تاثیرات متقابل ژنتیک و محیط بر بروز صفات و ویژگی های اخلاقی مرتبط با امور خیر از منظر علم و دین: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «سیدمجتبی خیام نکویی <ref> دانشیار بیوتکنولوژی، دانشگاه تربیت مدرس </ref> ، صف...» ایجاد کرد) |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | [[ | + | <div style=" font-family:B Nazanin; font-size:18px; text-align:justify;"> |
+ | [[سید مجتبی خیام نکویی]] | ||
<ref> | <ref> | ||
دانشیار بیوتکنولوژی، دانشگاه تربیت مدرس | دانشیار بیوتکنولوژی، دانشگاه تربیت مدرس | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۸: | ||
وراثت، [[قرآن]]، حدیث، [[اسلام]]، [[علم ژنتیک]]، صفات اخلاقی، امور خیر | وراثت، [[قرآن]]، حدیث، [[اسلام]]، [[علم ژنتیک]]، صفات اخلاقی، امور خیر | ||
+ | |||
+ | ==مقدمه== | ||
+ | کشفیات نوین در عرصه زیستشناسی و [[ژنتیک]] سبب شناخت منشأ ژنتیکی بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیک و همچنین اختلالات جسمی مانند بیماریها گردیده است. | ||
+ | |||
+ | امروزه تردیدی نیست که بسیاری از بیماریها منشأ وراثتی داشته و از والدین و یا نسلهای قبل به فرزندان منتقل میگردد. نمونه این اختلالات وراثتی در تالاسمی، هموفیلی، سندرم داون، دیستروفی عضلانی، [[فیبروز کیستیک]]، کمخونی داسی شکل، لبشکری و دهها بیماری دیگر که ثابتشده است وجود دارند (USA, Disorder Genetics, Gov). | ||
+ | |||
+ | موضوع وراثتپذیری ویژگیهای شخصيتي، رفتاري و رواني در [[انسان]] به چند هزار سال پيش برمیگردد و نشانههایی از اهميت اين موضوع در كتب مقدس جوامع مختلف انساني و همچنین ضربالمثلهای فرهنگهاي گوناگون به ثبت رسيده است. اما قوانين وراثتپذیری صفات در موجودات از نسلي به نسلي ديگر در حدود ۱۵۰ سال پيش توسط كشيش زیستشناس اتريشي به نام گريگور مندل کشف شد. | ||
+ | |||
+ | تحقیقات نیمقرن گذشته نشان از آن دارد که مولكول DNA نقش اساسي در فيزيولوژي، ویژگیهای ظاهري و بیماریها در [[انسان]] دارد. همانگونه كه اطلاعات مربوط به صفات کمی و کیفی مانند قد، رنگ مو، رنگ چشم و ... در مولكول DNA كه از پدر و مادر به هر انساني به ارث میرسد نهفته میباشد؛ در مطالعات و پژوهشهای جديد [[ژنتيك]] نیز مشخصشده است كه ژنها در ايجاد رفتارهایی مانند: تهییجپذیری، تحریکپذیری ناگهاني، افراطي عمل كردن، هیجانطلبی، ماجراجويي و نوطلبي و بیماریهای رواني مانند: اسكيزوفرني و افسردگي دوقطبی و اوتيزم نیز نقش تعیینکنندهای دارند. | ||
+ | |||
+ | اخيراً در علوم اجتماعي و روانشناسي و فلسفه، نقش ژنها در شکلگیری شخصيت و رفتار انسان و ماهيت روان انسان و فعاليت مغز بهعنوان يگانه مركز پردازش كليه اطلاعات فعالیتهای انسان، موردبررسی قرارگرفته است. لوح سفيد بهعنوان يكي از معروفترین فرضیههایی كه فعاليت انساني را شرح میداده است ديگر موردقبول نمیباشد و پژوهشــگران در تلاش براي كشف مکانیسمها و فرضیههای ديگري هستند كه فعالیتهای پيچيده مغز [[انسان]] را قابلفهم نمايد. | ||
+ | |||
+ | اين موضوع با توجه به وجود فرهنگهاي مختلف روي كره زمين و همزمان، وجود تشابهات فرهنگي، نقش ژنتيك را بيش از گذشته دررویش و پويايي فرهنگها نشان میدهد ( متولي زاده اردكاني، ۱۳۸۸:۷). | ||
+ | |||
+ | سؤال مهم براي بسياري از متفكرين علوم انساني در چند دهه گذشته اين بوده است كه تا چه اندازه ژنها در ايجاد رفتار و شخصيت انسان نقش داشته و آيا رفتار [[انسان]] اساساً حقیقتاً میتواند منشأ ايجاد فرهنگ در جامعه انساني باشد؟ | ||
+ | با توجه به مقدمه بیانشده در این تحقیق، که از منظر هدف بنیادی، ماهیت تبیینی و ابزار کتابخانهای موردبررسی قرارگرفته است، بر اهمیت مباحث علم [[ژنتیک]] و سفارشهای [[اسلام]] در بروز صفات اخلاقی که صفت "خیّر بودن" را نیز شامل خواهد شد، و تأثیرات عوامل ژنتیکی بر شکلگیری این صفات اخلاقی در فرد، از دیدگاه [[اسلام]] و علم [[ژنتیک]] پرداختهشده است. | ||
+ | == اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی== | ||
+ | در اینجا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «[[اخلاق]]» جمع «[[خلق]]» (بر وزن قفل) و «[[خلق]]». (بر وزن افق) میباشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات»، این دو واژه در اصل به یک ریشه بازمیگردد، [[خلق]] به معنی هیئت و شکل و صورتی است که [[انسان]] با چشم میبیند و [[خلق]] به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است. (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ه.ق، ص ۱۵۸. مصطفوی، ۱۳۶۰، ص ۱۸۲. لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص۲۲۸) | ||
+ | |||
+ | بنابراین میتوان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی [[انسان]] است» و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی [[انسان]] ناشی میشود، نیز اخلاق گفته میشود (اولی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری). | ||
+ | موضوع اخلاق، رابطه [[انسان]] با خود، [[خدا]]، دیگران و طبیعت را در برمیگیرد. ازاینرو اصلاح [[اخلاق]]، یعنی اصلاح همة روابط انسان دررسیدن به تعالی واقعی که خود موجب شکوفایی استعدادها میگردد. | ||
+ | |||
+ | در این مسیر لازم است »استعدادها»، »افعال«، »آرزوها «با »غایت وجودی «و »هدف [[خلقت]]« [[انسان]] هماهنگ شود و مقدمه این هماهنگی شناخت و آگاهی از نقطههای کمال و راههای رسیدن به آن، بایدها، نبایدها و همچنین آگاهی از هستها و واقعیات تکوینی میباشد. در حدیث از [[امیر مؤمنان علی علیهالسلام]] میخوانیم که فرمود: اگر ما امید و [[ایمان]]ی به [[بهشت]] و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمیداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چراکه آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند (مستدرک الوسائل، ص ۸۳). | ||
+ | |||
+ | با توجه به اهمیت بحث [[اخلاق]] و صفات اخلاقی و بهویژه صفات اخلاقی، به بررسی عوامل مؤثر در انتقال این صفات به فرزندان میپردازیم. | ||
+ | === دیدگاه علم ژنتیک در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان=== | ||
+ | از دیرباز مسئلهی میزان دخالت و تأثیر وراثت در انتقال صفات اخلاقی، مورد گفتگوی مردم بهویژه اندیشمندان بوده است. بیشتر مردم به علت وجود شباهتهای زیاد ظاهری میان پدر و مادر و فرزندانشان و تداوم وجود آنها در میان نسلهای بعدی که رابطهی نسبی باهم دارند؛ بر این باور بودند که فرزند، صفات و رفتار خود را از گذشتگان به ارث میبرند. در علم [[ژنتیک]] نیز، حوزهی پژوهشی ژنتیک رفتاری به مطالعهی وراثت خصوصیات رفتاری و شکلگیری رفتار بر اساس ژنوم میپردازد (Baker, 2008: 59). | ||
+ | |||
+ | در این میان برخی از دانشمندان غربی که طرفدار نظریهی کلاسیک وراثت هستند، مانند اگوست کنت و جان هربرت اسپنسر، براین باورند که وراثت، تمامی جنبههای ساختمان وجودی [[انسان]] را اعم از جسمانی، عقلانی و اخلاقی را در برمیگیرد. بر این اساس محیط یا فاقد تأثیر است یا تأثیر آن بسیار ضعیف بوده و نمیتوان آن را عاملی مستقل در شکلگیری ساختار اخلاقی انسان دانست (حجتی، 1370: 1/124). | ||
+ | |||
+ | با توجه به این نظریه تحقیقات مختلفی در تأیید وراثتی بودن صفات اخلاقی انسان ازجمله خیر بودن انجامشده است: | ||
+ | |||
+ | 1. نتایج تحقیقات محققان دانشگاه جورج تون سوئد نشان داده است که ترشح هورمون سرتوئونین باعث میشود که افراد دارای خلق خوب و اخلاق مناسبتری باشند و مشخصشده است در خانوادههایی که بیان هورمون سرتوئونین ریشه ژنتیکی قویتری دارد، فرزندانشان اخلاق بهتری را به ارث بردهاند. | ||
+ | |||
+ | 2. محققان از دانشگاه بن از ۸۰۰ نفر از افراد شرکتکننده در آزمایشی خواستند تا پرسشنامهای در ارتباط با اینکه آنها چطور با عصبانیت خود کنار میآیند را پر کنند. این تیم همچنین تست DNA از افراد به عمل آوردند تا مشخص شود این افراد کدام ژن DARPP-32را دارا هستند. | ||
+ | |||
+ | این ژن به میزان مختلف بر "دوپامین" که یک ماده شیمیایی در مغز است که با عصبانیت و پرخاشگری مرتبط هست، تأثیر میگذارد. این محققان دریافتند افرادی که دارای توالی نوکلیک اسید TT یا TC در این ژن هستند، بهطور قابلتوجهی از افرادی که دارای توالی CC هستند عصبانیتر میباشند. آنها همچنین متوجه شدند افرادی که بیشتر عصبانیت خود را نشان میدهند، دارای سلولهای خاکستری کمتری در "آمیگدال" بخشی از مغز که کمک میکند تا ما تعادل احساسی خود را حفظ کنیم، هستند. | ||
+ | |||
+ | 3. در دوقلوهاي همسانکه تقريباً ۱۰۰درصد ژنها مشابه هستند. تشابه در ژنتيك دوقلوهاي مشابه و نيز مطالعات و تحقيقات انجامشده روي دوقلوهاي همساني كه از زمان تولد از يكديگر جداشده و يا دوقلوهايي كه مستقل از يكديگر به فرزندخواندگی پذیرفتهشده بودند، نشان داده است كه ژنها نقش کلیدی و تعیینکنندهای در بسياري از رفتارهاي آنها دارند. | ||
+ | |||
+ | در تأیید بحث وراثتی بودن صفات اخلاقی و خیراندیشی مطالبی در مورد نقش ژنتیک در گرایشهای مذهبی مطرحشده است که در جوامع علمی بازخوردهای متفاوتی داشته است. دکتر [[دین]] هامر در کتاب خود بانام ژن خدا که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، مدعی گردید که حتی [[ایمان مذهبی]] هم منشأ ژنتیکی دارد و دلایل متعددی را نیز دراینباره مطرح نمود. | ||
+ | |||
+ | دکتر هامر که متخصص ژنتیک مولکولی و استاد مرکز ملی سرطان امریکاست در کتاب خود مدعی است که در همه جوامع پیروان مذهبی دیده میشوند و حتی دهها سال حاکمیت کمونیسم در برخی کشورها نتوانست مانع اجرای مراسم مذهبی و گرایش مردم به [[دین]] و [[ایمان]] در فرقههای مختلف گردد، زیرا اینیک نیاز درونی انسان است که البته صرفاً یک ژن خاصی مسئول آن نیست بلکه مجموعهای از ژنها این نیاز را در انسانها ایجاد میکنند. | ||
+ | |||
+ | با این تفاوت که در برخی افراد که این ژنها فعالترند، پس مؤمنتر هستند و در برخی افراد که این ژنها کمتر فعالشدهاند بنابراین یا گرایشهای مذهبی ضعیفی دارند و یا کاملاً بی مذهب و لامذهب هستند. ریشه این فرضیه ازآنجا نشئتگرفته است که بسیاری از رفتارهای ما منشأ ژنتیکی دارد و بسیاری از روحیات و خلقیات ماتحت تأثیر سیستم زیستی و ساختار بیولوژیک ماست. | ||
+ | |||
+ | [[مذهب]] امری سادهای نیست، چنانکه مؤمنین حتی حاضرند برای حفظ [[ایمان]] و ارزشهای مذهبی خود جان خود و خانواده خود را فدا کنند، پس امری بسیار مهم و حیاتی در زندگی [[انسان]] است. این دانشمند در مطالعات خود به پروتئینی پی برد بانام vesicular monoamine transporter 2 (VMAT2) که درواقع این پروتئین توسط ژن SLC18A2 رمز شده است و پروتئین غشاء سلولی و انتقالدهنده عصبی از خانواده مونو امینازها است که انتقالدهندههای عصبی چون دوپامین، نورو اپی نفرین، سروتونین و هیستامین را از سیستوزول سلولی به وزیکولهای عصبی منتقل میکند. | ||
+ | |||
+ | اعتقاد به [[خداوند]] و امور معنوی رفتارهای بسیار پیچیدهای هستند و بههیچوجه نمیتوان و نباید دنبال یک ژن منفرد برای آنها گشت، اینگونه رفتارها در صورت داشتن منشأ وراثتی قطعاً باید انتظار داشت دهها و صدها ژن با بروز رفتارهای مختلف در آن درگیر باشند(Hamer 2004:11. Zimmer, 2004: 1). | ||
+ | |||
+ | در حقیقت دانشمندان معتقدند كه عوامل ژنتیکی، نقش عمدهای در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تأثیر بهخصوص در مورد ویژگیهایی شخصی هر فرد بیشازپیش بروز میکند بهطوریکه در مطالعهای نشان داده شد كه تفاوت بين دوقلوهای يكسان را محيط و تفاوت بين دوقلوهای غير يكسان را توارث تعيين میکند. بنابراين با مقايسه ميزان و ماهيت اين تأثیرات و ارتباط آنها با ویژگیهای شخصيتي، میتوان ميزان ارثي بودن يك ويژگي ازجمله رفتارهای خیرخواهانه و نيز ميزان تغييرات و تأثیرات آن توسط محيط را تعيين كرد. | ||
+ | |||
+ | بنابراین از دیدگاه [[علم ژنتیک]] بیان این مطلب حائز اهمیت است که آنچه باعث میشود ما [[انسان]] باشیم و ویژگی خیّری داشته و از بقیه موجودات متمایز باشیم، عملکرد DNA میباشد که منجر به داشتن شعور، فهم و درک میشود، و همهی آنچه به ارث میبریم در همه انسانها مشترك است و آنچه ما را از دیگران متمایز میکند ناشی از میزان عملکرد و بیان ژنها میباشد. | ||
+ | |||
+ | هر [[انسان]] بیستوسه جفت كروموزوم از والدين خود به ارث میبرد که هر يك از اين کروموزومها داراي هزاران ژن است، ژنها از مولکولهایی به نام DNA ساختهشدهاند که منجر به بیان پروتئینها میشوند. | ||
+ | |||
+ | ژنها را میتوان همانند منابعي از اطلاعات تصور كرد كه نحوه تركيب مولکولهای پروتئيني را در طول خطوطي ويژه کنترل میکنند. اين اطلاعات موجود در ژنهاست كه رشد زيستي موجودات را هدايت نموده و همين اطلاعات است كه عهدهدار تبديل تخم بارورشده به جنين میگردد، يعني نوزادي كامل كه بعداً به نوجواني با ویژگیهای جنسيتي ثانويه تبديل میشود و سرانجام بهصورت فرد سالخوردهای درمیآید كه ویژگیهای سن خود را داراست. در حقیقت ميزان اطلاعاتي كه در ژنها موجود است واقعاً چشمگير و بسیار بیش از تصور میباشد(لارنس و جان، ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱: ۴۸). | ||
