توفیق (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

توفیق از ماده «وفق»، ایجاد مطابقت و موافقت بین دو چیز در کار خیر و نیک، [۱] و یا قرار دادن شخصی یا چیزی موافق با دیگری است تا اندازه‌ای که تنافر و مخالفت از میانشان برود و موافقت و همدلی حاصل شود. [۲]

آثار توفیق

اجتناب از شیطان

در سایه لطف و توفیقات الهی میتوان از اطاعت شیطان، اجتناب کرد. ... ولولا فضل الله علیکم ورحمته لاتبعتم الشیطـن الا قلیلا.(و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمی، همگی از شیطان پیروی می‌کردید (و گمراه می‌شدید). ) [۳] (بنابر اینکه مقصود از فضل الهی در آیه توفیق باشد. ) [۴]

انابه

توفیق الهی، زمینه بازگشت و انابه انسان به سوی خدا می شود. ... وما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب.(گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می‌توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟! ) من هرگز نمی‌خواهم چیزی که شما را از آن باز می‌دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایی دارم- نمی‌خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم؛ و به سوی او بازمی گردم! ) [۵]

تکفیر گناه

توفیق شکر به درگاه الهی، مایه نادیده گرفته شدن گناهان از سوی خدا می گردد. ... قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی وعلی ولدی...(...می‌گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته‌ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو بازمی‌گردم و توبه می‌کنم، و من از مسلمانانم!») [۶] اولـئک الذین... ونتجاوز عن سیـاتهم...(آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول می‌کنیم و از گناهانشان می‌گذریم و در میان بهشتیان جای دارند؛ این وعده راستی است که وعده داده می‌شدند.) [۷] (مقصود از «اوزعنی» توفیق است.) [۸]

توفیق توبه

توفیق الهی، زمینه توبه و بازگشت ازگناه است. فتلقی ءادم من ربه کلمـت فتاب علیه انه هو التواب الرحیم.(سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.) [۹] (گفته شده است: جمله «تاب علیه» به معنای توفیق توبه است. ) [۱۰]

واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم.(و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه پذیر و رحیم است. ) [۱۱] ثم تولیتم من بعد ذلک فلو لا فضل الله علیکم ورحمته لکنتم من الخـسرین. [۱۲] (مقصود از «فضل الله علیکم» توفیق توبه است. ) [۱۳] الا الذین تابوا واصلحوا وبینوا فاولـئک اتوب علیهم وانا التواب الرحیم. [۱۴] احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم وانتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم وعفا عنکم... [۱۵] لیس لک من الامر شیء او یتوب علیهم او یعذبهم فانهم ظــلمون. [۱۶] انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهــلة ثم یتوبون من قریب فاولـئک یتوب الله علیهم وکان الله علیمـا حکیما. [۱۷] یرید الله لیبین لکم ویهدیکم سنن الذین من قبلکم ویتوب علیکم والله علیم حکیم [۱۸] والله یرید ان یتوب علیکم ویرید الذین یتبعون الشهوت ان تمیلوا میلا عظیما. [۱۹] فمن تاب من بعد ظـلمه واصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم. [۲۰] وحسبوا الا تکون فتنة فعموا وصموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا وصموا کثیر منهم والله بصیر بما یعملون. [۲۱] ویذهب غیظ قلوبهم ویتوب الله علی من یشاء والله علیم حکیم. [۲۲] وءاخرون اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صــلحـا وءاخر سیئـا عسی الله ان یتوب علیهم ان الله غفور رحیم. [۲۳] لقد تاب الله علی النبی والمهـجرین والانصار... ثم تاب علیهم... [۲۴] وعلی الثلـثة الذین خلفوا... ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم. [۲۵] ثم اجتبـه ربه فتاب علیه وهدی. [۲۶] ولولا فضل الله علیکم ورحمته فی الدنیا والاخرة لمسکم فی ما افضتم فیه عذاب عظیم. [۲۷] ولولا فضل الله علیکم ورحمته... [۲۸] ... ولولا فضل الله علیکم ورحمته ما زکی منکم من احد ابدا ولـکن الله یزکی من یشاء والله سمیع علیم. [۲۹] لیجزی الله الصـدقین بصدقهم ویعذب المنـفقین ان شاء او یتوب علیهم... [۳۰] لیعذب الله المنـفقین والمنـفقـت والمشرکین والمشرکـت ویتوب الله علی المؤمنین والمؤمنـت... [۳۱] ءاشفقتم ان تقدموا بین یدی نجوکم صدقـت فاذ لم تفعلوا وتاب الله علیکم... [۳۲] ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی الیل ونصفه وثلثه وطـائفة من الذین معک والله یقدر الیل والنهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم... [۳۳]

