تسبیح
به گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از اذکار دلالت کننده بر تنزیه خداوند و همچنین به دانههاى به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته می شود.
محتویات
- ۱ تسبیح در فقه
- ۲ تسبیح به معناى اوّل
- ۳ تسبیح به معنای دوم
- ۴ وجه تسمیه تسبیح در زبان عرب و زبان فارسی
- ۵ کاربرد تسبیح
- ۶ تاریخچه تسبیح
- ۷ اولین استفاده کنندگان از تسبیح
- ۸ استفاده از تسبیح در میان یهودیان
- ۹ عدم استفاده وهابیت از تسبیح
- ۱۰ استفاده از تسبیح در میان اهل تصوف
- ۱۱ اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیح
- ۱۲ نظر اهل سنت در مورد تسبیح
- ۱۳ مضمون تسبیح مسلمانان
- ۱۴ شکل ظاهری تسبیح
- ۱۵ رنگ واندازه و جنس تسبیح
- ۱۶ انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهری
- ۱۷ تسبیح به عنوان سوغات
- ۱۸ تسبیح در ادبیات فارسی
- ۱۹ تسبیح در فرهنگ عامه
- ۲۰ احکام تسبیح
- ۲۱ فهرست منابع
- ۲۲ منبع
- ۲۳ پانویس
تسبیح در فقه
از این عنوان- به هر دو مفهوم- در باب صلات سخن رفته است.
تسبیح به معناى اوّل
تسبیح به معناى نخست بر ذکرهایى اطلاق مىشود که با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز مىگردد، مانند تسبیحات اربع و ذکرهاى رکوع و سجود.
تسبیح در رکوع و سجود
در اینکه در رکوع و سجود، تنها تسبیح لازم است یا مطلق ذکر کفایت مىکند، اختلاف است. قول اوّل منسوب به مشهور است؛ بلکه بر آن ادّعاى اجماع شده است. [۱] [۲] بنابر قول به وجوب تسبیح، در مقدار لازم آن اختلاف است. برخى مطلق تسبیح را کافى دانستهاند هرچند با گفتن یک بار (سبحان اللّه)؛ لیکن برخى دیگر یک بار تسبیح کبری (سبحان ربّى العظیم و بحمده، سبحان ربّى الأعلى و بحمده) را کافى دانستهاند. گروهى، بلکه بسیارى از فقها سه بار تسبیح صغری (سبحان اللّه) یا یک بار تسبیح کبرى را کافى دانستهاند. از بعضى نیز وجوب سه تسبیح کبرىنقل شده است. [۳] [۴] [۵]
تسبیح در دو رکعت آخر نماز
نمازگزار در رکعت سوم و چهارم نماز واجب بین خواندن حمد و ذکر تسبیح مخیر است. در افضلیت هریک از حمد و تسبیح بر دیگرى یا عدم افضلیت، اختلاف است. گروهى براى امام، حمد را افضل از تسبیح دانستهاند؛ بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است. برخى هیچ یک از آن دو را بر مأموم واجب ندانستهاند. بعضى، تنها حمد و بعضى دیگر تنها تسبیح را بر مأموم واجب دانستهاند. اقوال دیگرى نیز در مسئله وجود دارد. [۶] [۷] [۸] [۹]
مقدار واجب تسبیح
گفتن سه بار تسبیحات اربع: (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر) به اتفاق فقها کفایت مىکند. در کفایت غیر آن اختلاف مىباشد و تا پانزده قول نقل شده است که مهمترین آنها عبارت است از:
۱. کفایت یک بار تسبیحات اربع. بسیارى از فقها بر این قولاند؛ بلکه منسوب به مشهور است.
۲. کفایت تسبیحات یاد شده بدون تکبیر.
۳. تخییر میان گفتن سه بار (سبحان اللّه) یا سه بار (سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه) یا یک بار تسبیحات اربع.