+ | |||
+ | آنچه در این بخش بیان شد نشان میدهد که، یکی از عوامل غیرقابلانکار در سرنوشت [[انسان]] قانون وراثت خواهد بود و بهتبع آن خصوصیات روحی و اخلاقی ازجمله خیرطلبی و همچنین ویژگیهای جسمانی از طریق عوامل وراثتی (ژنها) از والدین به فرزندان منتقل میشود. اما اگر بپذیریم صفات اخلاقی، همچون صفات جسمانی تنها از طریق وراثت از یك نسل به نسل دیگر بدون دخالت اراده افراد، منتقل میشوند؛ هر انسانی ناخواسته داراي خلقوخویی است كه بهواسطه وجود آن، رفتارهاي معینی از او سر میزند و این مهمترین چالش فراروی تربیتپذیر بودن [[انسان]] خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | ازاینرو در مطالعات گستردهای تأثیرات عوامل محیطی نیز موردتوجه قرارگرفته است که بر این اساس اثر متقابل ژنتیک و محیط توانسته است سهم بسزایی در بروز صفات فاضله و رذیله اخلاقی به خود اختصاص میدهد، که در بخش بعدی به بررسی تأثیرات این عامل میپردازیم. | ||
+ | |||
+ | === وراثت صفات اخلاقی بهویژه خیّر بودن از دیدگاه علم ژنتیک=== | ||
+ | |||
+ | علاوه بر نظریهی گروهی از دانشمندان غربی که در قسمت قبل بیان شد، دستهی دوم از دانشمندانکه شامل روانشناسان رفتارگرا و پیروان مکتب اگزیستانسیالیسم و افرادی همچون روسو، استوارت میل، جان لاک و سارتر میباشند، بر این باورند که عوامل مختلف تربیتی در خانه و مدرسه و اجتماع سازندهی [[انسان]] هستند و بسیاری از خصوصیات عقلانی و اخلاقی که وجود آنها به وراثت نسبت داده میشود، تنها نتیجهی محیطی است که کودک در سالهای اول زندگی خود با آن میزیسته است (حجتی،1370 : 1/124؛ هاشمی، 1372: 1/167 -168). | ||
+ | |||
+ | بهعنوانمثال در جدیدترین گزارشی که در سال ۲۰۱۴ منتشر گردید، محققان دانشگاه نیویورک به این نتیجه دست یافتند که زنان بارداری که بهطور مداوم مصرف الکل و دخانیات دارند، بدون شک تأثیر قابلملاحظهای بر رفتارهای اجتماعی و اخلاقی فرزندانشان در آینده دارند و فرزندان این مادران، افراد دارای ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی و شخصی هستند. | ||
+ | |||
+ | امروزه جدیدترین نتایج حاکی از نقش تغییرات اپیژنتیکی بر به ارث رسیدن صفات اخلاقی، اجتماعی و خلقوخوی انسانها است. تحقیقات دیگری نشان میدهد که اگر مادری در دوران بارداری در معرض مواد سمی و شیمیایی، یا رفتارهای تندخویانه اطرافیان قرار بگیرد، یا عدم دسترسی به مواد غذایی مناسب داشته باشد، منجر به ایجاد تغییرات اپیژنتیک در ژنوم فرزند میگردد که منجر به ایجاد صفات، رفتار و اخلاق بد در فرزند میشود. | ||
+ | |||
+ | مهمترین و بهترین مثالی که در این رابطه میتوان گفت نقش تغییرات اپیژنتیکی که متأثر از رفتار مادر در هفته اول تولد کودک میباشند بهوضوح نشاندهندهی این موضوع است. مادرانی که در هفته اول تولد فرزندشان روی خوش داشته باشد و تعالیم دینی که از سوی اسلام و قرآن رعایت آنها ذکرشده است میتواند در تربیت هرچه بهتر فرزند نقش بسزایی داشته باشد. | ||
+ | |||
+ | اما علاوه بر این نظریات، دستهی سوم از دانشمندانکه طرفداران اثرات هر دو عامل محیط و وراثت و تأثیرات متقابل این دو هستند، به پذیرش نقش محیط و وراثت و تأثیر همزمان آنها در شکلگیری ویژگیهای اخلاقی [[انسان]] باور دارند (هاشمی،۱۳۷۲: ۱، ص ۴۱ـ۹۲). | ||
+ | |||
+ | وورد ورث بر این باور است که اثر وراثت و محیط در حیات و رشد و رفتار انسان، شبیه تأثیر طول و عرض در شکلگیری مستطیل است. همانگونه که مساحت مستطیل، نتیجه اندازه طول و عرض آن است، ساختار اخلاقی انسان نیز با دخالت دو عنصر وراثت و محیط شکل میگیرد (حجتی، ۱۳۷۰:۱ ،ص ۱۲۵). | ||
+ | |||
+ | در حقیقت صرفنظر از دیدگاه یکجانبهگرای گروه اول و دوم که مستلزم تربیتناپذیری و تربیت پذیری مطلق [[انسان]] است؛ دیدگاه سوم بر قبول تنوع صفات اخلاقی است، برخی از صفات وراثتی و غیر اکتسابی بوده و برخی دیگر متأثر از محیط و اکتسابی است. در این صورت باید بپذیریم که تربیت تنها در | ||
+ | آن گروه از صفات که اکتسابی هستند، اثرگذار است (توکلی، ۱۳۹۱:۶، ص ۱۶۰). | ||
+ | |||
+ | اکنون پاسخ متخصصان ژنتیک به این سؤال که آیا سرنوشت انسان در ژنهای او رمزدهی شده است، منفی است و متذکر میشوند که دوقلوهای همسان باوجود داشتن مجموعه ژنی یکسان ازنظر شکل رفتاری کاملاً یکسان نیستند به دلیل اینکه اکثر ژنها تا حدودی از محیط تأثیر میگیرند، بنابراین ژنهای دریافتی از والدین به هنگام لقاح دقیقاً خصوصیات ما را دیکته نمیکنند (آلبرتس و همکاران،۱۳۸۷: ۱/ ۶۹۳). | ||
+ | |||
+ | متخصصان ژنتیک بر این باورند که بعضی از خصوصیات اخلاقی مانند کم جرات بودن و سست اراده بودن بهطور کامل تحت کنترل ژنها قرار ندارند و باتربیت، تمرین و پرورش و خواست خود فرد قابلتغییر و بهبود است و درنهایت هرکس مسئول اعمال خویش است (بیکر، ۱۳۸۷: ۱،۶۰ ). | ||
+ | |||
+ | نکتهی قابلتوجه این است که از مهمترین اهداف دانشمندان از مطالعه [[ژنتیک رفتاری]]، برآورد این موضوع است که عوامل ژنتیکی و محیطی تا چه حد در ایجاد رفتارهای افراد دخیل میباشد. | ||
+ | |||
+ | درواقع ارتباط بین خلقوخوی در دوران کودکی و مشکلات رفتاری بعدی بهخوبی آشکار گردیده است. امروزه ارتباط بین مصرف الکل و داشتن رفتارهای خشونتآمیز در افراد مصرفکننده بهوضوح مشخصشده است، بر اساس آخرین نتایج دانشمندان، ۳۶٪ افرادی که دارای رفتارهای خشونتآمیزی بودهاند که منجر به ارتکاب جرم گردیده است؛ افرادی بودهاند که تحت تأثیر مصرف الکل بودهاند. | ||
+ | |||
+ | درنهایت نتایج آزمایشگاهی و نتایج که از سطح جامعه جمعآوریشده است مشخصشده است که مصرف الکل و رفتارهای پرخاشگرانه رابطه بسیار مستقیم و تنگاتنگی دارد (Hoaken & Pihl, 2000; Giancola, 2002)). | ||
+ | |||
+ | بهطورکلی میتوان گفت که خصوصیات رفتاری [[انسان]]، آمیختهای از تأثیرات هر دو عامل وراثت و محیط است و این حقیقتی است که علم ژنتیک نیز به آن معترف است. شاید بتوان نمای کلی از این ارتباط را در تصویری که Lyla M.Hernandez و Dan G.Blazer در کتاب خود (Hernandez and Blazer, 2006: 1 ) طراحی کردهاند بیان کرد (شکل 1). | ||
+ | |||
+ | در این شکل مدل ارتباط بین بیان ژنها و عوامل محیطی نشان داده میشود و به این موضوع اشاره دارد که عوامل محیطی و ژنتیکی هرکدام نقش و سهم بسزایی در بروز رفتار و ویژگیهای اخلاقی ازجمله سخاوت و بخشندگی در انسانها را به دنبال دارد. | ||
+ | |||
+ | [[پرونده:اولین همایش مقاله پنجم1.JPG|اصلی|وسط]] | ||
+ | |||
+ | === اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر چگونگی و میزان بروز رفتار و ویژگی خیرخواهانه=== | ||
+ | عوامل ژنتیکی نقش عمدهای در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تأثیر بهخصوص در مورد ویژگیهای فردی بیش از بیش بروز میکند. بررسی ارتباط ویژهی بیان ژنها و عوامل محیطی و همچنین تأکید بر این موضوع که عوامل محیطی و ژنتیکی هرکدام نقش بسزایی در بروز رفتار در [[انسان]]ها را به دنبال دارد، میتوان بهروشنی دریافت که صفت "خیّر بودن" بهعنوان یکی از صفات و ویژگیهای متعالی [[انسان]] ناشی از تأثیرات متقابل این دو عامل است بنابراین تأثیر ژنتیک و عوامل محیطی در بروز این صفت در فرد قابلانکار نیست. | ||
+ | |||
+ | گروهی از پژوهشگران آلمانی ژنی را در انسان کشف کردند که با نوعدوستی در [[انسان]]ها مرتبط میباشد. این ژن موجب میشود افراد برای مقاصد خیرخواهانه به دیگران پول اهدا کنند. | ||
+ | |||
+ | این ژن COMT نام دارد و مسئول تولید آنزیمی بنام کاتکولو ترانسفراز میباشد و بر روی کروموزوم شماره ۲۲ قرار دارد. این آنزیم در مغز [[انسان]] بهعنوان یک پیامرسان شیمیایی بنام نوروترانسمیتر فعالیت میکند و وظیفه انتقال پیام بین قشر جلوی مغز و دیگر قسمتها را بر عهده دارد. مکانی که این آنزیم در آن بیان میشود مسئول صفاتی همچون شخصیت [[انسان]]، احساسات و رفتارهای مهربانانه همچون صفت "خیّر بودن" و همچنین حافظه کوتاه میباشد. این آنزیم به همراه دوپامین که ژن شادی میباشد، در مغز [[انسان]] فعالیت میکند و درنهایت موجب بروز رفتارهای از قبیل کمک به هم نوع، بخشنده بودن و رفتارهای خیرانه در انسان میشود. | ||
+ | |||
+ | این محققان در بررسیهای بیشتر خود دریافتند که بیان این ژن تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار دارد. یعنی انسانهای که در محیطهای که موجب بیان این ژن میشود قرار گیرند میتوانند در امور خیر سهم بسزایی داشته باشند. | ||
+ | |||
+ | این گروه مطالعه خود را بر روی ۱۰۱ دانشجو انجام دادند و درنهایت دریافتند، زمانی که این آنزیم بیان میشود سطح بیان دوپامین در مغز انسان چهار برابر میشود و این شرایط موجب بروز رفتارهای خیرخواهانه در انسانها میشود (مارتین و همکاران). | ||
+ | |||
+ | دیگر مطالعه که بهوسیله پریچارد و همکارانش انجام گردید، مشخص شد یک پلیمورفیسم بسیار قوی بین گیرنده ژن هورمون اکسیتوسین و گیرنده ژن هورمون وازوپرسین وجود دارد که این پلیمورفیسم با ظهور رفتارهای خیرخواهانه در افراد یک جامعه ارتباط مستقیم دارد. بهطوریکه امروزه متخصصین اعصاب و روان این دو هورمون را هورمونهای عشق میشناسند و اگر در جامعه بتوان این دو هورمون را در افراد تحت شرایط کنترلشده بیان نمود میتوان به جامعهی با تفکر خیّرانه دست پیدا نمود. | ||
+ | |||
+ | دیگر بررسیها نشان داده است که اگر مادران باردار در طی دوران بارداری در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند در امور خیرخواهانه شرکت کنند و رفتارهای خَیّرانه از خود بروز دهند، این عوامل موجب تولید هورمونهای در بدن مادر میشود که میتواند بر تکوین سیستم عصبی و هورمونی جنین تأثیرگذار باشد. | ||
+ | |||
+ | این بدین معنی است که جنین با تغییراتی هورمونی که در ساختار جفت آن در دوران رویانی ایجاد میشود، میتواند برخی از اینچنین صفتها را از والدین خود به ارث ببرد. بنابراین اگر مادران در دوران بارداری بتوانند از این قبیل رفتارها الگو بگیرند میتوانند آن را به فرزندانشان انتقال بدهند. | ||
+ | |||
+ | بعد از بررسیهای بیشتر محققان دریافتهاند که [[هیپوفیز]] [[انسان]] بهعنوان یکی از مراکز اصلی کنترل رفتارهای خیرخواهانه در انسان ایفای نقش میکند و بیان ژنهای مرتبط با این امر در این ناحیه بدون شک تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار دارند. | ||
+ | === دیدگاه قرآن و احادیث در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان=== | ||
+ | |||
+ | [[اسلام]] نيز موضوع وراثت را بهطور اجمال پذيرفته است. [[قرآن]] تصريح مىكند كه [[انسان]] از نطفههای مركب و مخلوط آفریدهشده است. بر انسان زمانى گذشته كه چيز مذكورى نبود. [چيزى بود كه نام خاصى نداشت] ما [[انسان]] را از نطفهای مخلوط و مركب آفريديم تا او را امتحان كنيم، پس او را شنوا و بينا قراردادیم. | ||
+ | [[خدا]]يى كه هر چيز را كه آفريد، نيكو آفريد. آفرينش انسان را از گِل شروع كرد، بعدازآن نسل او را از چكيده و خلاصههای از آب بىارزش قرارداد. سپس آن را تسويه كرد و از روح [منسوب به] خودش در آن دميد و براى شما گوش و قلب قرارداد، ولى كمتر شكر او را بهجای مىآوريد. | ||
+ | |||
+ | روایتشده كه موضوع اختلاف و تفاوتهای مردم در خدمت [[اميرالمؤمنين علیهالسلام]] مطرح شد، آن حضرت فرمود: آنچه ميان مردم تفاوت به وجود آورده، آغاز سرشت و طبيعت آنهاست، زيرا آنها از زمين شور و شيرين و سخت و سست تركيب یافتهاند و برحسب نزديك بودن خاكشان باهم نزدیکاند و به مقدار اختلاف طبیعتشان با يكديگر تفاوت دارند. | ||
+ | |||
+ | بعضى افراد زيبايند، ولى کمعقل، بعضى بلندقدند ولى كوتاه همت، دستهای خوشرفتارند، ولى بدمنظر. گروهى کوتاهقد هستند، ولى خوشفکر، بعضى طبيعت و سرشتشان معروف است، ولى اخلاق ظاهرى و تصنعى آنها منكر است، قلبى پريشان و افكارى پراكنده دارند و برخى خوشسخن و تیزهوشاند. در حديثى ديگر چنين آمده: از [[پيغمبر اكرم صلیالله عليه و آله]] سؤال شد: آيا آدم از همه خاکها آفريده شد يا از يك خاك؟ فرمود: از انواع خاکها آفريده شد و اگر از يك خاك آفریدهشده بود، مردم يكديگر را نمىشناختند و همه آنها بر يك صورت بودند. | ||
+ | |||
+ | راوى گفت: آيا اين موضوع در دنيا نظير دارد؟ فرمود: آرى، در خاك، رنگ سفيد، سبز، سرخ کمرنگ (نارنجى) و تیرهرنگ، سرخ و ازرق (زاغ) وجود دارد. همچنین در خاك، شيرين، شور، خشن، نرم و سفيد (يا زمين صاف) وجود دارد و از همين جهت در مردم نرمى و خشونت، سفيدى و زردى، قرمزى و سرخ و سفيدى و بىمو ديده مىشود، بر طبق رنگهای گوناگون خاك. حضرت صادق علیهالسلام فرمود: هنگامیکه [[خداى متعال]] اراده كند فردى را بيافريند همه صورتهای بين او و حضرت آدم را جمع مىكند و او را بر صورت يكى از آنها به وجود مىآورد. | ||
+ | |||