راهیابی به بهشت

راهیابی به بهشت، در پرتو توفیق الهی به وقوع می پیوندد. ... والله یدعوا الی الجنة والمغفرة باذنه....(و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می‌کنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‌نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می‌سازد؛ شاید متذکر شوند!) [۳۴] .. قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی وعلی ولدی وان اعمل صــلحـا ترضـه واصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک وانی من المسلمین [۳۵] اولـئک الذین... فی اصحـب الجنة وعد الصدق الذی کانوا یوعدون. [۳۶]

توکل به خدا

تاثیر توفیق الهی در موفقیتهای آدمی، دلیل لزوم توکل بر او است. قال یـقوم ارءیتم ان کنت علی بینة من ربی ورزقنی منه رزقـا حسنـا وما ارید ان اخالفکم الی ما انهـکم عنه ان ارید الا الاصلـح مااستطعت وما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب. [۳۷]

شرح صدر

توفیق الهی، موجب شرح صدر آدمی برای پذیرش اسلام است. فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلـم...(آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می‌سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آنچنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد! ) [۳۸]

قبولی اعمال

توفیق الهی، زمینه قبولی اعمال است. ووصینا الانسـن بولدیه احسـنـا حملته امه کرهـا ووضعته کرهـا وحمله وفصــله ثلـثون شهرا حتی اذا بلغ اشده وبلغ اربعین سنة قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی وعلی ولدی وان اعمل صــلحـا ترضـه... [۳۹] اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا... [۴۰] (مقصود از «اوزعنی» توفیق است.) [۴۱]

مانع خسران

توفیق الهی، مانع خسران و زیانکاری انسان می گردد. ... فلو لا فضل الله علیکم ورحمته لکنتم من الخـسرین.(سپس شما پس از این، روگردان شدید؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.) [۴۲]

مغفرت الهی

توفیق، مایه دستیابی به مغفرت الهی می شود. احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم وانتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم وعفا عنکم فالــن بـشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتموا الصیام الی الیل ولا تبـشروهن وانتم عـکفون فی المسـجد تلک حدود الله فلا تقربوها کذلک یبین الله ءایـته للناس لعلهم یتقون.(آمیزش جنسی با همسرانتان، در شب روزهایی که روزه می‌گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند می‌دانست که شما به خود خیانت می‌کردید؛ (و این کار ممنوع را انجام می‌دادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‌سازد، باشد که پرهیزکار گردند! ) [۴۳] .. والله یدعوا الی الجنة والمغفرة باذنه... [۴۴]

