رستگاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۵: سطر ۵:
 
==اهمیت بحث از رستگاری==
 
==اهمیت بحث از رستگاری==
  
[[اسلام]] به عنوان کاملترین و [[جامع‏]] ترین [[دین الهی]] خوشبختی و رستگاری انسانها را در قرآن بیان کرده است و در آیات متعددی به این موضوع پرداخته است.  
+
[[اسلام]] به عنوان کاملترین و [[جامع‏]] ترین [[دین الهی]] [[خوشبختی]] و '''رستگاری''' انسانها را در [[قرآن]] بیان کرده است و در [[آیات]] متعددی به این موضوع پرداخته است.  
در قرآن حدود ۴۰ مرتبه  
+
در [[قرآن]] حدود ۴۰ مرتبه  
  
 
[۱]
 
[۱]
  
از فلاح (رستگاری) سخن گفته شده و در ضمن آیات مربوطه از صفات و علائم رستگاران و سعادتمندان واقعی و اخروی سخن رانده است که البته رستگاری از هر دو بعدش هم دنیوی و هم اخروی مدنظر بوده و از آنجا که حیات اخروی جاودانی و ابدی است از اهمیت بیشتری برخوردار می‏باشد.  
+
از فلاح ('''رستگاری''') سخن گفته شده و در ضمن [[آیات]] مربوطه از صفات و علائم [[رستگاران]] و سعادتمندان واقعی و [[اخروی]] سخن رانده است که البته '''رستگاری''' از هر دو بعدش هم [[دنیوی]] و هم [[اخروی]] مدنظر بوده و از آنجا که [[حیات]] [[اخروی]] جاودانی و ابدی است از اهمیت بیشتری برخوردار می‏باشد.  
  
 
==معنای فلاح==
 
==معنای فلاح==
  
فلاح (رستگاری) از ماده «فلح و فلاح» در اصل به معنی شکافتن و بریدن است و به هر نوع پیروزی و رسیدن به مقصد و خوشبختی اطلاق شده است.  
+
فلاح ('''رستگاری''' ) از ماده «فلح و [[فلاح]] » در اصل به معنی شکافتن و بریدن است و به هر نوع [[پیروزی]] و رسیدن به [[مقصد]] و خوشبختی اطلاق شده است.  
در حقیقت افراد پیروز و رستگار و خوشبخت، موانع را از سر راه خود برمی‏دارند و راه را برای رسیدن به مقاصد هموار می‏سازند و پیش می‏روند. فلاح و رستگاری به معنی وسیع آن هم پیروزی‏های مادی را شامل می‏شود و هم معنوی را.  
+
در حقیقت افراد پیروز و [[رستگار]] و خوشبخت، موانع را از سر راه خود برمی‏دارند و راه را برای رسیدن به مقاصد هموار می‏سازند و پیش می‏روند. فلاح و '''رستگاری''' به معنی وسیع آن هم پیروزی‏های مادی را شامل می‏شود و هم معنوی را.  
پی‏روزی و رستگاری دنیوی در آن است که انسان آزاد و سربلند، عزیز و بی‏نیاز زندگی کند که این امور جز در سایه ایمان امکان‏پذیر نیست و رستگاری آخرت در این است که در جوار رحمت پروردگار در میان نعمت‌های جاویدان، در کنار دوستان شایسته و پاک و در کمال عزت و سربلندی به سر برد.  
+
پی‏روزی و '''رستگاری''' [[دنیوی]] در آن است که [[انسان]] آزاد و سربلند، عزیز و بی‏نیاز [[زندگی ]]کند که این امور جز در سایه [[ایمان]] امکان‏پذیر نیست و '''رستگاری''' [[آخرت]] در این است که در جوار [[رحمت]] [[پروردگار]] در میان نعمت‌های [[جاویدان]] ، در کنار دوستان [[شایسته]] و پاک و در [[کمال]] [[عزت]] و [[سربلند]] ی به سر برد.  
  
 
[۲]  
 
[۲]  
  
 
==عوامل رستگاری==
 
==عوامل رستگاری==
عواملی که انسان را به رستگاری می‏رساند و سعادتمند ابدی می‏کند در قرآن عبارتند از:  
+
عواملی که [[انسان]] را به '''رستگاری''' می‏رساند و [[سعادتمند]] ابدی می‏کند در [[قرآن]] عبارتند از:  
  
 
=== ایمان===  
 
=== ایمان===  
خداوند در سوره مؤمنون می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»  
+
[[خداوند]] در [[سوره]] [[مؤمنون]] می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»  
  
 
[۳]
 
[۳]
  
یعنی مؤمنان رستگار شدند. مؤمنان یعنی تصدیق کنندگان به خدا و یگانگی او و پیغمبران او و آنچه نبی خاتم(ص) آورده است. رستگاری حقیقی بسته به ایمان حقیقی و مقید به تمام شرایط است که در آیات بعد به صورت واضح و روشن ذکر می‏فرماید.  
+
یعنی [[مؤمنان]] [[رستگار]] شدند. [[مؤمنان]] یعنی تصدیق کنندگان به [[خدا]] و یگانگی او و پیغمبران او و آنچه [[نبی خاتم(ص)]] آورده است. '''رستگاری''' حقیقی بسته به [[ایمان]] حقیقی و مقید به تمام شرایط است که در [[آیات]] بعد به صورت واضح و روشن [[ذکر]] می‏فرماید.  
  
 
[۴]
 
[۴]
 
   
 
   
انتخاب فعل ماضی «افلح» در مورد رستگاری مؤمنان، برای تأکید هر چه بیشتر است؛ یعنی رستگاری آنها آنقدر مسلم است که گویی قبلاً تحقق یافته و ذکر کلمه «قد» قبل از آن نیز تأکید دیگری برای موضوع است. تعبیراتی همچون خاشعون، معرضون، راعون و یحافظون همه دلیل بر آن است که برنامه‏های مؤمنان راستین در این اوصاف برجسته، موقّتی و محدود نیست؛ بلکه مستمر و دائمی است.  
+
انتخاب فعل ماضی «افلح» در مورد '''رستگاری''' [[مؤمنان]] ، برای تأکید هر چه بیشتر است؛ یعنی '''رستگاری''' آنها آنقدر مسلم است که گویی قبلاً تحقق یافته و [[ذکر]] کلمه «قد» قبل از آن نیز تأکید دیگری برای موضوع است. تعبیراتی همچون [[خاشعون]] ، [[معرضون]] ، [[راعون]] و یحافظون همه دلیل بر آن است که برنامه‏های [[مؤمنان]] راستین در این اوصاف برجسته، موقّتی و محدود نیست؛ بلکه مستمر و دائمی است.  
  
 
[۵]  
 
[۵]  
  
 
====منظور از ایمان ====
 
====منظور از ایمان ====
ایمان به معنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است مثلاً ایمان به خدا در قرآن به معنای تصدیق به یگانگی او و پیغمبرانش و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده‏اند.  
+
[[ایمان]] به معنای [[اذعان]] و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است مثلاً [[ایمان]] به خدا در [[قرآن]] به معنای تصدیق به [[یگانگی]] او و [[پیغمبر]] انش و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده‏اند.  
  
 
[۶]
 
[۶]
سطر ۴۴: سطر ۴۴:
 
[۷]
 
[۷]
 
   
 
   
البته لازمه ایمان عمل صالح است و ایمان تصدیق توأم با تسلیم و اطمینان‏خاطر است.  
+
البته لازمه [[ایمان]] [[عمل صالح]] است و [[ایمان]] تصدیق توأم با تسلیم و اطمینان‏خاطر است.  
  
 
[۸]
 
[۸]
 
   
 
   
ایمان به خدا و پیامبر  
+
[[ایمان]] به[[ خدا]]  و [[پیامبر]]
  
 
[۹]
 
[۹]
  
و ایمان به کتابهای پیشین  
+
و [[ایمان]] به [[کتاب]]های پیشین  
  
 
[۱۰]
 
[۱۰]
  
و روز رستاخیز و آخرت  
+
و [[روز رستاخیز]] و [[آخرت]]
  
 
[۱۱]
 
[۱۱]
سطر ۶۶: سطر ۶۶:
 
[۱۳]
 
[۱۳]
  
مایه سعادت اخروی می‏باشند.  
+
مایه [[سعادت]] [[اخروی]] می‏باشند.  
«در قرآن هر جا که صفات مؤمنان را می‏شمارد به دنبال ایمان، عمل صالح را ذکر می‏فرماید یعنی این‏دو و با هم موجب خوشبختی انسان است.  
+
«در [[قرآن]] هر جا که صفات [[مؤمنان]] را می‏شمارد به دنبال [[ایمان]] ، [[عمل صالح]] را ذکر می‏فرماید یعنی این‏دو و با هم موجب [[خوشبختی]] [[انسان]] است.  
  