+ | پس كسى [درباره فرزند خودش] نگويد: اين فرزند به من و پدرانم شباهت ندارد. عبدالله بن سنان مىگويد: به امام صادق علیهالسلام عرض كردم: گاهى فرزند به پدر و یا عمويش شباهت دارد؟ فرمود: هنگامیکه نطفه مرد بر نطفه زن پيشى بگيرد [غلبه كند] فرزند به پدر و عمويش شبيه مىشود و گاهى كه نطفه زن بر نطفه مرد پيش بگيرد [غلبه كند] فرزند به مادر و یا دايى خود شبيه مىشود. از اين قبيل آيات و احاديث استفاده مىشود كه [[اسلام]] نيز بهطور اجمال قانون وراثت را پذيرفته است، گرچه در كيفيت و حدود آن بحثى ندارد، چون در آن زمانها اینگونه بحثها رايج نبوده است و اصولاً بحث درباره علوم طبيعى از حدود وظايف و اهداف [[پيامبران]] خارج است. | ||
+ | [[قرآن کریم]] و [[معصومین (علیهمالسلام)]] در بیش از ۱۴ قرن پیش نهتنها اشاراتی به مسألة «وراثت صفات» نمودهاند که از فحوای کلام ایشان به دست میآید، بلکه در مواردی به آن تصریح نیز فرمودهاند و این در حالی است که کمتر از ۲ قرن از عمر دانش ژنتیک (علم وراثت) میگذرد. برخی آیات و روایات را که میتوان در این زمینه مستند قرارداد، عبارتاند از: | ||
+ | |||
+ | «(برادران) گفتند: اگر او [بنیامین] دزدى کند، (جاى تعجّب نیست، چون) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد... » (یوسف/۷۷)؛ «گویندگان این سخن همان برادران پدری یوسف هستند و به همین دلیل، یوسف را به بنیامین نسبت داده، گفتند اگر بنیامین امروز پیمانة پادشاه را دزدید، خیلی جای تعجّب نیست و از او بعید نیست؛ زیرا او قبلاً برادری داشت که مرتکب دزدی شد و چنین عملی از او نیز سر زد. پس این دو برادر دزدی را از ناحیة مادر خود به ارث بردهاند و ما از ناحیة مادر از ایشان جدا هستیم» (طباطبائی، ۱۴۱۷: ۱۱، ۲۳۶). | ||
+ | |||
+ | این جمله و این اتّهام برادران یوسف حاکی از تبرئة خودشان است؛ «یعنی اگر او دزدی کرده، بعید نیست، چون برادری داشت که او هم دزدی کرده بود و در این کار وارث یکدیگرند، امّا چون ما از طرف مادر با آنها نیستیم، لذا به دزدی دست نزدهایم» (قرشی، ۱۳۷۷: ۵، ۱۶۱). | ||
+ | |||
+ | [[امیر مؤمنان علی (علیهالسلام)]] در فرمان خود به استاندار مصر چنین میفرماید: برای ادارة کشور افرادی را برگزین که گوهر نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سابقهای نیکو برخوردار. پس دلیران و رزمآوران و بخشندگان و جوانمردان (را برگزین) که اینان بزرگواری را در خود فراهم کردهاند و نیکوییها را گردآوردهاند (نهجالبلاغه/ ن ۵۳). | ||
+ | |||
+ | بنا بر روایتی، محمد حنفیه در جنگ جمل علمدار لشکر بود، ولی گویا ترسیده بود، چراکه در حمله به سپاه جمل اندیشه میکرد. [[علی (علیهالسلام)]] پیش او آمد و علّت حمله نکردن او را جویا شد. او گفت در پیشِ رویم بهجز تیراندازآنکه تیر میاندازند، کسی را نمیبینم. [[علی (علیهالسلام)]] با دستة شمشیر به او زد و فرمود: «این عِرق از پدرت به تو نرسیده است» (المدنی،۱۴۲۰: ۱، ۱۴۱). کلام امام در شرح [[نهجالبلاغه]] ابن أبیالحدید به گونة دیگری آمده است: «این عرق از مادرت به تو رسیده است » (ابن أبیالحدید، ۱۴۰۴: ۱/۲۴۳). | ||
+ | |||
+ | در روایتی از [[پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله)]] چنین آمده است: «برای نطفههای خود (همسر مناسب) انتخاب کنید که عِرق پنهانی تأثیر دارد» (ابنادریس، ۱۴۱۰: ۲/۵۵۹). در المنجد آمده است: «دَسَّ شَیءَ تَحتَ التُّرَابِ فِیهِ أَی أَدخَلَهُ فِیهِ وَ أَخفَاهُ» و نیز «دَسَّاس أَی حَیَّةٌ قَصِیرَةٌ حَمرَا تَندَسَّ تَحتَ التُّرَابِ» و بهعنوانمثال ذکرشده که «العِرقُ دَسَّاسُّ أَی أَنَّ أَخلاَقَ الآبَاءِ تَتَّصِلُ إِلَی الأَبنَاءِ» (معلوف،۱۴۲۱: ۱/۲۱۴ ) بنابراین، «دَسَّ» به معنای داخل کردن چیزی در خاک و پنهان نمودن آن است و مقصود از دسّاس بودن عِرق این است که خصوصیّات اخلاق والدین را بهطور پنهانی به فرزندان منتقل میکند. | ||
+ | |||
+ | در این روایت، [[پیامبر]] میفرماید که باید دید چه محلّی برای نطفة خود گزینش میشود؛ زیرا «عِرق» دسّاس است و کلمة «دسّاس» اشاره به این حقیقت است که نطفة اخلاق و سجایا را به فرزندان منتقل میسازد (حجّتی،۱۳۵۸: ۱/ ۸۳) | ||
+ | |||
+ | [[رسول اکرم]] و [[معصومین (علیهمالسلام)]] که حقایق را با نور وحی میدیدند، به این قانون عظیم [[خلقت]] (وراثت) توجّه کامل داشتهاند و در این روایت و روایات دیگر دربارة این راز بزرگ سخن گفتهاند و کلمة عِرق را معرّف عامل وراثت (ژن) قرار دادهاند و بهعبارتدیگر، همان معنایی که امروز محافل علمی از کلمة «ژن» استفاده میکنند، از کلمة «عِرق» استفاده میشود. | ||
+ | |||
+ | این حدیث در کمال صراحت از قانون وراثت سخن گفته است و از عامل آن به کلمة عِرق تعبیر نموده است و به پیروان خود توصیه میکند که از قانون وراثت غافل نباشید و توجّه کنید زمینه پاک باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند (فلسفی، ۱۳۶۳: ۱، ۶۴). بنابراین بنا بر سفارش پیامبران و امامان انسانها میتوانند با انجام بهترین صفات اخلاقی و اجتماعی همچون "رفتارهای خیرخواهانه" این ویژگیها را تا حد ممکن به فرزندان خود منتقل نمایند. | ||
+ | |||
+ | ==== اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر بروز ویژگیهای خیرخواهانه از دیدگاه قرآن و حدیث==== | ||
+ | |||
+ | [[انسان]] به زندگی جمعی گرایش دارد، چون استعدادهای نهفته و بالقوهای دارد که در پرتو زندگی جمعی به فعلیت میرسد و نیازهایی دارد که در جمع دستیافتنی است (شهید مطهری، 1370: 1/ 122). اموری نظیر زبان، دین، مذهب و آدابورسوم نیز که از امور تأثیرگذار بر شخصیت انسان هستند غالباً از جانب محیط بر انسان تحمیل میگردند؛ بنابراین میتوان گفت محیط تأثیر بسزایی در شکوفایی استعدادهای [[انسان]] و شکلگیری شخصیت او دارد (شهید مطهری، 1373: 1/37). | ||
+ | |||
+ | در بین عوامل محیطی، آنچه از منظر [[اسلام]] در بروز صفات اخلاقی و بیماریهای روحی، بسیار مؤثر و تأثیرگذار قلمداد میشود، نهاد خانواده است. نوزاد، نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز میکند. در این کانون اولیه، نخستین اثرگذاری و اثرپذیری آغاز میشود و کودک اندکاندک در فرآیند رشد اجتماعی قرار میگیرد. بیشتر شناختهای کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل میگیرد. | ||
+ | |||
+ | میتوان گفت روابط و فعالیتهای اجتماعی افراد، متأثر از تجارب خانوادگی آنها میباشد و خانواده سالم و کارآمد قادر است باتربیت افرادی شایسته و تحویل آنها به جامعه در رشد و تعالی آن جامعه سهیم گردد؛ ولی خانواده ناسالم با تحویل افرادی نالایق به جامعه، سبب بحران در جامعه میگردد( سالاری فر، ۱۳۸۸: ۱/ ۲۱۱). | ||
+ | |||
+ | نهاد خانواده، از منظر اسلام، داراى جايگاه و قداست ویژهای است كه قابلمقایسه با هيچ نهاد ديگرى نيست. در حديثى از [[پيامبر خدا صلیالله عليه و آله]] آمده است كه میفرماید: در اسلام، بنيادى نهاده نشده است كه در نزد[[ خدا]]، از ازدواج، محبوبتر باشد (ابنبابویه، ۱۳۶۳: ۳/۳۸۳). سخنى والاتر از اين، در تبيين قداست خانواده نمیتوان بیان نمود. | ||
+ | |||
+ | اين سخن، اشاره به آن دارد كه نهاد خانواده، زیربنا و اساس همه نهادها در [[اسلام ]]است. حكمت قداستى كه [[اسلام]] به خانواده بخشيده است، ارزشگذاری معنوى بر پيوند خانوادگى، زمینهسازی براى تقويت اين پيوند و پيشگيرى از فروپاشى آن است. قداست خانواده، سدّ محكمى در برابر سوءاستفاده جنسى از زن بهعنوان يك كالا يا ابزارفروش كالا و درواقع، مانع بردگى نوين زن است. | ||
+ | |||
+ | از نگاه كسانى كه براى خانواده قداست قائل نيستند، هدف اصلى از تشكيل خانواده، بهرهگیری از تمتّعات جنسى است، بلكه در بسيارى از موارد، هدفى جز اين وجود ندارد؛ اما از نگاه [[قرآن]] و [[احاديث اسلامى]]، تشكيل خانواده، داراى حکمتها و دلايل متنوّع روانى، اخلاقى، اجتماعى و [[دين]]ى شامل آرامش روانی، سازندگی اخلاقی، سازندگی اجتماعی و گسترش آرمان توحید است و اين حکمتها، درواقع ، اصول و پایههای تأكيد [[اسلام]] بر تشكيل خانواده و ضرورت تقويت و تحكيم اين نهاد، شمرده میشوند. | ||
+ | |||
+ | ازاینرو اهمیت به "امور خیر" در یک خانوادهی که از حکمتها و آرمانهای [[اسلام]]ی پیروی میکند بدون شک فرجام خوشایندی برای جامعه به دنبال دارد و [[خداوند رحمان]] در [[قرآن کریم]] درآیات متعددی به سفارش این امر اشاره نموده است. | ||
+ | |||
+ | در آیه ۱۱۵ سوره آلعمران خداوند میفرماید: بهرهمندی صالحان و اهل کتاب از اعمال خیر بیشک مقدر خواهد گشت. در آیه ۲۱۵ [[سوره بقره]] [[خداوند]] میفرماید که انسانهای مؤمن باید در همهی داراییهایشان [[انفاق]] نمایند و هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید، مگر ازآنچه دارید [[انفاق]] نماید. در سوره انفال آیه ۲۳ خداوند میفرماید: انجام خیر در [[انسان]] موجب برخورداری از هدایتهای ویژه خداوند و پذیرش [[معارف دین]] میشود. درآیات ۵۶ و ۵۷ سوره یوسف، ۱۰۳ [[سوره بقره]]، ۸۰ سوره قصص و درآیات ۳۷ و ۳۸ [[سوره نور]] [[خداوند]] بر انجام اعمال خیر و صفت "[[خیّر]] بودن" تأکید فراوان دارد. بنابراین نهاد خانواده یکی از ارکان اصلی بروز "رفتارهای خیرخواهانه" و تأثیرگذار قلمداد میشود. | ||
+ | ==اساسیترین هدف در تشكيل خانواده== | ||
+ | مهمترین نكته [[قرآن]]ى در تبيين حكمت ازدواج در [[قرآن]]، اين است كه[[خداوند]]، وقتى میخواهد حكمت ازدواج و تشكيل خانواده را بيان كند. حكمت خلقت همسر و تشكيل خانواده، بقاى نسل يا فرزند صالح يا پيشگيرى از فساد يا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و يا توسعه ارزشهاى اسلامى است، که همراه با آرامش روانى است که بدون آن نمیتوان از جوان، انتظار [[تقوا]] داشت. | ||
+ | |||
+ | بدون آرامش روانی، نه نسل سالم و صالح پديد میآید، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق میافتد و نه ارزشهاى دينى همچون امور خیر و آرمان توحيد، گسترش مییابد. ازاینرو تشكيل خانواده میتواند سهمى اساسى در دستیابی جامعه به رفتارهای خیرخواهانه داشته باشد و اینیکی از رموز [[ قرآن]] و [[احاديث اسلامى]] بر تشكيل خانواده و تحكيم آن و پيشگيرى از فروپاشى اين كانون مقدّس است. | ||
+ | === صفت اخلاقی " خیر بودن" از دیدگاه قرآن و احادیث ، بهعنوان یکی از صفات اخلاقی در انسان=== | ||
+ | یکی از صفات اخلاقی که در [[قرآن]] و احادیث بهعنوان صفت "خیّر بودن" موردتوجه قرارگرفته است، بحث [[احسان]] و [[انفاق]] است، که در این بخش به آن میپردازیم. | ||
+ | |||
+ | [[احسان]]، در متون اخلاقی و دینی ما از همان آغاز یکی از فضایل اخلاقی برتر شناختهشده است. مشروط بر اینکه از رنگ و ریا و حب غیر[[خدا]] بهدور و از سر طاعت و نیکسیرتی باشد. همینطور است انفاق، وقتی آدمی از آن چیزی به نیازمندان ببخشد که خود دوستتر دارد یا بدان محتاجتر است. | ||
+ | |||
+ | این فضیلت را جز آنکه به لحاظ نظری بر آنها تأکید بسیار رفته است، عملاً و در کردار اولیای الهی هم برجسته و چشمگیر میبینیم. | ||
+ | [[پیامبر اکرم(ص)]]: دستها سه گونهاند:گیرنده، دهنده و نگهدارنده و از همه بهتر، دست دهنده است.(1) | ||
+ | |||
+ | یاریدادن واماندگان، رفع کمبودها و پر کردن حفرهها، [[انفاق]] است و مسئولیت همه [[انسان]]هاست. [[انفاق]] در فرهنگ لغت به معنای نفقه دادن، خرج کردن، دادن یا بخشیدن مال به کسی است. همچنین برای [[انفاق]] معانی متعددی ذکرشده است. ازجمله: | ||
+ | |||
+ | 1-پر کردن شکاف | ||
+ | |||
+ | 2- مصرف کردن انباشته | ||
+ | |||
+ | 3- از بین بردن [[فقر]] و نیازمندی | ||
+ | |||
+ | [[انفاق]] در [[قرآن]] و [[احاديث]] و [[نهجالبلاغه]]، با زبان بسيار كوبنده و الزامي آمده است. با بررسي تعبیرهای درباره [[انفاق]] و رسيدگي به خويشاوندان و نيازمندان در سطح جامعه، بهخوبی روشن میشود كه منظور يادآوري يك تكليف استحبابي و غير الزامي نيست. هنگامیکه [[قرآن]] عذاب حتمي الهي را در بخل ورزيدن و ترك [[انفاق]] میداند، بیتردید آن [[انفاق]]، لازم و تكليف میشود. [[آيات]] و [[روايات]] خاصي در اين موضوع هست كه از(حق معلوم) در مال سخن گفته است. اين [[آيات]] و [[روايات]] را نمیتوان بر [[خمس]]و ديگر [[صدقات]] واجب حمل كرد، زيرا تعبيرها و واژهها و سبك گفتار با اين توجيه و تطبیق سخت ناسازگار است . | ||
+ | |||
+ | ==انفاق با عنوان (حق معلوم) در احاديث== | ||
+ | |||
+ | وليد بن اَبان گويد: به [[امام رضا (علیهالسلام)]] گفتم: آيا در مال تكليفي جزء [[زكات]] هست؟ امام گفت: آري پس اين فرموده [[خدا]]ي درباره صلۀ ارحام و امثال آن كجا رفت: (كساني كه آنچه را [[خدا]] به پيوند دادن آن فرمان داده پيوند میدهند و از خويش میترسند، و از سختي حساب بيم دارند). در اين حديث [[امام رضا (علیهالسلام)]] بهصراحت از حقوقي در مال افزون بر [[زكات]] سخن گفته است. سؤال راوي از همين موضوع است كه پس از اداي زكات، آيا تكليف و مسئوليت ديگري متوجه [[انسان]] هست؟ امام در پاسخ میفرمایند بلي، پس از اداي [[زكات]] مسئولیتهای مالي ديگري نيز هست. و به آیهای از [[قرآن]] استدلال میکنند كه از صلهرحم و پیوندهای خانوادگي سخن گفته است. در آموزشهای رضوي مسئولیتهای مالي اهميت فراوانی دارد و در رديف اوَل مسئولیتها است، و بازخواست و حسابرسی روز رستاخيز نيز در درجۀ نخست به آنها بستگي دارد. | ||
+ | |||