۴. تخییر میان همه صورى که در روایات آمده است. [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] ترتیب تسبیحات اربع بنابر قول مشهور همانگونه است که ذکر شد؛ یعنى نخست، تسبیح، سپس تحمید، پس از آن تهلیل و در آخر، تکبیر گفته مىشود. برخى ترتیب یاد شده را واجب ندانستهاند. [۱۴]
جهر و اخفات تسبیح
در وجوب آهسته خواندن تسبیح اختلاف است. بر وجوب آن ادّعاى شهرت، بلکه اجماع شده است. [۱۵] [۱۶] [۱۷]
عدول از تسبیح
عدول از تسبیح بهحمد و عکس آن جایز است؛ هرچند برخى در جواز آن تردید کردهاند. [۱۸]
شک در عدد تسبیح
در صورت شک در عدد تسبیحات- به تصریح بعضى- بنابر کمتر گذاشته مىشود [۱۹]
تسبیح در تشهّد
گفتن هفت بار (سبحان اللّه) پس از ذکر تشهد، مستحب است. [۲۰]
نماز استسقاء
در نماز استسقاء، هنگامى که امام جهت خطبه بر روى منبر قرار مىگیرد، بعد از صد بار تکبیر مستحب است صد بار تسبیح بگوید [۲۱]
تسبیح به معنای دوم
تسبیح به معناى دوم میان فارسى زبانان رایج است و در عربی به آن (سبحه) گفته مىشود. تسبیح (مهره)، به مهرههایی به رشته کشیده شده برای شمارش ذکر و دعا گفته میشود.
وجه تسمیه تسبیح در زبان عرب و زبان فارسی
در عربی عموماً بدان مَسْبَحه یا سُبْحه میگویند. [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] در صحاح سته، سبحه به معنای نماز نافله و دعا و ذکر نیز به کار رفته است . [۲۶] [۲۷] [۲۸] به نظر برخی، واژه تسبیح، تصحیف تسلیخ یا تشلیخ به معنای سجاده و جانماز بوده [۲۹] [۳۰] و به کار بردن آن به معنای سبحه (مهرههای ذکر و دعا) نادرست است [۳۱] ولی بنا برتحقیق محمد قزوینی ، [۳۲] کلمه تسبیح در متون فارسی و عربی به معنای سبحه نیز به کار رفته و کلمه تسابیح (جمع تسبیح) به این معنا، در شعر ابونواس (متوفی ۱۹۸) آمده است.
کاربرد تسبیح
استفاده از تسبیح برای به خاطر سپردن شمار اذکار و دعا ــ که احتمالاً از شمارش دانههای ریگ و گره زدن نخ شروع شده ــ در میان پیروان بیشتر آیین و ادیان از جمله هندوها و بوداییان ، یهودیان و مسیحیان و مسلمانان متداول بوده است.
تاریخچه تسبیح
ظاهراً قدیمترین اشاره به تسبیح در ادبیات کهن هندو آمده است، با عنوان گانت تیا یعنی ابزار شمارش ، کانچانیا به معنای درخشش و روشنایی ، ماتا ، مالیکا به معنای تاج گل و سوترا به معنای رشته (نخ) . پارسایان هندو با این وسیله شمار دعا و اوراد روزانه خود را نگه میداشتند. در شاخههای گوناگون هندو و بودایی ، تسبیح از نظر تعداد دانه و جنس و رنگ متفاوتاند و این تفاوتها معانی خاصی دارد. در این آیین، تسبیح به عنوان طلسم و تعویذ و همچنین برای تفأل و گاه تزئین به کار میرود. تسبیح در مراسم تشرف نیز نقش مهمی دارد؛ مثلاً، برای ورود به آیین ویشنو (یکی از خدایان در آیین هندو) به گردن فردی که به شش یا هفت سالگی میرسد، تسبیحی ۱۰۸ دانه میآویزند و اذکار خاصی را با آن به او آموزش میدهند.
