرار داده که عبارتند از پیامبران به عنوان رسانندگان [[وحی]] الهی به بندگان و عقل که وسیلهی مناسب تشخیص درست از نادرست و سود از زیان میباشد. البته طبق این روایت عقل از دو سو حجت و دلیل میباشد؛ اول دلیل و حجت خدا بر بندگان و دوم دلیل و حجت بندگان بر خدا. به عبارت دیگر خداوند به سبب وجود عقل میتواند از بندگانش این پرسش را داشته باشد که چرا چنین و چنان کردی و بندگان نیز با دلایل عقلی میتوانند علّت کارهای خویش را برای خدا توضیح دهند و از خدا درخواست جزای مناسب با اعمال خویش را نمایند. | ||
+ | [[امام باقر]](علیه السلام) فرمود: «چون خداوند متعال عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود به عزت و جلالم مخلوقی بهتر از تو نیافریدم، امر و نهی و پاداش و کیفرم متوجه تو است.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | [http://lib.eshia.ir/11005/1/26/26 کافی، ج۱، ص۲۶.] | ||
+ | </ref> | ||
==شؤون عبودیت== | ==شؤون عبودیت== | ||
===تسلیم حق بودن=== | ===تسلیم حق بودن=== | ||
− | عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است؛ یعنی "عبد" جز رضای حق نخواهد و در برابر او در ذلّت و اطاعت مطلق باشد که اصل "عبودیت"، "خضوع" و "تذلّل" است. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خویش قائل نیست؛ ملازم مولاست و از وی فاصله نمیگیرد؛ آزادی و استقلال را از خود سلب میکند و در برابر مولای خویش هیچ گونه خلاف و تعدّی نمیکند؛ مطیع اوست و به اراده و خواست او عمل میکند. بدین ترتیب هر کس لباس بندگی حق به تن کند و ذلّت عبودیت را پذیرا شود به عزّت ربوبیت رسد. | + | عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است؛ یعنی "عبد" جز رضای حق نخواهد و در برابر او در [[ذلّت]] و اطاعت مطلق باشد که اصل "عبودیت"، "خضوع" و "تذلّل" است. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خویش قائل نیست؛ ملازم مولاست و از وی فاصله نمیگیرد؛ [[آزادی]] و [[استقلال]] را از خود سلب میکند و در برابر مولای خویش هیچ گونه خلاف و تعدّی نمیکند؛ مطیع اوست و به اراده و خواست او عمل میکند. بدین ترتیب هر کس لباس بندگی حق به تن کند و [[ذلّت]] عبودیت را پذیرا شود به عزّت ربوبیت رسد. |
− | + | <ref> | |
+ | دلشاد تهرانی، مصطفی؛ سیره نبوی «منطق عملی»، ج۳،ص۳۵. | ||
+ | </ref> | ||
===اطاعت امر کردن=== | ===اطاعت امر کردن=== | ||
− | اطاعت نیز که عبارت است از گردن نهادن در برابر اوامر و نواهی مولی، خود یکی از شؤون عبودیت و بردگی برای مولی است؛ زیرا اگر مولی بردهای را مالک میشود، هیچ منظوری ندارد جز اینکه مالک اراده و عمل برده باشد؛ به طوری که بردهاش اراده نکند مگر آنچه را که مولی اراده میکند و هیچ عملی را انجام ندهد مگر آنچه را که مولایش از او بخواهد انجام دهد، پس طاعت مولی نحوهای از عبودیت عبد است. [ | + | اطاعت نیز که عبارت است از گردن نهادن در برابر اوامر و نواهی مولی، خود یکی از شؤون عبودیت و بردگی برای مولی است؛ زیرا اگر مولی بردهای را مالک میشود، هیچ منظوری ندارد جز اینکه مالک اراده و عمل برده باشد؛ به طوری که بردهاش اراده نکند مگر آنچه را که مولی اراده میکند و هیچ عملی را انجام ندهد مگر آنچه را که مولایش از او بخواهد انجام دهد، پس طاعت مولی نحوهای از عبودیت عبد است. |