 
[۱۴]  
 
[۱۴]  
سطر ۷۵: سطر ۷۵:
 
[۱۵]
 
[۱۵]
  
هر کس کار شایسته‏ای کند خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‏کنیم» و نیز «الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَتِ طُوبَی‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مََابٍ؛  
+
هر کس کار شایسته‏ای کند خواه [[مرد]] باشد یا [[زن]] ، در حالی که [[مؤمن]] است، او را به حیاتی پاک زنده می‏کنیم» و نیز «الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَتِ طُوبَی‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مََابٍ؛  
  
 
[۱۶]
 
[۱۶]
  
آن‏ها که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزه‏ترین (زندگی) نصیبشان است و بهترین سرانجام‏ها».  
+
آن‏ها که [[ایمان]] آورند و کارهای [[شایسته]] انجام دادند، پاکیزه‏ترین ([[زندگی]] ) نصیبشان است و بهترین سرانجام‏ها».  
  
 
=== اطاعت از دعوت خدا و پیامبران===  
 
=== اطاعت از دعوت خدا و پیامبران===  
خداوند در سوره نور می‏فرماید: «إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُواْ إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛  
+
[[خداوند]] در [[سوره نور]] می‏فرماید: «إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُواْ إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛  
  
 
[۱۷]
 
[۱۷]
  
سخن مؤمنان، هنگامی که به سوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند تنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم». و اینها همان رستگاران واقعی هستند و همچنین در آیه بعد اطاعت کنندگان از خدا و رسول را سعادتمندان واقعی می‏شمرد.  
+
سخن [[مؤمنان]] ، هنگامی که به سوی [[خدا]]  و [[رسول]] ش [[دعوت]]  شوند تا میان آنان داوری کند تنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و [[اطاعت]] کردیم». و اینها همان [[رستگاران]] واقعی هستند و همچنین در [[آیه]] بعد اطاعت کنندگان از [[خدا]] و [[رسول]] را سعادتمندان واقعی می‏شمرد.  
از اینجا فهمیده می‏شود که مقتضای اعتقاد قلبی بر پیروی آنچه خدا و رسولش حکم می‏کنند همین است که دعوت خدا و رسول را لبیک گویند نه این‏که آن را رد کنند.  
+
از اینجا فهمیده می‏شود که مقتضای [[اعتقاد]] قلبی بر پیروی آنچه [[خدا]] و [[رسول]] ش حکم می‏کنند همین است که [[دعوت خدا]] و رسول را لبیک گویند نه این‏که آن را رد کنند.  
  
 
[۱۸]  
 
[۱۸]  
  
 
=== نماز ===
 
=== نماز ===
از عوامل بسیار مهم رسیدن به سعادت اخروی نماز می‏باشد خدا می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ  
+
از عوامل بسیار مهم رسیدن به [[سعادت]] [[اخروی]]  [[نماز]] می‏باشد خدا می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ  
  
 
[۱۹]
 
[۱۹]
سطر ۱۰۰: سطر ۱۰۰:
 
[۲۰]
 
[۲۰]
  
مؤمنان رستگار شدند، کسانی که در نمازشان خشوع دارند.»  
+
[[مؤمنان]] [[رستگار]] شدند، کسانی که در[[ نماز]] شان [[خشوع]] دارند.»  
خشوع به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می‏شود و آثارش در بدن ظاهر می‏گردد در واقع کسانی که به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار می‏یابند که از غیر او جدا می‏گردند و چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگارشان می‏شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می‏گذارد.  
+
خشوع به معنای [[تواضع]]  و [[ادب جسمی]] و [[روحی]] است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در [[انسان]] پیدا می‏شود و آثارش در بدن ظاهر می‏گردد در واقع کسانی که به هنگام [[نماز]] آن چنان حالت توجه به [[پروردگار]] می‏یابند که از غیر او جدا می‏گردند و چنان غرق حالت [[تفکر]] و حضور و راز و نیاز با پروردگارشان می‏شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می‏گذارد.  
این نماز موجب خودسازی و تربیت انسان است و وسیله‏ای برای تهذیب روح و جان است.  
+
این [[نماز]] موجب خودسازی و [[تربیت]] [[انسان]] است و وسیله‏ای برای تهذیب [[روح]] و [[جان]] است.  
  
 
[۲۱]
 
[۲۱]
 
   
 
   
همچنین در سوره حج آمده «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ارْکَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّکُمْ وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
همچنین در [[سوره حج]] آمده «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ارْکَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّکُمْ وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۲۲]
 
[۲۲]
  
ای کسانی که ایمان آورده‏اید رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید. در این آیه رکوع و سجود توصیه شده که دو رکن مهم نمازند و در پایان وعده رستگاری داده شده است.  
+
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏اید [[رکوع]]  کنید و [[سجود]] به جا آورید و پروردگارتان را [[عبادت]] کنید و [[کار نیک]] انجام دهید، شاید [[رستگار]] شوید. در این [[آیه]] [[رکوع]] و [[سجود]] توصیه شده که دو [[رکن]] مهم [[نماز]] ند و در پایان وعده '''رستگاری''' داده شده است.  
همچنین در آیات دیگر محافظت و مراقبت در نماز توصیه شده است و موجب رستگاری انسان شمرده می‏شود.  
+
همچنین در [[آیات]] دیگر محافظت و مراقبت در [[نماز]] توصیه شده است و موجب '''رستگاری''' [[انسان]] شمرده می‏شود.  
در سوره مؤمنون هفت صفت  
+
در [[سوره مؤمنون]] هفت صفت  
  
 
[۲۳]
 
[۲۳]
  
برای مؤمنان سعادتمند ذکر شده که ابتدا و انتهای این صفات در مورد نماز است. این امر بیان‏گر اهمیت نماز است و علاوه بر خشوع، مراقبت و حضور قلب در نماز، نشانه رستگاری معرفی شده است.  
+
برای [[مؤمنان]]  [[سعادتمند]] ذکر شده که ابتدا و انتهای این صفات در مورد [[نماز]] است. این امر بیان‏گر اهمیت [[نماز]] است و علاوه بر [[خشوع]] ، مراقبت و حضور [[قلب]] در [[نماز]] ، نشانه '''رستگاری''' معرفی شده است.  
  
 
===ذکر خدا===  
 
===ذکر خدا===  
در برخی آیات قرآن، ذکر خداوند و مداومت بر آن زمینه دست‏یابی به فلاح و رستگاری معرفی شده است. «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
در برخی [[آیات قرآن]] ، [[ذکر خداوند]] و [[مداومت]] بر آن زمینه دست‏یابی به [[فلاح]] و '''رستگاری''' معرفی شده است. «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۲۴]
 
[۲۴]
  
ای کسانی که ایمان آورده‏اید هنگام که (در میدان نبرد) با گروهی روبرو می‏شوید ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید باشد که رستگار شوید.  
+
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏اید هنگام که (در میدان[[ نبرد]] ) با گروهی روبرو می‏شوید ثابت قدم باشید و [[خدا]] را فراوان یاد کنید باشد که [[رستگار]] شوید.  
 
در سوره جمعه آورده «...وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
 
در سوره جمعه آورده «...وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۲۵]
 
[۲۵]
  
آیاتی نظیر آیه‏های مذکور دلالت بر اهمیت ذکر خدا و دعا و مناجات با او برای سعادتمند شدن در زندگی دارد.  
+
[[آیات]] ی نظیر آیه‏های مذکور دلالت بر اهمیت [[ذکر خدا]] و [[دعا]] و [[مناجات]] با او برای سعادتمند شدن در [[زندگی]] دارد.  
  
 
===عمل خیر===  
 
===عمل خیر===  
انجام عمل خیر و نیکی‏های فراوان از عوامل دیگر سعادت ابدی انسان می‏باشد. «وَالْوَزْنُ یَوْمئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَ زِینُهُ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛  
+
انجام [[عمل خیر]] و نیکی‏های فراوان از عوامل دیگر [[سعادت]] ابدی [[انسان]] می‏باشد. «وَالْوَزْنُ یَوْمئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَ زِینُهُ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛  
  
 
[۲۶]
 
[۲۶]
  
وزن کردن اعمال و سنجش ارزش آنها در آن روز، حق است. کسانی که میزانهای (عملِ) آنها سنگین است، همان رستگارانند.»  
+
[[وزن]] کردن [[اعمال]] و سنجش ارزش آنها در آن روز، [[حق]] است. کسانی که میزانهای ([[عملِ]] ) آنها سنگین است، همان [[رستگار]] انند.»  
در سوره حج می‏فرماید: «...وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛  
+
در [[سوره حج]] می‏فرماید: «...وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛  
  
 
[۲۷]
 
[۲۷]
  
کار نیک انجام دهید شاید رستگار شوید. از این آیه بدست می‏آید هر چه اعمال خیر و نیک انجام دهیم در مسیر رسیدن به سعادت قدم بر می‏داریم.  
+
[[کار نیک]] انجام دهید شاید [[رستگار]] شوید. از این [[آیه]] بدست می‏آید هر چه [[اعمال خیر]] و [[نیک ]] انجام دهیم در مسیر رسیدن به [[سعادت]] قدم بر می‏داریم.  
  