اولین استفاده کنندگان از تسبیح
گفتهاند که سنّت استفاده از تسبیح از آسیا به اروپا رفته و از طریق قدیس دومینیک (۵۶۵ـ ۶۱۸/۱۱۷۰ـ۱۲۲۱) و راهبان فرقه او در قرن سیزدهم میلادی در مسیحیت رواج یافته است، اما احتمالاً استفاده از آن در اروپا سابقه بیشتری دارد ، زیرا در روم باستان ثروتمندان رشتهاولیک]] رشتهای بلند با ۱۵۰ مهره است که به سه دسته ۵۰ تایی تقسیم میشودو به انتهای تسبیح چند مهره و یک صلیب وصل است ، تسبیح مسیحیان گی با ده سنگ گرانبها که هر کدام نماینده یکی از خدایان بود به گردن میآویختند و ظاهراً این گردنبند نوعی تعویذ بوده است ، تسبیح [[کلیسای کاتاه به شکل حلقه و گاه رشته بلندی از مهره هاست.
استفاده از تسبیح در میان یهودیان
استفاده از تسبیح در میان یهودیان، تحت تأثیر ترکهای مسلمان و یونانیان مسیحی بوده است . امروزه اهمیت و اعتبار تسبیح در میان آنان تقریباً از بین رفته و فقط در روز سَبْت (شنبه) و روزهای مقدس ، عموماً برای سرگرمی و وقت گذرانی آن را در دست میگیرند.این تسبیح ۳۲ یا ۹۹ مهره دارد.
عدم استفاده وهابیت از تسبیح
استفاده از تسبیح در میان بیشتر مسلمانان رایج است، جز پیروان محمدبن عبدالوهاب تمیمی نجدی (ح ۱۱۱۵ـ۱۲۰۶) که آن را نوعی بدعت میدانند و برای شمارش اذکار از انگشتان دست استفاده میکنند.
استفاده از تسبیح در میان اهل تصوف
برخی اعتقاد دارند که صوفیه استفاده ازتسبیح را از بوداییان یا هندو یا راهبان مسیحی کلیسای شرقی آموختهاند و تسبیح از طریق آنها در میان مسلمانان رایج شده است. [۳۳] در رساله قشیریه درباره جنید (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) آمده است که وی تسبیحی در دست داشت و وقتی به او اعتراض کردند، گفت : «این وسیلهای است که مرا به خدا رسانیده و از آن جدا نخواهم شد». [۳۴]
اعتقاد شیعه در مورد کاربرد تسبیح
بر اساس کتب حدیث شیعه، استفاده از تسبیح در صدر اسلام متداول بوده است ؛ مثلاً گفته شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام چون از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنید که پس از هر نماز، گفتن ۳۴ تکبیر [۳۵] و ۳۳ تسبیح (سبحان الله) و ۳۳ تحمید (الحمد لله)، که به تسبیحات حضرت زهرا مشهور است ثوابی بزرگ دارد تسبیحی از نخ پشمی با ۳۴ گره تهیه کرد. وقتی حمزه ، عموی پیامبر، در سال سوم هجرت به شهادت رسید، حضرت فاطمه سلام الله علیها از خاک مزار او تسبیحی برای خود ساخت. مردم نیز بعدها از تربت حمزه تسبیح ساختند و پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، شیعیان از تربت او تسبیح ساختند. [۳۶] همچنین روایت شده است که وقتی امام سجاد علیهالسلام را به مجلس یزید میبردند آن حضرت تسبیحی در دست داشت. [۳۷] ازامام صادق علیهالسلام روایت میکنند که تسبیح را برای شیعیان توصیه کردند. [۳۸]
نظر اهل سنت در مورد تسبیح
در کتب اهل سنّت نیز روایتی هست حاکی از اینکه پیامبر اکرم تسبیحی داشته است. [۳۹] [۴۰] البته نسبت به برخی از این روایات، تشکیک شده [۴۱] و حتی در مقابل، روایاتی نقل شده است به این مضمون که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم افرادی را که با انداختن ریگ ، اذکار را میشمردند، نهی نموده و توصیه کرده که شماره اذکار را با انگشتان دست ثبت کنند. [۴۲] [۴۳] گفتهاند که اینگونه روایات متعلق به اوایل هجرت پیامبر است و در هر حال حاکی از نهی استفاده از تسبیح نیست. [۴۴] [۴۵] جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوفی ۹۱۱) در رساله کوچکی به نام المنحة فی السبحة روایاتی آورده و بر اساس آنها استنباط کرده است که تسبیح در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بین صحابه و بعدها نزد تابعین و همچنین صوفیه رایج بوده و استفاده از آن نهی صریح نشده است. [۴۶]
مضمون تسبیح مسلمانان
اذکاری که مسلمانان در طول روز، بخصوص پس از نماز، با تسبیح ادا میکنند، معمولاً مشتمل است برشهادت به یگانگی خدا (لااله الا الله)، تکبیر، تحمید، منزه دانستن او یا تسبیح و همچنین فرستادن درود بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، امامان علیهمالسلام و اولیا یا توسل به ایشان . [۴۷] در بین برخی فرق صوفیه نیز تسبیحی که مشایخ با آن ذکر گفتهاند، نوعی تقدس و تبرک دارد و برای برکت بخشی، به جانشینان آنها به ارث میرسد.از تسبیح برای استخاره و دفع چشم زخم [۴۸] [۴۹] نیز استفاده میشود.