+ | [[امام رضا (علیهالسلام)]] به نقل از پدرانش: نخستين كسي كه كسي كه داخل دوزخ گردد حاكمي است كه دادگر نبوده است و ثروتمندي است كه حق مال را ادا نكرده است (حقوق مالي را نپرداخته است). مسئولیتهای مالي و [[کیفر]] آنها در ردیف مسئوليت حكومت و حاکمان قرارگرفته است، و اين اهميت آن و الزامي بودن آن را روشن میسازد. در حدیث ديگري [[امام رضا (علیهالسلام)]] لزوم حقوق مالي بيش از زكات را از [[پيامبر (صلیالله و علیه و آله)]] نقل میکند: به [[پيامبر]] گفتند: آيا در مال تكليفي جز [[زكات]] هست؟ [[پيامبر]] گفتند: آري، نيكي كردن (با مال) نسبت به بستگان آنگاهکه روی گردانند، و رسیدگی به همسايۀ مسلمان، به من ايمان نياورده است كسي كه سير بخوابد و همسایۀ مسلمان او گرسنه باشد. | ||
+ | ==گسترهی اخلاقی انفاق== | ||
+ | |||
+ | برخلاف برداشت رایج، [[انفاق]] و [[صدقه]] تنهـا کمـک مـالی بـه فقـرا و نیازمنـدان نیست، بلکه از زبان [[پیامبر اسلام و ائمه (علیهمالسلام)]] موارد دیگري نیز بهعنوان صدقه معرفیشده است: | ||
+ | |||
+ | اصلاح ذاتالبین: عن [[رسولالله (صلیالله و علیه و آله)]]: "أفضل الصـدقۀ إصـلاح ذات البـین ". (نراقـی، بیتا، ج2 ،ص 216) | ||
+ | |||
+ | واسطه خیر شدن: از [[رسـول خدا (ص)]] روایتشده است: بهترین صدقه، صدقه زبان است. گفته شد: اي [[رسول]] [[خـدا]] ، و صدقه زبان چیست؟ فرمود: شفاعتی که بهوسیله آن اسیري را آزادسازی و خـونی را از ریخته شدن حفظ کنی و خیري را به برادرت برسـانی و از وقـوع ناپسـندي جلـوگیري کنی) (ابن فهد حلی، بیتا، صـص 62-63) | ||
+ | |||
+ | برخورد خوب: از [[رسـول]] [[خدا (ص)]] روایتشده است، لبخند تو به روي برادرت [[صدقه]] است. (ترمـذي، 1403ق، ج 3 ،ص 228 ) | ||
+ | |||
+ | ایجاد تسهیلات: و برداشتن موانع و پاك کردن مسیر رفتوآمد مـردم صدقه است. ( قطـبالدین راوندي، 1407ق، ص98) | ||
+ | |||
+ | راهنمــایی گمشــدگان (عــن رسولالله (ص): "و إرشــادك الرجــل إلــی الطریــق صدقۀ".(همان)( و راهنمایی کسی که گمشده است صدقه است) | ||
+ | عیادت مریض (عن رسولالله (ص): "و عیادتک المریض صدقۀ".(همان) | ||
+ | |||
+ | [[امربهمعروف]] و [[نهی از منکر]] (عن رسولالله (ص): "و أمرك بالمعروف و نهیـک عـن المنکر صدقۀ".(همان) | ||
+ | و اساساً انجام هر کار نیکی (عـن رسولالله (ص):" کـل معـروف صـدقۀ "(ابـن بابویـه، 1403ق، ص34) از مهمترین موارد صدقه است. | ||
+ | ==فلسفه انفاق== | ||
+ | اینکه [[انسان]] چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن [[انسان]] دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل بهجای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفهاش پر شدن خلأهای اجتماعی است، و لذا میگویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمانهایی که تشکیل میدهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید، دیگر نیازی نیست که بهصورت انفاقهای فردی انجام گیرد. | ||
+ | |||
+ | به گزارش بولتن نیوز، اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل بهجای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. اگر چنین مفهومی در جامعه نباشد، عیناً مثل آن است که در محیط خانواده محبت و عطوفت مفقود گردد و بهجایش مؤسسات تربیتی تشکیل شود. | ||
+ | |||
+ | راسل و پیروانش میگویند: مگر فلسفه زندگی خانوادگی جز این است که پدر و مادرها بچه ها را بزرگ کنند و از حوادث محافظت نموده و در هنگام بیماری سرپرستی نمایند؟ این نحو تربیت کودک در زندگانیهای قدیم بوده است، ولی اینک که جامعهها تکاملیافتهاند بایستی این وظایف از خانوادهها به مؤسسات بزرگ دولتی منتقل گردد. | ||
+ | |||
+ | کودک از زایشگاه یکسره به مهدکودک برود و در آنجا در کنار کودکان دیگر بزرگ شود و بدین ترتیب آن مؤسسات جای پدر و مادر را بگیرند و آن حقوقی که در جوامع قدیم ابوین بر عهده فرزندان داشتند و بالعکسْ وظایفی که والدین نسبت به آنها باید انجام دهند، همگی بهصورت روابط ملت و دولت تبدیل میگردد! | ||
+ | |||
+ | با توجه به مباحث گفتهشده، و بیان آیاتی همچون، آیهی 272 سوره بقره که فواید [[انفاق]] را مطرح میکند و از آن جمله ایجاد روح فداکاری در انسان است، میتوان نتیجه گرفت که بخشش و صفت "خیّر بودن" میتواند متأثر از محیط و مسئلهی ژنتیک فرد باشد. | ||
+ | ==مزایای خیّر بودن== | ||
+ | |||
+ | تحقیقات نشان داده است بخشیدن و اهدا کردن نهتنها برای دریافتکننده خوب است، بلکه روی اهداکننده نیز تأثیر بسیار خوبی گذاشته و موجب سلامت روح و جسم او میشود. درواقع شرکت کردن در امور خیریه میتواند مزایای زیر را دربرداشته باشد: | ||
+ | |||
+ | ۱ـ سلامتی را افزایش میدهد. | ||
+ | غذای سالم مصرف کردن، ورزش منظم و معاینههای سالانه بدن، سلامت عمومی فرد را بهطورکلی بهبود میبخشد و طول عمر را بالا میبرد. اما بنا بر تحقیقات، مشخصشده است که شرکت کردن در امور خیریه نیز برای سلامت بدن بسیار مفید است؛ درواقع این رفتارها موجب پایین آمدن فشارخون، افزایش عزتنفس، کاهش افسردگی و اضطراب، شادی بیشتر و درنتیجه عمری طولانیتر میشود. در تحقیقی مشخص شد کهنسالانی که در برنامههای [[خیریه]] شرکت داشتند یا حتی صرفاً نسبت به خانواده، دوستان یا همسایگانشان حمایت عاطفی از خود نشان دادند، پنج سال بیشتر از همتایان خود زندگی کردهاند. | ||
+ | |||
+ | ۲ـ موجب شادی بیشتر میشود. | ||
+ | برخلاف اینکه مردم تصور میکنند اگر فقط برای خودشان خرج کنند شادتر هستند، تحقیقات نشان داده است کمک به دیگران باعث ایجاد شادی میشود. این احساسات خوب بر روی جسم اثر مثبت میگذارد. در حقیقت مناطقی از مغز که با لذت و شادی، ارتباطات اجتماعی و اعتماد در ارتباط میباشند فعال میگردند که اصطلاحاً به آن اثر «گرمای محبت» میگویند. بنا بر تحقیقات مشخصشده است که رفتارهای انساندوستانه، موجب ترشح اندروفین در مغز شده و این هورمون میتواند در فرد ایجاد احساس خوب و مثبت بنماید. | ||
+ | |||
+ | ۴ـ روحیه همکاری و روابط اجتماعی را افزایش میدهد. | ||
+ | وقتی فردی هدیه میدهد احتمال اینکه حس مثبت از این رفتار به فرد بازگردد بسیار زیاد است. وقتی شما دست بخشندهای داشته باشید، احتمال اینکه بخشندگیتان بهوسیله دیگران پاداش داده شود بسیار بالاست. گاهی اوقات از طرف همان فرد و گاهی از طرف شخص دیگر این مهربانی جبران میشود. | ||
+ | این تبادلات، حسی از اعتماد و همکاری به وجود میآورد که موجب تقویت روابطمان با دیگران میشود و سلامت کسانی که دراینارتباط هستند بسیار افزایش مییابد. ازآنجاکه انسان اجتماعی آفریدهشده است انجام اعمال انسان دوستانه که دوجانبه نیز باشد، میتواند سلامت، شادی و حتی ثروت او را افزایش دهد. | ||
+ | علاوه بر اینکه وقتی به فردی کمک میکنیم، فقط آن فرد نیست که به شما احساس نزدیکی میکند بلکه شما نیز به او همین احساس را خواهید داشت. مهربان و بخشنده بودن باعث میشود که دیگران را به روشی مثبتتر درک کنیم و روحیه همکاری در کل جامعه افزایش یابد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ۵ـ بخشش موجب قدردانی میشود. | ||
+ | شما چه هدیه دهنده باشید و چه دریافتکننده، این کار میتواند حسی از سپاس و قدردانی در شما به وجود آورد. این حس میتواند وجود فرد دریافتکننده کمک را سرشار از قدردانی و خوشبینی کند و همین مسئله موجب پیوندهای اجتماعی سالمتری شود و نتیجه خوب آن بهکل جامعه گسترش یابد. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ۶ـ هدیه دادن مسری است. | ||
+ | وقتی ما به دیگری کمک میکنیم، تنها آن فرد نیست که از یاری ما بهرهمند میشود بلکه با این رفتار این عمل پسندیده را بهکل جامعه تزریق میکنیم و دیگران نیز دست به چنین رفتارهایی میزنند. وقتی فردی رفتار بخشندهای داشته باشد، الهامبخش دیگران میشود و آنها نیز رفتار خوبی با دیگران خواهند داشت و بنا به گفته محققان، این نوع برخوردها تا سه درجه ـ از یک فرد به دیگری و دیگری و دیگری ـ هدایت میشود. درنتیجه اگر هرکس در اجتماع نسبت به دیگری مهربان باشد، پس از مدتی کوتاه تعداد بسیاری از افراد آن جامعه با یکدیگر رفتارهای محبتآمیز خواهند داشت و گاهی از کسی که حتی او را نمیشناسید، محبت میبینید. بنابراین هدیه دادن موجب افزایش هورمون «اوکسیتوسین» در بدن میشود. این هورمون احساسی از گرمی، رضایت و ارتباط با دیگران در فرد به وجود میآورد و همین هورمون است که باعث میشود مردم نسبت به یکدیگر دلسوز و مهربان باشند. | ||
+ | ==نتیجهگیری== | ||
+ | |||
+ | توارث رفتارهای خیرخواهانه به فرزندان و بروز آنها در فرد یکی از مسائل حائز اهمیت در [[اسلام]] است که امروزه موردتوجه دانشمندان اسلامی حوزه علم ژنتیک قرارگرفته است. آنچه در این علم موردپژوهش قرارگرفته است، ارائهی مواردی در اثبات به ارث رسیدن "صفت خیّری" بودن و بیان اثرات محیطی بر بروز این صفت است. | ||
+ | |||
+ | اما چنین موضوعی تنها از منظر علم ژنتیک موردتوجه قرار نگرفته است بلکه [[دین مبین اسلام]] نیز به آن پرداخته است. در حقیقت ما معتقدیم هر آنچه در سعادت دنیوی و اخروی بشر تأثیرگذار بوده است توسط [[قرآن]] و بیانات پیشوایان معصوم علیهمالسلام بهصورت کلی یا جزئی مورد تبیین و تشریع قرارگرفته است. ازاینرو مسائل مربوط به توارث "صفت خیّری" و بروز صفات اخلاقی نیکو نیز بهصورت جدی و با بیانهای ساده و قابلفهم ارائه گردیده است. | ||
+ | |||
+ | [[اسلام]] در راستای ایجاد بستر مناسب ژنتیک، در قالب [[احکام]] وجوب، حرمت، استحباب و کراهت، مخاطبان خود را در زمینههایی همانند انتخاب همسر، چگونگی ارتباط جنسی والدین، توجه به عنصر زمان، مکان، حالتهای روحی و جسمی والدین و یاد [[خدا]] و [[دعا]] و... راهنمایی نموده است. | ||
+ | |||
+ | توجه به این نکته ضروری است که عناصر یادشده در [[احادیث اهلبیت علیهمالسلام]] به معنای علیت داشتن آنها در ساختار ژنتیک بهصورت منفی و یا مثبت نیست، بلکه به این معنا است که رعایت مسائل بسترساز مناسب سبب میشود که فرزندی که در آینده پا به عرصه وجود میگذارد علاقه بیشتری به رفتارهای خیرخواهانه داشته باشد. | ||
+ | |||
+ | البته به نظر میرسد موضوع اثبات ژنتیک و محدوده آن و شیوههای بسترسازی مناسب دارای گستره وسیع در متون [[دین]]ی است، بهطوریکه عوامل محیطی مانند نهاد خانواده نیز در موارد فراوانی در [[قرآن کریم]] و سخنان اهلبیت موردتوجه قرارگرفته است. بهطوریکه عوامل تحکیم خانواده و انجام رفتارهای همچون بخشندگی و [[خیّر]]انه بودن از سوی مادران نیز از موارد تأثیرگذار است که پیامد آن بروز صفات و رفتار نیکو در فرزندان است. | ||
+ | |||
+ | آنچه در اینجا مشخص میشود این است که [[متون اسلامی]] بهطور گسترده به مسئلهی توارث "صفت خیّری" پرداختهاند درحالیکه که کاوش و تحقیق در علم ژنتیک نتوانسته است بهتمامی این مسائل بپردازد. ازاینرو پیشنهاد میشود پژوهشگران عرصه علوم [[اسلام]] با استفاده از برخی گرایشهای روانشناسی و علوم ژنتیک اقدام به تحقیقی جامع در این زمینه نمایند تا اثبات گردد که دستورات [[دین]] در تکامل جسم و روح انسانی و اصلاح و بهینهسازی ژنتیک در راستای گسترش "صفت خیّری" تأثیری بیبدیل و منحصربهفرد دارد. | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | [[قرآن کریم]] | ||
+ | |||
+ | ابنبابویه محمد بن علی. (1363). «من لا يحضره الفقيه، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم موسسه النشر الاسلامیه»، قم، ج ۳. | ||
+ | |||
+ | الاحسائی ابن ابی الجمهور. ( 1403). «عوالی اللئالی العزیزیة»، مطبعة الشهداء، قم، ج 3. | ||
+ | |||
+ | آمدی عبدالواحد. ( 1334). «غررالحکم و درر الکلم للامدی»، مؤسسة دار الکتاب، قم. | ||
+ | |||
+ | «توضیح المسائل»، جامعه مدرسین، قم، 1378، ج 1. | ||
+ | |||
+ | بیکر، کاترین. (1387). «ژنها و انتخابها». ترجمه خسرو حسینیپژوه. چاپ دوم. تهران: انتشارات مدرسه. | ||
+ | |||
+ | حجتی، سید محمدباقر. (1370). «اسلام و تعلیم و تربیت»، چاپ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد اول. | ||
+ | |||
+ | سالاری فر محمدرضا. (1373 ). «درآمدی بر نظام خانواده در اسلام»، چاپ دوم، قم، ناشر مرکز نشر هاجر. | ||
+ | |||
+ | طبرسی حسن بن فضل. ( 1972). «مکارم الاخلاق»، منشورات الشریف الرضی. | ||
+ | |||
+ | العاملی محمد بن الحسن الحر. (1414). «وسائل الشیعه»، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 14. | ||
+ | |||
+ | قمی شیخ عباس. (1416). «سفینة البحار»، دار الاسوة للطباعة و النشر، تهران، ج 3. | ||
+ | |||
+ | کاشف الغطاء محمدحسین. (1332). « الفردوس الاعلی»، دار انوار الهدي، قم، ج 1. | ||
+ | |||
+ | کی نیا مهدی. (1370). «مبانی جرمشناسی»، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، ج 1. | ||
+ | |||
+ | لارنس اي پروين , اليورپي جان. (۱۳۸۱). «شخصيت (نظريه و پژوهش)» مترجمان: محمدجعفر جوادي ، پروين کديور. (چاپ اول) ، انتشارات آييژ. | ||
+ | متولي زاده اردكاني. (1388). فصلنامه اخلاق پزشكي، 7. | ||
+ | |||
+ | مجلسی محمدباقر ، «حلیة المتقین». | ||
+ | |||
+ | مجلسی محمدباقر ، «بحارالانوار». | ||
+ | |||
+ | محمدی ریشهری محمد، «تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث»، پیشین، ج 1. | ||
+ | |||
+ | مطهری مرتضی. (1373).« انسان در قرآن» ،چاپ هشتم ،انتشارات صدرا. | ||
+ | |||