 
=== تزکیه نفس===  
 
=== تزکیه نفس===  
عامل دیگری که انسان را به زندگی سعادتمند رهنمون می‏شود تزکیه نفس است. «قد افلح من زکها؛  
+
عامل دیگری که [[انسان]] را به زندگی [[سعادتمند]] رهنمون می‏شود [[تزکیه نفس]] است. «قد افلح من زکها؛  
  
 
[۲۸]
 
[۲۸]
  
 
به یقین رستگار شد کسی که به تزکیه نفس پرداخت.»  
 
به یقین رستگار شد کسی که به تزکیه نفس پرداخت.»  
خداوند در سوره شمس پس از اینکه هفت بار به آفریده‏های بزرگ و مهم (مثل خورشید، ماه و...) قسم یاد نموده می‏فرماید (قد افلح من زکها) به یقین سعادتمند شد کسی که نفس خود را از آلودگیها (گناهان) زدود و پاک کرد و این نشانگر اهمیت پیراستن جسم و جان از ناپاکی‏ها است که در نتیجه آن رستگاری و خوشبختی نصیب آدمی می‏شود.  
+
[[خداوند]] در [[سوره شمس]] پس از اینکه هفت بار به آفریده‏های بزرگ و مهم (مثل خورشید، ماه و...) قسم یاد نموده می‏فرماید (قد افلح من زکها) به یقین سعادتمند شد کسی که نفس خود را از آلودگیها ([[گناهان]] ) زدود و پاک کرد و این نشانگر اهمیت پیراستن [[جسم]] و جان از ناپاکی‏ها است که در نتیجه آن '''رستگاری'''  و خوشبختی نصیب آدمی می‏شود.  
آنگاه که انسان نفس خود را پاکیزه کرد و آن را از صفات حیوانی مبرّا نمود آنچه خیر و مایه رستگاری اوست از جانب خدا به وی الهام می‏گردد.  
+
آنگاه که [[انسان]] نفس خود را پاکیزه کرد و آن را از [[صفات]] [[حیوان]] ی مبرّا نمود آنچه خیر و مایه '''رستگاری''' اوست از جانب خدا به وی [[الهام]] می‏گردد.  
  
 
[۲۹]
 
[۲۹]
 
   
 
   
خداوند در سوره اعلی می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏»  
+
[[خداوند]] در [[سوره اعلی]] می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏»  
  
 
[۳۰]
 
[۳۰]
  
یعنی یقیناً، کسی که پاکی جُست، رستگار شد.  
+
یعنی یقیناً، کسی که پاکی جُست، [[رستگار]] شد.  
آری هر کس در مقام مجاهده با نفس برآمد سعادتمند گشت و قابلیت سکونت در جوار رحمت الهی را که همانا کمال خوشبختی است پیدا کرد.  
+
آری هر کس در مقام مجاهده با [[نفس]] برآمد سعادتمند گشت و قابلیت سکونت در جوار [[رحمت الهی]] را که همانا [[کمال]] خوشبختی است پیدا کرد.  
  
 
=== تقوا===  
 
=== تقوا===  
خداوند در آیات متعددی بعد از بیان صفت تقوا به رستگاری و سعادتمندی بشارت داده است.  
+
[[خداوند]] در [[آیات]] متعددی بعد از بیان صفت [[تقوا]] به '''رستگاری''' و سعادتمندی بشارت داده است.  
در سوره مائده آمده: «قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ...فَاتَّقُواْ اللَّه اولی الالباب لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛  
+
در [[سوره مائده]] آمده: «قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ...فَاتَّقُواْ اللَّه اولی الالباب لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛  
  
 
[۳۱]
 
[۳۱]
  
بگو هیچ‏گاه ناپاک و پاک مساوی نیستند... از مخالفت خدا بپرهیزید ای خردمندان، شاید رستگار شوید.»  
+
بگو هیچ‏گاه ناپاک و پاک مساوی نیستند... از مخالفت خدا بپرهیزید ای [[خردمند]] ان، شاید [[رستگار]] شوید.»  
زمانی که انسان از هوا و هوس پیروی نکند و نفس خود را از آلودگی به معاصی حفظ کند در زندگی ابدی‏اش سعادت خواهد بود.  
+
زمانی که [[انسان]] از [[هوا]] و [[هوس]] پیروی نکند و [[نفس]] خود را از [[آلودگی]] به معاصی حفظ کند در زندگی ابدی‏اش [[سعادت]] خواهد بود.  
همچنین از طرح تقوا به عنوان عامل مهم رستگاری در چندین آیه در قرآن به اهمیت این ویژگی در زندگی انسان پی می‏بریم. یکی از موارد با اهمیت سعادت و خیرورزی انسان، داشتن تقواست که از مصادیق آن که در قرآن ذکر شده نگهداشتن نفس از حرص و بخل  
+
همچنین از طرح [[تقوا]] به عنوان عامل مهم '''رستگاری''' در چندین [[آیه]] در [[قرآن]] به اهمیت این ویژگی در [[زندگی]] [[انسان]] پی می‏بریم. یکی از موارد با اهمیت [[سعادت]]  و [[خیرورزی انسان]] ، داشتن تقواست که از مصادیق آن که در [[قرآن]] ذکر شده نگهداشتن [[نفس]] از [[حرص]] و [[بخل]]
  
 
[۳۲]
 
[۳۲]
سطر ۱۷۶: سطر ۱۷۶:
 
[۳۳]
 
[۳۳]
  
، دوری از شراب و قمار و بت‌پرستی و شرک  
+
، دوری از [[شراب]] و [[قمار]] و [[بت‌پرستی]] و [[شرک]]
  
 
[۳۴]
 
[۳۴]
  
و رباخواری  
+
و [[رباخواری]]
  
 
[۳۵]
 
[۳۵]
  
و نیز حفظ عفت و پاکدامنی می‏باشد.  
+
و نیز حفظ [[عفت]] و [[پاکدامنی]] می‏باشد.  
  
 
[۳۶]
 
[۳۶]
 
   
 
   
 
===زکات ===
 
===زکات ===
یکی دیگر از عوامل مهم پیروزی و ظفرمندی در دنیا و آخرت مسأله زکات است. که شامل زکات شرعی، انفاق مال و صدقه و زکات فطره می‏باشد.  
+
یکی دیگر از عوامل مهم [[پیروزی]] و [[ظفرمندی]] در [[دنیا]] و [[آخرت ]] مسأله [[زکات]] است. که شامل [[زکات شرعی]] ، [[انفاق مال]] و [[صدقه]] و [[زکات فطره]] می‏باشد.  
  
 
[۳۷]  
 
[۳۷]  
سطر ۱۹۷: سطر ۱۹۷:
 
[۳۹]
 
[۳۹]
 
   
 
   
دادن زکات چه زکات مال و چه زکات فطره موجب خوشبختی اداء کننده آن می‏باشد خداوند در سوره اعلی فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏  
+
دادن [[زکات]] چه [[زکات مال]] و چه [[زکات فطره]] موجب [[خوشبختی]] اداء کننده آن می‏باشد [[خداوند]] در [[سوره اعلی]] فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏  
  
 
[۴۰]
 
[۴۰]
سطر ۲۰۵: سطر ۲۰۵:
 
[۴۱]
 
[۴۱]
  
به یقین کسی که پاکی جُست رستگار شد و آن که نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند.»  
+
به یقین کسی که پاکی جُست [[رستگار]] شد و آن که نام پروردگارش را یاد کرد سپس [[نماز]] خواند.»  
در سوره مؤمنون هم زکات دادن از عوامل رستگاری به شمار آمده است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ»  
+
در [[سوره مؤمنون]] هم [[زکات]] دادن از عوامل '''رستگاری''' به شمار آمده است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ»  
  
 
[۴۲]
 
[۴۲]
  