− | + | <ref> | |
+ | [http://lib2.eshia.ir/50081/19/514/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AA ترجمه المیزان ج۱۹، ص ۵۱۴.] | ||
+ | </ref> | ||
==مقصود از انجام واجبات== | ==مقصود از انجام واجبات== | ||
سطر ۶۴: | سطر ۱۲۱: | ||
جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، ص۱۷۸. | جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، ص۱۷۸. | ||
− | |||
− | + | [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=41810 پژوهشکده باقرالعلوم.] | |
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] | ||
[[رده:واژه شناسی]] | [[رده:واژه شناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۴۴
واجب در اصطلاح فقه اسلامی ، فعلی است که تارک آن در دنیا مستحق ذم و در آخرت مستحق عقاب باشد. [۱]
محتویات
معنای لغوی و اصطلاحی واجب
واجب در لغت به معنای لازم و ثابت میباشد [۲] و فرض و فریضه به معنای اندازهی معین و لازم است. [۳] در اصطلاح نیز هر چیزی که خداوند به آن امر فرموده به طوری که در بجا آوردنش ثواب و در ترکش وعدهی عذاب داده باشد آن را فریضه و واجب گویند. [۴]
اهمیت انجام واجبات در قرآن
«و کسی که خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفیقهای خوبی هستند» [۵] این آیه در بیان مرتبهی کامل از اهل ایمان و تقوا است کسانیکه در مقام اطاعت پروردگار و پیروی از حکم و فرمان پیامبر اسلام برآیند و در عقیده و خوی پسندیده استقامت داشته و شائبه تخلّف در آنان نباشد در اثر سعی و کوشش به مرتبه کامل از ایمان نائل شده و ملحق به پیامبران خواهند بود. [۶] « و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است!» [۷] این جمله وعدهای است به کسانی که همه اعمال صالح را بجا آورند و از همه گناهان اجتناب کنند؛ چون فوز عظیم را مترتب بر طاعت خدا و رسول کرده است. مساله اطاعت خدا و رسول، کلام جامعی است که همه احکام سابق از واجبات و محرمات را شامل میشود. [۸]
اهمیّت انجام فرائض در احادیث
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند میفرماید هیچ بندهای نمیتواند محبت مرا به خود جلب کند مگر اینکه واجبات مرا دوست داشته باشد و به آن عمل کند.» [۹] روشن است کسی که بخواهد نظر شخص دیگری را به خود جلب کند، میبایست به خواستههای او اهمیّت داده، و همّت خویش را مصروف اجابت خواستههای وی کند. البته در دوستی با دیگر انسانها این خطر نیز وجود دارد که خواستههای آنان در تعارض با خواستههای شخص باشد، اما در دوستی با خالق هستی که هرچه قرار داده در جهت آسایش انسان هاست، این خطرات نیز وجود ندارد و آنچه که او از بنده اش میخواهد، جملگی مورد تأیید عقل سلیم میباشد و آسایش دو گیتی را برای انسانی که خواستار جلب محبّت خداست، دربر دارد. امام علی(علیه السلام) میفرماید: «بشتابید به سوی عبادتها و سبقت بگیرید به انجام اعمال صالح؛ پس اگر کوتاهی از سوی شما صورت گیرد، بپرهیزید از اینکه در انجام واجبات کوتاهی کنید.» [۱۰] در این روایت حضرت علی(علیه السلام) واجبات الهی را خط قرمز کوتاهیهای انسان معرّفی میدارد و سخن آن حضرت این است که اگر کوتاهی هم صورت میگیرد نهایتش مستحبات است اما در واجبات دیگر جای هیچ کوتاهی و کمکاری نیست. [۱۱]