+ | نمازی علی، «مستدرک سفینة البحار»، پیشین، ج 2. | ||
+ | |||
+ | هندی متقی .(1409). «کنز العمال»، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 16. | ||
+ | |||
+ | Lyla M.Hernandez Dan G.Blazer (2006), "Genes, Behavior, and the Social Environment: Moving beyond the Nature/Nurture Debate”, The national academies press, Washington, D.C. | ||
+ | |||
+ | Martin Reuter, Clemens Frenzel, Nora T. Walter, Sebastian Markett, (2010) “Christian Montag. Investigating the genetic basis of altruism: the role of the COMT Val158Met polymorphism”, Soc Cogn Affect Neurosci 6 (5): 662-668 | ||
+ | |||
+ | |||
+ | [https://www.civilica.com/Paper-KHAIRMANDEGAR01-KHAIRMANDEGAR01_087=%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%DA%98%D9%86%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7-%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1.html لینک مقاله در سیویلیکا] | ||
+ | |||
==پانویـس== | ==پانویـس== | ||
+ | </div> | ||
+ | |||
[[رده:اولین همایش ملی خیر ماندگار]] | [[رده:اولین همایش ملی خیر ماندگار]] | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۷
سید مجتبی خیام نکویی [۱] ، صفورا جباری [۲] ، یدالله دالوند [۳]
محتویات
- ۱ چکیده
- ۲ مقدمه
- ۳ اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی
- ۴ اساسیترین هدف در تشكيل خانواده
- ۵ انفاق با عنوان (حق معلوم) در احاديث
- ۶ گسترهی اخلاقی انفاق
- ۷ فلسفه انفاق
- ۸ مزایای خیّر بودن
- ۹ نتیجهگیری
- ۱۰ منابع
- ۱۱ پانویـس
چکیده
وراثت پذیری ویژگی های اخلاقی و روحی در انسان، از جوانب مختلف در اسلام و علم ژنتیک مورد توجه قرار گرفته است. اخيرا در حوزه علوم اجتماعي، نقش ژن ها در شکل گيري شخصيت، ماهيت روان انسان و همچنین فعاليت مغز، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. اما آنچه از منظر اسلام در وراثت صفات اخلاقی بویژه مشارکت در امور خیر و بطور کلی خیر اندیشی مطرح شده است، بسیار جامع تر بوده به طوریکه قرآن تصريح مىكند كه انسان از نطفه هاى مركب و مخلوط آفريده شده است و کلمة علق را معرّف عامل وراثت (ژن) می داند. نکته مهم دیگری که از منظر اسلام مهم شمرده شده است، وراثت و سوق دادن عوامل مؤثر بر بروز این صفات اخلاقی نیکو در جامعه می باشد، که این می تواند موجب گسترش و بروز ژن های مرتبط با صفات و ویژگی های اخلاقی در انسان از جمله "صفت خًیّری" و توجه به هم نوع خود گردد. مطالعات نشان داده است، انسان هایی که دارای رفتارهای خًیّرانه می باشند، بدلیل اینکه از سطح بالایی از بیان ژن های مرتبط با فضائل اخلاقی برخوردار می باشند، انسان هایی هستند که نسبت به افراد عادی جامعه به مراتب دارای سطح بالاتری از سلامت جسم و روح، زندگی شادتر، داشتن روحیه همکاری و همچنین روابط اجتماعی پسندیده تر می باشند. در این مقاله با توجه به اهمیت رشد صفات فاضله انسانی بخصوص "صفت خًیّری" در زندگی انسان ها، که یکی از مصادیق آن است، تحلیلی بر تاثیرات متقابل عامل ژنتیک و محیط، در بروز ویژگی یا صفت " خًیّر بودن" فرد از دیدگاه قرآن، اسلام و علم نوین خواهیم داشت. بنابراین براساس آیات قرآن و نتایج جدیدترین تحقیقات علمی، یک جامعه اسلامی و سالم زمانی پدیدار میشود که در آن جامعه انسان ها بتوانند صفات خوب که یکی از مهمترین آن ها "صفت خًیّری " می باشد را به صورت مستمر در خود رشد و پرورش دهند و بتوانند به کمال و سعادت ابدی دست یابند. از این رو ترویج فرهنگ خٍیرخواهی و نیک اندیشی در جامعه ضروری و امری اجتناب ناپذیر می باشد.
واژگان کلیدی
وراثت، قرآن، حدیث، اسلام، علم ژنتیک، صفات اخلاقی، امور خیر
مقدمه
کشفیات نوین در عرصه زیستشناسی و ژنتیک سبب شناخت منشأ ژنتیکی بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیک و همچنین اختلالات جسمی مانند بیماریها گردیده است.
امروزه تردیدی نیست که بسیاری از بیماریها منشأ وراثتی داشته و از والدین و یا نسلهای قبل به فرزندان منتقل میگردد. نمونه این اختلالات وراثتی در تالاسمی، هموفیلی، سندرم داون، دیستروفی عضلانی، فیبروز کیستیک، کمخونی داسی شکل، لبشکری و دهها بیماری دیگر که ثابتشده است وجود دارند (USA, Disorder Genetics, Gov).
موضوع وراثتپذیری ویژگیهای شخصيتي، رفتاري و رواني در انسان به چند هزار سال پيش برمیگردد و نشانههایی از اهميت اين موضوع در كتب مقدس جوامع مختلف انساني و همچنین ضربالمثلهای فرهنگهاي گوناگون به ثبت رسيده است. اما قوانين وراثتپذیری صفات در موجودات از نسلي به نسلي ديگر در حدود ۱۵۰ سال پيش توسط كشيش زیستشناس اتريشي به نام گريگور مندل کشف شد.
تحقیقات نیمقرن گذشته نشان از آن دارد که مولكول DNA نقش اساسي در فيزيولوژي، ویژگیهای ظاهري و بیماریها در انسان دارد. همانگونه كه اطلاعات مربوط به صفات کمی و کیفی مانند قد، رنگ مو، رنگ چشم و ... در مولكول DNA كه از پدر و مادر به هر انساني به ارث میرسد نهفته میباشد؛ در مطالعات و پژوهشهای جديد ژنتيك نیز مشخصشده است كه ژنها در ايجاد رفتارهایی مانند: تهییجپذیری، تحریکپذیری ناگهاني، افراطي عمل كردن، هیجانطلبی، ماجراجويي و نوطلبي و بیماریهای رواني مانند: اسكيزوفرني و افسردگي دوقطبی و اوتيزم نیز نقش تعیینکنندهای دارند.
اخيراً در علوم اجتماعي و روانشناسي و فلسفه، نقش ژنها در شکلگیری شخصيت و رفتار انسان و ماهيت روان انسان و فعاليت مغز بهعنوان يگانه مركز پردازش كليه اطلاعات فعالیتهای انسان، موردبررسی قرارگرفته است. لوح سفيد بهعنوان يكي از معروفترین فرضیههایی كه فعاليت انساني را شرح میداده است ديگر موردقبول نمیباشد و پژوهشــگران در تلاش براي كشف مکانیسمها و فرضیههای ديگري هستند كه فعالیتهای پيچيده مغز انسان را قابلفهم نمايد.
اين موضوع با توجه به وجود فرهنگهاي مختلف روي كره زمين و همزمان، وجود تشابهات فرهنگي، نقش ژنتيك را بيش از گذشته دررویش و پويايي فرهنگها نشان میدهد ( متولي زاده اردكاني، ۱۳۸۸:۷).
سؤال مهم براي بسياري از متفكرين علوم انساني در چند دهه گذشته اين بوده است كه تا چه اندازه ژنها در ايجاد رفتار و شخصيت انسان نقش داشته و آيا رفتار انسان اساساً حقیقتاً میتواند منشأ ايجاد فرهنگ در جامعه انساني باشد؟ با توجه به مقدمه بیانشده در این تحقیق، که از منظر هدف بنیادی، ماهیت تبیینی و ابزار کتابخانهای موردبررسی قرارگرفته است، بر اهمیت مباحث علم ژنتیک و سفارشهای اسلام در بروز صفات اخلاقی که صفت "خیّر بودن" را نیز شامل خواهد شد، و تأثیرات عوامل ژنتیکی بر شکلگیری این صفات اخلاقی در فرد، از دیدگاه اسلام و علم ژنتیک پرداختهشده است.
اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی
در اینجا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «اخلاق» جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق». (بر وزن افق) میباشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات»، این دو واژه در اصل به یک ریشه بازمیگردد، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم میبیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است. (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ه.ق، ص ۱۵۸. مصطفوی، ۱۳۶۰، ص ۱۸۲. لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص۲۲۸)
بنابراین میتوان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است» و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی میشود، نیز اخلاق گفته میشود (اولی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری). موضوع اخلاق، رابطه انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت را در برمیگیرد. ازاینرو اصلاح اخلاق، یعنی اصلاح همة روابط انسان دررسیدن به تعالی واقعی که خود موجب شکوفایی استعدادها میگردد.
در این مسیر لازم است »استعدادها»، »افعال«، »آرزوها «با »غایت وجودی «و »هدف خلقت« انسان هماهنگ شود و مقدمه این هماهنگی شناخت و آگاهی از نقطههای کمال و راههای رسیدن به آن، بایدها، نبایدها و همچنین آگاهی از هستها و واقعیات تکوینی میباشد. در حدیث از امیر مؤمنان علی علیهالسلام میخوانیم که فرمود: اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمیداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چراکه آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند (مستدرک الوسائل، ص ۸۳).
با توجه به اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی و بهویژه صفات اخلاقی، به بررسی عوامل مؤثر در انتقال این صفات به فرزندان میپردازیم.
دیدگاه علم ژنتیک در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان
از دیرباز مسئلهی میزان دخالت و تأثیر وراثت در انتقال صفات اخلاقی، مورد گفتگوی مردم بهویژه اندیشمندان بوده است. بیشتر مردم به علت وجود شباهتهای زیاد ظاهری میان پدر و مادر و فرزندانشان و تداوم وجود آنها در میان نسلهای بعدی که رابطهی نسبی باهم دارند؛ بر این باور بودند که فرزند، صفات و رفتار خود را از گذشتگان به ارث میبرند. در علم ژنتیک نیز، حوزهی پژوهشی ژنتیک رفتاری به مطالعهی وراثت خصوصیات رفتاری و شکلگیری رفتار بر اساس ژنوم میپردازد (Baker, 2008: 59).
در این میان برخی از دانشمندان غربی که طرفدار نظریهی کلاسیک وراثت هستند، مانند اگوست کنت و جان هربرت اسپنسر، براین باورند که وراثت، تمامی جنبههای ساختمان وجودی انسان را اعم از جسمانی، عقلانی و اخلاقی را در برمیگیرد. بر این اساس محیط یا فاقد تأثیر است یا تأثیر آن بسیار ضعیف بوده و نمیتوان آن را عاملی مستقل در شکلگیری ساختار اخلاقی انسان دانست (حجتی، 1370: 1/124).
با توجه به این نظریه تحقیقات مختلفی در تأیید وراثتی بودن صفات اخلاقی انسان ازجمله خیر بودن انجامشده است:
1. نتایج تحقیقات محققان دانشگاه جورج تون سوئد نشان داده است که ترشح هورمون سرتوئونین باعث میشود که افراد دارای خلق خوب و اخلاق مناسبتری باشند و مشخصشده است در خانوادههایی که بیان هورمون سرتوئونین ریشه ژنتیکی قویتری دارد، فرزندانشان اخلاق بهتری را به ارث بردهاند.
2. محققان از دانشگاه بن از ۸۰۰ نفر از افراد شرکتکننده در آزمایشی خواستند تا پرسشنامهای در ارتباط با اینکه آنها چطور با عصبانیت خود کنار میآیند را پر کنند. این تیم همچنین تست DNA از افراد به عمل آوردند تا مشخص شود این افراد کدام ژن DARPP-32را دارا هستند.
این ژن به میزان مختلف بر "دوپامین" که یک ماده شیمیایی در مغز است که با عصبانیت و پرخاشگری مرتبط هست، تأثیر میگذارد. این محققان دریافتند افرادی که دارای توالی نوکلیک اسید TT یا TC در این ژن هستند، بهطور قابلتوجهی از افرادی که دارای توالی CC هستند عصبانیتر میباشند. آنها همچنین متوجه شدند افرادی که بیشتر عصبانیت خود را نشان میدهند، دارای سلولهای خاکستری کمتری در "آمیگدال" بخشی از مغز که کمک میکند تا ما تعادل احساسی خود را حفظ کنیم، هستند.
3. در دوقلوهاي همسانکه تقريباً ۱۰۰درصد ژنها مشابه هستند. تشابه در ژنتيك دوقلوهاي مشابه و نيز مطالعات و تحقيقات انجامشده روي دوقلوهاي همساني كه از زمان تولد از يكديگر جداشده و يا دوقلوهايي كه مستقل از يكديگر به فرزندخواندگی پذیرفتهشده بودند، نشان داده است كه ژنها نقش کلیدی و تعیینکنندهای در بسياري از رفتارهاي آنها دارند.
در تأیید بحث وراثتی بودن صفات اخلاقی و خیراندیشی مطالبی در مورد نقش ژنتیک در گرایشهای مذهبی مطرحشده است که در جوامع علمی بازخوردهای متفاوتی داشته است. دکتر دین هامر در کتاب خود بانام ژن خدا که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، مدعی گردید که حتی ایمان مذهبی هم منشأ ژنتیکی دارد و دلایل متعددی را نیز دراینباره مطرح نمود.
دکتر هامر که متخصص ژنتیک مولکولی و استاد مرکز ملی سرطان امریکاست در کتاب خود مدعی است که در همه جوامع پیروان مذهبی دیده میشوند و حتی دهها سال حاکمیت کمونیسم در برخی کشورها نتوانست مانع اجرای مراسم مذهبی و گرایش مردم به دین و ایمان در فرقههای مختلف گردد، زیرا اینیک نیاز درونی انسان است که البته صرفاً یک ژن خاصی مسئول آن نیست بلکه مجموعهای از ژنها این نیاز را در انسانها ایجاد میکنند.
با این تفاوت که در برخی افراد که این ژنها فعالترند، پس مؤمنتر هستند و در برخی افراد که این ژنها کمتر فعالشدهاند بنابراین یا گرایشهای مذهبی ضعیفی دارند و یا کاملاً بی مذهب و لامذهب هستند. ریشه این فرضیه ازآنجا نشئتگرفته است که بسیاری از رفتارهای ما منشأ ژنتیکی دارد و بسیاری از روحیات و خلقیات ماتحت تأثیر سیستم زیستی و ساختار بیولوژیک ماست.
مذهب امری سادهای نیست، چنانکه مؤمنین حتی حاضرند برای حفظ ایمان و ارزشهای مذهبی خود جان خود و خانواده خود را فدا کنند، پس امری بسیار مهم و حیاتی در زندگی انسان است. این دانشمند در مطالعات خود به پروتئینی پی برد بانام vesicular monoamine transporter 2 (VMAT2) که درواقع این پروتئین توسط ژن SLC18A2 رمز شده است و پروتئین غشاء سلولی و انتقالدهنده عصبی از خانواده مونو امینازها است که انتقالدهندههای عصبی چون دوپامین، نورو اپی نفرین، سروتونین و هیستامین را از سیستوزول سلولی به وزیکولهای عصبی منتقل میکند.