در اینجا اداء زکات و مداومت بر آن که جنبه اجتماعی و مالی دارد از صفات مؤمنان و رستگاران بیان شده است.  
+
در اینجا اداء [[زکات]] و مداومت بر آن که جنبه اجتماعی و مالی دارد از صفات [[مؤمنان]] و [[رستگاران]] بیان شده است.  
مطابق آیات قرآن انسان برای رسیدن به نهایت کامیابی غیر از توجه ویژه به نماز و اعمال عبادی به مسائل اجتماعی که از مهمترین مصادیق آن مسأله زکات است توجه نماید چرا که نماز زحمت جسمی برای فرد بدنبال دارد. و زکات دادن گذشتن از مال دنیا برای رضای خداوند متعال است و اثر آن جلا دادن و صفا دادن به قلب و موجب نورانیت روح انسانی می‏باشد.  
+
مطابق [[آیات قرآن]] انسان برای رسیدن به نهایت کامیابی غیر از توجه ویژه به [[نماز]] و [[اعمال عبادی]] به مسائل اجتماعی که از مهمترین مصادیق آن مسأله [[زکات]] است توجه نماید چرا که [[نماز ]]زحمت جسمی برای فرد بدنبال دارد. و [[زکات]]  دادن گذشتن از مال [[دنیا]] برای رضای [[خداوند]] متعال است و اثر آن جلا دادن و صفا دادن به[[ قلب]] و موجب نورانیت [[روح]] انسانی می‏باشد.  
مصداق دیگر برای این موضوع انفاق در راه خداست. در سوره روم آمده: «فََاتِ ذَا الْقُرْبَی‏ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذَ لِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
+
مصداق دیگر برای این موضوع [[انفاق]] در راه خداست. در [[سوره روم]] آمده: «فََاتِ ذَا الْقُرْبَی‏ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذَ لِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
  
 
[۴۳]
 
[۴۳]
  
پس حق نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن این برای آنها که رضای خدا را می‏طلبند بهتر است و چنین کسانی رستگارانند.  
+
پس [[حق]] نزدیکان و [[مسکین]] ان و در راه ماندگان را ادا کن این برای آنها که رضای خدا را می‏طلبند بهتر است و چنین کسانی [[رستگار]] انند.  
ذی القربی به معنای صاحب قرابت از ارحام است و مقصود خویشاوندان می‏باشد و مسکین کسی را گویند که از فقیر بدحال‏تر باشد و ابن سبیل مسافری را گویند که در راه مانده و حاجتمند است.  
+
ذی القربی به معنای صاحب قرابت از ارحام است و مقصود خویشاوندان می‏باشد و مسکین کسی را گویند که از [[فقیر]] بدحال‏تر باشد و ابن سبیل مسافری را گویند که در راه مانده و حاجتمند است.  
  
 
[۴۴]
 
[۴۴]
 
   
 
   
پس حقوق این گروهها را باید ادا کرد تا به فلاح و کامیابی دست یافت.  
+
پس [[حقوق]] این گروهها را باید ادا کرد تا به [[فلاح]] و کامیابی دست یافت.  
  
 
===جهاد===  
 
===جهاد===  
در چندین آیه بعد از بیان جهاد در راه خدا یا با جان و یا با مال وعده رستگاری داده شده است. «...وَجَاهدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
در چندین [[آیه]] بعد از بیان [[جهاد]] در راه [[خدا]] یا با [[جان]] و یا با [[مال]] وعده '''رستگاری''' داده شده است. «...وَجَاهدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۴۵]
 
[۴۵]
  
یعنی و جهاد کنید در راه خدا شاید که رستگار شوید.  
+
یعنی و [[جهاد]] کنید در راه خدا شاید که [[رستگار]] شوید.  
در سوره توبه می‏فرماید: «لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئکَ لَهُمُ الْخَیْرَ تُ وَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
+
در [[سوره توبه]] می‏فرماید: «لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئکَ لَهُمُ الْخَیْرَ تُ وَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
  
 
[۴۶]  
 
[۴۶]  
سطر ۲۳۷: سطر ۲۳۷:
 
[۴۸]
 
[۴۸]
  
ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند با اموال و جانهایشان جهاد کردند؛ و همه نیکی‏ها برای آنهاست؛ و آنها همان رستگارانند.  
+
ولی [[پیامبر]] و کسانی که با او [[ایمان]] آوردند با [[اموال]]  و جانهایشان [[جهاد]] کردند؛ و همه نیکی‏ها برای آنهاست؛ و آنها همان [[رستگار]] انند.  
همچنین پایداری در مقابله با دشمن و مراقبت از کار دشمن نیز از عواملی است که نتیجه آن رسیدن به سعادت می‏باشد در سوره انفال می‏فرماید «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ... فَاثْبُتُواْ و...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
همچنین پایداری در مقابله با دشمن و مراقبت از کار دشمن نیز از عواملی است که نتیجه آن رسیدن به سعادت می‏باشد در [[سوره انفال]] می‏فرماید «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ... فَاثْبُتُواْ و...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۴۹]
 
[۴۹]
  
ثابت قدم باشید و پایداری کنید باشد که رستگار شوید. در موقعیتی که با کافران در حال جنگ هستید پایداری کنید و فرار نکنید تا در دنیا پیروز شوید و در آخرت هم سعادتمند.  
+
ثابت قدم باشید و پایداری کنید باشد که [[رستگار]] شوید. در موقعیتی که با[[ کافران]] در حال [[جنگ]] هستید پایداری کنید و فرار نکنید تا در [[دنیا]] پیروز شوید و در [[آخرت]] هم سعادتمند.  
در سوره آل عمران می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ...وَرَابِطُواْ...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
در [[سوره آل عمران]] می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ...وَرَابِطُواْ...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۵۰]
 
[۵۰]
  
مراقب کار دشمن باشید و هشیار باشید تا از دشمن آسیب نبینید. باز هم نتیجه این کار را فلاحت و سعادتمندی می‏داند.  
+
مراقب کار دشمن باشید و هشیار باشید تا از دشمن آسیب نبینید. باز هم نتیجه این کار را [[فلاحت]] و سعادتمندی می‏داند.  
دشمن‌شناسی مسأله مهمی است که انسان در همه دوران باید مورد توجه قرار دهد و با توجه به شناختی که از دشمن پیدا کرده است به تدبیر امور بپردازد و راههای مقابله با او را کشف کند و نقاط ضعف و قوت او را بشناسد تا هرگز مغلوب دشمن نشود.  
+
دشمن‌شناسی مسأله مهمی است که [[انسان]] در همه دوران باید مورد توجه قرار دهد و با توجه به شناختی که از دشمن پیدا کرده است به تدبیر امور بپردازد و راههای مقابله با او را کشف کند و نقاط ضعف و قوت او را بشناسد تا هرگز مغلوب [[دشمن]] نشود.  
در سوره مجادله آیه ۲۲ می‏فرماید: «لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ... أُوْلَئکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
+
در [[سوره مجادله]] آیه ۲۲ می‏فرماید: «لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ... أُوْلَئکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
  
 
[۵۱]
 
[۵۱]
  
هیچ قومی نخواهی یافت که ایمان به خدا و روز جزا داشته باشد و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی می‏کنند دوستی کند، هرچند دشمن خدا و رسول، پدران و یا فرزندان و یا برادرانشان و یا قوم و قبیله‏شان باشد؛ برای اینکه خداوند در دلهایشان ایمان را نوشته و... ایشان حزب خدایند آگاه باشید که حزب خداوند رستگارانند.  
+
هیچ قومی نخواهی یافت که [[ایمان به خدا]] و روز جزا داشته باشد و در عین حال با کسانی که با [[خدا]] و رسولش دشمنی می‏کنند دوستی کند، هرچند دشمن خدا و [[رسول]، [[پدران]] و یا [[فرزندان]] و یا برادرانشان و یا قوم و قبیله‏شان باشد؛ برای اینکه خداوند در دلهایشان ایمان را نوشته و... ایشان حزب خدایند آگاه باشید که حزب خداوند [[رستگار]] انند.  
به نظر می‏رسد که این آیه دلالت بر اهمیت عقیده و باور می‏کند که به گونه‏ای که وقتی انسان به خدا ایمان آورد دیگر دشمنان خدا را به دوستی برنمی‏گزیند یعنی همان دشمنی با دشمنان خدا و رسول و همان تبرّی‏ که جزو فروع دین ماست می‏باشد. چگونه ممکن است جمع شود بین دوستی با کسی و دوستی با دشمن او.  
+
به نظر می‏رسد که این آیه دلالت بر اهمیت عقیده و باور می‏کند که به گونه‏ای که وقتی [[انسا]] به خدا [[ایمان]] آورد دیگر دشمنان خدا را به دوستی برنمی‏گزیند یعنی همان دشمنی با دشمنان خدا و [[رسول]] و همان تبرّی‏ که جزو [[فروع دین]] ماست می‏باشد. چگونه ممکن است جمع شود بین دوستی با کسی و دوستی با دشمن او.  
  