هدایت انسان

هدایت انسان، در پرتو توفیقات الهی صورت می گردد.(بر اساس احتمالی که «راغب» در تفسیر هدایت و وجوه آن ذکر کرده است. ) [۴۵] اهدنا الصرط المستقیم. [۴۶] (در روایتی از امام عسکری علیه‌السّلام در تفسیر «اهدنا الصراط المستقیم» نقل شده که یعنی به ما توفیقات خود را ادامه بده. ) [۴۷] ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الامول والانفس والثمرت وبشر الصـبرین• الذین اذا اصـبتهم مصیبة قالوا انا لله وانا الیه رجعون• اولـئک علیهم صلوت من ربهم ورحمة واولـئک هم المهتدون. [۴۸] کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ومااختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیـا بینهم فهدی الله الذین ءامنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه والله یهدی من یشاء الی صرط مستقیم. [۴۹] قل اننی هدنی ربی الی صرط مستقیم دینـا قیمـا ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین. [۵۰] ونزعنا ما فی صدورهم من غل تجری من تحتهم الانهـر وقالوا الحمد لله الذی هدنا لهـذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدنا الله...(و آنچه در دلها از کینه و حسد دارند، برمی کنیم (تا در صفا و صمیمیت با هم زندگی کنند)؛ و از زیر (قصرها و درختان) آنها، نهرها جریان دارد؛ می‌گویند: «ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به اینها) راه نمی‌یافتیم! مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند! » و (در این هنگام) به آنان ندا داده می‌شود که: «این بهشت را در برابر اعمالی که انجام می‌دادید، به ارث بردید! » ) [۵۱] ان الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنـت النعیم.((ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می‌کند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است.) [۵۲] شاکرا لانعمه اجتبـه وهده الی صرط مستقیم. [۵۳] ویزید الله الذین اهتدوا هدی والبـقیـت الصــلحـت خیر عند ربک ثوابـا وخیر مردا. [۵۴] لقد انزلنا ءایـت مبینـت والله یهدی من یشاء الی صرط مستقیم. [۵۵] والذین جـهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین. [۵۶] والذین اهتدوا زادهم هدی وءاتـهم تقوهم . [۵۷] یمنون علیک ان اسلموا قل لا تمنوا علی اسلـمکم بل الله یمن علیکم ان هدکم للایمـن ان کنتم صـدقین. [۵۸] ما اصاب من مصیبة الا باذن الله ومن یؤمن بالله یهد قلبه والله بکل شیء علیم. [۵۹]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توفیق.

پانویس

  1. مفردات، راغب اصفهانی، ص۵۲۸، «وفق».
  2. التحقیق، مصطفوی، ج۱۳، ص۱۵۹، «وفق».
  3. نساء/سوره۴، آیه۸۳.
  4. الکشاف، زمخشری، ج۱، ص۵۴۲.
  5. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.
  6. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
  7. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۶.
  8. روح المعانی، آلوسی،‌ ج۱۳، ص۱۲۷.
  9. بقره/سوره۲، آیه۳۷.
  10. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۱۷۵.
  11. بقره/سوره۲، آیه۵۴.
  12. بقره/سوره۲، آیه۶۴.
  13. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۲۴۶.
  14. بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.
  15. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  16. آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۸.
  17. نساء/سوره۴، آیه۱۷.
  18. نساء/سوره۴، آیه۲۶.
  19. نساء/سوره۴، آیه۲۷.
  20. مائده/سوره۵، آیه۳۹.
  21. مائده/سوره۵، آیه۷۱.
  22. توبه/سوره۹، آیه۱۵.
  23. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.
  24. توبه/سوره۹، آیه۱۱۷.
  25. توبه/سوره۹، آیه۱۱۸.
  26. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۲.
  27. نور/سوره۲۴، آیه۱۴.
  28. نور/سوره۲۴، آیه۲۰.
  29. نور/سوره۲۴، آیه۲۱.
  30. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۴.
  31. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۳.
  32. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۳.
  33. مزمل/سوره۷۳، آیه۲۰.
  34. بقره/سوره۲، آیه۲۲۱.
  35. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
  36. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۶.
  37. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.
  38. انعام/سوره۶، آیه۱۲۵.
  39. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.
  40. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۶.
  41. روح المعانی، آلوسی،‌ ج۱۳، ص۱۲۷.
  42. بقره/سوره۲، آیه۶۴.
  43. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.
  44. بقره/سوره۲، آیه۲۲۱.
  45. مفردات، راغب اصفهانی، ص۵۳۸، «هدی».
  46. حمد/سوره۱، آیه۶.
  47. تفسیر نورالثقلین، حویزی، ج۱، ص۲۲، ح ۹۶.
  48. بقره/سوره۲، آیه۱۵۵ - ۱۵۷.
  49. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.
  50. انعام/سوره۶، آیه۱۶۱.
  51. اعراف/سوره۷، آیه۴۳.
  52. یونس/سوره۱۰، آیه۹.
  53. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۱.
  54. مریم/سوره۱۹، آیه۷۶.
  55. نور/سوره۲۴، آیه۴۶.
  56. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۹.
  57. محمد/سوره۴۷، آیه۱۷.
  58. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۷.
  59. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۱.