اعتقاد به خداوند و امور معنوی رفتارهای بسیار پیچیدهای هستند و بههیچوجه نمیتوان و نباید دنبال یک ژن منفرد برای آنها گشت، اینگونه رفتارها در صورت داشتن منشأ وراثتی قطعاً باید انتظار داشت دهها و صدها ژن با بروز رفتارهای مختلف در آن درگیر باشند(Hamer 2004:11. Zimmer, 2004: 1).
در حقیقت دانشمندان معتقدند كه عوامل ژنتیکی، نقش عمدهای در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تأثیر بهخصوص در مورد ویژگیهایی شخصی هر فرد بیشازپیش بروز میکند بهطوریکه در مطالعهای نشان داده شد كه تفاوت بين دوقلوهای يكسان را محيط و تفاوت بين دوقلوهای غير يكسان را توارث تعيين میکند. بنابراين با مقايسه ميزان و ماهيت اين تأثیرات و ارتباط آنها با ویژگیهای شخصيتي، میتوان ميزان ارثي بودن يك ويژگي ازجمله رفتارهای خیرخواهانه و نيز ميزان تغييرات و تأثیرات آن توسط محيط را تعيين كرد.
بنابراین از دیدگاه علم ژنتیک بیان این مطلب حائز اهمیت است که آنچه باعث میشود ما انسان باشیم و ویژگی خیّری داشته و از بقیه موجودات متمایز باشیم، عملکرد DNA میباشد که منجر به داشتن شعور، فهم و درک میشود، و همهی آنچه به ارث میبریم در همه انسانها مشترك است و آنچه ما را از دیگران متمایز میکند ناشی از میزان عملکرد و بیان ژنها میباشد.
هر انسان بیستوسه جفت كروموزوم از والدين خود به ارث میبرد که هر يك از اين کروموزومها داراي هزاران ژن است، ژنها از مولکولهایی به نام DNA ساختهشدهاند که منجر به بیان پروتئینها میشوند.
ژنها را میتوان همانند منابعي از اطلاعات تصور كرد كه نحوه تركيب مولکولهای پروتئيني را در طول خطوطي ويژه کنترل میکنند. اين اطلاعات موجود در ژنهاست كه رشد زيستي موجودات را هدايت نموده و همين اطلاعات است كه عهدهدار تبديل تخم بارورشده به جنين میگردد، يعني نوزادي كامل كه بعداً به نوجواني با ویژگیهای جنسيتي ثانويه تبديل میشود و سرانجام بهصورت فرد سالخوردهای درمیآید كه ویژگیهای سن خود را داراست. در حقیقت ميزان اطلاعاتي كه در ژنها موجود است واقعاً چشمگير و بسیار بیش از تصور میباشد(لارنس و جان، ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱: ۴۸).
آنچه در این بخش بیان شد نشان میدهد که، یکی از عوامل غیرقابلانکار در سرنوشت انسان قانون وراثت خواهد بود و بهتبع آن خصوصیات روحی و اخلاقی ازجمله خیرطلبی و همچنین ویژگیهای جسمانی از طریق عوامل وراثتی (ژنها) از والدین به فرزندان منتقل میشود. اما اگر بپذیریم صفات اخلاقی، همچون صفات جسمانی تنها از طریق وراثت از یك نسل به نسل دیگر بدون دخالت اراده افراد، منتقل میشوند؛ هر انسانی ناخواسته داراي خلقوخویی است كه بهواسطه وجود آن، رفتارهاي معینی از او سر میزند و این مهمترین چالش فراروی تربیتپذیر بودن انسان خواهد بود.
ازاینرو در مطالعات گستردهای تأثیرات عوامل محیطی نیز موردتوجه قرارگرفته است که بر این اساس اثر متقابل ژنتیک و محیط توانسته است سهم بسزایی در بروز صفات فاضله و رذیله اخلاقی به خود اختصاص میدهد، که در بخش بعدی به بررسی تأثیرات این عامل میپردازیم.
وراثت صفات اخلاقی بهویژه خیّر بودن از دیدگاه علم ژنتیک
علاوه بر نظریهی گروهی از دانشمندان غربی که در قسمت قبل بیان شد، دستهی دوم از دانشمندانکه شامل روانشناسان رفتارگرا و پیروان مکتب اگزیستانسیالیسم و افرادی همچون روسو، استوارت میل، جان لاک و سارتر میباشند، بر این باورند که عوامل مختلف تربیتی در خانه و مدرسه و اجتماع سازندهی انسان هستند و بسیاری از خصوصیات عقلانی و اخلاقی که وجود آنها به وراثت نسبت داده میشود، تنها نتیجهی محیطی است که کودک در سالهای اول زندگی خود با آن میزیسته است (حجتی،1370 : 1/124؛ هاشمی، 1372: 1/167 -168).
بهعنوانمثال در جدیدترین گزارشی که در سال ۲۰۱۴ منتشر گردید، محققان دانشگاه نیویورک به این نتیجه دست یافتند که زنان بارداری که بهطور مداوم مصرف الکل و دخانیات دارند، بدون شک تأثیر قابلملاحظهای بر رفتارهای اجتماعی و اخلاقی فرزندانشان در آینده دارند و فرزندان این مادران، افراد دارای ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی و شخصی هستند.
امروزه جدیدترین نتایج حاکی از نقش تغییرات اپیژنتیکی بر به ارث رسیدن صفات اخلاقی، اجتماعی و خلقوخوی انسانها است. تحقیقات دیگری نشان میدهد که اگر مادری در دوران بارداری در معرض مواد سمی و شیمیایی، یا رفتارهای تندخویانه اطرافیان قرار بگیرد، یا عدم دسترسی به مواد غذایی مناسب داشته باشد، منجر به ایجاد تغییرات اپیژنتیک در ژنوم فرزند میگردد که منجر به ایجاد صفات، رفتار و اخلاق بد در فرزند میشود.
مهمترین و بهترین مثالی که در این رابطه میتوان گفت نقش تغییرات اپیژنتیکی که متأثر از رفتار مادر در هفته اول تولد کودک میباشند بهوضوح نشاندهندهی این موضوع است. مادرانی که در هفته اول تولد فرزندشان روی خوش داشته باشد و تعالیم دینی که از سوی اسلام و قرآن رعایت آنها ذکرشده است میتواند در تربیت هرچه بهتر فرزند نقش بسزایی داشته باشد.
اما علاوه بر این نظریات، دستهی سوم از دانشمندانکه طرفداران اثرات هر دو عامل محیط و وراثت و تأثیرات متقابل این دو هستند، به پذیرش نقش محیط و وراثت و تأثیر همزمان آنها در شکلگیری ویژگیهای اخلاقی انسان باور دارند (هاشمی،۱۳۷۲: ۱، ص ۴۱ـ۹۲).
وورد ورث بر این باور است که اثر وراثت و محیط در حیات و رشد و رفتار انسان، شبیه تأثیر طول و عرض در شکلگیری مستطیل است. همانگونه که مساحت مستطیل، نتیجه اندازه طول و عرض آن است، ساختار اخلاقی انسان نیز با دخالت دو عنصر وراثت و محیط شکل میگیرد (حجتی، ۱۳۷۰:۱ ،ص ۱۲۵).
در حقیقت صرفنظر از دیدگاه یکجانبهگرای گروه اول و دوم که مستلزم تربیتناپذیری و تربیت پذیری مطلق انسان است؛ دیدگاه سوم بر قبول تنوع صفات اخلاقی است، برخی از صفات وراثتی و غیر اکتسابی بوده و برخی دیگر متأثر از محیط و اکتسابی است. در این صورت باید بپذیریم که تربیت تنها در آن گروه از صفات که اکتسابی هستند، اثرگذار است (توکلی، ۱۳۹۱:۶، ص ۱۶۰).
اکنون پاسخ متخصصان ژنتیک به این سؤال که آیا سرنوشت انسان در ژنهای او رمزدهی شده است، منفی است و متذکر میشوند که دوقلوهای همسان باوجود داشتن مجموعه ژنی یکسان ازنظر شکل رفتاری کاملاً یکسان نیستند به دلیل اینکه اکثر ژنها تا حدودی از محیط تأثیر میگیرند، بنابراین ژنهای دریافتی از والدین به هنگام لقاح دقیقاً خصوصیات ما را دیکته نمیکنند (آلبرتس و همکاران،۱۳۸۷: ۱/ ۶۹۳).
متخصصان ژنتیک بر این باورند که بعضی از خصوصیات اخلاقی مانند کم جرات بودن و سست اراده بودن بهطور کامل تحت کنترل ژنها قرار ندارند و باتربیت، تمرین و پرورش و خواست خود فرد قابلتغییر و بهبود است و درنهایت هرکس مسئول اعمال خویش است (بیکر، ۱۳۸۷: ۱،۶۰ ).
نکتهی قابلتوجه این است که از مهمترین اهداف دانشمندان از مطالعه ژنتیک رفتاری، برآورد این موضوع است که عوامل ژنتیکی و محیطی تا چه حد در ایجاد رفتارهای افراد دخیل میباشد.
درواقع ارتباط بین خلقوخوی در دوران کودکی و مشکلات رفتاری بعدی بهخوبی آشکار گردیده است. امروزه ارتباط بین مصرف الکل و داشتن رفتارهای خشونتآمیز در افراد مصرفکننده بهوضوح مشخصشده است، بر اساس آخرین نتایج دانشمندان، ۳۶٪ افرادی که دارای رفتارهای خشونتآمیزی بودهاند که منجر به ارتکاب جرم گردیده است؛ افرادی بودهاند که تحت تأثیر مصرف الکل بودهاند.
درنهایت نتایج آزمایشگاهی و نتایج که از سطح جامعه جمعآوریشده است مشخصشده است که مصرف الکل و رفتارهای پرخاشگرانه رابطه بسیار مستقیم و تنگاتنگی دارد (Hoaken & Pihl, 2000; Giancola, 2002)).
بهطورکلی میتوان گفت که خصوصیات رفتاری انسان، آمیختهای از تأثیرات هر دو عامل وراثت و محیط است و این حقیقتی است که علم ژنتیک نیز به آن معترف است. شاید بتوان نمای کلی از این ارتباط را در تصویری که Lyla M.Hernandez و Dan G.Blazer در کتاب خود (Hernandez and Blazer, 2006: 1 ) طراحی کردهاند بیان کرد (شکل 1).
در این شکل مدل ارتباط بین بیان ژنها و عوامل محیطی نشان داده میشود و به این موضوع اشاره دارد که عوامل محیطی و ژنتیکی هرکدام نقش و سهم بسزایی در بروز رفتار و ویژگیهای اخلاقی ازجمله سخاوت و بخشندگی در انسانها را به دنبال دارد.
اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر چگونگی و میزان بروز رفتار و ویژگی خیرخواهانه
عوامل ژنتیکی نقش عمدهای در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تأثیر بهخصوص در مورد ویژگیهای فردی بیش از بیش بروز میکند. بررسی ارتباط ویژهی بیان ژنها و عوامل محیطی و همچنین تأکید بر این موضوع که عوامل محیطی و ژنتیکی هرکدام نقش بسزایی در بروز رفتار در انسانها را به دنبال دارد، میتوان بهروشنی دریافت که صفت "خیّر بودن" بهعنوان یکی از صفات و ویژگیهای متعالی انسان ناشی از تأثیرات متقابل این دو عامل است بنابراین تأثیر ژنتیک و عوامل محیطی در بروز این صفت در فرد قابلانکار نیست.
گروهی از پژوهشگران آلمانی ژنی را در انسان کشف کردند که با نوعدوستی در انسانها مرتبط میباشد. این ژن موجب میشود افراد برای مقاصد خیرخواهانه به دیگران پول اهدا کنند.
این ژن COMT نام دارد و مسئول تولید آنزیمی بنام کاتکولو ترانسفراز میباشد و بر روی کروموزوم شماره ۲۲ قرار دارد. این آنزیم در مغز انسان بهعنوان یک پیامرسان شیمیایی بنام نوروترانسمیتر فعالیت میکند و وظیفه انتقال پیام بین قشر جلوی مغز و دیگر قسمتها را بر عهده دارد. مکانی که این آنزیم در آن بیان میشود مسئول صفاتی همچون شخصیت انسان، احساسات و رفتارهای مهربانانه همچون صفت "خیّر بودن" و همچنین حافظه کوتاه میباشد. این آنزیم به همراه دوپامین که ژن شادی میباشد، در مغز انسان فعالیت میکند و درنهایت موجب بروز رفتارهای از قبیل کمک به هم نوع، بخشنده بودن و رفتارهای خیرانه در انسان میشود.
این محققان در بررسیهای بیشتر خود دریافتند که بیان این ژن تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار دارد. یعنی انسانهای که در محیطهای که موجب بیان این ژن میشود قرار گیرند میتوانند در امور خیر سهم بسزایی داشته باشند.
این گروه مطالعه خود را بر روی ۱۰۱ دانشجو انجام دادند و درنهایت دریافتند، زمانی که این آنزیم بیان میشود سطح بیان دوپامین در مغز انسان چهار برابر میشود و این شرایط موجب بروز رفتارهای خیرخواهانه در انسانها میشود (مارتین و همکاران).
دیگر مطالعه که بهوسیله پریچارد و همکارانش انجام گردید، مشخص شد یک پلیمورفیسم بسیار قوی بین گیرنده ژن هورمون اکسیتوسین و گیرنده ژن هورمون وازوپرسین وجود دارد که این پلیمورفیسم با ظهور رفتارهای خیرخواهانه در افراد یک جامعه ارتباط مستقیم دارد. بهطوریکه امروزه متخصصین اعصاب و روان این دو هورمون را هورمونهای عشق میشناسند و اگر در جامعه بتوان این دو هورمون را در افراد تحت شرایط کنترلشده بیان نمود میتوان به جامعهی با تفکر خیّرانه دست پیدا نمود.
دیگر بررسیها نشان داده است که اگر مادران باردار در طی دوران بارداری در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند در امور خیرخواهانه شرکت کنند و رفتارهای خَیّرانه از خود بروز دهند، این عوامل موجب تولید هورمونهای در بدن مادر میشود که میتواند بر تکوین سیستم عصبی و هورمونی جنین تأثیرگذار باشد.
این بدین معنی است که جنین با تغییراتی هورمونی که در ساختار جفت آن در دوران رویانی ایجاد میشود، میتواند برخی از اینچنین صفتها را از والدین خود به ارث ببرد. بنابراین اگر مادران در دوران بارداری بتوانند از این قبیل رفتارها الگو بگیرند میتوانند آن را به فرزندانشان انتقال بدهند.
بعد از بررسیهای بیشتر محققان دریافتهاند که هیپوفیز انسان بهعنوان یکی از مراکز اصلی کنترل رفتارهای خیرخواهانه در انسان ایفای نقش میکند و بیان ژنهای مرتبط با این امر در این ناحیه بدون شک تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار دارند.
دیدگاه قرآن و احادیث در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان
اسلام نيز موضوع وراثت را بهطور اجمال پذيرفته است. قرآن تصريح مىكند كه انسان از نطفههای مركب و مخلوط آفریدهشده است. بر انسان زمانى گذشته كه چيز مذكورى نبود. [چيزى بود كه نام خاصى نداشت] ما انسان را از نطفهای مخلوط و مركب آفريديم تا او را امتحان كنيم، پس او را شنوا و بينا قراردادیم. خدايى كه هر چيز را كه آفريد، نيكو آفريد. آفرينش انسان را از گِل شروع كرد، بعدازآن نسل او را از چكيده و خلاصههای از آب بىارزش قرارداد. سپس آن را تسويه كرد و از روح [منسوب به] خودش در آن دميد و براى شما گوش و قلب قرارداد، ولى كمتر شكر او را بهجای مىآوريد.
روایتشده كه موضوع اختلاف و تفاوتهای مردم در خدمت اميرالمؤمنين علیهالسلام مطرح شد، آن حضرت فرمود: آنچه ميان مردم تفاوت به وجود آورده، آغاز سرشت و طبيعت آنهاست، زيرا آنها از زمين شور و شيرين و سخت و سست تركيب یافتهاند و برحسب نزديك بودن خاكشان باهم نزدیکاند و به مقدار اختلاف طبیعتشان با يكديگر تفاوت دارند.