 
[۵۲]  
 
[۵۲]  
  
 
=== وفای به عهد===  
 
=== وفای به عهد===  
در سوره مؤمنون از جمله هفت صفتی که برای مؤمنان رستگار شمرده است وفای به عهد و پیمان است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لاماناتهم وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ؛  
+
در [[سوره مؤمنون]] از جمله هفت صفتی که برای [[مؤمنان]] رستگار شمرده است وفای به [[عهد]] و [[پیمان]] است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لاماناتهم وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ؛  
  
 
[۵۳]
 
[۵۳]
  
آنها که رعایت امانت و عهد می‏کنند».  
+
آنها که رعایت [[امانت]] و [[عهد]] می‏کنند».  
افراد یک جامعه اگر پایبند به عهد و پیمان باشند و امانتداری از ویژگی‏های آنها محسوب شود خیلی از مشکلات امروز حل می‏گردد از جمله یکی از آن امانات همین مسئولیتهایی است که به افراد واگذار می‏شود اگر همگان به این نکته توجه داشته باشند که مسئولیتی که به آنها سپرده شده است امانتی بیش نیست و عهدی است که بین خود و اداره یا شرکت و یا نظام خود منعقد کرده است حساس‏تر و دقیق‏تر خواهد شد تا آن مسئولیت را هم در حضور جامعه و مردم و هم در محضر خداوند باری‏تعالی بهتر و مفیدتر به انجام برساند و لغزش به خود راه نداده با ایمانی راسخ به ادای مسئولیت و تکلیف خویش در قبال جامعه و مردم بپردازد.  
+
افراد یک [[جامعه]] اگر پایبند به [[عهد]] و [[پیمان]] باشند و [[امانتداری]] از ویژگی‏های آنها محسوب شود خیلی از مشکلات امروز حل می‏گردد از جمله یکی از آن امانات همین مسئولیتهایی است که به افراد واگذار می‏شود اگر همگان به این نکته توجه داشته باشند که مسئولیتی که به آنها سپرده شده است امانتی بیش نیست و عهدی است که بین خود و اداره یا شرکت و یا [[نظام]] خود منعقد کرده است حساس‏تر و دقیق‏تر خواهد شد تا آن مسئولیت را هم در حضور [[جامعه]] و [[مردم]] و هم در محضر خداوند باری‏تعالی بهتر و مفیدتر به انجام برساند و لغزش به خود راه نداده با ایمانی راسخ به ادای مسئولیت و تکلیف خویش در قبال جامعه و مردم بپردازد.  
البته در تفاسیر منظور از امانات به فرزندان یا زنان  
+
البته در [[تفاسیر]] منظور از [[امانات]] به [[فرزندان]] یا [[زنان]]
  
 
[۵۴]
 
[۵۴]
  
یا امامت ائمه  
+
یا [[امامت ائمه]]
  
 
[۵۵]
 
[۵۵]
  
و یا مطلق ولایت و حکومت تعبیر شده است. خلاصه اینکه از نظر قرآن یک پله از پله‏های رسیدن به سعادتمندی، همان وفای به عهد و امانت است.  
+
و یا مطلق [[ولایت]] و [[حکومت]] تعبیر شده است. خلاصه اینکه از نظر [[قرآن]] یک پله از پله‏های رسیدن به سعادتمندی، همان [[وفای به عهد]] و [[امانت]] است.  
  
 
=== استفاده از «وسیله» برای تقرب به خدا===  
 
=== استفاده از «وسیله» برای تقرب به خدا===  
خداوند در سوره مائده می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
[[خداوند]] در [[سوره مائده]] می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۵۶]
 
[۵۶]
  
ای کسانی که ایمان آورده‏اید از مخالفت خدا بپرهیزید و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید؛ و در راه خدا جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.  
+
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏اید از مخالفت خدا بپرهیزید و وسیله‏ای برای [[تقرب]] به او بجوئید؛ و در راه [[خدا جهاد]] کنید، باشد که [[رستگار]] شوید.  
حقیقت وسیله به درگاه خدا، مراعات راه خداست به این‏که اولاً به احکام او علم پیدا کنی و در ثانی به بندگی او بپردازی و ثالثاً در جستجوی مکارم و عمل به مستحبات شریعت باشی.  
+
حقیقت وسیله به درگاه خدا، مراعات راه خداست به این‏که اولاً به [[احکام]] او [[علم]] پیدا کنی و در ثانی به [[بندگی]] او بپردازی و ثالثاً در جستجوی [[مکارم]] و [[عمل]] به [[مستحبات]] [[شریعت ]]باشی.  
  
 
[۵۷]  
 
[۵۷]  
  
 
==== منظور از وسیله====  
 
==== منظور از وسیله====  
وسیله نوعی توسل است در مورد خداوند که منزه از مکان و جسم است توسل معنوی و پیدا کردن رابطه‏ای است که بین بنده و پروردگارش اتصال برقرار کند و از آنجا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه‏ای به جز عبودیت نیست قهراً وسیله عبارتست از این‏که انسان به حقیقت عبودیت را دست یابد و به درگاه خدای تعالی وجهه مسکنت و فقر به خود گیرد.  
+
وسیله نوعی توسل است در مورد [[خداوند]] که منزه از مکان و [[جسم]] است [[توسل]] معنوی و پیدا کردن رابطه‏ای است که بین بنده و پروردگارش اتصال برقرار کند و از آنجا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه‏ای به جز [[عبودیت]] نیست قهراً وسیله عبارتست از این‏که [[انسان]] به حقیقت [[عبودیت]] را دست یابد و به درگاه خدای تعالی وجهه مسکنت و [[فقر]] به خود گیرد.  
و همچنین گفته‏اند وسیله به معنای رساندن خود به چیزی با میل و رغبت است. و برخی گفته‏اند مقصود توسل به ائمه(ع) که در نزد خدا صاحب آبرویند و دست به دامن شدن ائمه(ع) برای تقرب به خداوند باری‏تعالی می‏باشد.  
+
و همچنین گفته‏اند وسیله به معنای رساندن خود به چیزی با [[میل]] و [[رغبت]] است. و برخی گفته‏اند مقصود [[توسل]] به [[ائمه(ع)]] که در نزد خدا صاحب آبرویند و دست به دامن شدن [[ائمه(ع)]] برای [[تقرب]] به خداوند باری‏تعالی می‏باشد.  
  
 
[۵۸]  
 
[۵۸]  
  
 
=== امر به معروف و نهی از منکر===  
 
=== امر به معروف و نهی از منکر===  
خداوند در سوره آل عمران می‏فرماید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
+
[[خداوند]] در [[سوره آل عمران]] می‏فرماید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»  
  
 
[۵۹]
 
[۵۹]
  
یعنی باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند. از این آیه مستفاد می‏شود که امر به معروف و نهی از منکر به طور مستقل به سعادت انسان منتهی می‏شود.  
+
یعنی باید از میان شما، جمعی [[دعوت به نیکی]] و[[ امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] کنند و آنها همان [[رستگار]] انند. از این آیه مستفاد می‏شود که امر به معروف و نهی از منکر به طور مستقل به [[سعادت]] [[انسان]] منتهی می‏شود.  
البته این کار شرایطی دارد که با وجود آن شرایط بر فرد واجب می‏شود که امر به معروف کند و نهی از منکر  
+
البته این کار شرایطی دارد که با وجود آن شرایط بر فرد [[واجب]] می‏شود که امر به معروف کند و نهی از منکر  
  
 
[۶۰]
 
[۶۰]
  
 
نماید.  
 
نماید.  
امت در اصل از ماده «امّ» به معنی هر چیزی است که اشیاء دیگری به آن ضمیمه گردد و به همین جهت «امت» به جماعتی که جنبه وحدتی در میان آن‏ها باشد گفته می‏شود خواه وحدت از نظر زمان باشد یا مکان و یا هدف و مرام؛ چون به دنبال آیات پیش که به اخوّت و اتحاد توجه دارد به مسأله امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده این در حقیقت به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت از جمعیت است.  
+
امت در اصل از ماده «امّ» به معنی هر چیزی است که اشیاء دیگری به آن ضمیمه گردد و به همین جهت «امت» به جماعتی که جنبه وحدتی در میان آن‏ها باشد گفته می‏شود خواه [[وحدت]] از نظر زمان باشد یا مکان و یا هدف و مرام؛ چون به دنبال [[آیات]] پیش که به اخوّت و اتحاد توجه دارد به مسأله امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده این در حقیقت به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت از جمعیت است.  
زیرا اگر مسئله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که دشمنِ بقایِ «وحدت اجتماعی» هستند، همچون موریانه از درون، ریشه‏های اجتماع را می‏خورند و آن را از هم متلاشی می‏سازند. بنابراین حفظ وحدت اجتماعی بدون نظارت عمومی ممکن نیست.  
+
زیرا اگر مسئله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که [[دشمنِ]] بقایِ «وحدت اجتماعی» هستند، همچون [[موریانه]] از درون، ریشه‏های اجتماع را می‏خورند و آن را از هم متلاشی می‏سازند. بنابراین حفظ [[وحدت ]] اجتماعی بدون [[نظارت]] عمومی ممکن نیست.  
  