شکل ظاهری تسبیح
تسبیح مسلمانان عموماً صد دانه (مهره) دارد که شاید نماد ۹۹ اسم از اسماءالحسنی به اضافه اسم جلاله الله و یا برابر اذکار تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام باشد. تسبیح صد دانهای با دو مهره کوچکتر یا بزرگتر به نام «عدسک» به سه قسمت ۳۳ دانهای تقسیم میشود و با احتساب مهره بزرگتری به نام «شیخک» یا «امام»، که معمولاً مخروطی است و دو سرِ رشته تسبیح را به هم وصل میکند، شمار دانهها به صد میرسد. تسبیحهای ۳۴ دانهای نیز در میان مسلمانان رواج دارد. برخی فرق صوفیه از تسبیح هزار دانهای استفاده میکنند که در ادبیات فارسی نشانه کثرت زهد و تقوی است. [۵۰] [۵۱] [۵۲] این تسبیح در مراسم خاکسپاری به کار میرود و ثواباذکاری که با آن گفته میشود، به روح متوفی هدیه میگردد.
رنگ واندازه و جنس تسبیح
رنگ، اندازه و جنس دانههای تسبیح متنوع است. تسبیح ازگِل، شیشه، فلز، چوب، صدف، هسته و دانه یا صمغ گیاهان، مرجان ویُسر (درختی با دانه های خوشبو به رنگ سیاه)، عقیق، یشم، یاقوت، زمرد، عاج فیل، استخوان شتر و شاخ گوزن و اخیراً با انواع پلاستیک در رنگهای مختلف ساخته میشود. [۵۳] [۵۴] [۵۵] رشته تسبیح از جنس پشم، ابریشم یا پلاستیک است و در اغلب تسبیح در قسمت انتهایی امام یا شیخک، منگوله ای قرار دارد که گاه زربفت است. تسبیح گران قیمت را با منگولههای طلا و نقره و نخهای ابریشمی رنگی زینت میدهند. [۵۶]
انواع تسبیح از لحاظ جنس و شکل ظاهری
برخی از انواع تسبیحها عبارتاند از:
۱) تسبیح تربت که از خاک مرقد امام حسین علیهالسلام ساخته میشود. شیعیان عموماً از این تسبیحها استقبال میکنند، زیرا بنا بر روایات، در دست داشتن آن حتی بدون ذکر توصیه شده است. [۵۷] [۵۸] ۲) تسبیح شاه مقصود که آن را در افغانستان میسازند و سنگ آن از معادنی در منطقه قندهار به دست میآید. به این تسبیح ــ که معمولاً به رنگ سبز روشن است ــ تسبیح پادزهری هم میگویند، زیرا سنگ آن، بنا بر مشهور، خاصیت زهرکِشی دارد. رنگهای سفید و قرمز این تسبیح بندرت یافت میشود. [۵۹] [۶۰] ۳) تسبیح یمانی ساخت یمن که از عقیق است. [۶۱] ۴) 'تسبیح عین الهِرّه (چشم گربه) که از نوعی سنگ در هندوستان ساخته میشود. [۶۲] ۵)تسبیح کهربایی که آن را از صمغ گیاهان میسازند و چون با گردانیدن در دست و مالش، برق ساکن در خود ذخیره میکند به آن کهربایی میگویند. این تسبیح دوگونه است: نوع آتشگیر که به آن بارقه میگویند و نوع دیگر که به آب حیات شهرت دارد. [۶۳] ۶) تسبیح چشم بلبل که مهرههای آن خالهایی به غیر رنگ خود دارد. [۶۴] ۷) تسبیح نقره کوب که دانه های آن از یسراست و بر روی آن میخهای کوچک نقره ای برای زینت کوبیده اند. [۶۵] ۸) تسبیح جوینی و علی مرادی یا شاه علی مرادی که با سنگ قرمزی که از منطقه جوین به دست میآمد، ساخته میشد و امروزه دیگر ساخته نمیشود. [۶۶] [۶۷] ۹)تسبیحی معروف به کار عبدالله که قبلاً درویشی بدین نام در کرمانشاه آن را میساخت و مخلوطی از گِل و براده های طلا و نقره بود. [۶۸] [۶۹]