جایگاه واجبات در میان اعمال صالح
از آیات قرآن استفاده میشود که بعد از ایمان به خدا، عمل صالح، وسیلهی تکامل نفس و تقرب به خدا و نیل به درجات عالی انسانیت و زندگی پاک و پاکیزه اخروی است. «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد.» [۱۲] مقصود از عمل صالح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است و سالک از طریق انجام آن میتواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد. تنها راه همین است و هر راه دیگری بیراهه است و سالک را به مقصد نمیرساند. سالک باید کاملا مطیع شرع باشد و برای سیر و سلوک جز راه شرع راه دیگری را طی نکند. اما آنکس که میخواهد رضایت خالق را جلب کند در مرتبهی اول باید سعی کند واجبات و فرائض دینی را درست بر طبق مقررات شرع انجام دهد که با ترک فرائض و واجبات نمیتوان به مقامات عالی نائل گشت، گرچه در انجام مستحبات و اذکار و اوراد کوشا باشد. [۱۳] از این رو سفارش رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) به امیرمومنان(علیه السلام) این است: «ای علی! هر گاه دیدی مردم به مستحبّات اشتغال دارند تو به کامل ساختن واجبات بپرداز» [۱۴] و امیر مومنان علی(علیه السلام) نیز فرمود: «مستحبات، موجب نزدیکی بندگان به خدا نمیشود وقتی که به واجبات ضرر برساند.» [۱۵]
اهمیت تشخیص واجب در هر زمان
حضرت امام سجاد(علیه السلام) میفرماید: «تعجب میکنم از کسی که در جستجوی تحصیل فضیلت است، ولی از انجام فرائض واجب کوتاهی میکند و چنین آدمی از معرفت حقیقت امر و از تشخیص وظیفه خود محروم بوده، حقیقت را سبک و حقیر شمرده و غفلت کرده است از آنچه خداوند متعال او را برای آن ساخته و از وی آن را خواسته است.» [۱۶] تشخیص وظیفه از امور بسیار مهم است بطوریکه سالکین کار کرده و متدینین روشن ضمیر و حتی آنان که دارای مکاشفه هستند از تشخیص این امر مهم عاجز بوده و در این مرحله انحرافات و گمراهیهایی پیدا میکنند. یکی وظیفهاش کسب و تأمین معاش خود و عائله است و از این جهت تسامح میورزد. دیگری وظیفهاش تحصیل علم به فرائض و آداب و سنن است ولی سبک میشمارد. یکی دیگر موظف است که نهایت اهتمام به واجبات و محرمات داشته باشد ولی به امور غیر لازم و کارهای مستحبی میپردازد. آن یکی نماز نمیخواند، و دم از دینداری میزند. یا روزه نمیگیرد و از فوائد روزه صحبت میکند یا به کتاب و سنت عمل نکرده و به حرف خدا و پیغمبر گوش نمیدهد و خود را عالم به حقیقت تصور میکند. یا اهل علم و دانش را مسخره کرده و عقل و برهان را کوچک شمرده و به سخن هر مدعی دروغگو تسلیم میشود، یا مرتکب صدها خیانت و جنایت و بیانصافی و ربا خواری و ظلم و دروغ و حیله و تزویر و تهمت و غیبت و بدگویی میشود و در صف اول جماعت جا میگیرد. أغلب مردم متدین در مقام تشخیص وظیفه دچار اشتباه و انحراف میگردند و چه بسیار به خاطر بجا آوردن امری مستحب، ترک تکلیف واجب میکنند؛ یعنی آن اندازه که به امور مستحبی و یا مرسوم و عرفی و متداول اهمیت میدهند، به وظائف و فرائض لازم خود اهتمام ندارند.