 
[۶۱]  
 
[۶۱]  
  
 
==== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر====  
 
==== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر====  
احادیث معتبر زیادی بر اهمیت این امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی دلالت دارد از جمله روایتی از امام باقر(ع) که فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاء و طریق صلحاء است. فریضه بزرگی است که به آن است قیام تمام فرائض، راهها به آن ایمن می‏شود و کسب‏ها به آن حلال می‏گردد و مظالم به سبب آن رد می‏شود و زمین به آن آباد می‏گردد و به آن انصاف از دشمنان ظهور می‏یابد و استقامت امور به آن حاصل آید.»  
+
[[احادیث]] معتبر زیادی بر اهمیت این [[امر به معروف ]] و [[نهی از منکر]] در [[جامعه اسلامی]] دلالت دارد از جمله روایتی از [[امام باقر(ع)]] که فرمودند: «[[امر به معروف]] و[[نهی از منکر]] راه [[انبیاء]] و طریق صلحاء است. فریضه بزرگی است که به آن است [[قیام]] تمام[[فرائض]] ، راهها به آن ایمن می‏شود و کسب‏ها به آن [[حلال]] می‏گردد و مظالم به سبب آن رد می‏شود و [[زمین]] به آن آباد می‏گردد و به آن انصاف از دشمنان [[ظهور]] می‏یابد و [[استقامت]] امور به آن حاصل آید.»  
  
 
[۶۲]
 
[۶۲]
 
   
 
   
همچنین علی(ع) می‏فرماید: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون آب دهان است در برابر دریای پهناور.  
+
همچنین [[علی(ع)]] می‏فرماید: تمام کارهای [[نیک]] و حتی [[جهاد]] در راه خدا در برابر [[امر به معروف]] و [[نهی از منکر]] چون آب دهان است در برابر دریای پهناور.  
این دو وظیفه بزرگ در حقیقت ضامن اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است و در حکم روح و جان آن‏ها می‏باشد و با تعطیل آن‏ها تمام احکام و اصول اخلاقی، ارزش خود را از دست خواهد داد.  
+
این دو وظیفه بزرگ در حقیقت [[ضامن]] اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است و در [[حکم روح]] و [[جان]] آن‏ها می‏باشد و با تعطیل آن‏ها تمام [[احکام]] و اصول اخلاقی، ارزش خود را از دست خواهد داد.  
  
 
[۶۳]  
 
[۶۳]  
  
 
===صبر و سفارش به آن===  
 
===صبر و سفارش به آن===  
در سوره آل عمران می‏خوانیم: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
در [[سوره آل عمران]]  می‏خوانیم: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۶۴]
 
[۶۴]
  
ای کسانی که ایمان آورده‏اید (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید؛ و در برابر دشمنان (نیز) پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.  
+
ای کسانی که [[ایمان]] آورده‏اید (در برابر مشکلات و هوسها) [[استقامت]] کنید؛ و در برابر [[دشمنان]] (نیز) پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بترسید، باشد که [[رستگار]] شوید.  
چنانچه مشاهده می‏شود در این آیه فرموده که ای اهل ایمان در کار دین صبر کنید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید شاید که رستگار شوید.  
+
چنانچه مشاهده می‏شود در این [[آیه]] فرموده که ای اهل [[ایمان]] در [[کار]] [[دین]] صبر کنید و یکدیگر را به [[صبر]] و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار [[دشمن]] بوده و [[خدا]] ترس باشید شاید که [[رستگار]] شوید.  
همه دستورات در آیه مذکور به طور مطلق آمده و معنای عام را در بر دارد.  
+
همه دستورات در [[آیه]] مذکور به طور مطلق آمده و معنای عام را در بر دارد.  
  
 
[۶۵]  
 
[۶۵]  
  
 
=== توبه===  
 
=== توبه===  
خداوند در سوره نور می‏فرماید: «...وَ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
+
[[خداوند]] در[[سوره نور]] می‏فرماید: «...وَ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  
  
 
[۶۶]
 
[۶۶]
  
یعنی دستور به توبه و بازگشت به سوی خداوند داده و می‏فرماید به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان باشد که سعادتمند شوید. خداوند در این آیه بعد از تذکرات و دستوراتی که در مورد حفظ عفت و آبرو به مردان و زنان مؤمن می‏دهد می‏فرماید در هر جایی که مخالفت این احکام را نمودید توبه کنید و از مخالفت اوامر الهی به موافقت باز آیید که امید رستگاری برای شما هست.  
+
یعنی دستور به توبه و بازگشت به سوی [[خداوند]] داده و می‏فرماید به سوی خدا بازگردید ای [[مؤمنان]] باشد که سعادتمند شوید. خداوند در این [[آیه]] بعد از تذکرات و دستوراتی که در مورد حفظ [[عفت]] و [[آبرو ]] به مردان و زنان [[مؤمن]] می‏دهد می‏فرماید در هر جایی که مخالفت این [[احکام]]  را نمودید [[توبه]] کنید و از مخالفت اوامر الهی به موافقت باز آیید که [[امید]] '''رستگاری''' برای شما هست.  
و نیز در سوره قصص می‏فرماید: «فَأَمَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَعَسَی‏ أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ».  
+
و نیز در[[ سوره قصص]] می‏فرماید: «فَأَمَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَعَسَی‏ أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ».  
  
 
[۶۷]  
 
[۶۷]  

نسخهٔ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۳۴

رستگاری همان سعادت واقعی و اخروی هست که در دین اسلام که به عنوان کاملترین و جامع‏ترین دین الهی است به این موضوع پرداخته است.


اهمیت بحث از رستگاری

اسلام به عنوان کاملترین و جامع‏ ترین دین الهی خوشبختی و رستگاری انسانها را در قرآن بیان کرده است و در آیات متعددی به این موضوع پرداخته است. در قرآن حدود ۴۰ مرتبه

[۱]

از فلاح (رستگاری) سخن گفته شده و در ضمن آیات مربوطه از صفات و علائم رستگاران و سعادتمندان واقعی و اخروی سخن رانده است که البته رستگاری از هر دو بعدش هم دنیوی و هم اخروی مدنظر بوده و از آنجا که حیات اخروی جاودانی و ابدی است از اهمیت بیشتری برخوردار می‏باشد.

معنای فلاح

فلاح (رستگاری ) از ماده «فلح و فلاح » در اصل به معنی شکافتن و بریدن است و به هر نوع پیروزی و رسیدن به مقصد و خوشبختی اطلاق شده است. در حقیقت افراد پیروز و رستگار و خوشبخت، موانع را از سر راه خود برمی‏دارند و راه را برای رسیدن به مقاصد هموار می‏سازند و پیش می‏روند. فلاح و رستگاری به معنی وسیع آن هم پیروزی‏های مادی را شامل می‏شود و هم معنوی را. پی‏روزی و رستگاری دنیوی در آن است که انسان آزاد و سربلند، عزیز و بی‏نیاز زندگی کند که این امور جز در سایه ایمان امکان‏پذیر نیست و رستگاری آخرت در این است که در جوار رحمت پروردگار در میان نعمت‌های جاویدان ، در کنار دوستان شایسته و پاک و در کمال عزت و سربلند ی به سر برد.

[۲]

عوامل رستگاری

عواملی که انسان را به رستگاری می‏رساند و سعادتمند ابدی می‏کند در قرآن عبارتند از:

ایمان

خداوند در سوره مؤمنون می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»

[۳]

یعنی مؤمنان رستگار شدند. مؤمنان یعنی تصدیق کنندگان به خدا و یگانگی او و پیغمبران او و آنچه نبی خاتم(ص) آورده است. رستگاری حقیقی بسته به ایمان حقیقی و مقید به تمام شرایط است که در آیات بعد به صورت واضح و روشن ذکر می‏فرماید.

[۴]

انتخاب فعل ماضی «افلح» در مورد رستگاری مؤمنان ، برای تأکید هر چه بیشتر است؛ یعنی رستگاری آنها آنقدر مسلم است که گویی قبلاً تحقق یافته و ذکر کلمه «قد» قبل از آن نیز تأکید دیگری برای موضوع است. تعبیراتی همچون خاشعون ، معرضون ، راعون و یحافظون همه دلیل بر آن است که برنامه‏های مؤمنان راستین در این اوصاف برجسته، موقّتی و محدود نیست؛ بلکه مستمر و دائمی است.

[۵]

منظور از ایمان

ایمان به معنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است مثلاً ایمان به خدا در قرآن به معنای تصدیق به یگانگی او و پیغمبر انش و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده‏اند.

[۶]


[۷]

البته لازمه ایمان عمل صالح است و ایمان تصدیق توأم با تسلیم و اطمینان‏خاطر است.