تسبیح به عنوان سوغات
در اغلب زیارتگاه و شهرهایی که برای مسلمانان اهمیت دینی دارند، تسبیح ــ در کنار مهر ــ از انواع سوغاتها به شمار میآید و ازاینرو خرید و فروش تسبیح و مشاغلی همچون تسبیح بندی در آن شهرها رواج دارد.
تسبیح در ادبیات فارسی
در ادبیات فارسی، دانه های تسبیح را که نشان دهنده زهد و پارسایی یا ریا و تظاهر به مسلمانی است، گاه به دانههایی تشبیه کردهاند که با آنها مرغان (جویندگان راه حق) را جلب و شکار میکنند. [۷۰] [۷۱] [۷۲] گاه نیز آن را با زنّار ــ که نشانه مسیحیت تلقی میشده ــ در تقابل قرار دادهاند. [۷۳] [۷۴] [۷۵] ازینرو، «تسبیح گسلیدن» و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است. [۷۶] ترکیباتی از کلمه تسبیح در ادبیات فارسی وجود دارد، مانند «تسبیح خانه» به معنای عبادتگاه و «تسبیح شمار» به معنای زاهد. [۷۷] [۷۸]
تسبیح در فرهنگ عامه
در فرهنگ عامه، اگر شکلی شبیه مهره تسبیح، بر آش نذری نقش ببندد، علامت قبولی نذر است. [۷۹] همچنین، بر اساس باورهای عامیانه، اگر بند تسبیح کسی بهطور ناگهانی و بی هیچ علت معلومی پاره شود صاحبش به مراد خود خواهد رسید. [۸۰]
احکام تسبیح
تهیه تسبیح از جنس تربت امام حسین علیه السّلام و شمارش تسبیحات حضرت فاطمه سلام اللّه علیها، بلکه گفتن هر ذکرى با آن و حتّى گردانیدن آن در دست هرچند بدون ذکر، مستحب است. [۸۱] [۸۲]
استخاره با تسبیح
از انواع استخاره، استخاره با تسبیح است. [۸۳]
فهرست منابع
(۱) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲ .
(۲) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۳) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش .
(۴) محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱ .
(۵) عبدالرحمان بن احمد جامی، غزلیّات مولانا نورالدّین عبدالرّحمن جامی، چاپ بدرالدّین یغمائی، (تهران) ۱۳۶۸ ش .
(۶) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ ش .
(۷) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش .
(۸) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش .
(۹) دائرة المعارف الاسلامیة .
(۱۰) دایرة المعارف تشیع، زیرنظر احمد صدرحاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۶۶ ش ـ، ذیل «تسبیح» (از مهدی حائری و پرویز ورجاوند) .
(۱۱) دهخدا .
(۱۲) محمودبن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتّب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش .
(۱۳) سلمان بن محمد سلمان ساوجی، کلیات سلمان ساوجی، چاپ عباسعلی وفایی، تهران ۱۳۷۶ ش .
(۱۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸ .
(۱۵) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۶) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیّة و الشّوارد، قم ۱۴۰۳ .
(۱۷) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۱۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش .
(۱۹) محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران ۱۳۶۲ ش .
(۲۰) رحیم عفیفی، فرهنگنامة شعری، تهران ۱۳۷۲ ش .
(۲۱) علی اکبر علائی، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، ش ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳) .
(۲۲) محمد قزوینی، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، سال ۲، ش ۵ (دی ۱۳۲۴) .
(۲۳) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف، قاهره ، چاپ افست قم ۱۳۷۴ ش .
(۲۴) مجلسی، بحارالانوار .
(۲۵) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۲۶) الموسوعة العربیّة المیسّرة، زیرنظر محمد شفیق غربال، قاهره ۱۹۶۵ـ۱۹۸۷، چاپ افست بیروت .
(۲۷) احمدبن محمد میدانی، السّامی فی الاسامی، عکس نسخة مکتوب به سال ۶۰۱ هجری قمری محفوظ در کتابخانة ابراهیم پاشا (ترکیه)، تهران ۱۳۴۵ ش .
(۲۸) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱ .
(۲۹) الیاس بن یوسف نظامی، سبعة حکیم نظامی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۳ ش .
(۳۰) رضا قلی بن محمد هادی هدایت، کتاب فرهنگ انجمن آرای ناصری، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۸، چاپ افست تهران .
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تسبیح»، شماره۳۵۳۰.
پانویس
- ↑ [۱]
- ↑ [۲]
- ↑ [۳]
- ↑ [۴]
- ↑ [۵]
- ↑ [۶]
- ↑ [۷]
- ↑ [۸]
- ↑ [۹]
- ↑ [۱۰]
- ↑ [۱۱]
- ↑ [۱۲]
- ↑ [۱۳]
- ↑ [۱۴]
- ↑ [۱۵]
- ↑ [۱۶]
- ↑ [۱۷]
- ↑ [۱۸]
- ↑ [۱۹]
- ↑ [۲۰]
- ↑ [۲۱]
- ↑ [۲۲]
- ↑ [۲۳]
- ↑ [۲۴]
- ↑ [۲۵]
- ↑ [۲۶]
- ↑ [۲۷]
- ↑ [۲۸]
- ↑ [۲۹]
- ↑ [۳۰]
- ↑ [۳۱]
- ↑ [۳۲]
- ↑ [۳۳]
- ↑ [۳۴]
- ↑ [۳۵]
- ↑ [۳۶]
- ↑ [۳۷]
- ↑ [۳۸]
- ↑ [۳۹]
- ↑ [۴۰]
- ↑ [۴۱]
- ↑ [۴۲]
- ↑ [۴۳]
- ↑ [۴۴]
- ↑ [۴۵]
- ↑ [۴۶]
- ↑ [۴۷]
- ↑ [۴۸]
- ↑ [۴۹]
- ↑ [۵۰]
- ↑ [۵۱]
- ↑ [۵۲]
- ↑ [۵۳]
- ↑ [۵۴]
- ↑ [۵۵]
- ↑ [۵۶]
- ↑ [۵۷]
- ↑ [۵۸]
- ↑ [۵۹]
- ↑ [۶۰]
- ↑ [۶۱]
- ↑ [۶۲]
- ↑ [۶۳]
- ↑ [۶۴]
- ↑ [۶۵]
- ↑ [۶۶]
- ↑ [۶۷]
- ↑ [۶۸]
- ↑ [۶۹]
- ↑ [۷۰]
- ↑ [۷۱]
- ↑ [۷۲]
- ↑ [۷۳]
- ↑ [۷۴]
- ↑ [۷۵]
- ↑ [۷۶]
- ↑ [۷۷]
- ↑ [۷۸]
- ↑ [۷۹]
- ↑ [۸۰]
- ↑ [۸۱]
- ↑ [۸۲]
- ↑ [۸۳]