بعضى افراد زيبايند، ولى کمعقل، بعضى بلندقدند ولى كوتاه همت، دستهای خوشرفتارند، ولى بدمنظر. گروهى کوتاهقد هستند، ولى خوشفکر، بعضى طبيعت و سرشتشان معروف است، ولى اخلاق ظاهرى و تصنعى آنها منكر است، قلبى پريشان و افكارى پراكنده دارند و برخى خوشسخن و تیزهوشاند. در حديثى ديگر چنين آمده: از پيغمبر اكرم صلیالله عليه و آله سؤال شد: آيا آدم از همه خاکها آفريده شد يا از يك خاك؟ فرمود: از انواع خاکها آفريده شد و اگر از يك خاك آفریدهشده بود، مردم يكديگر را نمىشناختند و همه آنها بر يك صورت بودند.
راوى گفت: آيا اين موضوع در دنيا نظير دارد؟ فرمود: آرى، در خاك، رنگ سفيد، سبز، سرخ کمرنگ (نارنجى) و تیرهرنگ، سرخ و ازرق (زاغ) وجود دارد. همچنین در خاك، شيرين، شور، خشن، نرم و سفيد (يا زمين صاف) وجود دارد و از همين جهت در مردم نرمى و خشونت، سفيدى و زردى، قرمزى و سرخ و سفيدى و بىمو ديده مىشود، بر طبق رنگهای گوناگون خاك. حضرت صادق علیهالسلام فرمود: هنگامیکه خداى متعال اراده كند فردى را بيافريند همه صورتهای بين او و حضرت آدم را جمع مىكند و او را بر صورت يكى از آنها به وجود مىآورد.
پس كسى [درباره فرزند خودش] نگويد: اين فرزند به من و پدرانم شباهت ندارد. عبدالله بن سنان مىگويد: به امام صادق علیهالسلام عرض كردم: گاهى فرزند به پدر و یا عمويش شباهت دارد؟ فرمود: هنگامیکه نطفه مرد بر نطفه زن پيشى بگيرد [غلبه كند] فرزند به پدر و عمويش شبيه مىشود و گاهى كه نطفه زن بر نطفه مرد پيش بگيرد [غلبه كند] فرزند به مادر و یا دايى خود شبيه مىشود. از اين قبيل آيات و احاديث استفاده مىشود كه اسلام نيز بهطور اجمال قانون وراثت را پذيرفته است، گرچه در كيفيت و حدود آن بحثى ندارد، چون در آن زمانها اینگونه بحثها رايج نبوده است و اصولاً بحث درباره علوم طبيعى از حدود وظايف و اهداف پيامبران خارج است. قرآن کریم و معصومین (علیهمالسلام) در بیش از ۱۴ قرن پیش نهتنها اشاراتی به مسألة «وراثت صفات» نمودهاند که از فحوای کلام ایشان به دست میآید، بلکه در مواردی به آن تصریح نیز فرمودهاند و این در حالی است که کمتر از ۲ قرن از عمر دانش ژنتیک (علم وراثت) میگذرد. برخی آیات و روایات را که میتوان در این زمینه مستند قرارداد، عبارتاند از:
«(برادران) گفتند: اگر او [بنیامین] دزدى کند، (جاى تعجّب نیست، چون) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد... » (یوسف/۷۷)؛ «گویندگان این سخن همان برادران پدری یوسف هستند و به همین دلیل، یوسف را به بنیامین نسبت داده، گفتند اگر بنیامین امروز پیمانة پادشاه را دزدید، خیلی جای تعجّب نیست و از او بعید نیست؛ زیرا او قبلاً برادری داشت که مرتکب دزدی شد و چنین عملی از او نیز سر زد. پس این دو برادر دزدی را از ناحیة مادر خود به ارث بردهاند و ما از ناحیة مادر از ایشان جدا هستیم» (طباطبائی، ۱۴۱۷: ۱۱، ۲۳۶).
این جمله و این اتّهام برادران یوسف حاکی از تبرئة خودشان است؛ «یعنی اگر او دزدی کرده، بعید نیست، چون برادری داشت که او هم دزدی کرده بود و در این کار وارث یکدیگرند، امّا چون ما از طرف مادر با آنها نیستیم، لذا به دزدی دست نزدهایم» (قرشی، ۱۳۷۷: ۵، ۱۶۱).
امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) در فرمان خود به استاندار مصر چنین میفرماید: برای ادارة کشور افرادی را برگزین که گوهر نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سابقهای نیکو برخوردار. پس دلیران و رزمآوران و بخشندگان و جوانمردان (را برگزین) که اینان بزرگواری را در خود فراهم کردهاند و نیکوییها را گردآوردهاند (نهجالبلاغه/ ن ۵۳).
بنا بر روایتی، محمد حنفیه در جنگ جمل علمدار لشکر بود، ولی گویا ترسیده بود، چراکه در حمله به سپاه جمل اندیشه میکرد. علی (علیهالسلام) پیش او آمد و علّت حمله نکردن او را جویا شد. او گفت در پیشِ رویم بهجز تیراندازآنکه تیر میاندازند، کسی را نمیبینم. علی (علیهالسلام) با دستة شمشیر به او زد و فرمود: «این عِرق از پدرت به تو نرسیده است» (المدنی،۱۴۲۰: ۱، ۱۴۱). کلام امام در شرح نهجالبلاغه ابن أبیالحدید به گونة دیگری آمده است: «این عرق از مادرت به تو رسیده است » (ابن أبیالحدید، ۱۴۰۴: ۱/۲۴۳).
در روایتی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) چنین آمده است: «برای نطفههای خود (همسر مناسب) انتخاب کنید که عِرق پنهانی تأثیر دارد» (ابنادریس، ۱۴۱۰: ۲/۵۵۹). در المنجد آمده است: «دَسَّ شَیءَ تَحتَ التُّرَابِ فِیهِ أَی أَدخَلَهُ فِیهِ وَ أَخفَاهُ» و نیز «دَسَّاس أَی حَیَّةٌ قَصِیرَةٌ حَمرَا تَندَسَّ تَحتَ التُّرَابِ» و بهعنوانمثال ذکرشده که «العِرقُ دَسَّاسُّ أَی أَنَّ أَخلاَقَ الآبَاءِ تَتَّصِلُ إِلَی الأَبنَاءِ» (معلوف،۱۴۲۱: ۱/۲۱۴ ) بنابراین، «دَسَّ» به معنای داخل کردن چیزی در خاک و پنهان نمودن آن است و مقصود از دسّاس بودن عِرق این است که خصوصیّات اخلاق والدین را بهطور پنهانی به فرزندان منتقل میکند.
در این روایت، پیامبر میفرماید که باید دید چه محلّی برای نطفة خود گزینش میشود؛ زیرا «عِرق» دسّاس است و کلمة «دسّاس» اشاره به این حقیقت است که نطفة اخلاق و سجایا را به فرزندان منتقل میسازد (حجّتی،۱۳۵۸: ۱/ ۸۳)
رسول اکرم و معصومین (علیهمالسلام) که حقایق را با نور وحی میدیدند، به این قانون عظیم خلقت (وراثت) توجّه کامل داشتهاند و در این روایت و روایات دیگر دربارة این راز بزرگ سخن گفتهاند و کلمة عِرق را معرّف عامل وراثت (ژن) قرار دادهاند و بهعبارتدیگر، همان معنایی که امروز محافل علمی از کلمة «ژن» استفاده میکنند، از کلمة «عِرق» استفاده میشود.
این حدیث در کمال صراحت از قانون وراثت سخن گفته است و از عامل آن به کلمة عِرق تعبیر نموده است و به پیروان خود توصیه میکند که از قانون وراثت غافل نباشید و توجّه کنید زمینه پاک باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند (فلسفی، ۱۳۶۳: ۱، ۶۴). بنابراین بنا بر سفارش پیامبران و امامان انسانها میتوانند با انجام بهترین صفات اخلاقی و اجتماعی همچون "رفتارهای خیرخواهانه" این ویژگیها را تا حد ممکن به فرزندان خود منتقل نمایند.
اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر بروز ویژگیهای خیرخواهانه از دیدگاه قرآن و حدیث
انسان به زندگی جمعی گرایش دارد، چون استعدادهای نهفته و بالقوهای دارد که در پرتو زندگی جمعی به فعلیت میرسد و نیازهایی دارد که در جمع دستیافتنی است (شهید مطهری، 1370: 1/ 122). اموری نظیر زبان، دین، مذهب و آدابورسوم نیز که از امور تأثیرگذار بر شخصیت انسان هستند غالباً از جانب محیط بر انسان تحمیل میگردند؛ بنابراین میتوان گفت محیط تأثیر بسزایی در شکوفایی استعدادهای انسان و شکلگیری شخصیت او دارد (شهید مطهری، 1373: 1/37).
در بین عوامل محیطی، آنچه از منظر اسلام در بروز صفات اخلاقی و بیماریهای روحی، بسیار مؤثر و تأثیرگذار قلمداد میشود، نهاد خانواده است. نوزاد، نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز میکند. در این کانون اولیه، نخستین اثرگذاری و اثرپذیری آغاز میشود و کودک اندکاندک در فرآیند رشد اجتماعی قرار میگیرد. بیشتر شناختهای کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل میگیرد.
میتوان گفت روابط و فعالیتهای اجتماعی افراد، متأثر از تجارب خانوادگی آنها میباشد و خانواده سالم و کارآمد قادر است باتربیت افرادی شایسته و تحویل آنها به جامعه در رشد و تعالی آن جامعه سهیم گردد؛ ولی خانواده ناسالم با تحویل افرادی نالایق به جامعه، سبب بحران در جامعه میگردد( سالاری فر، ۱۳۸۸: ۱/ ۲۱۱).
نهاد خانواده، از منظر اسلام، داراى جايگاه و قداست ویژهای است كه قابلمقایسه با هيچ نهاد ديگرى نيست. در حديثى از پيامبر خدا صلیالله عليه و آله آمده است كه میفرماید: در اسلام، بنيادى نهاده نشده است كه در نزدخدا، از ازدواج، محبوبتر باشد (ابنبابویه، ۱۳۶۳: ۳/۳۸۳). سخنى والاتر از اين، در تبيين قداست خانواده نمیتوان بیان نمود.
اين سخن، اشاره به آن دارد كه نهاد خانواده، زیربنا و اساس همه نهادها در اسلام است. حكمت قداستى كه اسلام به خانواده بخشيده است، ارزشگذاری معنوى بر پيوند خانوادگى، زمینهسازی براى تقويت اين پيوند و پيشگيرى از فروپاشى آن است. قداست خانواده، سدّ محكمى در برابر سوءاستفاده جنسى از زن بهعنوان يك كالا يا ابزارفروش كالا و درواقع، مانع بردگى نوين زن است.
از نگاه كسانى كه براى خانواده قداست قائل نيستند، هدف اصلى از تشكيل خانواده، بهرهگیری از تمتّعات جنسى است، بلكه در بسيارى از موارد، هدفى جز اين وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احاديث اسلامى، تشكيل خانواده، داراى حکمتها و دلايل متنوّع روانى، اخلاقى، اجتماعى و دينى شامل آرامش روانی، سازندگی اخلاقی، سازندگی اجتماعی و گسترش آرمان توحید است و اين حکمتها، درواقع ، اصول و پایههای تأكيد اسلام بر تشكيل خانواده و ضرورت تقويت و تحكيم اين نهاد، شمرده میشوند.
ازاینرو اهمیت به "امور خیر" در یک خانوادهی که از حکمتها و آرمانهای اسلامی پیروی میکند بدون شک فرجام خوشایندی برای جامعه به دنبال دارد و خداوند رحمان در قرآن کریم درآیات متعددی به سفارش این امر اشاره نموده است.
در آیه ۱۱۵ سوره آلعمران خداوند میفرماید: بهرهمندی صالحان و اهل کتاب از اعمال خیر بیشک مقدر خواهد گشت. در آیه ۲۱۵ سوره بقره خداوند میفرماید که انسانهای مؤمن باید در همهی داراییهایشان انفاق نمایند و هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید، مگر ازآنچه دارید انفاق نماید. در سوره انفال آیه ۲۳ خداوند میفرماید: انجام خیر در انسان موجب برخورداری از هدایتهای ویژه خداوند و پذیرش معارف دین میشود. درآیات ۵۶ و ۵۷ سوره یوسف، ۱۰۳ سوره بقره، ۸۰ سوره قصص و درآیات ۳۷ و ۳۸ سوره نور خداوند بر انجام اعمال خیر و صفت "خیّر بودن" تأکید فراوان دارد. بنابراین نهاد خانواده یکی از ارکان اصلی بروز "رفتارهای خیرخواهانه" و تأثیرگذار قلمداد میشود.
اساسیترین هدف در تشكيل خانواده
مهمترین نكته قرآنى در تبيين حكمت ازدواج در قرآن، اين است كهخداوند، وقتى میخواهد حكمت ازدواج و تشكيل خانواده را بيان كند. حكمت خلقت همسر و تشكيل خانواده، بقاى نسل يا فرزند صالح يا پيشگيرى از فساد يا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و يا توسعه ارزشهاى اسلامى است، که همراه با آرامش روانى است که بدون آن نمیتوان از جوان، انتظار تقوا داشت.
بدون آرامش روانی، نه نسل سالم و صالح پديد میآید، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق میافتد و نه ارزشهاى دينى همچون امور خیر و آرمان توحيد، گسترش مییابد. ازاینرو تشكيل خانواده میتواند سهمى اساسى در دستیابی جامعه به رفتارهای خیرخواهانه داشته باشد و اینیکی از رموز قرآن و احاديث اسلامى بر تشكيل خانواده و تحكيم آن و پيشگيرى از فروپاشى اين كانون مقدّس است.
صفت اخلاقی " خیر بودن" از دیدگاه قرآن و احادیث ، بهعنوان یکی از صفات اخلاقی در انسان
یکی از صفات اخلاقی که در قرآن و احادیث بهعنوان صفت "خیّر بودن" موردتوجه قرارگرفته است، بحث احسان و انفاق است، که در این بخش به آن میپردازیم.
احسان، در متون اخلاقی و دینی ما از همان آغاز یکی از فضایل اخلاقی برتر شناختهشده است. مشروط بر اینکه از رنگ و ریا و حب غیرخدا بهدور و از سر طاعت و نیکسیرتی باشد. همینطور است انفاق، وقتی آدمی از آن چیزی به نیازمندان ببخشد که خود دوستتر دارد یا بدان محتاجتر است.
این فضیلت را جز آنکه به لحاظ نظری بر آنها تأکید بسیار رفته است، عملاً و در کردار اولیای الهی هم برجسته و چشمگیر میبینیم. پیامبر اکرم(ص): دستها سه گونهاند:گیرنده، دهنده و نگهدارنده و از همه بهتر، دست دهنده است.(1)
یاریدادن واماندگان، رفع کمبودها و پر کردن حفرهها، انفاق است و مسئولیت همه انسانهاست. انفاق در فرهنگ لغت به معنای نفقه دادن، خرج کردن، دادن یا بخشیدن مال به کسی است. همچنین برای انفاق معانی متعددی ذکرشده است. ازجمله:
1-پر کردن شکاف
2- مصرف کردن انباشته
3- از بین بردن فقر و نیازمندی
انفاق در قرآن و احاديث و نهجالبلاغه، با زبان بسيار كوبنده و الزامي آمده است. با بررسي تعبیرهای درباره انفاق و رسيدگي به خويشاوندان و نيازمندان در سطح جامعه، بهخوبی روشن میشود كه منظور يادآوري يك تكليف استحبابي و غير الزامي نيست. هنگامیکه قرآن عذاب حتمي الهي را در بخل ورزيدن و ترك انفاق میداند، بیتردید آن انفاق، لازم و تكليف میشود. آيات و روايات خاصي در اين موضوع هست كه از(حق معلوم) در مال سخن گفته است. اين آيات و روايات را نمیتوان بر خمسو ديگر صدقات واجب حمل كرد، زيرا تعبيرها و واژهها و سبك گفتار با اين توجيه و تطبیق سخت ناسازگار است .