[۸]

ایمان بهخدا و پیامبر

[۹]

و ایمان به کتابهای پیشین

[۱۰]

و روز رستاخیز و آخرت

[۱۱]


[۱۲]


[۱۳]

مایه سعادت اخروی می‏باشند. «در قرآن هر جا که صفات مؤمنان را می‏شمارد به دنبال ایمان ، عمل صالح را ذکر می‏فرماید یعنی این‏دو و با هم موجب خوشبختی انسان است.

[۱۴]

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طَیِّبَةً؛

[۱۵]

هر کس کار شایسته‏ای کند خواه مرد باشد یا زن ، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‏کنیم» و نیز «الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَتِ طُوبَی‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مََابٍ؛

[۱۶]

آن‏ها که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزه‏ترین (زندگی ) نصیبشان است و بهترین سرانجام‏ها».

اطاعت از دعوت خدا و پیامبران

خداوند در سوره نور می‏فرماید: «إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُواْ إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛

[۱۷]

سخن مؤمنان ، هنگامی که به سوی خدا و رسول ش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند تنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم». و اینها همان رستگاران واقعی هستند و همچنین در آیه بعد اطاعت کنندگان از خدا و رسول را سعادتمندان واقعی می‏شمرد. از اینجا فهمیده می‏شود که مقتضای اعتقاد قلبی بر پیروی آنچه خدا و رسول ش حکم می‏کنند همین است که دعوت خدا و رسول را لبیک گویند نه این‏که آن را رد کنند.

[۱۸]

نماز

از عوامل بسیار مهم رسیدن به سعادت اخروی نماز می‏باشد خدا می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ

[۱۹]

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛

[۲۰]

مؤمنان رستگار شدند، کسانی که درنماز شان خشوع دارند.» خشوع به معنای تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می‏شود و آثارش در بدن ظاهر می‏گردد در واقع کسانی که به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار می‏یابند که از غیر او جدا می‏گردند و چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگارشان می‏شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می‏گذارد. این نماز موجب خودسازی و تربیت انسان است و وسیله‏ای برای تهذیب روح و جان است.

[۲۱]

همچنین در سوره حج آمده «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ارْکَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّکُمْ وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۲۲]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید رکوع کنید و سجود به جا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید. در این آیه رکوع و سجود توصیه شده که دو رکن مهم نماز ند و در پایان وعده رستگاری داده شده است. همچنین در آیات دیگر محافظت و مراقبت در نماز توصیه شده است و موجب رستگاری انسان شمرده می‏شود. در سوره مؤمنون هفت صفت

[۲۳]

برای مؤمنان سعادتمند ذکر شده که ابتدا و انتهای این صفات در مورد نماز است. این امر بیان‏گر اهمیت نماز است و علاوه بر خشوع ، مراقبت و حضور قلب در نماز ، نشانه رستگاری معرفی شده است.

ذکر خدا

در برخی آیات قرآن ، ذکر خداوند و مداومت بر آن زمینه دست‏یابی به فلاح و رستگاری معرفی شده است. «یَأَایّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۲۴]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید هنگام که (در میداننبرد ) با گروهی روبرو می‏شوید ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید باشد که رستگار شوید. در سوره جمعه آورده «...وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۲۵]

آیات ی نظیر آیه‏های مذکور دلالت بر اهمیت ذکر خدا و دعا و مناجات با او برای سعادتمند شدن در زندگی دارد.

عمل خیر

انجام عمل خیر و نیکی‏های فراوان از عوامل دیگر سعادت ابدی انسان می‏باشد. «وَالْوَزْنُ یَوْمئذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَ زِینُهُ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛

[۲۶]

وزن کردن اعمال و سنجش ارزش آنها در آن روز، حق است. کسانی که میزانهای (عملِ ) آنها سنگین است، همان رستگار انند.» در سوره حج می‏فرماید: «...وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛

[۲۷]

کار نیک انجام دهید شاید رستگار شوید. از این آیه بدست می‏آید هر چه اعمال خیر و نیک انجام دهیم در مسیر رسیدن به سعادت قدم بر می‏داریم.

تزکیه نفس

عامل دیگری که انسان را به زندگی سعادتمند رهنمون می‏شود تزکیه نفس است. «قد افلح من زکها؛

[۲۸]

به یقین رستگار شد کسی که به تزکیه نفس پرداخت.» خداوند در سوره شمس پس از اینکه هفت بار به آفریده‏های بزرگ و مهم (مثل خورشید، ماه و...) قسم یاد نموده می‏فرماید (قد افلح من زکها) به یقین سعادتمند شد کسی که نفس خود را از آلودگیها (گناهان ) زدود و پاک کرد و این نشانگر اهمیت پیراستن جسم و جان از ناپاکی‏ها است که در نتیجه آن رستگاری و خوشبختی نصیب آدمی می‏شود. آنگاه که انسان نفس خود را پاکیزه کرد و آن را از صفات حیوان ی مبرّا نمود آنچه خیر و مایه رستگاری اوست از جانب خدا به وی الهام می‏گردد.

[۲۹]

خداوند در سوره اعلی می‏فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏»

[۳۰]

یعنی یقیناً، کسی که پاکی جُست، رستگار شد. آری هر کس در مقام مجاهده با نفس برآمد سعادتمند گشت و قابلیت سکونت در جوار رحمت الهی را که همانا کمال خوشبختی است پیدا کرد.

تقوا

خداوند در آیات متعددی بعد از بیان صفت تقوا به رستگاری و سعادتمندی بشارت داده است. در سوره مائده آمده: «قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ...فَاتَّقُواْ اللَّه اولی الالباب لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛

[۳۱]

بگو هیچ‏گاه ناپاک و پاک مساوی نیستند... از مخالفت خدا بپرهیزید ای خردمند ان، شاید رستگار شوید.» زمانی که انسان از هوا و هوس پیروی نکند و نفس خود را از آلودگی به معاصی حفظ کند در زندگی ابدی‏اش سعادت خواهد بود. همچنین از طرح تقوا به عنوان عامل مهم رستگاری در چندین آیه در قرآن به اهمیت این ویژگی در زندگی انسان پی می‏بریم. یکی از موارد با اهمیت سعادت و خیرورزی انسان ، داشتن تقواست که از مصادیق آن که در قرآن ذکر شده نگهداشتن نفس از حرص و بخل

[۳۲]

، رویگردانی از لغو

[۳۳]

، دوری از شراب و قمار و بت‌پرستی و شرک

[۳۴]

و رباخواری

[۳۵]

و نیز حفظ عفت و پاکدامنی می‏باشد.

[۳۶]

زکات

یکی دیگر از عوامل مهم پیروزی و ظفرمندی در دنیا و آخرت مسأله زکات است. که شامل زکات شرعی ، انفاق مال و صدقه و زکات فطره می‏باشد.

[۳۷]

[۳۸]

[۳۹]

دادن زکات چه زکات مال و چه زکات فطره موجب خوشبختی اداء کننده آن می‏باشد خداوند در سوره اعلی فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی‏

[۴۰]

وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی‏؛

[۴۱]

به یقین کسی که پاکی جُست رستگار شد و آن که نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند.» در سوره مؤمنون هم زکات دادن از عوامل رستگاری به شمار آمده است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُونَ»

[۴۲]

در اینجا اداء زکات و مداومت بر آن که جنبه اجتماعی و مالی دارد از صفات مؤمنان و رستگاران بیان شده است. مطابق آیات قرآن انسان برای رسیدن به نهایت کامیابی غیر از توجه ویژه به نماز و اعمال عبادی به مسائل اجتماعی که از مهمترین مصادیق آن مسأله زکات است توجه نماید چرا که نماز زحمت جسمی برای فرد بدنبال دارد. و زکات دادن گذشتن از مال دنیا برای رضای خداوند متعال است و اثر آن جلا دادن و صفا دادن بهقلب و موجب نورانیت روح انسانی می‏باشد. مصداق دیگر برای این موضوع انفاق در راه خداست. در سوره روم آمده: «فََاتِ ذَا الْقُرْبَی‏ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذَ لِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُوْلَ‏ئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[۴۳]

پس حق نزدیکان و مسکین ان و در راه ماندگان را ادا کن این برای آنها که رضای خدا را می‏طلبند بهتر است و چنین کسانی رستگار انند. ذی القربی به معنای صاحب قرابت از ارحام است و مقصود خویشاوندان می‏باشد و مسکین کسی را گویند که از فقیر بدحال‏تر باشد و ابن سبیل مسافری را گویند که در راه مانده و حاجتمند است.

[۴۴]

پس حقوق این گروهها را باید ادا کرد تا به فلاح و کامیابی دست یافت.