ابزار تشخیص وظیفه
در دین اسلام برای تشخیص آنچه که بر انسان در زمانها و مکانهای مختلف واجب و فرض میباشد، دو وسیله و ابزار تعیین شده است که مراجعه به آنها و استفادهی صحیح و درست از آنها میتواند انسان را به سوی مسیر درست هدایت کند. این دو وسیله عبارتند ار: عقل و وحی. آنان که با آیات قرآنی آشنایی دارند به خوبی میدانند که در هیچ کتاب آسمانی به اندازهی قرآن به عقل و دلایل عقلی بها داده نشده است. [۱۷] با مراجعه به احادیث و روایات نیز میبینیم که مسئلهی حجیّت عقل برای انسانها از مسلّمات است. در روایتی امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «حجت خدا بر بندگان، پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.» [۱۸] یعنی خدا دو ابزار برای شناسایی مسیر صحیح قرار داده که عبارتند از پیامبران به عنوان رسانندگان وحی الهی به بندگان و عقل که وسیلهی مناسب تشخیص درست از نادرست و سود از زیان میباشد. البته طبق این روایت عقل از دو سو حجت و دلیل میباشد؛ اول دلیل و حجت خدا بر بندگان و دوم دلیل و حجت بندگان بر خدا. به عبارت دیگر خداوند به سبب وجود عقل میتواند از بندگانش این پرسش را داشته باشد که چرا چنین و چنان کردی و بندگان نیز با دلایل عقلی میتوانند علّت کارهای خویش را برای خدا توضیح دهند و از خدا درخواست جزای مناسب با اعمال خویش را نمایند. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «چون خداوند متعال عقل را آفرید به او فرمود پیش بیا، پیش آمد فرمود برگرد، برگشت فرمود به عزت و جلالم مخلوقی بهتر از تو نیافریدم، امر و نهی و پاداش و کیفرم متوجه تو است.» [۱۹]
شؤون عبودیت
تسلیم حق بودن
عبودیت، تسلیم حق بودن و گردن نهادن به خواست الهی است؛ یعنی "عبد" جز رضای حق نخواهد و در برابر او در ذلّت و اطاعت مطلق باشد که اصل "عبودیت"، "خضوع" و "تذلّل" است. بنابراین عبد در برابر مولا، وجودی برای خویش قائل نیست؛ ملازم مولاست و از وی فاصله نمیگیرد؛ آزادی و استقلال را از خود سلب میکند و در برابر مولای خویش هیچ گونه خلاف و تعدّی نمیکند؛ مطیع اوست و به اراده و خواست او عمل میکند. بدین ترتیب هر کس لباس بندگی حق به تن کند و ذلّت عبودیت را پذیرا شود به عزّت ربوبیت رسد. [۲۰]
اطاعت امر کردن
اطاعت نیز که عبارت است از گردن نهادن در برابر اوامر و نواهی مولی، خود یکی از شؤون عبودیت و بردگی برای مولی است؛ زیرا اگر مولی بردهای را مالک میشود، هیچ منظوری ندارد جز اینکه مالک اراده و عمل برده باشد؛ به طوری که بردهاش اراده نکند مگر آنچه را که مولی اراده میکند و هیچ عملی را انجام ندهد مگر آنچه را که مولایش از او بخواهد انجام دهد، پس طاعت مولی نحوهای از عبودیت عبد است. [۲۱]
مقصود از انجام واجبات
مقصود از انجام واجبات، رسیدن به مقام بندگی است، که در سایهی دل سپردن به فرامین و دستورات الهی حاصل میشود.
منبع
جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، ص۱۷۸.
پانویس
- ↑ مولوی محمد أعلی بن علی التهانوی الحنفی، کشاف اصطلاحات الفنون ، تهران ،مکتبه خیام، ۱۹۶۷م، ج۲، ص۱۴۴۶.
- ↑ فیومی، احمد؛ المصباح المنیر، ص۶۴۸.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۵۹.
- ↑ دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، ج۲، ص۱۸۹.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۶۹.
- ↑ حسینی همدانی، سید محمدحسین؛ انوار درخشان، ج۴، ص۱۱۰.
- ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.
- ↑ المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۵۲۳-۵۲۴.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۸۲.
- ↑ آمدی، عبد الواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۸۱.
- ↑ ر.ک: خوانساری، آقا جمالالدین؛ شرح آقا جمالالدین خوانساری بر غررالحکم، ج۴، ص۱۴۹.
- ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم؛ خودسازی و تزکیه نفس، ص۲۱۶-۲۱۷.
- ↑ صابری یزدی، علیرضا؛ الحکم الزاهرة، ترجمه محمدرضا انصاری محلاتی، ص۷۴۸.
- ↑ آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۱۷۹.
- ↑ مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، ص۱۱۲.
- ↑ مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶، ص۵۸.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۵.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۶.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی؛ سیره نبوی «منطق عملی»، ج۳،ص۳۵.
- ↑ ترجمه المیزان ج۱۹، ص ۵۱۴.