انفاق با عنوان (حق معلوم) در احاديث
وليد بن اَبان گويد: به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: آيا در مال تكليفي جزء زكات هست؟ امام گفت: آري پس اين فرموده خداي درباره صلۀ ارحام و امثال آن كجا رفت: (كساني كه آنچه را خدا به پيوند دادن آن فرمان داده پيوند میدهند و از خويش میترسند، و از سختي حساب بيم دارند). در اين حديث امام رضا (علیهالسلام) بهصراحت از حقوقي در مال افزون بر زكات سخن گفته است. سؤال راوي از همين موضوع است كه پس از اداي زكات، آيا تكليف و مسئوليت ديگري متوجه انسان هست؟ امام در پاسخ میفرمایند بلي، پس از اداي زكات مسئولیتهای مالي ديگري نيز هست. و به آیهای از قرآن استدلال میکنند كه از صلهرحم و پیوندهای خانوادگي سخن گفته است. در آموزشهای رضوي مسئولیتهای مالي اهميت فراوانی دارد و در رديف اوَل مسئولیتها است، و بازخواست و حسابرسی روز رستاخيز نيز در درجۀ نخست به آنها بستگي دارد.
امام رضا (علیهالسلام) به نقل از پدرانش: نخستين كسي كه كسي كه داخل دوزخ گردد حاكمي است كه دادگر نبوده است و ثروتمندي است كه حق مال را ادا نكرده است (حقوق مالي را نپرداخته است). مسئولیتهای مالي و کیفر آنها در ردیف مسئوليت حكومت و حاکمان قرارگرفته است، و اين اهميت آن و الزامي بودن آن را روشن میسازد. در حدیث ديگري امام رضا (علیهالسلام) لزوم حقوق مالي بيش از زكات را از پيامبر (صلیالله و علیه و آله) نقل میکند: به پيامبر گفتند: آيا در مال تكليفي جز زكات هست؟ پيامبر گفتند: آري، نيكي كردن (با مال) نسبت به بستگان آنگاهکه روی گردانند، و رسیدگی به همسايۀ مسلمان، به من ايمان نياورده است كسي كه سير بخوابد و همسایۀ مسلمان او گرسنه باشد.
گسترهی اخلاقی انفاق
برخلاف برداشت رایج، انفاق و صدقه تنهـا کمـک مـالی بـه فقـرا و نیازمنـدان نیست، بلکه از زبان پیامبر اسلام و ائمه (علیهمالسلام) موارد دیگري نیز بهعنوان صدقه معرفیشده است:
اصلاح ذاتالبین: عن رسولالله (صلیالله و علیه و آله): "أفضل الصـدقۀ إصـلاح ذات البـین ". (نراقـی، بیتا، ج2 ،ص 216)
واسطه خیر شدن: از رسـول خدا (ص) روایتشده است: بهترین صدقه، صدقه زبان است. گفته شد: اي رسول خـدا ، و صدقه زبان چیست؟ فرمود: شفاعتی که بهوسیله آن اسیري را آزادسازی و خـونی را از ریخته شدن حفظ کنی و خیري را به برادرت برسـانی و از وقـوع ناپسـندي جلـوگیري کنی) (ابن فهد حلی، بیتا، صـص 62-63)
برخورد خوب: از رسـول خدا (ص) روایتشده است، لبخند تو به روي برادرت صدقه است. (ترمـذي، 1403ق، ج 3 ،ص 228 )
ایجاد تسهیلات: و برداشتن موانع و پاك کردن مسیر رفتوآمد مـردم صدقه است. ( قطـبالدین راوندي، 1407ق، ص98)
راهنمــایی گمشــدگان (عــن رسولالله (ص): "و إرشــادك الرجــل إلــی الطریــق صدقۀ".(همان)( و راهنمایی کسی که گمشده است صدقه است) عیادت مریض (عن رسولالله (ص): "و عیادتک المریض صدقۀ".(همان)
امربهمعروف و نهی از منکر (عن رسولالله (ص): "و أمرك بالمعروف و نهیـک عـن المنکر صدقۀ".(همان) و اساساً انجام هر کار نیکی (عـن رسولالله (ص):" کـل معـروف صـدقۀ "(ابـن بابویـه، 1403ق، ص34) از مهمترین موارد صدقه است.
فلسفه انفاق
اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل بهجای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفهاش پر شدن خلأهای اجتماعی است، و لذا میگویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمانهایی که تشکیل میدهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید، دیگر نیازی نیست که بهصورت انفاقهای فردی انجام گیرد.
به گزارش بولتن نیوز، اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل بهجای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. اگر چنین مفهومی در جامعه نباشد، عیناً مثل آن است که در محیط خانواده محبت و عطوفت مفقود گردد و بهجایش مؤسسات تربیتی تشکیل شود.
راسل و پیروانش میگویند: مگر فلسفه زندگی خانوادگی جز این است که پدر و مادرها بچه ها را بزرگ کنند و از حوادث محافظت نموده و در هنگام بیماری سرپرستی نمایند؟ این نحو تربیت کودک در زندگانیهای قدیم بوده است، ولی اینک که جامعهها تکاملیافتهاند بایستی این وظایف از خانوادهها به مؤسسات بزرگ دولتی منتقل گردد.
کودک از زایشگاه یکسره به مهدکودک برود و در آنجا در کنار کودکان دیگر بزرگ شود و بدین ترتیب آن مؤسسات جای پدر و مادر را بگیرند و آن حقوقی که در جوامع قدیم ابوین بر عهده فرزندان داشتند و بالعکسْ وظایفی که والدین نسبت به آنها باید انجام دهند، همگی بهصورت روابط ملت و دولت تبدیل میگردد!
با توجه به مباحث گفتهشده، و بیان آیاتی همچون، آیهی 272 سوره بقره که فواید انفاق را مطرح میکند و از آن جمله ایجاد روح فداکاری در انسان است، میتوان نتیجه گرفت که بخشش و صفت "خیّر بودن" میتواند متأثر از محیط و مسئلهی ژنتیک فرد باشد.
مزایای خیّر بودن
تحقیقات نشان داده است بخشیدن و اهدا کردن نهتنها برای دریافتکننده خوب است، بلکه روی اهداکننده نیز تأثیر بسیار خوبی گذاشته و موجب سلامت روح و جسم او میشود. درواقع شرکت کردن در امور خیریه میتواند مزایای زیر را دربرداشته باشد:
۱ـ سلامتی را افزایش میدهد. غذای سالم مصرف کردن، ورزش منظم و معاینههای سالانه بدن، سلامت عمومی فرد را بهطورکلی بهبود میبخشد و طول عمر را بالا میبرد. اما بنا بر تحقیقات، مشخصشده است که شرکت کردن در امور خیریه نیز برای سلامت بدن بسیار مفید است؛ درواقع این رفتارها موجب پایین آمدن فشارخون، افزایش عزتنفس، کاهش افسردگی و اضطراب، شادی بیشتر و درنتیجه عمری طولانیتر میشود. در تحقیقی مشخص شد کهنسالانی که در برنامههای خیریه شرکت داشتند یا حتی صرفاً نسبت به خانواده، دوستان یا همسایگانشان حمایت عاطفی از خود نشان دادند، پنج سال بیشتر از همتایان خود زندگی کردهاند.
۲ـ موجب شادی بیشتر میشود. برخلاف اینکه مردم تصور میکنند اگر فقط برای خودشان خرج کنند شادتر هستند، تحقیقات نشان داده است کمک به دیگران باعث ایجاد شادی میشود. این احساسات خوب بر روی جسم اثر مثبت میگذارد. در حقیقت مناطقی از مغز که با لذت و شادی، ارتباطات اجتماعی و اعتماد در ارتباط میباشند فعال میگردند که اصطلاحاً به آن اثر «گرمای محبت» میگویند. بنا بر تحقیقات مشخصشده است که رفتارهای انساندوستانه، موجب ترشح اندروفین در مغز شده و این هورمون میتواند در فرد ایجاد احساس خوب و مثبت بنماید.
۴ـ روحیه همکاری و روابط اجتماعی را افزایش میدهد. وقتی فردی هدیه میدهد احتمال اینکه حس مثبت از این رفتار به فرد بازگردد بسیار زیاد است. وقتی شما دست بخشندهای داشته باشید، احتمال اینکه بخشندگیتان بهوسیله دیگران پاداش داده شود بسیار بالاست. گاهی اوقات از طرف همان فرد و گاهی از طرف شخص دیگر این مهربانی جبران میشود. این تبادلات، حسی از اعتماد و همکاری به وجود میآورد که موجب تقویت روابطمان با دیگران میشود و سلامت کسانی که دراینارتباط هستند بسیار افزایش مییابد. ازآنجاکه انسان اجتماعی آفریدهشده است انجام اعمال انسان دوستانه که دوجانبه نیز باشد، میتواند سلامت، شادی و حتی ثروت او را افزایش دهد. علاوه بر اینکه وقتی به فردی کمک میکنیم، فقط آن فرد نیست که به شما احساس نزدیکی میکند بلکه شما نیز به او همین احساس را خواهید داشت. مهربان و بخشنده بودن باعث میشود که دیگران را به روشی مثبتتر درک کنیم و روحیه همکاری در کل جامعه افزایش یابد.
۵ـ بخشش موجب قدردانی میشود.
شما چه هدیه دهنده باشید و چه دریافتکننده، این کار میتواند حسی از سپاس و قدردانی در شما به وجود آورد. این حس میتواند وجود فرد دریافتکننده کمک را سرشار از قدردانی و خوشبینی کند و همین مسئله موجب پیوندهای اجتماعی سالمتری شود و نتیجه خوب آن بهکل جامعه گسترش یابد.
۶ـ هدیه دادن مسری است.
وقتی ما به دیگری کمک میکنیم، تنها آن فرد نیست که از یاری ما بهرهمند میشود بلکه با این رفتار این عمل پسندیده را بهکل جامعه تزریق میکنیم و دیگران نیز دست به چنین رفتارهایی میزنند. وقتی فردی رفتار بخشندهای داشته باشد، الهامبخش دیگران میشود و آنها نیز رفتار خوبی با دیگران خواهند داشت و بنا به گفته محققان، این نوع برخوردها تا سه درجه ـ از یک فرد به دیگری و دیگری و دیگری ـ هدایت میشود. درنتیجه اگر هرکس در اجتماع نسبت به دیگری مهربان باشد، پس از مدتی کوتاه تعداد بسیاری از افراد آن جامعه با یکدیگر رفتارهای محبتآمیز خواهند داشت و گاهی از کسی که حتی او را نمیشناسید، محبت میبینید. بنابراین هدیه دادن موجب افزایش هورمون «اوکسیتوسین» در بدن میشود. این هورمون احساسی از گرمی، رضایت و ارتباط با دیگران در فرد به وجود میآورد و همین هورمون است که باعث میشود مردم نسبت به یکدیگر دلسوز و مهربان باشند.
نتیجهگیری
توارث رفتارهای خیرخواهانه به فرزندان و بروز آنها در فرد یکی از مسائل حائز اهمیت در اسلام است که امروزه موردتوجه دانشمندان اسلامی حوزه علم ژنتیک قرارگرفته است. آنچه در این علم موردپژوهش قرارگرفته است، ارائهی مواردی در اثبات به ارث رسیدن "صفت خیّری" بودن و بیان اثرات محیطی بر بروز این صفت است.
اما چنین موضوعی تنها از منظر علم ژنتیک موردتوجه قرار نگرفته است بلکه دین مبین اسلام نیز به آن پرداخته است. در حقیقت ما معتقدیم هر آنچه در سعادت دنیوی و اخروی بشر تأثیرگذار بوده است توسط قرآن و بیانات پیشوایان معصوم علیهمالسلام بهصورت کلی یا جزئی مورد تبیین و تشریع قرارگرفته است. ازاینرو مسائل مربوط به توارث "صفت خیّری" و بروز صفات اخلاقی نیکو نیز بهصورت جدی و با بیانهای ساده و قابلفهم ارائه گردیده است.
اسلام در راستای ایجاد بستر مناسب ژنتیک، در قالب احکام وجوب، حرمت، استحباب و کراهت، مخاطبان خود را در زمینههایی همانند انتخاب همسر، چگونگی ارتباط جنسی والدین، توجه به عنصر زمان، مکان، حالتهای روحی و جسمی والدین و یاد خدا و دعا و... راهنمایی نموده است.
توجه به این نکته ضروری است که عناصر یادشده در احادیث اهلبیت علیهمالسلام به معنای علیت داشتن آنها در ساختار ژنتیک بهصورت منفی و یا مثبت نیست، بلکه به این معنا است که رعایت مسائل بسترساز مناسب سبب میشود که فرزندی که در آینده پا به عرصه وجود میگذارد علاقه بیشتری به رفتارهای خیرخواهانه داشته باشد.
البته به نظر میرسد موضوع اثبات ژنتیک و محدوده آن و شیوههای بسترسازی مناسب دارای گستره وسیع در متون دینی است، بهطوریکه عوامل محیطی مانند نهاد خانواده نیز در موارد فراوانی در قرآن کریم و سخنان اهلبیت موردتوجه قرارگرفته است. بهطوریکه عوامل تحکیم خانواده و انجام رفتارهای همچون بخشندگی و خیّرانه بودن از سوی مادران نیز از موارد تأثیرگذار است که پیامد آن بروز صفات و رفتار نیکو در فرزندان است.
آنچه در اینجا مشخص میشود این است که متون اسلامی بهطور گسترده به مسئلهی توارث "صفت خیّری" پرداختهاند درحالیکه که کاوش و تحقیق در علم ژنتیک نتوانسته است بهتمامی این مسائل بپردازد. ازاینرو پیشنهاد میشود پژوهشگران عرصه علوم اسلام با استفاده از برخی گرایشهای روانشناسی و علوم ژنتیک اقدام به تحقیقی جامع در این زمینه نمایند تا اثبات گردد که دستورات دین در تکامل جسم و روح انسانی و اصلاح و بهینهسازی ژنتیک در راستای گسترش "صفت خیّری" تأثیری بیبدیل و منحصربهفرد دارد.
منابع
ابنبابویه محمد بن علی. (1363). «من لا يحضره الفقيه، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم موسسه النشر الاسلامیه»، قم، ج ۳.
الاحسائی ابن ابی الجمهور. ( 1403). «عوالی اللئالی العزیزیة»، مطبعة الشهداء، قم، ج 3.
آمدی عبدالواحد. ( 1334). «غررالحکم و درر الکلم للامدی»، مؤسسة دار الکتاب، قم.
«توضیح المسائل»، جامعه مدرسین، قم، 1378، ج 1.
بیکر، کاترین. (1387). «ژنها و انتخابها». ترجمه خسرو حسینیپژوه. چاپ دوم. تهران: انتشارات مدرسه.
حجتی، سید محمدباقر. (1370). «اسلام و تعلیم و تربیت»، چاپ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد اول.
سالاری فر محمدرضا. (1373 ). «درآمدی بر نظام خانواده در اسلام»، چاپ دوم، قم، ناشر مرکز نشر هاجر.
طبرسی حسن بن فضل. ( 1972). «مکارم الاخلاق»، منشورات الشریف الرضی.
العاملی محمد بن الحسن الحر. (1414). «وسائل الشیعه»، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 14.
قمی شیخ عباس. (1416). «سفینة البحار»، دار الاسوة للطباعة و النشر، تهران، ج 3.
کاشف الغطاء محمدحسین. (1332). « الفردوس الاعلی»، دار انوار الهدي، قم، ج 1.
کی نیا مهدی. (1370). «مبانی جرمشناسی»، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، ج 1.
لارنس اي پروين , اليورپي جان. (۱۳۸۱). «شخصيت (نظريه و پژوهش)» مترجمان: محمدجعفر جوادي ، پروين کديور. (چاپ اول) ، انتشارات آييژ. متولي زاده اردكاني. (1388). فصلنامه اخلاق پزشكي، 7.
مجلسی محمدباقر ، «حلیة المتقین».
مجلسی محمدباقر ، «بحارالانوار».
محمدی ریشهری محمد، «تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث»، پیشین، ج 1.
مطهری مرتضی. (1373).« انسان در قرآن» ،چاپ هشتم ،انتشارات صدرا.
نمازی علی، «مستدرک سفینة البحار»، پیشین، ج 2.
هندی متقی .(1409). «کنز العمال»، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 16.
Lyla M.Hernandez Dan G.Blazer (2006), "Genes, Behavior, and the Social Environment: Moving beyond the Nature/Nurture Debate”, The national academies press, Washington, D.C.
Martin Reuter, Clemens Frenzel, Nora T. Walter, Sebastian Markett, (2010) “Christian Montag. Investigating the genetic basis of altruism: the role of the COMT Val158Met polymorphism”, Soc Cogn Affect Neurosci 6 (5): 662-668