جهاد

در چندین آیه بعد از بیان جهاد در راه خدا یا با جان و یا با مال وعده رستگاری داده شده است. «...وَجَاهدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۴۵]

یعنی و جهاد کنید در راه خدا شاید که رستگار شوید. در سوره توبه می‏فرماید: «لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئکَ لَهُمُ الْخَیْرَ تُ وَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[۴۶]

[۴۷]

[۴۸]

ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند با اموال و جانهایشان جهاد کردند؛ و همه نیکی‏ها برای آنهاست؛ و آنها همان رستگار انند. همچنین پایداری در مقابله با دشمن و مراقبت از کار دشمن نیز از عواملی است که نتیجه آن رسیدن به سعادت می‏باشد در سوره انفال می‏فرماید «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ... فَاثْبُتُواْ و...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۴۹]

ثابت قدم باشید و پایداری کنید باشد که رستگار شوید. در موقعیتی که باکافران در حال جنگ هستید پایداری کنید و فرار نکنید تا در دنیا پیروز شوید و در آخرت هم سعادتمند. در سوره آل عمران می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ...وَرَابِطُواْ...لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۵۰]

مراقب کار دشمن باشید و هشیار باشید تا از دشمن آسیب نبینید. باز هم نتیجه این کار را فلاحت و سعادتمندی می‏داند. دشمن‌شناسی مسأله مهمی است که انسان در همه دوران باید مورد توجه قرار دهد و با توجه به شناختی که از دشمن پیدا کرده است به تدبیر امور بپردازد و راههای مقابله با او را کشف کند و نقاط ضعف و قوت او را بشناسد تا هرگز مغلوب دشمن نشود. در سوره مجادله آیه ۲۲ می‏فرماید: «لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ... أُوْلَئکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[۵۱]

هیچ قومی نخواهی یافت که ایمان به خدا و روز جزا داشته باشد و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش دشمنی می‏کنند دوستی کند، هرچند دشمن خدا و [[رسول]، پدران و یا فرزندان و یا برادرانشان و یا قوم و قبیله‏شان باشد؛ برای اینکه خداوند در دلهایشان ایمان را نوشته و... ایشان حزب خدایند آگاه باشید که حزب خداوند رستگار انند. به نظر می‏رسد که این آیه دلالت بر اهمیت عقیده و باور می‏کند که به گونه‏ای که وقتی انسا به خدا ایمان آورد دیگر دشمنان خدا را به دوستی برنمی‏گزیند یعنی همان دشمنی با دشمنان خدا و رسول و همان تبرّی‏ که جزو فروع دین ماست می‏باشد. چگونه ممکن است جمع شود بین دوستی با کسی و دوستی با دشمن او.

[۵۲]

وفای به عهد

در سوره مؤمنون از جمله هفت صفتی که برای مؤمنان رستگار شمرده است وفای به عهد و پیمان است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لاماناتهم وَ عَهْدِهِمْ رَعُونَ؛

[۵۳]

آنها که رعایت امانت و عهد می‏کنند». افراد یک جامعه اگر پایبند به عهد و پیمان باشند و امانتداری از ویژگی‏های آنها محسوب شود خیلی از مشکلات امروز حل می‏گردد از جمله یکی از آن امانات همین مسئولیتهایی است که به افراد واگذار می‏شود اگر همگان به این نکته توجه داشته باشند که مسئولیتی که به آنها سپرده شده است امانتی بیش نیست و عهدی است که بین خود و اداره یا شرکت و یا نظام خود منعقد کرده است حساس‏تر و دقیق‏تر خواهد شد تا آن مسئولیت را هم در حضور جامعه و مردم و هم در محضر خداوند باری‏تعالی بهتر و مفیدتر به انجام برساند و لغزش به خود راه نداده با ایمانی راسخ به ادای مسئولیت و تکلیف خویش در قبال جامعه و مردم بپردازد. البته در تفاسیر منظور از امانات به فرزندان یا زنان

[۵۴]

یا امامت ائمه

[۵۵]

و یا مطلق ولایت و حکومت تعبیر شده است. خلاصه اینکه از نظر قرآن یک پله از پله‏های رسیدن به سعادتمندی، همان وفای به عهد و امانت است.

استفاده از «وسیله» برای تقرب به خدا

خداوند در سوره مائده می‏فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۵۶]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید از مخالفت خدا بپرهیزید و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید؛ و در راه خدا جهاد کنید، باشد که رستگار شوید. حقیقت وسیله به درگاه خدا، مراعات راه خداست به این‏که اولاً به احکام او علم پیدا کنی و در ثانی به بندگی او بپردازی و ثالثاً در جستجوی مکارم و عمل به مستحبات شریعت باشی.

[۵۷]

منظور از وسیله

وسیله نوعی توسل است در مورد خداوند که منزه از مکان و جسم است توسل معنوی و پیدا کردن رابطه‏ای است که بین بنده و پروردگارش اتصال برقرار کند و از آنجا که بین بنده و پروردگارش هیچ رابطه‏ای به جز عبودیت نیست قهراً وسیله عبارتست از این‏که انسان به حقیقت عبودیت را دست یابد و به درگاه خدای تعالی وجهه مسکنت و فقر به خود گیرد. و همچنین گفته‏اند وسیله به معنای رساندن خود به چیزی با میل و رغبت است. و برخی گفته‏اند مقصود توسل به ائمه(ع) که در نزد خدا صاحب آبرویند و دست به دامن شدن ائمه(ع) برای تقرب به خداوند باری‏تعالی می‏باشد.

[۵۸]

امر به معروف و نهی از منکر

خداوند در سوره آل عمران می‏فرماید: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[۵۹]

یعنی باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی وامر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگار انند. از این آیه مستفاد می‏شود که امر به معروف و نهی از منکر به طور مستقل به سعادت انسان منتهی می‏شود. البته این کار شرایطی دارد که با وجود آن شرایط بر فرد واجب می‏شود که امر به معروف کند و نهی از منکر

[۶۰]

نماید. امت در اصل از ماده «امّ» به معنی هر چیزی است که اشیاء دیگری به آن ضمیمه گردد و به همین جهت «امت» به جماعتی که جنبه وحدتی در میان آن‏ها باشد گفته می‏شود خواه وحدت از نظر زمان باشد یا مکان و یا هدف و مرام؛ چون به دنبال آیات پیش که به اخوّت و اتحاد توجه دارد به مسأله امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرده این در حقیقت به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت از جمعیت است. زیرا اگر مسئله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که دشمنِ بقایِ «وحدت اجتماعی» هستند، همچون موریانه از درون، ریشه‏های اجتماع را می‏خورند و آن را از هم متلاشی می‏سازند. بنابراین حفظ وحدت اجتماعی بدون نظارت عمومی ممکن نیست.

[۶۱]

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

احادیث معتبر زیادی بر اهمیت این امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی دلالت دارد از جمله روایتی از امام باقر(ع) که فرمودند: «امر به معروف ونهی از منکر راه انبیاء و طریق صلحاء است. فریضه بزرگی است که به آن است قیام تمامفرائض ، راهها به آن ایمن می‏شود و کسب‏ها به آن حلال می‏گردد و مظالم به سبب آن رد می‏شود و زمین به آن آباد می‏گردد و به آن انصاف از دشمنان ظهور می‏یابد و استقامت امور به آن حاصل آید.»

[۶۲]

همچنین علی(ع) می‏فرماید: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون آب دهان است در برابر دریای پهناور. این دو وظیفه بزرگ در حقیقت ضامن اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است و در حکم روح و جان آن‏ها می‏باشد و با تعطیل آن‏ها تمام احکام و اصول اخلاقی، ارزش خود را از دست خواهد داد.

[۶۳]

صبر و سفارش به آن

در سوره آل عمران می‏خوانیم: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۶۴]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید؛ و در برابر دشمنان (نیز) پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید. چنانچه مشاهده می‏شود در این آیه فرموده که ای اهل ایمان در کار دین صبر کنید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیا و مراقب کار دشمن بوده و خدا ترس باشید شاید که رستگار شوید. همه دستورات در آیه مذکور به طور مطلق آمده و معنای عام را در بر دارد.

[۶۵]

توبه

خداوند درسوره نور می‏فرماید: «...وَ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

[۶۶]

یعنی دستور به توبه و بازگشت به سوی خداوند داده و می‏فرماید به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان باشد که سعادتمند شوید. خداوند در این آیه بعد از تذکرات و دستوراتی که در مورد حفظ عفت و آبرو به مردان و زنان مؤمن می‏دهد می‏فرماید در هر جایی که مخالفت این احکام را نمودید توبه کنید و از مخالفت اوامر الهی به موافقت باز آیید که امید رستگاری برای شما هست. و نیز درسوره قصص می‏فرماید: «فَأَمَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَعَسَی‏ أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ».

[۶۷]

منبع

دانشنامه موضوعی قرآن

پانویس